دریافت فایل PDF قسمت اول (واقعه ی غدیر خم)
واقعهی غدیر خم و زندگی امروز مسلمانان در گفتوگو با حجّة الاسلام حامد کاشانی
وحدت، شاه کلید پیام غدیر است.
- ماجرا به همان سادگی که صاحب منصبان فکر میکردند ختم به خیر نشد. آنها نمیدانستند که با نپذیرفتن ولایت امیر المؤمنین (علیه السّلام) مسیر تازهای برای اسلام انتخاب میکنند. فکر میکردند همه چیز با به قدرت رسیدن و در دست گرفتن حکومت تمام میشود. به نظر خودشان فقط میخواستند خلافت به خاندان دیگری غیر از قریش هم برسد امّا تصور نمیکردند بعد از آ« هم قرار است حوادث و مشکلاتی اتّفاق بیفتد ولی افتاد. به گونهای که تا قرنها در جهان اسلام ادامه داشت. حالا امروز مسلمانان زیادی تاوان اشتباه 1400 سال پیش را پس میدهند؛ به طوری که در عصر حاضر در هر گوشهای از این دنیا افرادی هستند که دنبال نوری میگردند که با آن عقیده و باور و دل و اندیشهشان را روشن کنند. امّا در این میان آنقدر بیراهه برای آنها وجود دارد که دیگر شناخت راه اصلی مانند پیدا کردن مورچه در سیاهی شب است. راه که با پذیرفتن ولایت مولا میتوانست تا خود مقصد مانند روز روشن و مستقیم بماند. واقعه غدیر خم تنها یک واقعه تاریخ گذشته نیست بلکه به قول حجّة الاسلام حامد کاشانی هنوز خطر نپذیرفتن ولایت روز غدیر تا بیخ گوش ما شنیده و دیده میشود. کارشناس جریانهای تکفیری و پژوهشگر تاریخ اسلام از پیامدهای نپذیرفتن ولایت روز غدیر تا بیخ گوش ما شنیده و دیده میشود. کارشناس جریانهای تکفیری و پژوهشگر تاریخ اسلام از پیامدهای نپذیرفتن غدیر خم از گذشته تا امروز میگوید و حرفهای خواندنی زیادی برای ما دارد.
- غدیر در اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است. دلیل اهمّیّت این واقعه چیست و چرا غدیر عید مهمّی برای ما مسلمانان به شمار میآید؟
- یکی از موضوعاتی که نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در دوران نبوّت برای آن تلاش جدّی کرد این بود که همه مسلمانان در جهان اسلام بدون در نظر گرفتن رنگ، قومیت و نژادها منسجم و با وحدت زیر پرچم یک امام عادل و صاحب شرایط خاص اداره شوند. با ذکراین نکته روشن است که نزدیک شدن به غدیر، وحدت و دور شدن تفرقهافکنی را ایجاد میکند. دلیل دوم، اهمّیّت غدیر به روایتی که در منابع مهم اهل تشیّع و تسنّن از پیامبر نقل شده باز میگردد. آن حضرت فرموده اگر فردی بدون بیعت با امام، یا بدون شناخت از امام خود بمیرد به مرگ جاهلیت مرده». براساس همین موضوع در جهان اسلام، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در غدیر خم مصداقی را که شرایط امامت را داشت معرفی کرد و فرمود باید تحت فرمان چنین شخصیتی قرار بگیرید. دلیل دیگر اهمّیّت و جایگاه غدیر در اسلام به خاطر بحث اکمال دین است. در منابع اهل تسنّن نقل شده که یهودیان نزد خلیفه دوم میرسند و میگویند اگر آیه اکمال دین شما در آئین ما نازل میشد، ما همان روز را جشن میگرفتیم. چون وقتی خدا میفرماید دینم را کامل و نعمتم را تمام کردم یعنی امروز به این دین راضی هستم. پس حالا میتوان فاکتورهایی پیدا کرد که مجموعه آن مورد رضایت پروردگار قرار بگیرد. این موضوع از این جهت مورد توجّه است که مسلمانان بدون تکلیف رها نشدهاند.
