سیر تکوّن عقاید شیعه – جلسه هفدهم

حجت الاسلام کاشانی بامداد روز سه شنبه مورخ 30 فروردین 1401 در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی به سخنرانی در ادامه ی موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.

 

برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

برای دریافت فیلم این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه با عظمت امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب به ساحت مقدّس حضرت بقیة‌ الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف وَ رَزَقَنا الله تعالی رؤیَتَهُ وَ زِیارَتَهُ و الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیه صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مروری بر جلسات گذشته

عنوان بحث ما «سیر تکوّن عقاید امامیّه» است.

آهسته آهسته برخی از رئوس آنچه دغدغه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در تبیین و آموزش و جا انداختن عقاید بود را با یکدیگر مطرح می‌کنیم.

کماکان همه‌ی آنچه تابحال عرض کردیم ذیل نوع نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است. یعنی اینکه شما با چه پیغمبری مواجه هستید، آنوقت نگاه شما به اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چطور می‌شود، نسبت به یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چگونه می‌شود، نسبت به اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چطور می‌شود.

ضمانت اجرایی اقتدا به این اهل بیتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینقدر بر حبّشان تأکید داشت، و برخی از این آثار محبّت را مطرح کردیم.

ابعاد دیگری هم دارد.

بعضی از بحث‌هایی که این شب‌ها مطرح می‌کنیم، چون هم‌عرض با بقیه هستند، لزوماً خیلی پشت سر هم نیستند، چون همزمان در جامعه اتفاقاتی در حال رخ دادن بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در روزگار خودشان، کسانی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بعنوان رهبر فکری‌شان انتخاب می‌کردند… الآن برای عزیزانی که عرایض ما را گوش کرده باشند خیلی روشن است که «شیعة علی علیه السلام» در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یعنی چه. خیلی از کتاب‌هایی که در نقد ما نوشته‌اند مثلاً گفته‌اند شیعة علی یعنی چه؟ مگر پیغمبر نبود؟

ما عرض کردیم نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دو گروه ایجاد کرد، شیعة علی کسانی بودند که پیغمبر را معصوم مطلق، دارای علم، و آن اوصافی که قبلاً عرض کردیم می‌دیدند. دیگران هم گروه دوم بودند. اختلاف هم از همینجا شروع شد.

تخریب و تهدید و توهین، از راهکارهای قدیمی منافقان

اگر آیات قرآن کریم را نگاه کنید، منافقان، کسانی که برای مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پول خرج می‌کنند، کسانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تجلیل می‌کنند، این‌ها را هم تخریب می‌کنند، توهین می‌کنند، جسارت می‌کنند، این‌ها در آیات قرآن کریم هم هست، چه برسد به روایات و تاریخ. می‌گویند این‌ها را در فقر نگه داریم که پشیمان و خسته بشوند و به این‌ها فشار بیاید خلأ روحی و عاطفی پیدا کنند، این‌ها اراذل‌الناس هستند، این‌ها سطح پایین هستند، ما عرب هستیم، عرب اصیل ما هستیم، این‌ها عرب درجه دو هستند، این‌ها غیر عرب هستند، این‌ها عجم هستند…

این‌ها را عرض می‌کنم که بعداً وقتی در روایات اشاره می‌کنم ببینید روایات به کجاها اشاره می‌کند…

هم تخریب، هم توهین، انواع توهین، و هم سختی معیشت، برای اینکه این‌ها پشیمان بشوند و برگردند. کلاً یکی از بهترین راه‌هایی که مستکبرین می‌دانند این است که دینداران را با فشار اقتصادی پشیمان کنند، امروز هم این کار را می‌کنند، اگر به آیات قرآن کریم نگاه کنید این شعار رسمی منافقان است.

از آن طرف وقتی برخی از اوصاف محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بیان کردیم، عرض کردیم ریشه ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محبّت است، منظور ما این است که فهمیدیم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هادی هستند، مفترض الطاعه هستند، طاعتشان واجب است، آن محبّت کاری می‌کند که من پای کار بایستم، وگرنه خیلی از چیزها را می‌دانم ولی عمل نمی‌کنم.

روی اقتدای به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، «مَنْ أَنْكَرَهُ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ أَنْكَرَنِي فَقَدْ أَنْكَرَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَقَرَّ بِإِمَامَتِهِ فَقَدْ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِي وَ مَنْ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِي فَقَدْ أَقَرَّ بِوَحْدَانِيَّةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ – وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اَللَّهَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ رَدَّ عَلَى عَلِيٍّ فِي قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ رَدَّ عَلَيَّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيَّ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اَللَّهِ فَوْقَ عَرْشِهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنِ اِخْتَارَ مِنْكُمْ عَلَى عَلِيٍّ إِمَاماً فَقَدِ اِخْتَارَ عَلَيَّ نَبِيّاً وَ مَنِ اِخْتَارَ عَلَيَّ نَبِيّاً فَقَدِ اِخْتَارَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَبّاً أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ عَلِيّاً سَيِّدُ اَلْوَصِيِّينَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ وَ مَوْلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَلِيُّهُ وَلِيِّي وَ وَلِيِّي وَلِيُّ اَللَّهِ وَ عَدُوُّهُ عَدُوِّي وَ عَدُوِّي عَدُوُّ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ أَوْفُوا بِعَهْدِ اَللَّهِ فِي عَلِيٍّ يُوفَ لَكُمْ فِي اَلْجَنَّةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ»،[4] کسی که علی را بشناسد من را شناخته است، «يَا عَلِيُّ لَوْلاَكَ لَمْ يُعْرَفِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي»،[5] مؤمنان به برکت تو شناخته می‌شوند، «بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ»،[6] توحیدی که جلسه قبل اشاره کردیم به برکت ما فهم می‌شود. بعد نصوص متعدده برای اینکه خلیفه و جانشین کیست…

من چون این‌ها را ذیل محبّت می‌دانم، آن کسی که محبّت مطلق او واجب است طبعاً امام است، همه‌ی آن نصوص امامت هم مانند مولویت مولا و منزلت و روایت متعدده و آیات متعدده و نفس الرسولِ مباهله و «مَن عِندَهُ عِلمُ الکتاب» آیه آخر سوره رعد و آیه تطهیر و…

توضیحی برای روایاتِ تجلیل شیعیان

حال باید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و بعد هم ائمه علیهم السلام کاری می‌کردند که در این فشار سنگینی که انگار همه‌ی امت اسلامی و منافقین و غیرمنافقین با هم متحد شده‌اند و به آن مؤمن فشار می‌آورند، اینجا روایات فراوانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در تجلیل شیعه رسیده است، آنجایی که شیعیان با بیرون از خودشان درگیر هستند روایات بشدّت تجلیل کرده‌اند، برای اینکه این پوسته حفظ بشود و قوت قلب پیدا کنند، فشار سنگین بوده است، تخریب زیاد بوده است، تأکید بر حلالزاده بودنِ شیعیانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، و این مفهوم داشت، قبلاً در جایی توضیح داده‌ام، این برای همین قوّت قلب است، چون لزومی ندارد انسان هر حقیقتی را بیان کند، بیان می‌کردند، آنقدر بیان می‌کردند که این در میان گروه‌های فراوانی از اهل سنّت هم سنّت شد! و آن‌ها هم وقتی از سفر برمی‌گشتند و بچه جدیدی در خانه می‌دیدند، آن بچه را نزدیک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌بردند و می‌پرسیدند که آیا آن آقا را دوست داری یا نه؟ می‌خواستند ببینند آن بچه گریه می‌کند یا لبخند می‌زند. این روایات و اخبار فراوان است و فقط برای ما هم نیست. این یعنی اثر وجودی بود.

ان شاء الله اگر فرصت شد عرض خواهیم کرد که طبق روایات دشمنان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سه دسته هستند، همه حرامزاده نیستند، ولی آن کسی که دشمنی می‌کرد جایی از کارش ایراد داشت.

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هم روی این حلالزاده بودن خیلی تأکید می‌کردند، یک قوّت قلبی بود. وقتی این‌ها در جامعه تخریب می‌شدند… وقتی در جایی دزدی می‌شد می‌گفتند ببینید چه کسی علوی است! هر بهتانی در جامعه می‌زدند می‌گفتند در این محله چه کسی علوی است؟ با ذلیل کردن شیعیان بصورت ظاهری تفریح می‌کردند، بعضی از مجالس سلطانی یکی از یاران امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به طرز فجیعی می‌کشتند و این‌ها هم دور او می‌نشستند و این کار جشنِ آن‌ها بود!

در این شرایطی که روحیه نیست امام خیلی به عنصر تشیع توجه دارد، بعضی از روایات در این باب را می‌خوانم تا بعد عرض کنم که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین برای جلوگیری از سوءاستفاده از این موضوع چه کرده‌اند. فعلاً اینجا آنجایی است که شیعیان در جبهه‌ای برای حفظ آن شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌جنگند.

تجلیل شیعیان در روایات

برای هر کدام از روایاتی که می‌‌خوانم ده‌ها روایت هست، فقط بصورت نمونه‌ای عرض می‌کنم.

«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ هُمُ اَلْفَائِزُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَمَنْ أَهَانَ وَاحِداً مِنْهُمْ»،[7] کسی که به یکی از این‌ها اهانت کند، یکی از این‌ها را سبک کند «فَقَدْ أَهَانَكَ».

اصل صدور این روایت برای آنجایی است که کسی به یک شیعه بخاطر تشیّع او اهانت کند، ولی چون مطلق و عام فرموده است حداقل باید احتیاط کرد، نمی‌شود به یک شیعه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اهانت کرد، جلسه گذشته هم عرض کردیم که به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه انتساب دارند، هرچه ایمان و حبّ و اخلاصشان بیشتر… بلاتشبیه شبیه اینکه اگر نام یک مکانی را در اینجا «رضویه» بنویسند محترم است، ولی حرم امام رضا علیه السلام محترم‌تر است، ضریح محترم‌تر، هر جا که شدّت انتساب هست احترامش برای شما بیشتر است، مؤمن هم همینطور است، هرچه ایمان و اخلاص و محبّت او بیشتر باشد نسبت او به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بیشتر است. در این عالم حرمتی بالاتر از حرمت شیعه وجود ندارد، حال ببینید این‌هایی که در جامعه تخریب می‌شدند و بصورتِ ظاهری ذلیل بودند و فقیر بودند و به آن‌ها اهانت می‌شد و به آن‌ها دشنام می‌دادند و فحاشی می‌کردند… اینجا مقامشان را بیان می‌فرمایند، بعداً برای اینکه معلوم بشود تفاوت ما با بقیه چیست، مثلاً بقیه در مورد اصحاب پیغمبر می‌گفتند هر کسی که نام اصحاب پیغمبر داشته باشد دیگر گارانتی شده است! ما اینطور نمی‌گوییم که هر شیعه‌ای گارانتی دارد، اینطور نیست که ما نسبت به اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک قاعده‌ای داشته باشیم، برای اصحاب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آن قاعده را نداشته باشیم، آن قاعده همیشه هست، یعنی منطق اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین الحمدلله خیلی منسجم است، اینطور نیست که مدام در آن استثناء بزنند، منتها اینجا می‌گوید کسانی که شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند این ویژگی‌ها را دارند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌فرمایند: «مَنْ أَهَانَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَهَانَكَ» کسی که یک نفر از این‌ها را خار کند و به این‌ها اهانت کند به تو اهانت کرده است، اهانت و «وَ مَنْ أَهَانَكَ فَقَدْ أَهَانَنِي» سبک شمردنِ تو سبک شمردنِ من است «وَ مَنْ أَهَانَنِي أَدْخَلَهُ اَللَّهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها» هر کسی به من اهانت کند دائم در جهنّم خواهد بود «وَ بِئْسَ اَلْمَصِيرُ» و چه بد عاقبت و جایگاه و سیرورتی است.

«يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ» گناهان شیعیان تو آمرزیده شده است… البته عرض خواهم کرد که بعداً برای شیعیان شرط می‌گذارند. در روایت جلسه گذشته دیدید که امام صادق فرمودند: «دروغ می‌گوید کسی که ادّعا می‌کند با ماست ولی اخلاق و رفتار او مانند غیر از ما و دشمنان ماست»، اینجا اول جایگاه را معرّفی می‌کند که همه بدانند این مسیر مسیرِ سراسر افتخار است، البته سخت است. اگر کسی فقط یکی از این دو را به شما بگوید خیانت کرده است.

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آنجایی که شیعیان در فشار سنگین هستند فضائل شیعه می‌گویند، وقتی شیعیان منسجم می‌شوند صفات شیعه را بیان می‌فرمایند و غربال می‌کنند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ» خدا گناهان شیعیان تو را می‌بخشد؛ به شروطی که بعداً می‌گویم، اگر الآن شرط را بگوید آن حسّ قوّت قلب نیست، اول باید بدانند این چه جایگاه ارزشمندی است و بعد تبیین می‌کنند.

«يَا عَلِيُّ أَنَا اَلشَّفِيعُ لِشِيعَتِكَ غَداً إِذْ أَقَمْتَ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ» آن زمانی که در مقام محمود قرار می‌گیرم که شفاعت مطلقه است من ضامن شفاعت شیعیان تو هستم، «فَبَشِّرْهُمْ بِذَلِكَ يَا عَلِيُّ» به آن‌ها بشارت بده، «شِيعَتُكَ شِيعَةُ اَللَّهِ وَ أَنْصَارُكَ أَنْصَارُ اَللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُكَ أَوْلِيَاءُ اَللَّهِ»

در سوره مبارکه صف هست که حضرت عیسی علیه السلام به انصار خود بیان می‌کنند: «مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّه»[8] چه کسانی در مسیر به سوی خدا یار من می‌شوند؟ حواریون می‌گویند: «نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ» ما یار خدا می‌شویم.

حضرت عیسی علیه السلام گفت: چه کسی یار من می‌شود؟ آن‌ها گفتند: ما یار خدا می‌شویم. چون انصار حضرت عیسی علیه السلام همان انصار الله هستند.

پیغمبری که نصرت او نصرت خدا نیست که پیغمبر نیست! پیغمبری پیغمبر است که اصلاً اراده و قول او همان اراده و قول خدای متعال است، اگر دو تا باشد که او مدّعی نبوّت و کذاب است.

حواریون هم این موضوع را فهمیده بودند، وقتی حضرت عیسی علیه السلام فرمودند: چه کسانی انصار من می‌شوند؟ گفتند: ما انصار خدا می‌شویم! یعنی انصار حضرت عیسی علیه السلام همان انصار الله هستند.

اگر کسی آن منطق را دیده باشد اینجا کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً ارشاد به حکم عقل است و لازم نبود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بفرمایند، ما هم تحلیل می‌کردیم به همین می‌رسیدیم که «شِيعَتُكَ شِيعَةُ اَللَّهِ وَ أَنْصَارُكَ أَنْصَارُ اَللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُكَ أَوْلِيَاءُ اَللَّهِ».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَبْعَثُ أُنَاساً وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ»،[9] آدم‌هایی را در قیامت برمی‌انگیزد که چهره‌های این‌ها می‌درخشد، «عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ مِنْ نُورٍ» آن زمانی که همه برهنه هستند عده‌ای هستند که لباس نور دارد و عریان نیستند، «فِي ظِلِّ اَلْعَرْشِ بِمَنْزِلَةِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ لَيْسُوا بِالْأَنْبِيَاءِ» اگر نگاه کنی جایگاه و ابّهتشان و فضایی که در آنجا هست، ارتفاع و فضایی که برای این‌ها زینت کرده‌اند، فکر می‌کنی پیغمبر هستند ولی این‌ها پیغمبر نیستند، «بِمَنْزِلَةِ اَلشُّهَدَاءِ وَ لَيْسُوا بِالشُّهَدَاءِ» فکر می‌کنید این‌ها شهید هستند یا شهیدان انبیاء هستند…

یکی دو نفر بودند که اعتماد به نفس زیادی داشتند و در روایات ما از آن‌ها از «فلانٌ وَ فلانٌ» یاد شده است، گفتند: «أَنَا مِنْهُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ» آقا! آیا من را می‌گویید؟ حضرت فرمودند: نه! دیگری گفت: آیا من هستم؟ حضرت فرمودند: نه! گفتند: پس چه کسانی هستند؟ «فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» دست روی سر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشتند و فرمودند «هَذَا وَ شِيعَتُهُ» این‌ها هستند!

اصلاً این‌ها را فرموده‌اند که ما بفهمیم چه جایگاهی داریم تا این را از دست ندهیم، آنوقت اینکه اگر چه بشود از دست می‌دهیم را فرموده‌اند.

در روایت دیگری سلمان فارسی سلام الله علیه می‌گویند: «كُنْتُ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»[10] محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نشسته بودیم «إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «فَقَالَ لَهُ أَ لاَ أُبَشِّرُكَ يَا عَلِيُّ» یا علی! آیا می‌خواهی خبر خوبی به تو بدهم؟

در این روایت نکات زیادی وجود دارد. اگر به یک مادر خبر رتبه خوب در کنکور خودش را بدهند بیشتر خوشحال می‌شود یا رتبه خوب فرزندش؟ فرزندش! یک مادر یا یک پدر مهربان غذای خوب را خودش بخورد بیشتر لذت می‌برد یا فرزندش؟

در روایت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: من و علی پدران این امّت هستیم. برای همین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: آیا می‌خواهی بشارتی به تو بدهیم؟ یعنی تو دغدغه‌ی این‌ها را داری.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کردند: «بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «هَذَا حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ أَنَّهُ قَدْ أَعْطَى مُحِبِّيكَ وَ شِيعَتَكَ سَبْعَ خِصَالٍ» خدا هفت ویژگی به محبان و شیعیان تو هدیه کرده است، «اَلرِّفْقَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ» مرگ برای او آسان می‌شود.

