برای شنیدن و دریافت این کلیپ صوتی، اینجا کلیک نمایید.
به ابوطالب خبر دادند که به پیغمبر دشنام دادند، یک عدّه میخواهند جان پیغمبر را به خطر بیندازند، ابولهب هم آنجا ساکن بوده است. اینجا که اواخر عمر شریف ابوطالب است، امیر المؤمنین سلام الله علیه یک نوجوان است. این هم در روضهی کافی است. «فَدَعَا أَبُو طَالِبٍ عَلِيّاً علیه السّلام»[1] امیر المؤمنین علیه السّلام پیش پیغمبر بود، ابوطالب امیر المؤمنین را صدا کرد، «فَقَالَ لَهُ يَا بُنَيَ» پسرم! «اذْهَبْ إِلَى عَمِّكَ أَبِي لَهَبٍ» به در خانهی ابو لهب برو «فَاسْتَفْتِحْ عَلَيْهِ» بخواه که در را به روی تا باز کند. چرا؟ چون امیر المؤمنین معلوم بود با پیغمبر است و ابو لهب هم دشمن بود، میگوید در را بزنی در را به روی تو باز نمیکند. «فَإِنْ فُتِحَ لَكَ فَادْخُلْ» اگر در را باز کرد که خب داخل میشوی «وَ إِنْ لَمْ يُفْتَحْ لَكَ فَتَحَامَلْ عَلَى الْبَابِ» اگر در را باز نکرد در را بزن «وَ اكْسِرْهُ» در را بشکن «وَ ادْخُلْ عَلَيْهِ» و داخل شو. «فَإِذَا دَخَلْتَ عَلَيْهِ فَقُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ أَبِي» در را باز نکرد در را بشکن و داخل شو «إِنَّ امْرَأً عَمُّهُ عَيْنُهُ فِي الْقَوْمِ فَلَيْسَ بِذَلِيلٍ» برو به ابولهب بگو تا وقتی که عموی او مثل چشمش میماند، همه جا مراقب است که کسی به پیغمبر آسیب نرساند، او تنها و ذلیل نمیشود. «إِنَّ امْرَأً عَمُّهُ» کسی که یک عمویی دارد که چشم او است، همه جا مراقب او است، او تنها نمیشود. اینکه برو اگر در را باز نکرد بشکن یعنی من شوخی ندارم. امیر المؤمنین سلام الله علیه را صدا زد. ابوطالب سلام الله علیه برای پیغمبر اکرم صلوات الله علیه همهی وجودش را خرج کرد.
[1]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج 8، ص 277.
