درنگی در معنای حجّت، با تکیه بر حجیّت حضرت زهرا سلام الله علیها بر امامان علیهم السلام؛ جلسه اول

حجت الاسلام کاشانی روز سه شنبه مورخ 6 دی ماه 1401 در بیت الزهرا سلام الله علیها به سخنرانی با موضوع “درنگی در معنای حجّت، با تکیه بر حجیّت حضرت زهرا سلام الله علیها بر امامان علیهم السلام” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

عرض ادب به ساحت مقدّس و حضرت بقیة‌ الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

تبیین بحث

می‌خواستم بحث منسجمی را شروع کنم، منتها نمی‌دانم چرا میل خودم کشید که امشب که شام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، بحثی را که قبلاً عرض کرده‌ام را بگویم، احساس کردم صاحب عزا حضرت زینب کبری سلام الله علیها، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، شاید از ما بهتر بخرند که فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگویم. اگر زنده بودم بحث اصلی را از فردا ادامه خواهم داد.

معرّفی حجّت

حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها بخش‌هایی از عقاید ما را دچار چالش کرده‌اند، طبق تعریف امامت، امام نیست، نبی هم نیست، اما اگر نبی یا امام بود هم شاید اینقدر درباره‌ی او روایت نقل نمی‌شد، آن هم عباراتی که حیرت‌انگیز است!

اگر انسان بخواهد حرف آخر را اول بزند، از مجموع آن روایات و ادلّه که الآن گوشه‌ای از آن را تقدیم می‌کنم، انسان برداشت می‌کند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پناهگاه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بوده‌اند، نه فقط پناهگاه شیعیان، و این هم بخاطر عظمتی است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داشته‌اند.

روایتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه نقل می‌شود که این روایت سند معتبر ندارد. «سند معتبر ندارد» یعنی قابل تحقیق نیست که این جمله حتماً از زبان مبارک امام عسکری علیه السلام صادر شده است یا نه، اما مفهوم آن روایت درست است.

نقل شده است که امام حسن عسکری صلوات الله علیه فرموده‌اند: ما حجّت خدا بر بندگان هستیم و مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر ما.

اگر ما بودیم و فقط همین یک جمله، به ضعف سند حکم می‌کردیم، ضعف سند هم به معنای خطا و دروغ نیست، به این معناست که دلیلی برای اثبات اینکه این کلام، کلامِ امام است، بطور کافی نداریم.

مانند این است که شما خانه‌ای دارید، واقعاً برای شماست، مثلاً سند آن خانه گُم شده است یا در دسترس نیست، اگر به دادگاه بروید نمی‌توانید اثبات کنید که این خانه برای شماست، ولی این خانه برای شما هست. حال ممکن است کسی هم ادّعای دروغ کند.

آنجایی که سند قابل تحقیق نیست، می‌گویند سند ضعیف است. پس وقتی می‌گویند سند ضعیف است به معنای دروغ بودن نیست، بدین معناست که دسترسی به واقع نیست که آیا درست است یا نه. ممکن است باشد و ممکن است نباشد. اگر دروغ بود که اصلاً نقل آن روایت حرام بود. نسبت دادنِ دروغ به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین حرام است.

نکته این است که این روایت مفهوم درستی دارد، چه از امام حسن عسکری سلام الله علیه باشد و چه نباشد. حال معنای این جمله چیست که «مادر ما حجّت خدا بر ما بود»؟ چه معنایی برای این جمله قابل تصوّر است؟

اولاً من به شما عرض می‌کنم که بنای دین بر این نیست که غیر از حجّت را معرّفیِ جدّی کند، در دین احساس هست، ولی دین احساساتی نیست. ممکن است بر سرِ مسائلی، مثلاً وفیات یا موالید تازه درست شده باشد، بعضی‌ها هم به این مورد تعصب بیخود بورزند، اینکه جزو اصل دین نیست، باید پای اصل دین محکم ایستاد.

دین احساساتی نیست که همینطوری بگوید چون بانویی بانوی خوبی بوده است، پانصد روایت در مورد او بگوید. دعب دین این نیست. شاهد این جمله هم این است که شما مادران انبیاء علیهم السلام را نمی‌شناسید.

چه کسی می‌تواند سه دقیقه راجع به مادر حضرت ابراهیم علیه السلام یا مادر حضرت یوسف علیه السلام یا مادر حضرت داوود علیه السلام صحبت کند؟ مادران ائمه علیهم السلام را هم عمدتاً نمی‌شناسیم. بعضی را اندکی می‌شناسیم.

بنای دین بر این نبوده است که این بزرگواران را معرّفی کند، چون کلاً این نقل و حفظ نقل کار بسیار مشکلی است، دین این موضوع را به آن جایی می‌برد که اصل کار است. باید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را معرّفی کند، باید موسی بن عمران علیه السلام را معرّفی کند، باید حضرت ابراهیم علیه السلام را معرّفی کند، باید ختم المرسلین را معرّفی کند. بنای دین بر این نیست که غیر از حجّت، غیر از پیغمبر، یا غیر از امام را معرّفی کند. شاهد این جمله هم این است که شما مادران بزرگوار ائمه علیهم السلام زیاد نمی‌شناسید. بنای خودشان این بوده است که معرّفی نکرده‌اند. حتّی در مورد حضرت زینب کبری سلام الله علیها، تا بعد از کربلا، گزارش آنچنانی درباره‌ی او نداریم. البته در این مورد غرض هم بوده است که قصد ندارم به این موضوع ورود کنم. یعنی ما در منابع قدیمی روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد عظمت حضرت زینب کبری سلام الله علیها نداریم، یا در منابع قدیمی روایتی در مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نداریم. بنای دین بر معرّفی کردنِ انسان‌های خوب نیست، دین کسی را معرّفی می‌کند که حجّت است.

منطقِ نقلِ روایت در قرآن کریم

مادران انبیاء علیهم السلام را ببینید، قرآن کریم چند مرتبه راجع به حضرت موسی علیه السلام صحبت کرده است، چند مرتبه نام مادرِ او را آورده است؟ هیچ مرتبه! چون لازم نبوده است.

قرآن کریم حتّی آنجایی که می‌گوید به مادر تو وحی کردیم، «أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ»،[4] اما نمی‌گوید به چه کسی، چون لزومی ندارد.

بنای قرآن کریم بر اختصار است، اگر قرآن کریم می‌خواست جزئیات بگوید شما نقاط اصلی را گُم می‌کردید، و اگر نقاط اصلی را گُم نکنید قرآن کریم قصه‌گوی خوبی بنا بر عرف قصه‌گویان نیست.

قصه‌گویان می‌خواهند سرِ شما را گرم کنند، مدام جزئیات می‌گویند، اما قرآن کریم این کار را نمی‌کند، معمولاً از قرآن کریم بعید است که حتّی یک قصه را تا آخر تمام کند، چون نمی‌خواهد قصه تعریف کند، قرآن کریم قصه را می‌گوید که یک حقیقتی را بیان کند. وقتی حقیقت بیان شد قصه را رها می‌کند.

سوره مبارکه طه می‌گوید موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام با اهل خود در حال رفتن بود، ناگهان راه را گم کردند، نوری از دور دید، گفت من بروم یا بپرسم، «أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى»،[5] آنجا کسی باشد که راه را بلد باشد، یا آتشی بگیرم که شما گرم شوید. رفت و آنجا به نبوّت رسید و خدای متعال به او فرمود: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي * إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى»،[6] معاد هست، نماز داریم، توحید داریم، قیامت هست، عصا را بگیر و به زمین بزن، این عصا ویژگی‌هایی دارد، «قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى»،[7] دست خودت را به داخل یقه‌ات ببر و بیرون بیاور… این هم دو معجزه. «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی»،[8] بعد هم عرض کرد که من نمی‌توانم تنها بروم…

قصه را نگاه کنید، زن و بچه چه شدند؟ قرآن کریم این قسمت را رها کرد!

در ادامه عرض کرد: برادر لازم دارم، «رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏»، تا اینکه «وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي»،[9] وزیر می‌خواهم که برادرم باشد، «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي»[10] پشتم را به او محکم کن، «قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَی»،[11] حاجات تو را دادم، «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى».[12]

دیگر به ماجرای فرعون می‌رود! دیگر نفرمود زن و بچه‌ی حضرت موسی علیه السلام چه شدند، چون قرآن کریم نمی‌خواهد قصه بگوید. قصه برای قرآن کریم معبرِ حقیقت است، اصلاً در بعضی از موارد عمد دارد که این را بگوید، در مورد اصحاب کهف می‌گوید هر کسی تعدادی را می‌گوید، بعد هم می‌فرماید «رَجْمًا بِالْغَيْبِ»[13] یعنی همینطور حدسی می‌گویند!