- پس میتوان گفت وحدت یکی از پیامهای اصلی غدیر است. فاصله گرفتن از این موضوع چه پیامدهایی برای اسلام داشت؟
- همانطور که گفتم پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای وحدت اسلامی مصداق تعیین کرد امّا برخی این مصداق الهی را نپذیرفتند. از طرفی حکومت برای اداره جامعه یک ضرورت بدیهی است. به همین دلیل، همان افراد برای جامعه حاکم تعیین کردند امّا در این میان کسانی انتخاب شدند که شرایط اوّلیهای را که پیامبر برای امامت قرار داده بود نداشت. یعنی افرادی در مقام حکومتداری نشستند که به هیچ عنوان معیارهایی چون عدالت و اجرای احکام اسلامی را پیاده نمیکردند. بر همین اساس افرادی که ولایت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را نپذیرفتند ناگزیر شدند معیارهای اسلامی را برای امامت پایین بیاورند. یعنی فتوا دادند که نیازی نیست امام عادل، با تقوا، دینشناس و… باشد. این اتّفاق باعث شد به مرور زمان شرایط ابتدایی حکومتداری اسلامی از دست برود و دورانی برسد که افرادی همچون یزید و ولید که حوضهای شراب در دار الحکومه داشتند و حرمسراهایی را برای خود ساخته بودند، حاکم مسلمانان شوند. به نوعی برای توجیه کردن قبای خلافت به تن هر کسی، معیارهای اسلامی تغییر میکرد. این تغییر به احکام دین هم رسید چرا که عالم اسلامی تحت سیطره حاکمن قرار میگرفت. حاکم هم برای خود این حق را قائل میشد که حتّی در احکام دین هم ورود کند. بر همین اساس احکام ابتدایی اسلامی مانند احکام وضو، نماز و روزه را تغییر میداد. این موضوعی نیست که منابع تشیع آن را ذکر کرده باشند بلکه ابو زهره که از اساتید برجسته مصر است، نقل کرده که اسلام احکام اوّلیه خود را از دست داده بود. اسلام امروز هم همینطور است. اکنون احکام الهی با نظر حاکمانی چون حسنی مبارک یا ملک عبدالله هماهنگ است. البتّه دور شدن از غدیر پیامد اختلاف و رقابت بین قومها را هم داشت به گونهای که در برابر جبهه بر حقّ امیر المؤمنین و مصداق الهی غدیر، جنگهای جمل، صفّین، بنی امیّه و… صورت میگیرد. مشخّص است همین اختلافات به شدّت وحدت جامعه را از بین میبرد. این اختلافات و تفرقهها همچنان تا قرن چهارم که بنی عبّاس ادّعای حاکمیت جهان اسلام را کرد ادامه داشت. البتّه این موضوع فقط یک ادّعا بود. چون خلیفه عبّاسی، مصر، ایران و خراسان را در دست نداشت. بعد از آنکه مغولها بنی عبّاس را شکست دادند تا امروز غیر از شیعیان که به امامت اعتقاد دارند، جهان تسنّن حتّی مدّعی امامت هم هم نیستند. حالا این سخن را با گفتههای قبل که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که امام نداشته باشد کافر است و به مرگ جاهلیت میمیرد، مقایسه کنید.
فردی مانند ابن تیمیه 200 سال بعد از این ماجرا میگوید نمیدانیم چگونه این مشکل را حل کنیم. یعنی افرادی که چگونه این مشکل را حل کنیم، یعنی افرادی که از غدیر و ولایت امیر المؤمنین فاصله گرفتند، در وادیای افتادند که اکنون 800 سال است پاسخی برای آن ندارند.