امام صادق علیه الصلاة و السلام به گریه کن حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه «مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِك» فرمودند: چکار می‌کنی؟ گفت: من نتوانستم به کربلا بروم، من در بصره زندگی می‌کنم که عثمانی هستند و اگر من در عرفه به کربلا بروم می‌فهمند که من در این ایام به حج نرفته‌ام و به کربلا رفته‌ام و خانه من را خراب می‌کنند و… حضرت فرمودند: آیا برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بلند بلند گریه می‌کنید؟

امام صادق علیه السلام که دغدغه‌ی هدایت دارند، اینطور فرمودند و او عرض کرد: بله! حضرت فرمودند: بگو چکار می‌کنید؟…

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین که مانند من نیستند که حرف بیخود و زیاد بزنند.

او عرض کرد: به زیرزمین می‌رویم و خانواده خود را جمع می‌کنم و می‌گویم چه بر جدّ شما گذشته است و گریه می‌کنیم. میلمان هم به غذا می‌رود ولی نمی‌توانیم غذا بخوریم. حضرت فرمودند: «رَحِمَ اَللَّهُ دَمْعَتَكَ»[11] خدا رحمت خود را بر این اشک شما نازل کند.

بعد اینطور فرمودند: «سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبَائِي لَكَ» نه خودم، بلکه با همه‌ی پدرانم لحظه‌ی مرگ می‌آییم و تو خواهی دید کنار ما حضرت عزرائیل سلام الله علیه از مادر تو به تو مهربان‌تر است، تو را به آغوش می‌کشد که منتقل کند.

اولین ویژگی «اَلرِّفْقَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ»، «وَ اَلْأُنْسَ عِنْدَ اَلْوَحْشَةِ». وحشت داخل قبر طوری است که شما فقط ادعیه حضرت زین العابدین صلوات الله علیه را ببینید، دود از سر انسان بلند می‌شود، خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم در خطبه‌ای مفصل فرمودند. فرمودند: غریب آن کسی نیست که در این دنیا غریب است، غریب آن کسی است که عده‌ای بالای قبر او نشسته‌اند و او در آن پایین نتیجه یک یک اعمال خود را می‌بیند، زبان او بند می‌آید… خدا به ما رحم کند…

فرمود «وَ اَلْأُنْسَ عِنْدَ اَلْوَحْشَةِ»، آن لحظه‌ای که هیچ کسی نیست که به داد تو برسد، غریبِ غریب هستی، آنجا خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مونسِ تو هستند.

«وَ اَلنُّورَ عِنْدَ اَلظُّلْمَةِ». در آن تاریکی‌هایی که قرآن کریم هم اشاره کرده است، تاریکی مطلق، قیامت که دیگر خورشیدی نیست، دیگر نوری وجود ندارد، هر کسی باید با نور خودش ببیند، وگرنه همه کور هستند، آدمی هم که هیچ کجا را نمی‌بیند حیرت‌زده است، در تاریکی مطلق نمی‌دانی باید به کجا بروی، کجا چاله است و کجا چاله نیست.

فرمودند: ویژگی بعدی این است که این‌ها در ظلمت مطلق نور دارند.

«وَ اَلْأَمْنَ عِنْدَ اَلْفَزَعِ». آن لحظه‌ای که مادرِ بچه شیرده بچه‌ی خود را پرتاب می‌کند، این‌ها در امنیت هستند.

«وَ اَلْقِسْطَ عِنْدَ اَلْمِيزَانِ». لحظه‌ای که می‌خواهند اعمالشان را وزن کنند هوای این‌‌ها را دارند.

«وَ اَلْجَوَازَ عَلَى اَلصِّرَاطِ» این‌ها از صراط با سلامت عبور می‌کنند.

«وَ دُخُولَ اَلْجَنَّةِ قَبْلَ سَائِرِ اَلنَّاسِ مِنَ اَلْأُمَمِ» بخاطر فضیلتشان قبل از همه وارد بهشت می‌شوند.

فرمودند: اهل ولایت ما در روز قیامت وقتی از قبورشان بیرون می‌آیند «مُشْرِقَةً وُجُوهُهُمْ»[12] صورت‌ها می‌درخشد، بقیه سعی می‌کنند نزدیک این‌ها بروند تا شاید بتوانند از نور این‌ها استفاده کنند. «مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ» پوشیده هستند، خدای متعال حرمتشان را به حرمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حفظ می‌کند، «آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ» ترسی ندارند، شدائد برای این‌ها آسان است، سختی‌ها برای این‌ها سهل است، «لاَ يَخَافُونَ» ترسی ندارند، «يَحْزَنُ اَلنَّاسُ وَ لاَ يَحْزَنُونَ» همه در غم و حسرت هستند، این‌ها چیزهایی می‌بینند که باورشان نمی‌شود…

«وَ شیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْیَضَّهً وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّهِ، وَ هُمْ جیرانى»… همه‌ی این‌ها روایات متعدد دارد.

در روایت دیگری دارد که «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَى اَلْمُؤْمِنَ ثَلاَثَ خِصَالٍ»[13] خداوند متعال سه ویژگی به مؤمن داده است، عزّت در دنیا، پیروزی و رستگاری در آخرت، «وَ اَلْمَهَابَةَ فِي صُدُورِ اَلظَّالِمِينَ» هیبت دارند.

می‌گوید روزی جزو لیالی مقمّره بود، نور خیلی فراوان بود، آن زمان که برق نبود شبی که مهتاب خوب می‌درخشید اوضاع مردم متفاوت بود. آمدند و به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام… می‌فرماید: «كَانَ قَوْمٌ مِنْ خَوَاصِّ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ»[14] از خواص حضرت صادق علیه السلام در محضر حضرت صادق علیه السلام بودند، گفتند: «يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ مَا أَحْسَنَ أَدِيمَ هَذِهِ اَلسَّمَاءِ» امشب چقدر آسمان روشن است، از نور آسمان استفاده می‌کنیم، «وَ أَنْوَارَ هَذِهِ اَلنُّجُومِ وَ اَلْكَوَاكِبِ» چقدر این ستاره‌ها می‌درخشند، «فَقَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ هَذَا» شما اینطور می‌گویید، «وَ إِنَّ اَلْمُدَبِّرَاتِ اَلْأَرْبَعَةَ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ مَلَكَ اَلْمَوْتِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَنْظُرُونَ إِلَى اَلْأَرْضِ» اما مدبرات اربعه، یعنی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و ملک الموت به زمین نگاه می‌کنند، «فَيَرَوْنَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ فِي أَقْطَارِ اَلْأَرْضِ وَ نُورُكُمْ إِلَى اَلسَّمَاوَاتِ وَ إِلَيْهِمْ أَحْسَنُ مِنْ أَنْوَارِ هَذِهِ اَلْكَوَاكِبِ» شما الآن ماه را می‌بینید، اگر جبرئیل به زمین نظر کند اینطور که شما ماه درخشان را می‌بینید، جبرئیل در آن جایگاهی که دارد نور خود را از شما می‌گیرد، بلکه این نور بیشتر است، «وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ كَمَا تَقُولُونَ» این‌ها به خدا می‌گویند «مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلاَءِ اَلْمُؤْمِنِينَ» خدایا! این‌ها چقدر می‌درخشند.

وقتی اینطور است شما تعجّب نکنید که امام حسن عسکری سلام الله علیه فرمودند: وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به نماز می‌ایستادند نورِ ایشان چشم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را پر می‌کرد و ملأ اعلی هم به نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روشن می‌شد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «تُوضَعُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَنَابِرُ حَوْلَ اَلْعَرْشِ لِشِيعَتِي وَ شِيعَةِ أَهْلِ بَيْتِي اَلْمُخْلَصِينَ فِي وِلاَيَتِنَا»[15] کنار ما که بلند هستیم و برای ما منبرهای نور می‌گذارند، برای شیعیانمان هم از این منبرها می‌گذارند، «يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَلُمُّوا يَا عِبَادِي إِلَيَّ لِأَنْشُرَنَّ عَلَيْكُمْ كَرَامَتِي» تازه بیایید که من می‌خواهم کرامتم را به شیعیان علی بن ابیطالب نشان بدهم که می‌خواهم چطور آن‌ها را تحویل بگیرم.

چرا؟ برای کدام کارشان؟ «فَقَدْ أُوذِيتُمْ فِي اَلدُّنْيَا» آنقدر به شما در دنیا طعنه زدند و مسخره‌تان کردند و جانتان به خطر افتاد. آنقدر آدم‌ها از ناموسشان گذشتند.

«سعید بن قَیس هَمْدانی» از پهلوانان بی‌نظیر تاریخ است، یکی از آن چهار نفری است که در ذهن معاویه ملعون این بود که تا زمانی که این چهار نفر باشند علی بن ابیطالب شکست ناپذیر است. بعداً برای اینکه این شخص را بشکنند گفتند: باید دخترت را به یک ناصبی بدهی.