اما خدای متعال تعداد اصحاب کهف را نمی‌فرماید و به سراغ بحث بعد می‌رود. چون تعداد آن‌ها مهم نیست، موضوع اصحاب کهف این بود که عدّه‌ای می‌خواستند موحدانه زندگی کنند، شاه آن شهر اجازه نمی‌داد. این‌ها هجرت کردند که موحد بمانند. دیگر تعدادشان مهم نیست. مسئله هجرت در راه عقیده است. عمده‌ی قصّه‌های قرآن کریم اینطور است.

«عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا»[14] را با موسی فرستادیم و به فلان جا رفتند و در آنجا سر برید، در جای دیگر کشتی را سوراخ کرد. اما نمی‌گوید اسم او چه بود!

واضح است که این‌ها از نظر قصه‌گویی ایراد دارد، اگر کسی بخواهد قصه بنویسد می‌داند که قصه باید جزئیات داشته باشد و به هم متّصل باشد و فضا را توصیف کند. قصه‌گو باید کاری کند که انگار مخاطف فیلم می‌بیند، یعنی بتواند فضا را تصوّر کند. اما این برای کسی است که بخواهد قصه بگوید. قرآن کریم که قصد قصه گفتن ندارد.

اگر شما به طولانی‌ترین قصه‌ی قرآن کریم که مربوط به حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام است نگاه کنید هم پُر از پرش است، چون نمی‌خواهد قصه بگوید.

لذا این قرآن کریم نمی‌فرماید حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام پسرِ چه کسی بود، نام پدر حضرت ابراهیم علیه السلام چه بود، نام مادر حضرت ابراهیم علیه السلام چه بود. آن جایی هم که در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام «أَبِيهِ آزَرَ»[15] می‌گوید، عموی حضرت ابراهیم علیه السلام را می‌گوید. توضیح نمی‌دهد که حضرت ابراهیم علیه السلام بخاطرِ سرپرستی به او «بابا» گفته است! قرآن کریم اصلاً جزئیات نمی‌گوید.

اما وقتی قرآن کریم به حضرت مریم سلام الله علیها می‌رسد، بیش از بیست مرتبه از «عیسی بن مریم» استفاده می‌کند.

وقتی قرآن کریم چیزی را تکرار می‌کند، درواقع می‌خواهد مطلبی را بگوید، وگرنه قرآن کریم که قصه‌گو نیست، قرآن کریم کلاً ششصد صفحه است، یعنی به اندازه‌ی یک رمان مختصر است، قرار است چند هزار سال مردم را هدایت کند، وگرنه قرآن کریم که کتاب داستان نیست.

خیلی از کسانی که این موضوع را متوجّه نشده‌اند، طرف ذیل تفاسیر به کتب بنی اسرائیل رجوع کرده است و نام شوهر زلیخا را پیده کرده است!

یعنی به این موضوع توجّه نکرده است که اگر قرآن کریم لازم می‌دانست می‌گفت! قرآن کریم نمی‌خواست بگوید. اگر به جزئیات بروید توجّه شما از آن نقطه‌ای که قرآن کریم اصل می‌داند، برداشته می‌شود. قرآن کریم می‌خواهد شما چیزهایی را اصل بدانید، باید به آن‌ها دقّت کرد.

یک جایی از این موضوع خیلی عجیب است، قرآن کریم می‌فرماید ملائکه از طرف خدای متعال آمدند و به حضرت مریم سلام الله علیها گفتند: «يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ»[16] ای مریم! خدا به تو بشارت داده است که می‌خواهد به تو «کلمة الله» بدهد، «اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ» اسم او مسیح بن مریم است!

خدای متعال عین این بشارت را به حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام دارد که اوایل سوره مریم آمده است، آنجا نمی‌گوید «ای زکریا! خدا می‌خواهد به تو پسری بدهد که نام او یحیی بن زکریا است»، چون معلوم است.

ولی آنجا به حضرت مریم سلام الله علیها می‌فرماید: ای مریم! خدای متعال می‌خواهد به تو «کلمة الله» بدهد، نام او عیسی بن مریم است.

شما از این جمله متوجّه می‌شوید که اینجا یک اهمیتی وجود دارد. یعنی اگر به منطق قرآن کریم توجّه نشود، انسان خوب نمی‌فهمد. انسان باید با منطق آن کتاب آشنا بشود. او می‌خواهد چطور معرّفی کند؟

خدای متعال در قرآن کریم راجع به هیچیک از مادران انبیاء علیهم السلام، اینقدر که در مورد حضرت مریم سلام الله علیها توضیح داده است، توضیح نداده است. بگونه‌ای که بسیاری از اهل سنّت، حضرت مریم سلام الله علیها را نبی پنداشته‌اند.

این همه تعریف در قرآن کریم، «يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»،[17] برای چه اینطور فرموده است؟

تفاوت سطح اولیای خدا با مردم

اگر فرصت شود به خدمت شما عرض خواهم کرد که اولاً خدای متعال در توصیف حضرت مریم سلام الله علیها درواقع حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را توصیف می‌کند، ثانیاً غرضی دارد که این کار را می‌کند. باید به این موضوع فکر کرد.

اجالتاً بنای خدا بر این نیست که از آدم‌های خوب تعریف کند.

در ذهن ما این است که هر کسی که خوب است، باید از او روایت بیاید. بنده می‌خواستم عرض کنم خیلی‌ها خوب هستند و هیچ روایتی راجع به آن‌ها نیست. اصلاً خدای متعال می‌خواهد این‌ها غریبِ خوش باشند. چرا مردم مزاحمشان شوند؟ این یک ابتلا است.

اگر شما را به جزیره‌ی آدم‌خورها ببرند، فهم این‌ها هم برای ده هزار سال قبل باشد، یعنی مثلاً هنوز چرخ اختراع نشده باشد. آیا بین آن‌ها اذیت نمی‌شوید؟

اگر اولیای خدا پیش کاشانی بنشینند همینطور اذیت می‌شوند. سطح اولیای خدا بالاست، وقتی پیش کاشانی بنشینند به زحمت می‌افتند.

ائمه علیهم السلام خیلی آقا بودند که وقتی مردم نزد آن‌ها می‌نشستند متوجّه نمی‌شدند که این بزرگواران اذیت می‌شوند. یک مورد روایت نداریم که مثلاً بگویند نزد امام نشستم و حضرت اذیت شد! در حالی که اذیت می‌شد. در دنیا غریبه بود.

فکر من از صبح تا شب چیست؟ آرزوهای من چیست؟ دعاهای من چیست؟ خواسته‌های من چیست؟ کمال من کجاست؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کجاست؟ اصلاً ما حرف مشترکی با یکدیگر نداریم، نسبت او به ما مانند این است که بچه‌ی دو ساله‌ای که تازه زبان باز کرده است و لطیفه‌ای یاد گرفته است و تابحال هزار مرتبه گفته است، باز هم می‌گوید: بابا! یک مرتبه‌ی دیگر هم بگویم؟ شما چنان می‌شنوید که انگار تابحال نشنیده‌اید، بعد هم می‌خندید. این کارِ شما مدارا با اوست، وگرنه تکراریِ دل‌زده است.

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ما را تحمّل می‌کنند، آنقدر هم خوب تحمّل می‌کنند که تابحال کسی نگفته است که نزد امام رفتم و امام اذیت شد.

من علمای ربّانیِ زیادی دیده‌ام که وقتی از کنار مردم رد می‌شدند اذیت می‌شدند… وقتی شما یک کت شلوار خیلی گران به تن کنید، در هوای آلوده‌ی تهران، تن خودتان را به هر دیواری نمی‌زنید. او جای دیگری است… من درکِ این موضوع را ندارم، چون آنقدر در ناپاکی‌ها هستم که اصلاً درکی ندارم. اگر کسی لجن بخورد اذیت می‌شوم، اما نسبت به گناه و بی‌اخلاقی اینطور نیستم. برای همین هم می‌گویند با یک ربّانی در ارتباط باشید، چون سبک زندگی انسان عوض می‌شود. حرف‌های انسان عوض می‌شود، آرزوهای انسان تغییر می‌کند. می‌بینید او برای مسئله‌ای ضجّه می‌زند که اصلاً برای من مسئله نیست!