- در خط غدیر بودن میتواند مشکلات امروزی دنیای اسلام را حل کند یا صرفاً یک رویداد تاریخی است؟
برای پاسخ دادن به این سؤال باید همچنان بحث تاریخی را ادامه دهم تا به پیامدهای امروز دور شدن از غدیر برسم. وقتی ظالمان به تخت حکومت نشستند، فقها مجبور شدند قیام کنند. در واقع با روی کار آمدن افراد ظالمی مانند یزید، ولید و ومروان به عنوان حاکم و کشته شدن هزاران نفر به دست آنها به این مسئله میرسیم که دیگر باید با عدالت خداحافظی کرد. همانطور که خودشان هم گفتند امام اگر عادل باشد خوب است وگر نه مشکلی نیست. حتّی این گزار را هم درست کردند که پشت هر امام فاسقی میتوان نماز عید فطر خواند، خطبه نماز جمعه گوش داد و زکات پرداخت. نتیجه این تفکر در دوران معاصر باعث شد با کشته شدن صدام بعضی از کشورها 40 روز عزای عمومی اعلام کنند. یا اینکه وقتی مردم مصر خواستند علیه حسنی مبارک قیام کنند، الازهر مجبور شد فتوا دهد که قیام حرام است. یعنی قیام مردم مصر که برای آزادی حقوقشان در مقابل این مستکبر بود یک قیام ضدّ اسلامی شد. سپس قیام علیه محمّد مرسی و بعد عبد الفتاح سیسی حرام شد. یعنی حاکمان اعتقاد دارند هر حاکمی که بر تخت قدرت مینشیند خوب است و مردم باید با او کنار بیایند. با این حساب، جوانی که دنبال اعمال آرمانی و حماسی است و دنبال دینی است که پاسخ نیازهایش باشد، این تفکّر ظلمپذیر را نمیتواند قبول کند. پس دین اسلام هم اعتباری برایش نخواهد داشت.
- پاسخ مکتب تشیّع به این نیازها چیست؟
- مشکل اینجا است که اگر یک برادر غیر شیعی بخواهد شیعه شود، محدودیتهای بسیاری خواهد داشت. در صورتی که اگر بخواهد سلفی شود، هیچ مانعی برایش به وجود نمیآید. اصلاً جریان داعش هم به همین موضوع ارتباط پیدا میکند. جهان استکبار وقتی دید بسیاری از جوانان مذهبی و با ایمان با توجّه به اینکه شیعیان حاکم ظالم را قبول نمیکنند و به سمت مذهب تشیع جذب میشوند، از جریان سلفی استفاده کرد و داعش را به وجود آورد چرا که داعش نسخهی تقلّبی تشیع درون وهابیت است. یعنی داعش برای اوّلین بار گفت ما امام ظالم را قبول نداریم و ما گروهی هستیم که قرار است در آخر الزّمان با ظهور منجی آخر الزّمان با کفّار برای رسیدن به عدل و داد بجنگیم. از آنجا که میخواهیم عدالت و عزّت را به جامعه مسلمین باز گردانیم همهی سلایق، رنگها، نژادها برای ما مساوی هستند. یعنی دقیقاً شعارهای پیامبر را سر دادند. این شعارها نسخهی خوبی برای جوانانی است که مصرانه دنبال یک جریان ظلمستیز، شورانگیز و عدالتخواه مطابق با فطرتشان هستند دور شدن از غدیر، فقری در جامعهی اسلامی درست کرده که امروز گروهک داعش به راحتی جوانان زیادی را به سمت خود جذب میکند. به نوعی غدیر، یک مسئلهی تاریخی فراموش شده نیست بلکه پیامد این واقعه را هنوز تا بیخ گوشمان حس میکنیم. عبد الکریم شهرستانی در کتاب «ملل و نحل» گفته: «تنها اختلافی که بین مسلمین ایجاد شد، موضوع امامت بود و در هیچ موضوعی به این اندازه خون ریخته نشد». حالا شهرستانی نیست که ببیند 700 سال بعد از او این خونریزیها همچنان ادامه دارد.