«سعید بن قَیس هَمْدانی» رفت تا از امام مشورت بگیرد، حضرت فرمودند: خدا تو را مبتلا کرده است، وگرنه بدتر از این هم می‌شود.

لذا من همه‌ی این‌ها را تا اینجا برای مقامات شیعه خواندم، ولی بین خودم و شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هیچ نسبتی پیدا نکردم، این را خواندم که فقط دلمان بخواهد. ان شاء الله شما هستید.

فرمود: «فَقَدْ أُوذِيتُمْ فِي اَلدُّنْيَا» شما در دنیا خیلی اذیت شدید، حالا باید اجر داشته باشید.

لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أَنَا وَ عَلِيٌّ كَهَاتَيْنِ»[16] من و علی در دنیا و آخرت مانند این دو انگشت کنار یکدیگر هستیم، «وَ ضَمَّ بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ وَ شِيعَتُنَا مَعَنَا» شیعیانمان هم با ما هستند.

اصلاً اگر همین یک جمله را هم بفرمایند انسان باید انرژی فوق هسته‌ای برای تلاش داشته باشد، بعد فرمودند: «وَ مَنْ أَعَانَ مَظْلُومَنَا كَذَلِكَ» کسی که به یک مظلوم کمک کند هم با ماست.

اشاره به اینکه بالاخره آن کسان در یک مظلومیت گسترده‌ای هستند.

چون آن‌ها مدام می‌گفتند ما عرب هستیم، ما بنی امیه هستیم، ما ثروت داریم، این‌ها اراذل هستند، این‌ها طبقه پایین هستند، کس و کار این‌ها کیست؟ اصل و نسب این‌ها کجاست؟

اصل و نسب ما چیست؟ اصل و نسب ما ولایتی است که داریم. در روایات هست شقی و بدبخت، کسی که پرونده او به شقاوت ختم شده است اگر به زیارت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برود سعید برمی‌گردد، کسی که پاکزاده نیست اگر میل پیدا کرد به حرم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برود، وقتی برگردد زیر و رو می‌شود.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جایی فرمودند که معاویه در شرّ قوی‌تر از من در خیر نیست، بالاخره دست آن کسی که باید بگیرم را می‌گیرم.

ابوذر غفاری عرب بادیه‌نشین است، یعنی عرب آنچنانی محسوب نمی‌شود، اما روایت دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند اگر کسی می‌خواهد عیسی را در امّت من ببیند به ابوذر نگاه کند، «كَانَ أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اَللَّهُ اَلتَّفَكُّرُ»،[17] ابوذر آنقدر باکلاس بود که عبادت او فقط اعمال جوارحی او نبود، تفکّر بود.

می‌گوید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دیدم که دست به شانه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشته‌اند و می‌فرمایند: «يَا عَلِيُّ مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ اَلْعَرَبِيُّ»،[18] کسی که محبّ ماست نَسَب دارد، چون در آن جامعه عرب و عجم متفاوت هستند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم محتوای عرف را تغییر می‌دهند، اگر آن‌ها می‌گفتند عجم برتر است و عرب فرودست است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برعکس می‌فرمودند، مسئله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در اینجا نَسَب نیست.

من زمانی عرض کرده‌ام که روز ولادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روز تشخیص هویت ماست، ما به پدرمان انتساب پیدا می‌کنیم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ اَلْعَرَبِيُّ، وَ مَنْ أَبْغَضَنَا فَهُوَ اَلْعِلْجُ» اگر بر عرب و عجم است، محبّ ما عرب است و مبغض ما بی‌اصل و نسب است، «شِيعَتُنَا أَهْلُ اَلْبُيُوتَاتِ وَ اَلْمَعَادِنِ وَ اَلشَّرَفِ» خانواده‌دار شیعیانِ ما هستند.

چون آن‌ها با ادبیات دیگری می‌دیدند، یعنی در آن فشار به دنبال این بودند که تخریب کنند، بشکنند و روحیه‌ها را خراب کنند، برای همین حضرات روی عظمت تشیع صحبت می‌کردند.

شیعه‌ای نزد امام صادق علیه السلام رسید و گله کرد و گفت: این‌ها به ما توهین کنند، آن‌ها می‌خواستند توهین کنند اما این فرد نفهمید.

بلاتشبیه، برای اینکه شما دقیق متوجه بشوید عرض می‌کنم، عمده‌ی وهابیت از اینکه ما به آن‌ها «وهابی» بگوییم بیزار هستند، بعضی اوقات برای اینکه کم نیاورند مانند بن‌باز می‌گویند وهابی هستیم که هستیم! ولی این‌ها به دروغ مدّعی هستند که ما سلفی هستیم و اصلاً اسلام اصلی ما هستیم. وقتی شما به آن‌ها وهابی می‌گویید یعنی تاریخ شما جدید است و مثلاً شما قرن 12 بوجود آمده‌اید، این در فضای فرقه‌نگارانه فحش تلقّی می‌شود.

وقتی «جعفری» می‌گفتند نستجیربالله منظورشان این بود که محمدی نیستید، قصد آن‌ها جسارت بود ولی یک شیعه جعفری که مکتب حضرت صادق علیه السلام را همان مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌داند، این نباید ناراحت بشود.

او به محضر امام صادق علیه السلام رسید و گفت: «إِنَّا نُعَيَّرُ بِالْكُوفَةِ فَيُقَالُ لَنَا جَعْفَرِيَّةٌ»[19] ما را در کوفه سرزنش می‌کنند و به ما «جعفریه» می‌گویند. «قَالَ فَغَضِبَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» چهره مبارک حضرت صادق صلوات الله علیه درهم شد و فرمودند: «إِنَّ أَصْحَابَ جَعْفَرٍ مِنْكُمْ لَقَلِيلٌ» بیخود می‌گویند، نه از این جهت که توهین می‌کنند، شما را تکریم کرده‌اند، اصحاب جعفر در شما خیلی کم هستند، «إِنَّمَا أَصْحَابُ جَعْفَرٍ مَنِ اِشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ» اصحاب جعفر کسانی هستند که کوه ورع هستند و نیّت خالص قطعی دارند.

آنجایی که شیعیان منسجم می‌شوند… الآن در دوره ما فشاری بر سر ما نیست، بعضی جاها هست، اما در ایران فشاری نیست، اینجا آن طرفِ آن را می‌گویند.

نشانه‌های شیعه

مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین با کسی شوخی ندارد.

در کتاب کافی شریف بخش اصول اینطور است که عقل و جهل، فضل علم، توحید، حجّت، ایمان و کفر. باب سی و ششم «ایمان و کفر» بابی به نام «بَابُ اَلطَّاعَةِ وَ اَلتَّقْوَى» است، روایات مهمّی در این باب هست.

مثلاً امام باقر علیه السلام فرمودند: «لاَ تَذْهَبْ بِكُمُ اَلْمَذَاهِبُ فَوَ اَللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلاَّ مَنْ أَطَاعَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»،[20] اینقدر به این در و آن در نزنید، (مانند آن‌ها نباشید که گفتند صحابی فلان است، شما هم بگویید دیگر شیعه هستیم و تمام است)، شیعه ما نیست بجز کسی که مطیع خداست.

یک روایت این باب خیلی ترسناک است، روایت سوم. اگر زنده بودیم به این موضوع خواهیم پرداخت.

جلسه گذشته هم عرض کردیم اگر بنا باشد تولّی و تبرّی ما به حسن ارتباط منجر نشود، به اطاعت الهی منجر نشود، معلوم می‌شود که آن محبّت هم محبّت نیست. اگر باشد بالاخره گاهی انسان خطا می‌کند و آن بزرگواران هم دست ما را می‌گیرند.

امام محمد باقر صلوات الله علیه فرمودند: «يَا جَابِرُ ، أَيَكْتَفِي مَنْ يَنْتَحِلُ اَلتَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ !»،[21] آیا اینطور است که مدّعی تشیع بگوید که من تشیع را دوست دارم و تمام؟ «فَوَ اَللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلاَّ مَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ وَ أَطَاعَهُ» بخدا قسم این‌ها شیعه ما نیستند.

روزی شخصی به محضر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسید و عرض کرد: شیعیان شما خیلی گناه می‌کنند. حضرت فرمودند: گناه تو بزرگتر است، چون به شیعیان من بهتان زدی، آن‌هایی که گناه می‌کنند که شیعه من نیستند.

این واقعاً خیلی ترسناک است، برای همین اگر انسان از شب تا صبح ضجّه بزند کم است، چون معلوم نیست تأیید کنند، معلوم نیست.

فرمود: «مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ» اگر می‌خواهی شیعیان من را بشناسی… البته کمال تشیع را معنا می‌کند، کسی که حقانیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را پذیرفته باشد و محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ولو حداقلی ادّعایی را دارد با هیچ کسی در این عالم قابل قیاس نیست.