چرا مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه از خواب بیدار می‌شدند و زار زار گریه می‌کردند؟ به کنار حوض می‌رفتند و زار زار گریه می‌کردند؟ مگر چه اتفاقی افتاده بود؟

اگر ما باشیم می‌پرسیم چه کسی کلاه شما را برداشته است؟

سطح کسی مانند من، در همین حد است.

او می‌گوید: خدایا! سحر امام زمان ارواحنا فداه را بیدار می‌کنی و او مقابل تو می‌ایستد، اجازه داده‌ای که من هم بیدار شوم و مقابل تو بایستم؟ خیلی آقایی کرده‌ای!… آنقدر گریه می‌کرد تا از حال می‌رفت!

اما وقتی من می‌خواهم نماز بخوانم اینطور نیستم و چنین حال و هوایی ندارم.

حال شما ببینید امام صادق علیه السلام و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و… چه کسانی هستند.

لذا خدای متعال می‌فرماید بگذار اولیای خدا راحت باشند و غریبِ خوش باشند و اینقدر اذیت نشوند. بزرگترین ابتلای خدا بر ولی خدا این است که او را به جامعه ببرند.

مرحوم شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه یکی از اولیای خدا را بعد از خودش بعنوان جانشین معرّفی کرد، او سیّد است، پیغام فرستاد و گفت: شکایت تو را به جدّم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌کنم! چرا می‌خواهی آرامش من را بهم بزنی؟

بار امّت بر روی دوش معصومین

اگر ولی خدا، به خودیِ خودش باشد که اصلاً دوست دارد عبادت کند و در آن فضا باشد، افق او خیلی بالاتر است، اگر او به جامعه بیاید اذیت می‌شود. اگر خیلی پخته شود خدای متعال بارِ مردم را روی دوش او می‌گذارد، می‌گوید حال اصلِ ابتلا این است که بیایی و با مردم زندگی کنی، تعامل کنی، که مردم رشد کنند.

فرمود سوره مبارکه هود کمر مرا شکست، «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ»،[18] هر کاری بخواهی خودم انجام می‌دهم، اما بار این‌ها را هم به دوش من انداختی…

بار مردم را روی دوش پیامبر انداخت و بعد فرمود: دیگر تو نباید شب بخوابی. شب برای تو خواب بسیار کم کافی است. این‌ها از عبادت فراری هستند، تو باید آنقدر پُر باشی که این‌ها را تغذیه کنی، «إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا»،[19] روز تو پُر است، شب نباید بخوابی.

خدای متعال می‌فرماید: وقتی این‌ها گناه می‌کنند و بیچاره می‌شوند، به کجا بروند؟ این‌ها که عرضه ندارند، «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ»،[20] نزد تو می‌آیند، «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ»،[21] تا زمانی که تو باشی این‌ها عذاب نمی‌شوند، تا وقتی که استغفار کنند عذاب نمی‌شوند.

ربط این‌ها به یکدیگر چیست؟ ای پیغمبر! تا زمانی که این‌ها تمرینِ استغفار نکرده‌اند، همه‌ی بار روی دوش تو است.

بزرگی می‌فرمود حضرت زین العابدین صلوات الله علیه بعد از شهادت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه… هر عملی در این عالم عکس العمل دارد، اثر وضعی دارد. دیگر گناهی بالاتر از قتلِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و اسارتِ ناموس خدا؟ اثرِ وضعی این عمل مانند این بود که گرد و غبار طوری تمام عالم را پُر کند که همه در حال خفه شدن باشند، دیگر چه کسی می‌تواند راه برود؟ چه کسی می‌تواند به قلّه برسد؟ راه بسته شد! حضرت زین العابدین صلوات الله علیه شروع کرد به عبادت کردن. طوری عبادت کرده است که دلِ معصومان به حال او می‌سوخت و می‌گفتند خودتان را می‌کشید. این عبادت اثر وضعی دارد، که این عبادت یک دالانی باز کند که عدّه‌ای بتوانند حرکت کنند.

لذا آن روایات را ببینید، می‌گوید «اِرْتَدَّ اَلنَّاسُ بَعْدَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ ثَلاَثَةً»[22] همه بعد از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برگشتند، یعنی همه افت کردند، پست رفتند، «ثُمَّ إِنَّ اَلنَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا» بعد کم کم برگشتند و زیاد شدند.

این اثر وضعی زیارت امام زین العابدین صلوات الله علیه بود، راه را باز کرد که این‌ها هم بیایند.

وقتی حجّت خدا معرّفی می‌شود

بنای خدا بر این نیست که کسی را معرّفی کند، اصلاً ولی خدا باید غریب باشد که بتواند کار خود را کند، مگر اینکه قرار باشد باری را به دوش بکشند، یعنی مثلاً نبی بشوند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از وقتی نبی شد دیگر به غار حرا نرفت، دیگر وسط جامعه است، بار روی دوش اوست، به اندازه‌ی یکایک افراد امّت احساس مسئولیت می‌کند، معلّمی نیست که بگوید نمره‌ی دانش آموزان من برایم مهم نیست. چند مرتبه خدای متعال به او می‌فرماید که در حال کشتنِ خودت هستی!

خدای متعال به ما می‌فرماید: «وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ»[23] کمی بجنبید، اما به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌فرماید: کافی است، چرا خودت را می‌کشی؟ «لَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُ»،[24] چرا اینقدر غصّه می‌خوری؟ تو وظیفه‌ی خودت را انجام داده‌ای و کافی است!

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیّه خواندند: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»،[25] پیامبری آمد که نمی‌توانست غم شما را ببیند، نسبت به هدایت شما حریص بود، نسبت به مؤمنین رئوف و رحیم بود.

امام سجّاد علیه السلام قصّه‌ای دارند که این «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» را نشان می‌دهد. امام سجّاد علیه السلام عجیب بخشنده بود، اما بعضی اوقات حکومت اموال را مصادره می‌کرد و هیچ چیزی نداشتند، یعنی گاهی به بی‌پولیِ مطلق می‌رسیدند. کسی آمد و از مشکلات مالی خود گفت، حضرت روی خاک نشستند و شروع کردند به گریه کردن. آن کسی که همراه حضرت بود گفت: اموال حضرت را مصادره کرده‌اند و الآن پول ندارند، اما تحمّلِ شنیدن هم ندارند، الآن نگویید…

یعنی ما با چنین شخصیتی طرف هستیم، امامِ ما اینطور است، تحمّلِ دردِ ما را ندارد. بخدا قسم اگر به ما بگویند الآن که داغی داری، غصّه‌ای داری، دل شکسته‌ای داری، دل مبارک امام زمان ارواحنا فداه صد برابرِ آن برای شما شکسته است، انسان می‌گوید:

بشکست اگر دل من         به فدای چشم مستت

سر خمّ می سلامت          شکند اگر سبویی

ان شاء الله خدای متعال مادرانتان را نگه دارد، وقتی نزد مادرتان می‌روید نباید غصّه‌هایتان را تعریف کنید، او نمی‌تواند تحمّل کند، امام ماورای مادر و پدر است.

لذا اولیای خدا مخفی هستند.

برای چه این حرف‌ها را زدم؟ برای اینکه اگر دیدید از یک مادرِ پیغمبری مانند حضرت مریم سلام الله علیها (که مادرِ مهم‌ترین یار امام زمان ارواحنا فداه است) اینقدر تعریف می‌کند، یعنی این یک نفر ویژه است.

اینجا شما باید از یک روایت هم تعجّب کنید، چون دعب حضرت حق این نیست که معرّفی کند، وقتی اینجا معرّفی کرد درواقع آدرس می‌دهد که بیایید؛ خدای متعال جزئیات نمی‌فرماید، وقتی اینجا جزئیات می‌فرماید یعنی اینجا خبری هست.

در بین زنان دوره‌ی اسلامی، یک یا دو زن استثنائاً خیلی ترویج شده‌اند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در رأس آن‌هاست. از این موضوع چه چیزی می‌فهمیم؟ از این موضوع می‌فهمیم که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در هدایت امّت نقش دارند، بار برداشته‌اند، پناهگاه هستند.

خانه‌ای با ویژگی آیه نور

حال روایاتی عرض کنم تا کم کم به این موضوع برسیم که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت الله علی الحجج هستند یعنی چه.

قصد من از این حرف‌ها این نیست که چیزی به شما منتقل کنم، دوست دارم صاحب عزا نگاه کند که ما در شام عزای مادرشان نشستیم و از فضائل مادرشان گفتیم.