- پس با این روند پافشاریها و تعصبات برای نپذیرفتن غدیر بیشتر و محکمتر از پیش وجود دارد؟
- البتّه خود ما در این جریان مقصّر هستیم. چون در تبلیغات بسیار ضعیف عمل کردهایم. در منابع عام، موارد مسلّم و بدیهی غدیر با منابع ما شیعیان بسیار متفاوت است. اگر کسی به منابع ما اعتماد کند، امامت امیر المؤمنین (علیه السّلام) مثل روز روشن و مسلّم میشود امّا در منابع عام آنقدر تحریف صورت گرفته که تنها عبارت «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[1] باقی مانده. یعنی یک جوان غیر شیعی در منابع رسمی خود هیچ یک از اتّفاقاتی را که در غدیر رخ داده پیدا نمیکند. اگر ما تلاش کنیم با تبلیغات راه درست را نشان دهیم، حتماً این تعصّبات کمتر میشود. باید یادآوری کنیم که دور شدن از غدیر چه پیامدهایی داشته و شما مجبور شدید سالها زیر پرچم حاکمان ظالمی زندگی کنید که به نام اسلام حکومت میکردند. حتّی به همین عبارت «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» اصلاً عمل نشده حالا که بحث به اینجا رسید، نکتهای را عرض میکنم که به بحث نقد سالم کمک میکند. من گاهی با برادران غیر شیعی صحبت میکنم و میگویم اصلاً بحث امامت امیر المؤمنین را کنار بگذارید و فرض کنید پیامبر چنین سخنی را نفرموده اگر منظور پیامبر دوستی باشد پس نباید با امام علی دشمن بود یعنی به گفتهی پیامبر اگر علی را دوست نداشته باشید، پیامبر را هم دوست نخواهید داشت. بزرگان اهل تسنّن معتقدند اطاعت نکردن از جملهای که یقیناً از پیامبر باشد کفر محسوب میشود در صورتی که به جملهی «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ» که دقیقاً عبارت پیامبر است عمل نشده. چطور ممکن است کسی همچون معاویه دوست امیر المؤمنین باشد و هزاران نفر از طرفداران آن حضرت را بکشد، یا افرادی که در جنگهای جمل و صفّین مقابل امیر المؤمنین قرار گرفتند چه کسانی بودند؟ ابو زهره استاد تاریخ مصر در دو کتاب خود نقل کرده: بنی امیّه کاری کرد که مردم جرأت نکنند روایتی از غدیر خم نقل کنند. همچنین این قوم سنّت دشنام دادن به امیر المؤمنین را رواج داد. در عصر امروز چطور ممکن است مسلمانی، هم معاویه و هم امیر المؤمنین را دوست داشته باشد امّا شما با حاکمیت همه صحابه اعتقاد دارید؟ حتّی صحابهای که با امام علی دشمن بود. به نظر من اگر این موضوعات مؤدّبانه و در یک فضای باز و دلسوزانه مطرح شوند بسیاری از موضوعات حل میشوند.
- در حال حاضر این فضا وجود ندارد؟
- با توجّه به جریانات تشیّع انگلیسی که کینهورزی و خونریزی را توسعه میدهند متأسّفانه زمینه بحث بسیار کمرنگ شده. برای همین میگویم نیازمند تبلیغات زیادی هستیم ولی متأسّفانه کم کار هستیم؛ به گونهای که حتّی چند مقالهی خوب هم ترجمه نکردهایم و این موارد لای کتابها باقی مانده یا چاپ کتاب برجستهی «الغدیر» هنوز کامل نشده ما در تبلیغات انگار سنگ تراش نخوردهای را روی انگشتر سوار کردهایم. این حدّاقل توجّه به میراث گرانبهای ولایت است در صورتی که غدیر پتانسیل آن را دارد که جهان را تحت تأثیر منطق و حق قرار دهد ما نباید فقط روز عید غدیر شیرینی پخش کنیم. باید گوهر ناب غدیر را به عنوان وحدت اسلامی مطرح کنیم. وقتی از سوی ما حرفی زده نشود مشخّص است که جوانان به سمت و سوی دیگری کشیده خواهند شد. اینکه مقام معظّم رهبری به جوانان غرب نامه مینویسند همین را میخواهند بگویند که ما همه دین را به دنیا نگفتهایم.
خطبهی غدیر
پیروان و دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام)
ستیزکنندگان با ائمّه، گمراه و همکاران شیاطین برای گمراهی مردمان هستند و سخنان بیهوده و پوچ را به یکدیگر میرسانند. بدانید که خدا از دوستان ائمّه در کتاب خود چنین یاد کرده:
«ستیزهگران خدا و رسول را دوست ندارند، اگر چه آنان پدران، برادران و خویشانشان باشند». خدا ستیزهجویان با ما را نفرین کرده و دوستان ما را ستوده و دوست دارد. بدانید که همانا من بیمدهندهام و علی مژدهدهنده و راهنما.