لذا در روایت فرمود: گنهکاران شیعیان ما را دوست بدارید اما عبّاد غیرشیعه‌ی ما را دوست ندارید.

اما این جایگاه برای هر کسی نیست که روی منابر نور و در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باشد، این هم از محبّت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، نمی‌خواهند ما در روز قیامت حسرت بخوریم، اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین تنها گروهی هستند که برای انتخابشان دور می‌کنند و می‌ریزند.

عدّه‌ای آمدند و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کردند که بیایید و حاکم شوید، حضرت فرمودند: اگر من بیایم حتّی اگر مهریه زنتان هم حرام باشد پس می‌گیریم.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یار نداشتند ولی شب عاشورا فرمودند: بلند شوید و بروید.

فرمود: «مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلاَّ بِالتَّوَاضُعِ وَ اَلتَّخَشُّعِ» اگر می‌خواهی شیعیان ما را بشناسی آن‌ها اهل تواضع و خشوع هستند «وَ اَلْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ اَلتَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ اَلْفُقَرَاءِ»…. تا انتها که ان شاء الله در جلسه بعد عرض خواهم کرد.

همیشه ما را بین خوف و رجاء نگه می‌دارند، هم امید داریم به بخشیده شدن و هم خوف داریم. ما را مطمئن نمی‌کنند، چون اگر مطمئن کنند به ما خیانت کرده‌اند، و اگر کسی روایتی بخواند که بگوید شما حتماً کارتان تمام است، این شخص به شما خیانت کرده است، دین را نفهمیده است.

خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای عاقبت به خیری خودشان ضجّه می‌زدند که عاقبت به خیری دیگران به گوشه چشم حضرت است.

فقیر نزد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه آمد و حضرت ده هزار سکه به او دادند. گفتند: آقا! این شخص هنوز حرف نزده بود. حضرت فرمودند: (قریب به این مضمون) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از من توقع دارند، من نگران نیستم که به من گفته بشود تو پسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیستی، برای من مهم نیست که انکار کنند من پسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیستم، از این می‌ترسند که به من بگویند تو شبیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیستی.

بالاترین انتساب انتسابِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه است، فرمودند من از این موضوع نگران هستم که شباهت من با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کم باشد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «وَلاَيَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وِلاَدَتِي مِنْهُ لِأَنَّ وَلاَيَتِي لَهُ فَرْضٌ وَ وِلاَدَتِي مِنْهُ فَضْلٌ»،[22] ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از اینکه پسرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشم برای من مهم‌تر است.

این هم ارزش را نشان می‌دهد و هم اینکه این مسیر خیلی لغزنده است. اولیای خدا ضجّه می‌زدند.

بزرگی که بعداً هم پای خودش در جایی لرزید و لغزید می‌گفت: هر شب به عبادت می‌‌آیی، هر شب ضجّه می‌زنی…

من اهل تعریف کردن خواب نیستم که به شما عرض کنم برای یک جمله روضه‌ای که شما در این شب‌ها می‌خوانید ممکن است پرونده یک میّت را از تاریکی محض به سعادت مطلق تغییر بدهند، اما ممکن است ما سی شب بیاییم و برویم و خیال کنیم در حال عبادت خدا بودیم و خدای نکرده پشیزی از ما نخرند.

می‌گفت: فکر می‌کنی در حال جهاد فی سبیل الله در شرق و غرب عالم هستی و حال خدا از تو بهم می‌خورد… یک ذره‌ی آن برای خدا نیست…

اگر مفهوماً و تجلیلاً به تشیع توجّه داشتند خیلی تلاش می‌کردند.

لذا شیعیان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به کثرت عبادت مشهور بودند، مسلم بن عقیل سلام الله علیه اینطور لو رفت که وقتی «مَعقِل» ملعون، برده عبیدالله زیاد که شیعیان را نمی‌شناخت به مسجد کوفه آمد و نمی‌دانست باید به سراغ چه کسی برود، چون آن ملعون شامی بود کوفیان را نمی‌شناخت، بعد از مدّتی نگاه کردن دید کسی مدام در حال نماز خواندن است، گفت: این شخص حتماً شیعه است که اینقدر نماز می‌خواند.

شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صادق و امانتدار و اهل عبادت هستند. شما بزرگوارید، من مجمل اقرار می‌کنم که والله من هیچ نسبتی به شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خودم نمی‌بینم، ضمناً بعضی از روایات را برای خجالتی که داشتم نخواندم.

روضه حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه

شیعه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام هستند که سیاهچاله را به قیمت دفاع از مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها انتخاب کردند.

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ، الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ».

در میان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بعد از حادثه کربلا اینطور بی‌ادبی به هیچیک از ائمه نشده است که سال‌های سال زنجیر به دست و پا ببندند، در یک جای نمور بی‌نور و نمناک… حضرت را رها نمی‌کردند، یا مسخره کننده به آن پایین می‌فرستادند، یا زن ناباب، یا کسی که جسارت کند و ضربه بزند… دیگر بعد از کربلا اینطور ضربه زدن… کاری کرده بودند حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه وقتی نماز صبح را می‌خواندند به سجده می‌رفتند تا نماز ظهر، مشغول عبادت بودند، «حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ» چشم‌های مبارک حضرت از اشک خیس بود…

یا امام رضا!… اگر از طرف حضرت رضا صلوات الله علیه برای پدرشان عمل خیری انجام بدهید در همین دنیا نتیجه‌ی این عمل را می‌بینید، من نمی‌توانم واضح‌تر از این بگویم، اگر بگویم از دست خودم می‌رود…

من امشب به محضر امام رضا صلوات الله علیه آمده‌ام تا از پدرشان بگویم… «وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ… الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ» از شب تا صبح بیدار، از صبح تا ظهر مشغول سجده، «وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ» در ستم دفن شد، «وَالْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ» در سیاهچاله‌ی نمورِ نمناک…

اگر شما چند ساعت در یک جای نمورِ نمناکِ تاریک بنشینید پادرد می‌گیرید، حضرت با زنجیرِ به پا بسته شده، «ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ»… سال‌ها این زنجیرها با گوشت و پوست حضرت عجین بود، استخوان‌های پای مبارک حضرت را خرد کرده بود… «وَالْجَِنازَةِ الْمُنَادى عَلَيْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ» بدن مبارک حضرت را با بی‌حرمتی بلند کردند…

می‌خواستم به جای دیگری بروم ولی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که در راه دفاع از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شهید شده‌اند، باید به همانجا هم بروم…

روزی هارون ملعون با فضل بن ربیع آمدند که عیادت کنند، البته عیادت نه برای اینکه احوال حضرت را بپرسند، می‌خواست مطمئن باشد، دائم زندان حضرت را عوض می‌کرد، چون حضرت با رفتار خود کاری می‌کردند که فاحشه مؤمنه می‌شد…

یا موسی بن جعفر! یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات، یَا حَسَنَ التَّجاوُز، یَا عَظیمَ العَفو، ما هم امشب غرق در گناه آمده‌ایم…

حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه وحشی‌ها و گنهکارها را رام می‌کردند…

یا موسی بن جعفر! نفسِ من هم سرکش است…

هم اهل سنّت عصر حضرت و هم قرون بعدی به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام «باب الحوائج» می‌گویند، آنقدر که از حضرت حاجت گرفته‌اند، یا باب الحوائج… نزدیک شب‌های قدر هستیم و من هنوز تغییر نکرده‌ام… هنوز یک رکعت نماز بااخلاص نچشیده‌ام… ناکام من هستم… دست از بازیگری برنداشتم، حلاوت عبادت را نچشیدم، شیرینی بندگی خدا را نفهمیدم، هزار نوع بند بر گردن من است، بند نفس و شهوت و…

حضرت همه را رام می‌کردند، زندانبان وحشی حرامزاده می‌گذاشتند، بعد از مدّتی جاسوس‌ها می‌گفتند: هارون! دیگر نمی‌توانند او را بزنند، دلشان نمی‌آید.