اگر کسی نفهمد که این فرد پیغمبرِ ختم المرسلین است، جز حق از دهان او خارج نمی‌شود، حکیم علی الاطلاق است، کار بیهوده نمی‌کند، هر کاری کند یا هر چیزی بفرماید بهترین است، در ذهن او می‌آید که در حال افراط کرد است، چرا اینقدر از دختر خود تعریف می‌کند؟

هنوز هم می‌گویند نعوذبالله چون سن پیامبر زیاد بود و فاطمه هم دخترِ او بود…

شاید این روایت را خیلی شنیده باشید، ولی گفتن این روایت اثر وضعی دارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این کارها را کرده‌اند و آن ملعون‌ها باز هم درِ آن خانه را آتش زدند، اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نمی‌فرمودند این‌ها می‌خواستند چکار کنند؟

چون پیامبر در مدینه بود… مدینه جای کوچکی بود، مسلمان‌ها از مکه و یمن و… می‌آمدند و سر می‌زدند، گاهی ساکن می‌شدند و گاهی اوقات هم برمی‌گشتند. یک نفر نوشته است من شش ماه در مدینه بودم، یک نفر گفته است من هفت ماه در مدینه بودم، یک نفر گفته است من ده ماه در مدینه بودم، یک نفر گفته است که من یازده ماه در مدینه بودم، یک نفر گفته است که من سیزده ماه در مدینه بودم، یک نفر گفته است که من هفده ماه در مدینه بودم، این‌ها انسان‌های مختلف هستند که به سفر رفته‌اند، این‌ها می‌گویند: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هنگام اذان از خانه بیرون نمی‌آیند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به درِ آن خانه می‌آیند و صدا می‌زنند: «اَلصَّلاَةَ رَحِمَكُمُ اَللَّهُ اَلصَّلاَةَ- إِنَّما يُرِيدُ اَللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»،[26] بعد در را باز می‌کنند و به مسجد تشریف می‌برند. در حالی که مسجد در حیاط خانه‌شان است.

شما از این موضوع چه چیزی می‌فهمید؟

من عرض کردم وقتی خدای متعال بیست مرتبه «عیسی بن مریم» فرموده است، یعنی اینجا خبری هست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حداقل 180 مرتبه یک کار را تکرار کرده‌اند، انسان چیزی می‌فهمد.

اگر کسی بخواهد نفهمد می‌گوید چون دختر او بود چنین کاری می‌کرد، اگر کسی بخواهد نفهمد بالاخره اینطور خزعبل می‌گوید، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معصوم و حکیم هستند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنقدر این کار را تکرار می‌کنند که همه متوجّه بشوند. آیه نور نازل شد، «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»،[27] «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»،[28] در خانه‌هایی که خدا اذن می‌دهد اسم او برده بشود.

این موضوع یعنی اینکه هر لحظه‌ای اجازه داد رو به قبله بایستی، اذن داده است که با او حرف بزنی. انصافاً اگر مسئولی ما را صدا کند، هنگام حرف زدن با او، همه‌ی حواس خودمان را به او می‌دهیم. ولی معلوم نیست این نمازی که من می‌خوانم، به من اذن داده باشد. چون اصلاً معلوم نیست من چه چیزی می‌خوانم و آیا بالا می‌رود یا نه. ان شاء الله خدای متعال به ما روزی کند نمازمان بالا برود و عاقبت بخیر بشویم.

«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، خانه‌هایی که اسم خدا بالا برود، اجازه داده است.

پرسیدند: یا رسول الله! این‌ها خانه‌های چه کسانی است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: بیوتِ انبیاء اینطور است.

مسلّم است که اینجا جا ندارد که کسی بپرسد «خانه‌ی کاشانی چطور؟»، ابوبکر بلند شد و پرسید: خانه‌ی فاطمه چطور؟

چرا این سؤال را کرده است؟ برای اینکه آنقدر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راجع به آن خانه کار کرده است که آن کسی که موضوع را فهمیده است این خانه را کنار خانه‌های انبیاء می‌بیند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «نَعَمْ، مِنْ أَفَاضِلِهَا»[29] از برترین آن خانه‌هاست.

اصلاً وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینجا به نماز می‌ایستد، خدای متعال به ملائکه مباهات می‌کند، انبیاء امید دارند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آن‌ها را دعا کنند.

اینجا دارد که مرحوم غروی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه می‌فرماید:

أ یُضْرِمُ النَّارُ بِبَابِ دَارِهَا                وَ آیَةُ الْنُّورُ عَلَى مَنَارِهَا

وَ بَابُهَا بَابُ نَبِیّ الرَّحْمَةْ                 وَ بَابَ أبْوَاب نِجَاةَ الْأمَّةْ[30]

این موضوع برای روز بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شب‌ها نماز شب می‌خواندند، ظاهراً نماز شب بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واجب بوده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نماز شب را پشت درِ خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌خواندند.

آیا این امر هم بخاطر این است که دخترِ او بوده است؟ آیا کسی چنین خزعبلی را باور می‌کند؟ آیا اگر کسی دختر خود را خیلی دوست داشته باشد نماز شب را پشت درِ خانه‌ی او می‌خواند؟ مگر نماز شب شوخی است؟ این موضوع دیگر عرفی نیست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کاری کرده‌اند که مردم بفهمند این امر عرفی نیست، من می‌توانم در محراب مسجد هم نماز بخوانم، ولی آنجا افضل است.

برای همین هم سؤال بوجود آمد.

شخصی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد که نماز خواندن در محراب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افضل است یا بیتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؟ فرمودند: بیتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

ما از این موضوع متوجّه می‌شویم با کسی طرف هستیم که ویژگی‌هایی دارد، بلکه ذهن خلجان می‌کند که کأنّه برترین امّت است، منتها ما در این امور دخالت نمی‌کنیم، چون چیزی نمی‌فهمیم. نخواسته‌اند ما در این امور حرف بزنیم، اگر می‌خواستند و مفید بود می‌فرمودند، ما می‌فهمیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امید دارند، وگرنه چرا پشت درِ خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نماز می‌خواند؟

امام جواد علیه السلام نماز عصر خود را در خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌خواندند نه در مسجد. چرا این کار را می‌کردند؟ آیا امام نعوذبالله کار بیهوده انجام می‌دهد؟ امام بهترین کار را انجام می‌دهد، آن هم برای امری مانند عبادت نماز.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها استثنائی هستند

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کاری کرده‌اند که همه چیزِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها استثنائی باشد، من از مجموعه‌ی آیات و روایاتی که به اندازه‌ی خودم دیده‌ام می‌فهمم که یعنی موضوعِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مهم است، وگرنه اینطور به این موضوع نمی‌پرداختند.

شما چقدر مادرِ امام سجّاد علیه السلام را می‌شناسید؟ چند روایت برای ایشان دارید؟ آیا مهم نیست؟ قطعاً مهم است! مادرِ یک امام حتماً افضلِ زنانِ عصرِ خود است.

آیا شما مادرِ امام جواد علیه السلام را می‌شناسید؟ آیا می‌توانید ده دقیقه راجع به ایشان حرف بزنید؟ نه! نخواسته‌اند.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است که «يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»[31] ای علی! دستورات فاطمه را اطاعت کن.

یا باید بگویید که این حدیث جعلی است، البته شیعه و سنّی این روایت را نقل کرده‌اند.

اگر کسی بگوید این حدیث جعلی است، من به او حق می‌دهم، چون می‌گوید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه امام هستند و مولای عالم وجود؛ یا اگر کسی این حدیث را باور کند باید بگوید: باید جستجو کنم و ببینم اینجا چه خبر است؟! یعنی چه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور فرموده‌اند؟ یعنی چه که حجّت است؟ یعنی چه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هر وقت او را می‌بیند دستش را می‌بوسد؟

«كُلَّمَا دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلّی الله علیه آله و سلّم)‏ قَامَ إِلَيْهَا وَ قَبَّلَ يَدَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِي مَجْلِسِهِ»[32] هر مرتبه که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد می‌شدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به احترام ایشان می‌ایستادند و به سمت ایشان می‌رفتند و خوش‌آمد می‌گفتند و دست ایشان را می‌بوسیدند و ایشان را جای خود می‌نشاندند.

این همه آدم در طول تاریخ انفاق کرده‌اند، وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها انفاق کنند آیه نازل می‌شود.