بدانید من پیامبرم و علی وصی من است. همانا من فرستادهی خدا هستم و علی امام و وصی پس از من است و ائمّهی پس از او فرزندان اویند. آگاه باشید من والد آنها هستم ولی ایشان از نسل علی خواهند بود.
آیاتی که از غدیر میگویند
در قرآن آیات زیادی از غدیر سخن میگویند که نشاندهنده اهمّیّت غدیر در اسلامند. حجّة الاسلام حامد کاشانی دلیل این مهم بودن را اینگونه بیان میکند: «معمولاً وقتی میخواهیم به واقعهی غدیر بپردازیم فقط به آیهی اکمال و تبلیغ توجّه میکنیم. مخالفان هم سعی کردند پاسخ هایی برای ما پیدا کنند. در صورتی که با دور شدن از غدیر آیات زیادی زیر پا گذاشته شده مانند آیهی «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً/ خداوند هرگز کافرین را بر مؤمنین تسلّطی نداده»[2]. امّا امروز میبینیم که شاه عربستان همهی تصمیمات و فعّالیّتهای خود را با اوباما تنظیم میکند. همچنین ما در قرآن آیاتی چون «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ/ با کفّار با شدّت برخورد کنید»[3] یا آیه « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ/ ای پیامبر! با منافقین و کفّار جهاد کن و بر آنها سخت بگیر. جایگاهشان جهنّم است که بد سرانجامی است»[4] را داریم یا آیات فراوانی که میگویند اصلاً اجازه ندهید کفّار قوّت بگیرند امّا میبینیم بسیاری از کشورهای اسلامی با کفّار کشورهای مستکبر رابطهی محبّتآمیز دارند! منظور از کفّار کسانی هستند که توطئهی نظامی و امنیتی میکنند، مسلمانان را میکشند و بر آنها مسلّط هستند پس در نقد غدیر فقط با آیهی اکمال و تبلیغ مخالفت نشده بلکه با روح قرآن فاصله گرفته شده در حقیقت با ولایت است که شما جرأت میکنید حقیقت اسلام را بیابید. اگر ولایتی مانند امیر المؤمنین (علیه السّلام) حذف شد نتیجه این میشود که مستکبرین سر کار میآین و مجبورید حقایق اسلامی را کتمان کنید و محرّمات قطعی را بپذیرید تا کشته نشوید».
[1]– الکافی، ج 1، ص 420.
[2]– سورهی نساء، آیه 141.
[3]– سورهی فتح، آیه 29.
[4]– سورهی توبه، آیه 73.
دریافت فایل PDF قسمت دوم (فیلم محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم)
پاسخ به چند شبههای که در بارهی فیلم «محمّد رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)» مطرح میشود
گوشهای از معجزات پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
روایت زندگی بزرگان تاریخ سختیهای خاصّ خود را دارد. میخواهیم از روزگاری حرف بزنیم که سالها و قرنها از ما فاصله گرفته. حالا اگر قرار باشد در این روایت تاریخی گوشههایی از زندگی پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به تصویر بکشیم، سختی کار دو چندان میشود. حساسیت هایی که روی شخصیت نبی مکرّم اسلام وجود دارد و عامل وحدت شیعه و سنّی است، مانع از این میشود که مجید مجیدی بخواهد آزادانه تخیّل و سلیقهی هنری خود را در فیلم «محمّد رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)» دخیل کند. برای همین از ابتدای کلید خوردن کار تا حالا که فیلمش در حال اکران است، ترجیعبند اکثر مصاحبههایش این است که کار را براساس منابع مستند تاریخی ساخته. با این حال بعضی از منتقدین شبهاتی را به فیلم او وارد کردهاند. برای همین از حجّة الاسلام حامد کاشانی خواستیم دربارهی این انتقادات و صحّت و سقمشان صحبت کند. او در صحبت هایش به این موضوع اشاره کرد که فضای کلّی فیلم با منبع تاریخی منطبق است امّا کسی نباید به قصد دیدن تاریخ، فیلم را مشاهده کند. چون مجیدی همانطور که در ابتدای فیلم گفته، برداشت شخصی خود را ساخته و اصلاً به دنبال روایت نعل به نعل تاریخی نبوده و هدفش نشان دادن رأفت و رحمت نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. هر چند از تکنیکهای مختلفی استفاده کرده امّا دربارهی پیامبر چیز را که از اساس وارونه و خلاف واقع باشد، به تصویر نکشیده.