جای حضرت را عوض می‌کردند… روزی گفتند: مگر تو چکار می‌کنی؟…

هارون ملعون خیلی قدرت و ثروت داشت، زمانی آنقدر پررو بود که گفت: آفتاب! می‌خواهی به کجا بتابی که به سرزمین زیر سلطنت من نباشد؟

حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه فرمودند: «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَاَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ»،[23] ما امام دل‌ها هستیم و تو شاهی بر این بدن‌ها هستی، با بدن‌ها چکار می‌توانی کنی؟ چقدر می‌خواهی پول بدهی که آن زندانبان با یک نگاه من زیر و رو نشود؟

یا موسی بن جعفر! اُنظُر إلَینَا…

شما که با یک نگاهتان شیر وحشی را رام می‌کنید…

یکی به فیض عصا و یکی زِ نور نگاه          ببین تفاوت رَه از کجای تا به کجاست؟

یا موسی بن جعفر…

حضرت عبادت می‌کردند و خدا را هم شکر می‌کردند، خدایا! مدّتی بود که جای خلوتی نداشتم تا با تو سخن بگویم…

آخرین مجلس و منزل حضرت که ایشان را به زندان خانه «سندی بن شاهک» ملعون بردند، کار را از حد گذراند، آنقدری که دیگر حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه… حضرت امام بر حق هستند، تا زمانی که امید حضرت قطع نشود که دیگر اتفاق جدید و بهتری نمی‌افتد این را نمی‌فرمایند، می‌گویند حضرت به سجده رفتند و صدا زدند: خدایا! «نَجِّنِي مِنْ حَبْسِ هَارُونَ»[24]

خدایا! به حق حضرت موسی بن جعفر! نَجِّنِی مِن شَرِّ نَفسِی… من را از گناهانم نجات بده، «اِلهي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ» من تلاش خودم را کرده‌ام، هر شب توبه کرده‌ام ولی باز هم برگشته‌ام، «اِلهي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ»

هارون ملعون آمد و گفت: جای او را ببینم که آیا او را به اندازه کافی شکنجه می‌کنند یا نه، آیا بالاخره او را شکستید که بیاید و یک عذرخواهی کند؟

پیغام داده بودند اگر یک عذرخواهی کنی هم برمی‌گردیم…

به آن پایین نور انداختند، هارون نگاه کرد و گفت: آن ملحفه چیست؟ فضل بن ربیع گفت: این ملحفه نیست، هَذَا مُوسَی بنُ جَعفَر…

ان شاء الله خدای متعال ما را هم در لحظه مرگ و شهادت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شبیه کند، «ذَابَ لَحمُهَا»، در راه محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بدن آب شد، «نَحِلَ جِسمُهَا»، جسمی باقی نماند، «حَتَّى صَارت كَالْخَيَال» مانند شَبَهی…

[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] معاني الأخبار ، جلد ۱  ، صفحه ۳۷۲ (حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي اَلْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْقُرَشِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلرَّبِيعِ اَلزَّهْرَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَرِيزٌ عَنْ لَيْثِ بْنِ أَبِي سُلَيْمٍ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى – وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ  وَ اَللَّهِ لَقَدْ خَرَجَ آدَمُ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ قَدْ عَاهَدَ قَوْمَهُ عَلَى اَلْوَفَاءِ لِوَلَدِهِ شِيثٍ فَمَا وُفِيَ لَهُ وَ لَقَدْ خَرَجَ نُوحٌ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ عَاهَدَ قَوْمَهُ عَلَى اَلْوَفَاءِ لِوَصِيِّهِ سَامٍ فَمَا وَفَتْ أُمَّتُهُ وَ لَقَدْ خَرَجَ إِبْرَاهِيمُ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ عَاهَدَ قَوْمَهُ عَلَى اَلْوَفَاءِ لِوَصِيِّهِ إِسْمَاعِيلَ فَمَا وَفَتْ أُمَّتُهُ وَ لَقَدْ خَرَجَ مُوسَى مِنَ اَلدُّنْيَا وَ عَاهَدَ قَوْمَهُ عَلَى اَلْوَفَاءِ لِوَصِيِّهِ يُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَمَا وَفَتْ أُمَّتُهُ وَ لَقَدْ رُفِعَ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ قَدْ عَاهَدَ قَوْمَهُ عَلَى اَلْوَفَاءِ لِوَصِيِّهِ شَمْعُونَ بْنِ حَمُّونَ اَلصَّفَا فَمَا وَفَتْ أُمَّتُهُ وَ إِنِّي مُفَارِقُكُمْ عَنْ قَرِيبٍ وَ خَارِجٌ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ وَ قَدْ عَهِدْتُ إِلَى أُمَّتِي فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّهَا اَلرَّاكِبَةُ سَنَنَ مَنْ قَبْلَهَا مِنَ اَلْأُمَمِ فِي مُخَالَفَةِ وَصِيِّي وَ عِصْيَانِهِ أَلاَ وَ إِنِّي مُجَدِّدٌ عَلَيْكُمْ عَهْدِي فِي عَلِيٍّ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمٰا يَنْكُثُ عَلىٰ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً  أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ عَلِيّاً إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَ هُوَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ أَخِي وَ نَاصِرِي وَ زَوْجُ اِبْنَتِي وَ أَبُو وُلْدِي وَ صَاحِبُ شَفَاعَتِي وَ حَوْضِي وَ لِوَائِي مَنْ أَنْكَرَهُ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ أَنْكَرَنِي فَقَدْ أَنْكَرَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَقَرَّ بِإِمَامَتِهِ فَقَدْ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِي وَ مَنْ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِي فَقَدْ أَقَرَّ بِوَحْدَانِيَّةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ – وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اَللَّهَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ رَدَّ عَلَى عَلِيٍّ فِي قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ رَدَّ عَلَيَّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيَّ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اَللَّهِ فَوْقَ عَرْشِهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ مَنِ اِخْتَارَ مِنْكُمْ عَلَى عَلِيٍّ إِمَاماً فَقَدِ اِخْتَارَ عَلَيَّ نَبِيّاً وَ مَنِ اِخْتَارَ عَلَيَّ نَبِيّاً فَقَدِ اِخْتَارَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَبّاً أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ عَلِيّاً سَيِّدُ اَلْوَصِيِّينَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ وَ مَوْلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَلِيُّهُ وَلِيِّي وَ وَلِيِّي وَلِيُّ اَللَّهِ وَ عَدُوُّهُ عَدُوِّي وَ عَدُوِّي عَدُوُّ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ أَوْفُوا بِعَهْدِ اَللَّهِ فِي عَلِيٍّ يُوفَ لَكُمْ فِي اَلْجَنَّةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .)

[5] الأمالي (للمفید) ، جلد ۱  ,  صفحه ۲۱۳ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ وَلِيُّكَ وَلِيِّي وَ وَلِيِّي وَلِيُّ اَللَّهِ وَ عَدُوُّكَ عَدُوِّي وَ عَدُوِّي عَدُوُّ اَللَّهِ – يَا عَلِيُّ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكَ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكَ يَا عَلِيُّ لَكَ كَنْزٌ فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَيْهَا يَا عَلِيُّ أَنْتَ قَسِيمُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَكَ وَ عَرَفْتَهُ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَكَ وَ أَنْكَرْتَهُ – يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ عَلَى اَلْأَعْرَافِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ تَعْرِفُ اَلْمُجْرِمِينَ بِسِيمَاهُمْ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِعَلاَمَاتِهِمْ يَا عَلِيُّ لَوْلاَكَ لَمْ يُعْرَفِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي.)

[6] الکافي ، جلد ۱ ، صفحه ۱۴۵ (اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلصَّلْتِ عَنِ اَلْحَكَمِ وَ إِسْمَاعِيلَ اِبْنَيْ حَبِيبٍ عَنْ بُرَيْدٍ اَلْعِجْلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى .)

[7] الأمالی (للصدوق) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۵ (حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى بْنِ أَبِي مُوسَى اَلْعِجْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ زِيَادٍ اَلْعَزْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ اَلْمِنْقَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنْ سَالِمٍ اَلْأَفْطَسِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ هُمُ اَلْفَائِزُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَمَنْ أَهَانَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَهَانَكَ وَ مَنْ أَهَانَكَ فَقَدْ أَهَانَنِي وَ مَنْ أَهَانَنِي أَدْخَلَهُ اَللَّهُ « نٰارَ جَهَنَّمَ خٰالِداً فِيهٰا  » – « وَ بِئْسَ اَلْمَصِيرُ  » يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ رُوحُكَ مِنْ رَوْحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي وَ شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا فَمَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ فَقَدْ وَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ يَا عَلِيُّ أَنَا اَلشَّفِيعُ لِشِيعَتِكَ غَداً إِذْ أَقَمْتَ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ فَبَشِّرْهُمْ بِذَلِكَ يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ شِيعَةُ اَللَّهِ وَ أَنْصَارُكَ أَنْصَارُ اَللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُكَ أَوْلِيَاءُ اَللَّهِ وَ حِزْبُكَ حِزْبُ اَللَّهِ يَا عَلِيُّ سَعِدَ مَنْ تَوَلاَّكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ يَا عَلِيُّ لَكَ كَنْزٌ فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَيْهَا .)

[8] سوره مبارکه صف، آیه 14 (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ ۖ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ ۖ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ)

[9] الأمالی (للصدوق) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۴۴ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْعَبْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَمَّارٍ اَلْجَارُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِي اَلْهَيْثَمِ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَبْعَثُ أُنَاساً وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ مِنْ نُورٍ فِي ظِلِّ اَلْعَرْشِ بِمَنْزِلَةِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ لَيْسُوا بِالْأَنْبِيَاءِ وَ بِمَنْزِلَةِ اَلشُّهَدَاءِ وَ لَيْسُوا بِالشُّهَدَاءِ فَقَالَ رَجُلٌ أَنَا مِنْهُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ لاَ قَالَ آخَرُ أَنَا مِنْهُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ لاَ قِيلَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ هَذَا وَ شِيعَتُهُ .)