اتفاقاً اینجا پول زیادی نداده‌اند، ان شاء الله خدای متعال به ما روزی کند که طعم اخلاص را بچشیم، اخلاص در دست ما نیست، همینکه ما به دنبال اخلاص برویم شرک است، اخلاص در دست ما نیست، ندیدنِ غیر از او در دست ما نیست، باید ضجّه بزنیم که عطا کنند، باید ضجّه بزنیم که به دل ما نگاه کنند، دل ما هرجایی نباشد.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در دعای عرفه که به حضرت منسوب است فرمودند: «أَنْتَ الَّذي أَزَلْتَ الاْغْيارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبّائِكَ»، من اصلاً غیر نمی‌بینم، همه چیز تو هستی.

بعضی‌ها ممکن است هزار میلیارد ببخشند، اما اگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک لقمه نان ببخشند خدای متعال آیه نازل می‌کند. چون بخشیدن یک چیز است و «يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ»[33] چیز دیگری است.

انصافاً آیا اگر بچه‌ی گرسنه داشته باشی به بچه‌ی همسایه غذا می‌دهی یا نه؟ ممکن است تقسیم کنی، اما آیا غذای بچه‌ات را به او می‌دهی یا نه؟ او این کار را می‌کند چون مادرِ عالمِ وجود است.

یک پسر گرسنه است، یک پسرِ بی‌تربیت هم گرسنه است، این پسر را خوب تربیت کرده است و این پسر تحمّل می‌کند، اما آن پسر کم‌تحمّل است، «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»، خدای متعال امضاء کرده است، «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ».[34] این کلامِ خدای متعال است! خدای متعال حدیث نفس کرده است، باطنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را فاش کرده است.

همه چیزِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها متفاوت است، اگر فرصت شود در جلسات بعد عرض می‌کنم که حتّی ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم متفاوت است، استثنائی است. این روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسیده است که ازدواجِ فاطمه استثناء است، قواعد فقهی او هم تفاوت دارد.

بسیاری از شیعه و سنّی به این نتیجه رسیده‌اند که حرام بوده است امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هنگام حیات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با کسی ازدواج کنند.

همینکه بعضی از فقهای شیعه و سنّی این حرف را زده‌اند، نشان می‌دهد که این امر استثنائی است، وگرنه چه کسی این حرف را زده است؟

عبدالله بن جعفر همزمان با حضرت زینب کبری سلام الله علیها دو همسرِ دیگر هم داشت، اما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها استثناء است، نه اینکه بقیه خوب نیستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک استثناءِ دست نیافتنی است.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنقدر در جامعه مورد عنایت و توجّه بودند، وقتی مسیحی‌های نجران هم هیبت او را دیدند جرأت نکردند مباهله کنند!

دو گروه اول از آن‌هایی که می‌خواستند بروند و خانه را آتش بزنند، جرأت نکردند.

در روایت هست که او عفّت مطلق داشت، «فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ»،[35] بخاطرِ این مادر، خدای متعال آتش را بر فرزندان او حرام کرد.

مسلّم است که این امر طبق قاعده نیست.

برادر امام رضا علیه السلام گاهی اوقات خطاهایی می‌کرد، نام او «زیدالنّار» است. امام رضا علیه السلام او را صدا کردند و فرمودند: منظور از این حدیث، فرزندانِ بی‌واسطه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، بیهوده فریب نخوری و مردم را اذیت کنی و بگویی مادرِ من حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است! منظور از این حدیث حسنین علیهما السلام هستند.

فرزند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عصمت دارد. «فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ» یعنی چه؟ این بزرگواران طوری هستند که گناه نمی‌کنند، عصمت دارند.

شما این ویژگی را برای کس دیگری پیدا نمی‌کنید.

فرزندان ائمه علیهم السلام که بد شدند کم نیستند، خوب‌ها بیشتر هستند ولی بد هم داریم. فرزندان انبیاء علیهم السلام هم همینطور هستند. شرط خوب بودن «پسرِ امام بودن» نیست. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای اینکه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به دنیا بیاید به عقیل فرمود: یک مادرِ ویژه می‌خواهم. یعنی اینکه فقط پدر او علی باشد کافی نیست. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرزندانی داشتند که به کربلا نرفتند، برای قمر بنی هاشم علیه السلام شدن یک مادری هم لازم است که ویژه باشد.

در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هست که «فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ»، جالب است که اهل سنّت هم غیر از ما شیعیان نقل کرده‌اند.

وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواست به خدا تقرّب بجوید، می‌خواست وصیّت کند، فرمود: فرزندانم همه در اموال و میراث یکسان هستند، اما تقربً الی الله نام فرزندان فاطمه را اول می‌نویسم.

انسان باید بنشیند و به این موضوع فکر کند.

در روایت صحیحه هست که شخصی نزد امام جواد علیه السلام آمد و عرض کرد: می‌خواهم به طواف بروم، همیشه به نیابت از پدران شما طواف می‌کنم، شما امام حیّ ما هستید، آیا می‌توانم از طرف شما هم طواف کنم؟ حضرت فرمودند: بله.

به حج رفت و برگشت، عرض کرد: سوال دیگری دارم، من از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم طواف کردم، طواف دوم را از طرف امیرالمؤمنین صلوات الله علیه انجام دادم، طواف سوم را از طرف امام حسن مجتبی صلوات الله علیه انجام دادم، همینطور ادامه داد و عرض کرد: طواف دهم را از طرف شما انجام دادم. طواف یازدهم خواستم دوباره از اول برگردم، دچار شک شدم که از طرف چه کسی طواف کنم که بهتر باشد، بعضی اوقات از طرف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها طواف کردم. این کار من خوب بود یا بد بود؟ حضرت فرمودند: بله! ان شاء الله از افضل اعمال تو است، این کار را بیشتر انجام بده.

نیّت طواف که اعلامی نیست، نیّت درونی است، برترِ به نیابت از او، برتریِ او را نشان می‌دهد. حداقل این است که آنجا یک خبری هست.

در اعمال ماه رمضان آمده است که بگویید «سُبْحَانَ مَنْ فَطَمَ بِفَاطِمَةَ عَلَیهَا اَلسَّلاَمُ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ اَلنَّارِ»،[36] پاک و منزه است آن خدایی که به برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، محبّین او را نجات می‌دهد. این یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پناهگاه است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کنار امامان و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرار داده‌اند.

این روایت هم از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است و هم از حضرت صادق علیه السلام، راوی می‌گوید: دیدم حضرت مریض‌احوال هستند و پشت پرده نشسته‌اند، اینطور می‌گویند: «فاطِمَةُ بِنتَ مُحَمَّد»، یعنی می‌گوید «یا فاطمه»، یعنی منادای مضاف است.

در یک نقل می‌گوید که از حضرت پرسیدم که چرا این کار را می‌کردید؟ حضرت فرمودند: بیماری داشتم. آدمی که درد دارد باید درمان کند، ما با نام مادرمان درمان می‌کنیم.

در روایت دیگری فرمود: وقتی ما هم گرفتار شویم به مادرمان پناه می‌بریم.

وهابیِ گیج می‌گوید «یا حسین» چیست؟ بگو «یا الله»!

تو اگر امام حسین علیه السلام را می‌شناختی که… اگر می‌خواهی الله به تو نگاه کند باید «یا حسین» بگویی.

من هنوز اصل مطلب را نگفته‌ام، همین مطالبی که عرض کردم معلوم است که او یک زنِ استثنائی است. این همه اهتمام برای معرّفی کردن یک نفر که نبی یا امام نیست، اتفاقاً نشان می‌دهد که خیلی ویژه است. اگر امام یا پیغمبر بود که تعجّب نداشت، باید تعریف می‌کردند تا ما بفهمیم کیست، وقتی امام یا نبی نیست باید ببینیم با ما چکار دارد.

فرمود: وقتی اشک شما برای جدّ ما حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جاری می‌شود «وَصَلَ فَاطِمَةَ»[37] خبر این امر به مادرمان می‌رسد.

اگر کسی در بحث امامت و نبوّت کار کرده باشد، اینجا مدام ابهام و سؤال پیش می‌آید، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چکاره‌ی عالم وجود هستند؟

من هنوز وارد مسئله‌ی حجیّت نشده‌ام، خلاصه اینکه جا برای تعجّب زیاد است.

برای عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به آیه‌ای استدلال می‌کنیم که برای عصمتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه استدلال می‌کنیم، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه امام هستند، چرا خدای متعال عصمت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را فرموده است؟ عصمت ائمه علیهم السلام را می‌فرمود! ما با امام کار داریم!!!