- در قسمتی از فیلم که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از مادر دور میافتد و تب میکند و عمویش او را داخل رودخانه میاندازد تا تبش پایین بیاید ماهیها دور او جمع میشوند که به عبارتی حالت معجزه دارد. منتقدین میگویند این مسئله سند تاریخی ندارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
- روح کلّی فیلم «محمّد رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)» با ادلّهی قرآنی و آیات و روایات و اسناد تاریخی مطابقت دارد امّا فیلمساز برای ترسیم جزئیات، با کمبود منبع روبرو بوده و گاهی اوقات تخیّل یا برداشت شخصی او از یک واقعه یا حدیث برای پیشبرد درام و قصّهی فیلم به کمکش آمده. این کار به معنای تحریف تاریخ نیست بلکه مضمون یک روایت یا یک باور شیعی و اسلامی را به زبان هنر بیان کرده. در بارهی پیامبران و همچنین رسول گرامی اسلام و چهارده معصوم (علیهم السّلام) آمده که همهی کائنات نسبت به آنها تکریم میکنند. وقتی اشیاء و نباتات تسبیحگوی خداوند هستند و به اذن خدا، تسلیم ولی خدا و انسان کامل نیز هستند این ماجرا موضوع تازهای نیست. حضرت سلیمان (علیه السّلام) در این زمینه معروفترین مثال است. او زبان حیوانات را میدانسته و باد در تسخیر او بوده. بیشک خاتم الانبیاء نیز به عنوان سرور و سیّد همهی انبیاء کرامات مشابهی داشته چرا که در روایات از ائمّهی معصوم چنین معجزاتی دیدهایم. مثلاً امام هادی (علیه السّلام) در زمان متوکّل عبّاسی وارد قفس شیرها شد و شیرها نسبت به او احترام و تکریم کردند و آن حضرت به آنها فرمان میداد. پس اصل قضیه همان مطیع بودن همهی کائنات در برابر ولی خدا است امّا اینکه واقعاً در دوران کودکی پیامبر چنین اتّفاقی رخ داده به صورت مستدل در تاریخ نیامده. اگر فیلمساز طوری ماجرا را روایت کند که بخواهد به مخاطب القا کند همهی این اتّفاقات بیتردید و بیهیچ شک و شبههای رخ داده، دیدگاه اشتباهی است امّا مجید مجیدی در ابتدای فیلم از برداشت شخصی خود حرف زده و چنین سکانس هایی را در خدمت روح کلّی فیلم قرار داده تا عظمت و مقام پیامبر و تسلّط او بر کائنات را که یک امر اثبات شده در آیات و روایات است، به صورت یک نمونهی هنری در فیلمش نشان دهد که هیچ منافاتی هم با اصل موضوع ندارد.