[10] الأمالی (للصدوق) ، جلد ۱ ، صفحه ۳۳۶ (حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ قَالَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ : كُنْتُ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ أَ لاَ أُبَشِّرُكَ يَا عَلِيُّ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ هَذَا حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ أَنَّهُ قَدْ أَعْطَى مُحِبِّيكَ وَ شِيعَتَكَ سَبْعَ خِصَالٍ اَلرِّفْقَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ اَلْأُنْسَ عِنْدَ اَلْوَحْشَةِ وَ اَلنُّورَ عِنْدَ اَلظُّلْمَةِ وَ اَلْأَمْنَ عِنْدَ اَلْفَزَعِ وَ اَلْقِسْطَ عِنْدَ اَلْمِيزَانِ وَ اَلْجَوَازَ عَلَى اَلصِّرَاطِ وَ دُخُولَ اَلْجَنَّةِ قَبْلَ سَائِرِ اَلنَّاسِ مِنَ اَلْأُمَمِ بِثَمَانِينَ عَاماً .)

[11] تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ، جلد ۱۴ ، صفحه ۵۰۷ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ اَلْأَصَمِّ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِكِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ أَ مَا تَذْكُرُ مَا صُنِعَ بِهِ يَعْنِي بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ، قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ تَجْزَعُ قُلْتُ إِي وَ اَللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ بِذَلِكَ حَتَّى يَرَى أَهْلِي أَثَرَ ذَلِكَ عَلَيَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ اَلطَّعَامِ حَتَّى يَسْتَبِينَ ذَلِكَ فِي وَجْهِي فَقَالَ رَحِمَ اَللَّهُ دَمْعَتَكَ أَمَا إِنَّكَ مِنَ اَلَّذِينَ يُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ اَلْجَزَعِ لَنَا وَ اَلَّذِينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا أَمَا إِنَّكَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبَائِي لَكَ وَ وَصِيَّتَهُمْ مَلَكَ اَلْمَوْتِ بِكَ وَ مَا يَلْقَوْنَكَ بِهِ مِنَ اَلْبِشَارَةِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَكُ اَلْمَوْتِ أَرَقُّ عَلَيْكَ وَ أَشَدُّ رَحْمَةً لَكَ مِنَ اَلْأُمِّ اَلشَّفِيقَةِ عَلَى وَلَدِهَا إِلَى أَنْ قَالَ: مَا بَكَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِينَا إِلاَّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ اَلدَّمْعَةُ مِنْ عَيْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِي جَهَنَّمَ ، لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لاَ يُوجَدَ لَهَا حَرٌّ وَ ذَكَرَ حَدِيثاً طَوِيلاً يَتَضَمَّنُ ثَوَاباً جَزِيلاً يَقُولُ فِيهِ وَ مَا مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ لَنَا إِلاَّ نُعِّمَتْ بِالنَّظَرِ إِلَى اَلْكَوْثَرِ ، وَ سُقِيَتْ مِنْهُ مَعَ مَنْ أَحَبَّنَا .)

[12] قرب الإسناد ، جلد ۱ ، صفحه ۱۰۱ (وَ عَنْهُ ، عَنِ اِبْنِ عُلْوَانَ ، عَنْ جَعْفَرٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «يَخْرُجُ أَهْلُ وَلاَيَتِنَا يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مِنْ قُبُورِهِمْ مُشْرِقَةً وُجُوهُهُمْ، مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ، آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ، قَدْ فَرَّجْتُ عَنْهُمُ اَلشَّدَائِدَ، وَ سَهَّلْتُ لَهُمُ اَلْمَوَارِدَ. يَخَافُ اَلنَّاسُ وَ لاَ يَخَافُونَ، وَ يَحْزَنُ اَلنَّاسُ وَ لاَ يَحْزَنُونَ، وَ قَدْ أَعْطَوُا اَلْأَمْنَ وَ اَلْأَمَانَ، وَ اِنْقَطَعَتْ عَنْهُمُ اَلْأَحْزَانُ، حَتَّى يَحْمِلُوا عَلَى نُوقٍ بَيْضٍ لَهَا أَجْنِحَةٌ، عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ ذَهَبٍ شُرُكُهَا اَلنُّورُ، حَتَّى يَقْعُدُونَ فِي ظِلِّ عَرْشِ اَلرَّحْمَنِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ، بَيْنَ أَيْدِيهِمْ مَائِدَةٌ يَأْكُلُونَ عَلَيْهَا حَتَّى يَفْرُغَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْحِسَابِ» .)

[13] الکافي ، جلد ۸ ، صفحه ۲۳۴ (اِبْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اَلْمُؤْمِنِ اَلْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَى اَلْمُؤْمِنَ ثَلاَثَ خِصَالٍ اَلْعِزَّ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ اَلْفَلْجَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ اَلْمَهَابَةَ فِي صُدُورِ اَلظَّالِمِينَ .)

[14] عيون أخبار الرضا عليه السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۲ (وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: كَانَ قَوْمٌ مِنْ خَوَاصِّ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُلُوساً بِحَضْرَتِهِ فِي لَيْلَةٍ مُقْمِرَةٍ مضحية [مُصْحِيَةٍ] فَقَالُوا يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ مَا أَحْسَنَ أَدِيمَ هَذِهِ اَلسَّمَاءِ وَ أَنْوَارَ هَذِهِ اَلنُّجُومِ وَ اَلْكَوَاكِبِ فَقَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ هَذَا وَ إِنَّ اَلْمُدَبِّرَاتِ اَلْأَرْبَعَةَ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ مَلَكَ اَلْمَوْتِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَنْظُرُونَ إِلَى اَلْأَرْضِ فَيَرَوْنَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ فِي أَقْطَارِ اَلْأَرْضِ وَ نُورُكُمْ إِلَى اَلسَّمَاوَاتِ وَ إِلَيْهِمْ أَحْسَنُ مِنْ أَنْوَارِ هَذِهِ اَلْكَوَاكِبِ وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ كَمَا تَقُولُونَ مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلاَءِ اَلْمُؤْمِنِينَ .)

[15] عيون أخبار الرضا عليه السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۶۰ (وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : تُوضَعُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَنَابِرُ حَوْلَ اَلْعَرْشِ لِشِيعَتِي وَ شِيعَةِ أَهْلِ بَيْتِي اَلْمُخْلَصِينَ فِي وِلاَيَتِنَا وَ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَلُمُّوا يَا عِبَادِي إِلَيَّ لِأَنْشُرَنَّ عَلَيْكُمْ كَرَامَتِي فَقَدْ أُوذِيتُمْ فِي اَلدُّنْيَا.)

[16] عيون أخبار الرضا عليه السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۵۸ (وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَنَا وَ هَذَا يَعْنِي عَلِيّاً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ كَهَاتَيْنِ وَ ضَمَّ بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ وَ شِيعَتُنَا مَعَنَا وَ مَنْ أَعَانَ مَظْلُومَنَا كَذَلِكَ .)

[17] تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ، جلد ۱۵ ، صفحه ۱۹۷ (وَ فِي اَلْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: كَانَ أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اَللَّهُ اَلتَّفَكُّرُ وَ اَلاِعْتِبَارُ.)

[18] الأمالي (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۹۰ (أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ اَلْجِعَابِيُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ اَلْهَمْدَانِيُّ ، قَالَ: أَخْبَرَنِي عُمَرَ بْنُ أَسْلَمَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ يُوسُفَ اَلْبَصْرِيُّ ، عَنْ خَالِدِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْمَدَائِنِيِّ ، عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ اَلْغِفَارِيِّ (رَحِمَهُ اَللَّهُ)، قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ قَدْ ضَرَبَ كَتِفَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ، وَ قَالَ: يَا عَلِيُّ مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ اَلْعَرَبِيُّ، وَ مَنْ أَبْغَضَنَا فَهُوَ اَلْعِلْجُ ، شِيعَتُنَا أَهْلُ اَلْبُيُوتَاتِ وَ اَلْمَعَادِنِ وَ اَلشَّرَفِ، وَ مَنْ كَانَ مَوْلِدُهُ صَحِيحاً، وَ مَا عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا وَ سَائِرُ اَلنَّاسِ مِنْهَا بُرَآءُ، إِنَّ لِلَّهِ مَلاَئِكَةً يَهْدِمُونَ سَيِّئَاتِ شِيعَتِنَا كَمَا يَهْدِمُ اَلْقَوْمُ اَلْبُنْيَانَ .)