در این پنج تن، یک نفر پیغمبر است، سه نفر امام هستند، اینطور آیه هم خیلی واضح‌تر می‌شد، چرا اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را فرموده است؟ برای اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در اهل بیت هستند. چه لزومی دارد که سطح عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مانند عصمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشد؟

خودِ مسئله‌ی عصمت برای مسئولیت است، فردا به این موضوع خواهم پرداخت که عصمت برای مقام اثبات است نه برای مقام ثبوت. وقتی عصمت کسی را اعلام می‌کنند معلوم می‌شود که بارِ مردم روی دوش اوست. وگرنه آن کسی که ولی خداست و گوشه‌ای زندگی می‌کند اصلاً کاری به این کارها ندارد، عصمت برای این است که دیگران بفهمند و به این فرد پناه ببرند و از آن‌ها دست‌گیری کند و مردم او را بشناسند. مانند پلیسی که لباس خاص دارد که مردم بفهمند باید به او مراجعه کنند و او محل مراجعه است، هر کسی آن لباس را به تن دارد یعنی وظایفی دارد، اگر کسی ترسید باید به سراغ او برود.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ»[38] هر کسی در این عالم بیچاره است به من پناه بیاورد، من کفیل او هستم.

چرا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باید عصمت داشته باشند؟

اگر مادران ائمه علیهم السلام عصمت داشتند و لازم بود بیان شود، چرا بیان نشده است؟

پس این امر بخاطرِ مادرِ امام بودن نیست، بخاطرِ دخترِ پیغمبر بودن هم نیست. در کدام روایت گفته است که دخترِ پیغمبری عصمت دارد؟

اگر روی این‌ها فکر کنیم، معلوم است که ما با یک شخصیت بی‌نظیر با یک اهداف و وظایفی طرف هستیم.

ما که او را نشناخته‌ایم، ولی در روایت هست که وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به خانه می‌رفتند و او را می‌دیدند، غم‌های خود را فراموش می‌کردند.

به امام عسکری علیه السلام عرض کردند: چرا به حضرت فاطمه سلام الله علیها «زهرا» می‌گویند؟ حضرت فرمودند: چون هر مرتبه که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را نگاه می‌کرد، چشم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را پُر می‌کرد و برای او می‌درخشید.

شبی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن کرد، به آسمان نگاه کرد و فرمود: چقدر آسمان زشت شده است.

یعنی انگار همه‌ی نور عالم را یکجا از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گرفتند.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

امشب شب خیلی سختی است، امروز حوالی عصر که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت، مردم جمع شدند.

اگر این‌ها اهل جمع شدن و عیادت کردن بودند که در این ایّام سری به فرزندان او می‌زدند، آمدند جمع شدند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تماشا کنند.

آن کسی که وقتی دربِ خیبر را از جای خود کَند، زانوانش نلرزید، الآن درهم شکسته است، آمدند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تماشا کنند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! تو دو رکن داری، «فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ»[39] بزودی دو رکن تو را می‌شکنند.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شهید شد فرمود: «هَذَا أَحَدُ اَلرُّكْنَيْنِ» این رکن اول بود، امروز عصر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: «هَذَا اَلرُّكْنُ اَلثَّانِي»

خودِ همین از عجایب است، آن کسی که پناهگاهِ همه‌ی عالم است، ملجأ همه است، فرمود رکن من شکست.

مردم جمع شدند که تماشا کنند…

پیغام دادند که تشییع عقب افتاده است، همه رفتند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به خانه آمد، دو پایه و تخته‌ای گذاشتند که به آن «مُغتَسَل» می‌گویند، که بدن مبارک را روی مغتسل بگذارند.

رسم است که اگر مادری از دنیا برود و بچّه‌ی خردسال داشته باشد، بچّه‌ها را به جای دیگری می‌برند. اما اینجا چون بنا بر مخفیانه عمل کردن بود، همه‌ی اتفاقات مقابل چشم بچّه‌ها رخ داد، تابوت را جلوی چشم بچّه‌ها ساخت، بدن را جلوی چشم بچّه‌ها روی مغتسل قرار داد…

آنقدر دلشان برای پدر سوخته بود که قدیمی‌ها می‌گویند آستین به دهان گرفته بودند، دلشان نمی‌آمد پدر را اذیت کنند، دلشان نمی‌آمد بی‌تابی کنند… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم مشغول بود…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم کاری کرده بودند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کمک کنند…

نماز مخفیانه و دفن شبانه برای آن دو نفر بود، برای این بود که آن‌ها شرکت نکنند. اما اینکه امر کرد مرا از زیر لباس بشور، مراعات حالِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود…

بچّه‌ها ایستاده بودند، دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گاهی مشغول می‌شود، گاهی سر به دیوار می‌گذارد. دلشان هم نمی‌آمد که بی‌تابی کنند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه لحظه‌ای ملتفت شد و برگشت و دید که این بچّه‌ها وحشت کرده‌اند…

این شرایط شرایطِ عادی نیست، انسان همه چیز را فراموش می‌کند…

شما چنین امام و پناهگاهی دارید، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دید فرزندان هستند و فضّه هم ایستاده است، فرمودند: «يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ»،[40] بیایید و با مادرتان وداع کنید… فدای لطافت شما یا امیرالمؤمنین… «فَهَذَا اَلْفِرَاقُ وَ اَللِّقَاءُ فِي اَلْجَنَّةِ»… دیگر بعد از این مادر را نمی‌بینید…

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با سختی فراوانی… سختی از این جهت که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امانتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود… ما در زیارت امین الله می‌گوییم «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّهِ فِي أَرْضِهِ»، او کسی است که امین الله است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم سفارش کرده بودند… البته امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کم‌کاری نکرده بودند، ولی امین الله است…

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روز آخر دست حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشت و فرمود: یا علی! «هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ».[41]

سختی اینجاست که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواهد آن فاطمه‌ای را در قبر قرار بدهد که اوضاع اینطور است…

دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کارها را کرد، روی کفن را باز کرد، آداب را انجام داد، لحد را چید و خاک ریخت، روی قبر را طوری صاف کرد که معلوم نشود اینجا کَنده شده است، حضرت تا اینجا آرام بود، انگار که ارتباط فیزیکی بود، اما وقتی دست خود را از روی خاک برداشت… «فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ»[42]… غم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هجوم آورد…

یک شاعر عرب دو عبارت دارد، قسمت اول آن یا برای تابوت است یا برای قبر، گفت:

یَا نَعشُ رِفقاً بِالعَزِیزَةِ إنَّهَا              مُجَرَّحَةً لا تَخدَشِ الجُرحَ ثَانِیا

مراعات حال او را کن، این بدن مجروح است، مواظب باشید، این بدن آسیب‌دیده است…

حضرت آرام آرام کار می‌کرد، وقتی دست خود را از خاک برداشت، «فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ» غم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هجوم آورد…

صدا زد: «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنِ اِبْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ» از طرف خودم و از طرف این دختر شما به شما سلام می‌کنم…

حال ودیعه را آورده است، آن شاعر خیلی زیبا گفته است، می‌گوید:

وَدِیعَتُکَ الزَّهرَاءُ عَادَت کَمَا تَرَی                 وَلَکِنَّهَا عَادَت وَلَیسَت کَمَا هِیَا

یا رسول الله ودیعه‌ات را می‌بینی که پس آورده‌ام، ولی این فاطمه دیگر آن فاطمه نیست…


[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] سوره مبارکه طه، آیه 39 (أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ ۚ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي)

[5] سوره مبارکه طه، آیه 10 (إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى)

[6] سوره مبارکه طه، آیات 14 و 15

[7] سوره مبارکه طه، آیه 18

[8] سوره مبارکه نازعات، آیه 17

[9] سوره مبارکه طه، آیات 29 و 30

[10] سوره مبارکه طه، آیه 31

[11] سوره مبارکه طه، آیه 36

[12] سوره مبارکه طه، آیه 43

[13] سوره مبارکه کهف، آیه 22 (سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ ۖ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ ۚ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا)

[14] سوره مبارکه کهف، آیه 65 (فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا)

[15] سوره مبارکه انعام، آیه 74 (وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)

[16] سوره مبارکه آل عمران، آیه 45 (إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ)

[17] سوره مبارکه آل عمران، آیه 42 (وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ)

[18] سوره مبارکه هود، آیه 112 (فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ)

[19] سوره مبارکه مزمل، آیه 7

[20] سوره مبارکه نساء، آیه 64 (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا)

[21] سوره مبارکه انفال، آیه 33 (وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ)

[22] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۱ ، صفحه ۲۲۰ (وَ رُوِيَ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اِرْتَدَّ اَلنَّاسُ بَعْدَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ ثَلاَثَةً – أَبُو خَالِدٍ اَلْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى بْنُ أُمِّ اَلطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ اَلنَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا.)