- در خصوص نامگذاری پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پدربزرگش عبد المطّلب وارد کعبه میشود و بعد از اینکه از کعبه بیرون میآید پیامبر را نامگذاری میکند. آیا نام پیامبر به او وحی شده بود؟
- نامگذاری توسط پدر یا پدربزرگ در بین اعراب رسم بوده. نام حسنین و حضرت زینب (علیها سلام) انتخاب کرد. منابع متعدّدی نامگذاری پیامبر را توسط عبد المطّلب تأیید کردهاند. از جمله کتاب «فروغ ابدیت» اثر آیت الله سبحانی و از منابع اهل سنّت نیز در سیطرهی حلبی به این موضوع اشاره شده عبد المطّلب از موحدین برجستهی زمان جاهلیت بود و کرامات و مقام خاصّی داشت و از اهل توکّل بود. نقل است زمانی که ابرهه با سپاهش به مکّه هجوم آورد، او آرامش خود را حفظ کرد و گفت: خدایی که صاحب کعبه است، از خانهاش محافظت میکند. برخی از واقعی به او الهام میشده. شاید آرامش او هنگام حملهی سپاه ابرهه به خاطر همین الهامات بوده که میدانسته متجاوزین به حریم کعبه پیروز نمیشوند. درباره فضایل عبد المطّلب مطالب زیادی نقل شده از جمله اینکه واضع یک سری از قوانین در مکّه بوده که بعدها توسط اسلام تایید شد. یکی از این قوانین پرداخت دیه است که قبل از ظهور اسلام توسط عبد المطّلب رواج پیدا کرد. در تاریخ طبری نقل شده او قبل از ظهور اسلام مناظرهای با مشرکین مکّه داشت و سخنانی که در اثبات معاد و روز قیامت بیان کرده نشاندهندهی همین الهام است. البتّه وحی با الهام متفاوت است. وحی مخصوص انبیاء الهی است امّا الهام علاوه بر انبیاء، نصیب بندگان مقرّب و اولیاء خداوند نیز میشود. این سکانس از فیلم که عبد المطّلب از کعبه بیرون میآید و نام پیامبر را صدا میزند نشانگر دو مطلب است: یکی اینکه او نام پیامبر را انتخاب کرده که در روایات تاریخی این مطلب اثبات شده و دیگری اینکه او دارای مقام شامخی بوده و با توجّه به الهامات قبلی بعید نیست نام پیامبر هم به وی الهام شده باشد امّا اینکه آیا واقعاً هنگام انتخاب نام پیامبر در خانهی کعبه بوده یا نه، در منابع تاریخی سندی وجود ندارد و به نظر میرسد هدف فیلمساز همان نشان دادن شخصیت الهام شدهی او باشد نه اینکه بخواهد در اصل اتّفاق دخل و تصرّف کند.
- در طول فیلم قوم یهود تلاش زیادی میکند که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را پیدا کند و به قتل برساند. برخی میگویند در این قضیه بزرگنمایی شده و فیلمی که میتواند بین پیروان ادبیان ابراهیمی ایجاد وحدت کند، تقابل یهودیت و اسلام را به تصویر کشیده و در مقابل مسیحیان را ناجی پیامبر معرفی میکند. اصل موضوع چقدر سندیت دارد و اگر صحیح است آیا بزرگنمایی شده یا نه؟
– اینکه در فیلم مسیحیت را ناجی پیامبر معرفی کرده باشد، به سختی برداشت میشود امّا دربارهی تلاش برخی یهودیان برای قتل پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در طول عمر مبارکش، ادله و اسناد فراوانی هست. وقتی دربارهی یهود حرف میزنیم، منظورمان همهی قوم یهود یا پیروان راستین حضرت موسی (علیه السّلام) نیست. هیچ تقابلی بین ادیان ابراهیمی وجود ندارد چرا که اگر شخصی نبوت پیامبران پیشین چون حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهما السّلام) را قبول نداشته باشد، از نظر اسلام کافر است امّا در تاریخ اسلام آمده که جریانی از یهود، کارشکنیهای فراوانی انجام دادهاند و حتّی در صدد قتل پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودند. در واقعه خیبر نقل شده که غذای مسمومی را به عنوان هدیه برای پیامبر میآورند که برخی از علمای شیعه و اکثریت اهل سنّت روایت کردهاند همان غذای مسموم آن حضرت را به شهادت میرساند. روایات متعدّدی در این خصوص هست. در کتاب «بصائر الدّرجات» محمّد بن حسن بن فروخ صفّار نقل شده که امام صادق (علیه السّلام) فرموده: «پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جریان جنگ بیماری منجر به رحلتش خطاب به عایشه فرمود: «من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر خوردهام در بدنم احساس میکنم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم مرا از پا در آورد». امّا دربارهی اینکه قوم یهود در دوران کودکی آن حضرت نیز در صدد قتل او برآمده باشند اختلاف نظر هست. عدّهای میگویند چنین اتّفاقی رخ داده و عدّهای این قول را ضعیف میدانند و برایشان معتبر نیست. از جمله منابعی که توطئه ترور پیامبر در دوران کودکی را مستند میداند، کتاب «تبار انحراف» است که تحت نظر حجّة الاسلام مهدی طائب چاپ شده. منابع دیگری هم هستند که به چنین واقعهای استناد میکنند. به هر حال فیلمساز برای پرداختن به چنین مسئلهای به منابع تاریخی رجوع کرده. هر چند اصل موضوع مورد اختلاف است و بررسی و صحّت و سقم آن بر عهدهی فیلمساز نیست و کار مورّخین است.
- نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در فیلم کودکی ظریف با چهرهای نورانی نشان داده میشود. آیا وضعیت ظاهری آن حضرت با آنچه از وضعیت ظاهری اعراب آن زمان در تاریخ آمده منطبق است؟
- قدرت جسمانی انسان کامل با انسانهای عادی متفاوت است. این موضوع در روایات هم آمده که امام یا انسان کامل 40 برابر یک فرد عادی قدرت دارد. حضرت علی (علیه السّلام) فرموده: «من با توان یک فرد عادی قدرت دارد. حضرت علی (علیه السّلام) فرموده: «من با توان یک فرد عادی، درب خیبر را از جا نکندم». یا حتّی دربارهی حضرت موسی (علیه السّلام) در قرآن آمده که یک ضربه مشت او انسانی را از پا درآورد. در جسم رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز چنین اعجازهایی وجود داشته. از جمله اینکه نقل است آن حضرت سایه نداشته. قدرت بدنی پیامبر و ائمّهی معصوم لزوماً ربطی به اندام درشت و داشتن فیزیکی همچون اعراب بادیهنشین ندارد بلکه این قدرت به صورت اعجاز است. از طرفی دلیلی ندارد که همهی اعراب شبیه هم باشند. همانطور که حالا نیز تیرههای مختلفی بین اعراب وجود داشته و چهرهی اعراب صدر اسلام و عرب جاهلی نیز با یکدیگر متفاوت بوده و همه سیهچرده و عضلانی نبودهاند. از طرفی در کتاب هایی که از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چهرهنگاری شده از جمله کتاب «سنن النّبی» علّامه طباطبایی یا کتاب «شمایل النبوه» از علمای اهل سنّت، همه بر این عقیده هستند که پیامبر دارای چهرهای زیبا و جذاب و نمکین بوده و اصلاً دارای اندامی درشت یا چهرهای خشمگین که در دل مردم ایجاد رعب و وحشت کند نبوده. دربارهی نور چهرهی آن حضرت نیز میتوانیم موضوع را از دو منظر بررسی کنیم. یکی اینکه این نور تکنیکی است برای حفظ حرمت آن حضرت و شأن والای او که نمیتوانیم چهرهاش را نشان دهیم یا اینکه چنین نوری واقعاً وجود دارد امّا نه به این معنا که همه قادر به دیدن آن باشند. نور چهرهی حضرات معصومین را تنها اولیاء الهی میبینند و با چشم عادی قابل دیدن نیست. این موضوع در تاریخ همه آمده. افراد متّقی قادر به دیدن چیزهایی هستند که مردم عادی نمیبینند. مثل جوانی که به پیامبر گفته بود من صدای خندهی اهل بهشت و گریهی اهل جهنّم را میشنوم. در کتاب «بصائر الدرجات» هم آمده که «الْمُؤْمِنَ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»[1]. مؤمن با نور خداوند میبیند پس مؤمنین واقعی و افراد متّقی به اذن خدا میتوانند نور باطنی وجود نبی اکرم و اولیاء الهی را ببینند. البتّه سایر افراد نیز این نور را به جلوههای دیگر مشاهده میکنند. مثلاً هر وقت پیامبر بر ایشان وارد میشده، احساس آرامش میکردند یا وجود آن حضرت برایشان برکت میآورده. مثلاً در تاریخ آمده از وقتی حلیمه دایهی پیامبر شد، وضعیت زندگی او و شوهرش رونق گرفت و شیر گوسفندانشان بیشتر شد. این نور برای عموم مردم جنبهی معنوی دارد. بدین معنا که وجود پیامبر برای امّتش مایهی خیر و برکت و آرامش است و حتّی در قرآن آمده که تا وقتی پیامبر در بین امّت است، خدا عذابی را نازل نمیکند که این آیه هم اشاره به نورانیت معنوی وجود آن حضرت است که برای امّتش رحمت میآورد.
[1]- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد، ج 1، ص 80.