[19] اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۵۵ (اِبْنُ مَسْعُودٍ ، قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلطَّيَالِسِيُّ ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِي اَلصَّبَّاحِ اَلْكِنَانِيِّ ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِنَّا نُعَيَّرُ بِالْكُوفَةِ فَيُقَالُ لَنَا جَعْفَرِيَّةٌ ! قَالَ فَغَضِبَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَصْحَابَ جَعْفَرٍ مِنْكُمْ لَقَلِيلٌ، إِنَّمَا أَصْحَابُ جَعْفَرٍ مَنِ اِشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ .)

[20] الکافي ، جلد ۲ ، صفحه ۷۳ (عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ أَخِي عُرَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لاَ تَذْهَبْ بِكُمُ اَلْمَذَاهِبُ فَوَ اَللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلاَّ مَنْ أَطَاعَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ)

[21] الأمالي (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۷۳۵ (حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلطُّوسِيُّ (رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ) فِي يَوْمِ اَلتَّرْوِيَةِ سَنَةَ ثَمَانٍ وَ خَمْسِينَ وَ أَرْبَعِ مِائَةٍ فِي مَشْهَدِ مَوْلاَنَا أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ) ، قَالَ: حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اِبْنُ أَبِي جِيدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْوَلِيدِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى ، عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ اَلْيَمَانِيِّ ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ اَلْجُعْفِيِّ ، وَ رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْأَسَدِيُّ أَبُو اَلْحُسَيْنِ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ ، عَنْ جَابِرٍ ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالَ لِي: يَا جَابِرُ ، أَيَكْتَفِي مَنْ يَنْتَحِلُ اَلتَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ ! فَوَ اَللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلاَّ مَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ وَ أَطَاعَهُ، وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ – يَا جَابِرُ – إِلاَّ بِالتَّوَاضُعِ وَ اَلتَّخَشُّعِ وَ اَلْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ، وَ بِرِّ اَلْوَالِدَيْنِ، وَ تَعَاهُدِ اَلْجِيرَانِ وَ اَلْفُقَرَاءِ وَ اَلْمَسَاكِينِ وَ اَلْغَارِمِينَ وَ اَلْأَيْتَامِ، وَ صِدْقِ اَلْحَدِيثِ، وَ تِلاَوَةِ اَلْقُرْآنِ ، وَ كَفِّ اَلْأَلْسُنِ عَنِ اَلنَّاسِ إِلاَّ مِنْ خَيْرٍ، وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي اَلْأَشْيَاءِ. قَالَ جَابِرٌ : فَقُلْتُ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ، مَا نَعْرِفُ اَلْيَوْمَ أَحَداً بِهَذِهِ اَلصِّفَةِ. فَقَالَ: يَا جَابِرُ ، لاَ تَذْهَبَنَّ بِكَ اَلْمَذَاهِبُ، حَسْبُ اَلرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلاَّهُ، ثُمَّ لاَ يَكُونُ مَعَ ذَلِكَ فَعَّالاً، فَلَوْ قَالَ: إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ، وَ رَسُولُ اَللَّهِ خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ ، ثُمَّ لاَ يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ، وَ لاَ يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ، مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً، فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ اِعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اَللَّهِ، لَيْسَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ، أَحَبُّ اَلْعِبَادِ إِلَى اَللَّهِ وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ، وَ اَللَّهِ مَا يُتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ إِلاَّ بِالْعَمَلِ، وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ اَلنَّارِ ، وَ مَا لَنَا عَلَى اَللَّهِ [لِأَحَدٍ] مِنْ حُجَّةٍ، مَنْ كَانَ [لِلَّهِ] مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ، وَ مَنْ كَانَ [لِلَّهِ] عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ، وَ اَللَّهِ لاَ تُنَالُ وَلاَيَتُنَا إِلاَّ بِالْعَمَلِ .)

[22] الفضائل (لإبن شاذان) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۵

[23] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ، جلد ۲۱ ، صفحه ۲۴۲

[24] الأمالي (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۴۲۲ (وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ (رَحِمَهُ اَللَّهُ)، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا يَقُولُ: لَمَّا حَبَسَ هَارُونُ اَلرَّشِيدِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) وَ جَنَّ عَلَيْهِ اَللَّيْلُ، فَخَافَ نَاحِيَةَ هَارُونَ أَنْ يَقْتُلَهُ، جَدَّدَ طَهُورَهُ وَ اِسْتَقْبَلَ بِوَجْهِهِ اَلْقِبْلَةَ، وَ صَلَّى لِلَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، ثُمَّ دَعَا بِهَذِهِ اَلدَّعَوَاتِ فَقَالَ: ‘يَا سَيِّدِي نَجِّنِي مِنْ حَبْسِ هَارُونَ ، وَ خَلِّصْنِي مِنْ يَدِهِ، يَا مُخَلِّصَ اَلصَّخْرِ مِنْ بَيْنِ رَمْلٍ وَ طِينٍ وَ مَاءٍ، وَ يَا مُخَلِّصَ اَلنَّارِ مِنْ بَيْنِ اَلْحَدِيدِ وَ اَلْحَجَرِ، وَ يَا مُخَلِّصَ اَللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ، وَ يَا مُخَلِّصَ اَلْوَلَدِ مِنْ بَيْنِ مَشِيمَةٍ وَ رَحِمٍ، وَ يَا مُخَلِّصَ اَلرُّوحِ مِنْ بَيْنِ اَلْأَحْشَاءِ وَ اَلْأَمْعَاءِ، خَلِّصْنِي مِنْ يَدِ هَارُونَ اَلرَّشِيدِ ‘. فَلَمَّا دَعَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) بِهَذِهِ اَلدَّعَوَاتِ رَأَى رَجُلاً أَسْوَدَ فِي مَنَامِهِ وَ بِيَدِهِ سَيْفٌ قَدْ سَلَّهُ، وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ هَارُونَ ، وَ هُوَ يَقُولُ: يَا هَارُونُ ، أَطْلِقْ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ إِلاَّ ضَرَبْتُ عِلاَوَتَكَ بِسَيْفِي هَذَا، فَخَافَ هَارُونُ مِنْ هَيْبَتِهِ، ثُمَّ دَعَا حَاجِبَهُ وَ قَالَ لَهُ: اِذْهَبْ إِلَى اَلسِّجْنِ فَأَطْلِقْ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ . قَالَ: فَخَرَجَ اَلْحَاجِبُ فَقَرَعَ بَابَ اَلسِّجْنِ، وَ قَالَ: مَنْ هَذَا فَقَالَ: إِنَّ اَلْخَلِيفَةَ يَدْعُو مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ فَأَخْرِجْهُ مِنْ سِجْنِكَ وَ أَطْلِقْ عَنْهُ، فَصَاحَ اَلسَّجَّانُ: يَا مُوسَى ، إِنَّ اَلْخَلِيفَةَ يَدْعُوكَ، فَقَامَ مُوسَى (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) مَذْعُوراً فَزِعاً، وَ هُوَ يَقُولُ: لاَ يَدْعُونِي فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ إِلاَّ لِشَرٍّ يُرِيدُ بِي، فَقَامَ بَاكِياً مَغْمُوماً آيِساً مِنْ حَيَاتِهِ، فَجَاءَ إِلَى هَارُونَ وَ فَرَائِصُهُ تَرْتَعِدُ، فَقَالَ: سَلاَمٌ عَلَى هَارُونَ ، فَرَدَّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمَ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: نَاشَدْتُكَ اَللَّهَ، هَلْ دَعَوْتَ فِي جَوْفِ هَذِهِ اَللَّيْلَةِ بِدَعَوَاتٍ فَقَالَ: نَعَمْ. فَقَالَ: وَ مَا هِيَ قَالَ: جَدَّدْتُ طَهُورِي وَ صَلَّيْتُ لِلَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، وَ رَفَعْتُ طَرْفِي إِلَى اَلسَّمَاءِ، وَ قُلْتُ:’ يَا سَيِّدِي خَلِّصْنِي مِنْ يَدِ هَارُونَ وَ شَرِّهِ ‘فَقَالَ هَارُونُ : قَدْ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ دَعْوَتَكَ، يَا حَاجِبُ أَطْلِقْ عَنْ هَذَا. ثُمَّ دَعَا بِثِيَابٍ، فَخَلَعَ عَلَيْهِ ثَلاَثاً، وَ حَمَلَهُ عَلَى فَرَسِهِ وَ أَكْرَمَهُ، وَ صَيَّرَهُ نَدِيماً لِنَفْسِهِ، ثُمَّ قَالَ: هَاتِ اَلْكَلِمَاتِ حَتَّى أُثْبِتَهَا، ثُمَّ دَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ كَتَبَ هَذِهِ اَلْكَلِمَاتِ. قَالَ: وَ أَطْلَقَ عَنْهُ، وَ سَلَّمَهُ إِلَى حَاجِبِهِ لِيُسَلِّمَهُ إِلَى اَلدَّارِ، فَصَارَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) كَرِيماً شَرِيفاً عِنْدَ هَارُونَ ، وَ كَانَ يَدْخُلُ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْمِ خَمِيسٍ .)