[23] سوره مبارکه مطففین، آیه 26 (خِتَامُهُ مِسْكٌ ۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ)

[24] سوره مبارکه یونس، آیه 65 (وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا ۚ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)

[25] سوره مبارکه توبه، آیه 128

[26] الأمالي (للمفید) ، جلد ۱ ، صفحه ۳۱۸ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ اَلْجِعَابِيُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى بْنِ أَبِي مُوسَى بِالْكُوفَةِ قَالَ حَدَّثَنَا عُبْدُوسُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُرَاتٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ اَلْحَارِثِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَأْتِينَا كُلَّ غَدَاةٍ فَيَقُولُ اَلصَّلاَةَ رَحِمَكُمُ اَللَّهُ اَلصَّلاَةَ- إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)

[27] سوره مبارکه نور، آیه 35

[28] سوره مبارکه نور، آیه 36

[29] البرهان في تفسير القرآن ، جلد ۴ ، صفحه ۷۷ (وَ مِنْ طَرِيقِ اَلْمُخَالِفِينَ: قَالَ اَلثَّعْلَبِيُّ : فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اِسْمُهُ  اَلْآيَةَ، يَرْفَعُ اَلْإِسْنَادَ إِلَى أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ ، قَالَ: قَرَأَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) هَذِهِ اَلْآيَةَ، فَقَامَ رَجُلٌ إِلَيْهِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ ، أَيُّ بُيُوتٍ هَذِهِ؟ قَالَ: «بُيُوتُ اَلْأَنْبِيَاءِ، فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُو بَكْرٍ ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ ، هَذَا اَلْبَيْتُ مِنْهَا؟ يَعْنِي بَيْتَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ ، قَالَ: «نَعَمْ، مِنْ أَفَاضِلِهَا».)

[30] دیوان محقق الاصفهانی ، المعروف به «الأنوار القدسیة»

[31] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِيسَى اَلضَّرِيرِ عَنِ اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِكَةِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِي بَيْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّي وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ كُونِي عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ يَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِيداً وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِبُكَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ يَا عَلِيُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّي لَهُمْ وَ لِمَنْ شَايَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِيعَتِهِمْ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ يَا فَاطِمَةُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِيسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّي طَوِيلاً ثُمَّ قَالَ لَيْسَ كَمَا ذَكَرُوا وَ لَكِنَّكَ يَا عِيسَى كَثِيرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِكَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِي دِينِي وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَةَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِي وَ لَكِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَكَ يَكْشِفُهَا لِي فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِي مَرَضِهِ دَعَا عَلِيّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوكِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّهُ رَجُلٌ لَيِّنٌ وَ أَكْرَهُ أَنْ يُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ يُصَلِّي هُوَ وَ أَنَا أَكْفِيهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَيْهِ لاَ أَرَاهُ يُفِيقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ يَقْدِرُ أَنْ يُفَارِقَهُ يُرِيدُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ يُفِيقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ يَأْمُرَ عَلِيّاً بِالصَّلاَةِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّيْلَةِ وَ فِي آخِرِ كَلاَمِهِ اَلصَّلاَةَ اَلصَّلاَةَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ لِيُصَلِّيَ بِالنَّاسِ فَأَنْكَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِكَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُكَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِيَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِيَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِيٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ يَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَيْنَ بَاكٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ سَاعَةً وَ يَسْكُتُ سَاعَةً وَ كَانَ مِمَّا ذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِي فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ فِيهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَيَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ حُجَّةُ اَللَّهِ لِي عَلَيْكُمْ وَ خَلَّفْتُ فِيكُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَكْبَرَ عَلَمَ اَلدِّينِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِيِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا  عَنْهُ وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً  أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَنْزُ اَللَّهِ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ  وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَيْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِي غَداً بِالدُّنْيَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ يَأْتِي أَهْلُ بَيْتِي شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِينَ مَظْلُومِينَ تَسِيلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَكُمْ وَ بِيعَاتِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَةِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آيَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُكُمْ وَ بَلَّغَتْكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ لٰكِنِّي أَرٰاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ  لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّاراً مُرْتَدِّينَ مُتَأَوِّلِينَ لِلْكِتَابِ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّةَ بِالْهَوَى لِأَنَّ كُلَّ سُنَّةٍ وَ حَدَثٍ وَ كَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ يَهْدِي إِلَيْهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ  وَلِيُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَلِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِي وَ حِكْمَتِي وَ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَكْذِبَنَّكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ أَرْكَانُ اَلدِّينِ وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ أَمِينِي وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِي وَ اَلْمُوفِي بِعَهْدِي عَلَى سُنَّتِي – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِي إِيمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِي لِقَاءً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَةً عَمْيَاءَ وَ فِي اَلْأُمَّةِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ كَفَرَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ عُدَّةٌ فَلْيَأْتِ فِيهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِكَ كُلِّهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَيَّ تِبَاعَةٌ .)

[32] الأمالي (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۴۰۰ (أَخْبَرَنَا حَمَّوَيْهِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحُسَيْنِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو خَلِيفَةَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو اَلْفَضْلِ اَلْعَبَّاسُ بْنُ اَلْفَرَجِ اَلرِّيَاشِيُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ ، عَنْ إِسْرَائِيلَ ، عَنْ مَيْسَرَةَ بْنِ حَبِيبٍ ، عَنِ اَلْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو ، عَنْ عَائِشَةَ بِنْتِ طَلْحَةَ ، عَنْ عَائِشَةَ ، قَالَتْ: مَا رَأَيْتُ مِنَ اَلنَّاسِ أَحَداً أَشْبَهَ كَلاَماً وَ حَدِيثاً بِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنْ فَاطِمَةَ . كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَيْهِ رَحَّبَ بِهَا، وَ قَبَّلَ يَدَيْهَا، وَ أَجْلَسَهَا فِي مَجْلِسِهِ، فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهَا قَامَتْ إِلَيْهِ فَرَحَّبَتْ بِهِ، وَ قَبَّلَتْ يَدَيْهِ، وَ دَخَلَتْ عَلَيْهِ فِي مَرَضِهِ فَسَارَّهَا فَبَكَتْ، ثُمَّ سَارَّهَا فَضَحِكَتْ، فَقُلْتُ: كُنْتُ أَرَى لِهَذِهِ فَضْلاً عَلَى اَلنِّسَاءِ، فَإِذَا هِيَ اِمْرَأَةٌ مِنَ اَلنِّسَاءِ، فَبَيْنَمَا هِيَ تَبْكِي إِذْ ضَحِكَتْ! فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ: إِنِّي [إِذَنْ] لَبَذِرَةٌ ، فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ، سَأَلْتُهَا فَقَالَتْ: إِنَّهُ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ يَمُوتُ فَبَكَيْتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنِي أَنِّي أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ فَضَحِكْتُ .)

[33] سوره مبارکه انسان، آیه 8 (وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا)

[34] سوره مبارکه انسان، آیه 9 (إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا)

[35] المناقب ، جلد ۳ ، صفحه ۳۲۵ (تَارِيخِ بَغْدَادَ وَ كِتَابِ اَلسَّمْعَانِيِّ وَ أَرْبَعِينِ اِبْنِ اَلْمُؤَذِّنِ وَ مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عَنِ اِبْنِ شَاهِينٍ بِأَسَانِيدِهِمْ عَنْ حُذَيْفَةَ وَ اِبْنِ مَسْعُودٍ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ وَ قَالَ اِبْنُ مَنْدَةَ خَاصُّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ وَ يُقَالُ أَيْ مَنْ وَلَدَتْهُ بِنَفْسِهَا وَ هُوَ اَلْمَرْوِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ اَلْأَوْلَى كُلُّ مُؤْمِنٍ مِنْهُمْ)

[36] تهدیب الأحکام، جلد ۳، صفحه ۹۶

[37] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، جلد ۱۰ ، صفحه ۳۱۳ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْبَصْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَصَمِّ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا زُرَارَةُ إِنَّ اَلسَّمَاءَ بَكَتْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ اَلْأَرْضَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ اَلشَّمْسَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْكُسُوفِ وَ اَلْحُمْرَةِ وَ إِنَّ اَلْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ اِنْتَثَرَتْ وَ إِنَّ اَلْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً عَلَى اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَا اِخْتَضَبَتْ مِنَّا اِمْرَأَةٌ وَ لاَ اِدَّهَنَتْ وَ لاَ اِكْتَحَلَتْ وَ لاَ رَجَّلَتْ حَتَّى أَتَانَا رَأْسُ عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ زِيَادٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ وَ مَا زِلْنَا فِي عَبْرَةٍ مِنْ بَعْدِهِ وَ كَانَ جَدِّي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا ذَكَرَهُ بَكَى حَتَّى تَمْلَأَ عَيْنَاهُ لِحْيَتَهُ وَ حَتَّى يَبْكِيَ لِبُكَائِهِ رَحْمَةً لَهُ مَنْ رَآهُ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ اَلَّذِينَ عِنْدَ قَبْرِهِ لَيَبْكُونَ فَيَبْكِي لِبُكَائِهِمْ كُلُّ مَنْ فِي اَلْهَوَاءِ وَ اَلسَّمَاءِ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ إِلَى أَنْ ذَكَرَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ غَيْظَ جَهَنَّمَ عَلَى قَاتِلِيهِ وَ قَالَ وَ إِنَّهَا لَتَبْكِيهِ وَ تَنْدُبُهُ وَ إِنَّهَا لَتَتَلَظَّى عَلَى قَاتِلِهِ وَ لَوْ لاَ مَنْ عَلَى اَلْأَرْضِ مِنْ حُجَجِ اَللَّهِ لَنَقَضَتِ اَلْأَرْضُ وَ أَكْفَأَتْ مَا عَلَيْهَا وَ مَا تَكْثُرُ اَلزَّلاَزِلُ إِلاَّ عِنْدَ اِقْتِرَابِ اَلسَّاعَةِ وَ مَا عَيْنٌ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ وَ لاَ عَبْرَةٌ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلاَّ وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُحْشَرُ إِلاَّ وَ عَيْنَاهُ بَاكِيَةٌ إِلاَّ اَلْبَاكِينَ عَلَى جَدِّيَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ يُحْشَرُ وَ عَيْنُهُ قَرِيرَةٌ وَ اَلْبِشَارَةُ تِلْقَاهُ وَ اَلسُّرُورُ بَيِّنٌ عَلَى وَجْهِهِ وَ اَلْخَلْقُ فِي اَلْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ اَلْخَلْقُ يُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ تَحْتَ اَلْعَرْشِ وَ فِي ظِلِّ اَلْعَرْشِ لاَ يَخَافُونَ سُوءَ يَوْمِ اَلْحِسَابِ يُقَالُ لَهُمُ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ فَيَأْبَوْنَ وَ يَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِيثَهُ وَ إِنَّ اَلْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَيْهِمْ إِنَّا قَدِ اِشْتَقْنَاكُمْ مَعَ اَلْوِلْدَانِ اَلْمُخَلَّدِينَ فَمَا يَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَيْهِمْ لِمَا يَرَوْنَ فِي مَجْلِسِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلسُّرُورِ وَ اَلْكَرَامَةِ اَلْخَبَرَ .)

[38] الإختصاص ، جلد ۱ ، صفحه ۲۴۸ (وَ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَا اَلْهَادِي وَ اَلْمُهْتَدِي وَ أَبُو اَلْيَتَامَى وَ زَوْجُ اَلْأَرَامِلِ وَ اَلْمَسَاكِينِ وَ أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ وَ أَنَا قَائِدُ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ أَنَا عُرْوَةُ اَللَّهِ اَلْوُثْقَى وَ أَنَا عَيْنُ اَللَّهِ وَ لِسَانُهُ اَلصَّادِقُ وَ يَدُهُ وَ أَنَا جَنْبُ اَللَّهِ اَلَّذِي تَقُولُ نَفْسٌ يٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اَللّٰهِ  وَ أَنَا يَدُ اَللَّهِ اَلْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا – بَابُ حِطَّةٍ مَنْ عَرَفَنِي وَ عَرَفَ حَقِّي فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ لِأَنِّي وَصِيُّ نَبِيِّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ لاَ يُنْكِرُ هَذَا إِلاَّ رَادٌّ عَلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ .)

[39] المناقب ، جلد ۳ ، صفحه ۳۶۱ (اَلسَّمْعَانِيُّ فِي اَلرِّسَالَةِ وَ أَبُو نُعَيْمٍ فِي اَلْحِلْيَةِ وَ أَحْمَدُ فِي فَضَائِلِ اَلصَّحَابَةِ وَ اَلنَّطَنْزِيُّ فِي اَلْخَصَائِصِ وَ اِبْنُ مَرْدَوَيْهِ فِي فَضَائِلِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلزَّمَخْشَرِيُّ فِي اَلْفَائِقِ عَنْ جَابِرٍ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ لِعَلِيٍّ قَبْلَ مَوْتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَبَا اَلرَّيْحَانَتَيْنِ أُوصِيكَ بِرَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا فَعَنْ قَلِيلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاكَ عَلَيْكَ قَالَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عَلِيٌّ هَذَا أَحَدُ اَلرُّكْنَيْنِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ عَلِيٌّ هَذَا اَلرُّكْنُ اَلثَّانِي)

[40] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۱۷۴ (قَالَتْ فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ أَيْنَ لَكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ هَذَا اَلْخَبَرُ وَ اَلْوَحْيُ قَدِ اِنْقَطَعَ عَنَّا فَقَالَتْ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ رَقَدْتُ اَلسَّاعَةَ فَرَأَيْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي قَصْرٍ مِنَ اَلدُّرِّ اَلْأَبْيَضِ فَلَمَّا رَآنِي قَالَ هَلُمِّي إِلَيَّ يَا بُنَيَّةِ فَإِنِّي إِلَيْكِ مُشْتَاقٌ فَقُلْتُ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَشَدُّ شَوْقاً مِنْكَ إِلَى لِقَائِكَ فَقَالَ أَنْتِ اَللَّيْلَةَ عِنْدِي وَ هُوَ اَلصَّادِقُ لِمَا وَعَدَ وَ اَلْمُوفِي لِمَا عَاهَدَ فَإِذَا أَنْتَ قَرَأْتَ يس فَاعْلَمْ أَنِّي قَدْ قَضَيْتُ نَحْبِي فَغَسِّلْنِي وَ لاَ تَكْشِفْ عَنِّي فَإِنِّي طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ وَ لْيُصَلِّ عَلَيَّ مَعَكَ مِنْ أَهْلِيَ اَلْأَدْنَى فَالْأَدْنَى وَ مَنْ رُزِقَ أَجْرِي وَ اِدْفِنِّي لَيْلاً فِي قَبْرِي بِهَذَا أَخْبَرَنِي حَبِيبِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ اَلرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا اَلْفِرَاقُ وَ اَللِّقَاءُ فِي اَلْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لاَ تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ اَلْحَسَنِ يَا أُمَّ اَلْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً اَلْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا اَلسَّلاَمَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ اَلدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا اَلْحَسَنِ اِرْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اَللَّهِ مَلاَئِكَةَ اَلسَّمَاوَاتِ فَقَدِ اِشْتَاقَ اَلْحَبِيبُ إِلَى اَلْمَحْبُوبِ)

[41] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِيسَى اَلضَّرِيرِ عَنِ اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِكَةِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِي بَيْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّي وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ كُونِي عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ يَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِيداً وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِبُكَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ يَا عَلِيُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّي لَهُمْ وَ لِمَنْ شَايَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِيعَتِهِمْ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ يَا فَاطِمَةُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِيسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّي طَوِيلاً ثُمَّ قَالَ لَيْسَ كَمَا ذَكَرُوا وَ لَكِنَّكَ يَا عِيسَى كَثِيرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِكَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِي دِينِي وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَةَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِي وَ لَكِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَكَ يَكْشِفُهَا لِي فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِي مَرَضِهِ دَعَا عَلِيّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوكِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّهُ رَجُلٌ لَيِّنٌ وَ أَكْرَهُ أَنْ يُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ يُصَلِّي هُوَ وَ أَنَا أَكْفِيهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَيْهِ لاَ أَرَاهُ يُفِيقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ يَقْدِرُ أَنْ يُفَارِقَهُ يُرِيدُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ يُفِيقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ يَأْمُرَ عَلِيّاً بِالصَّلاَةِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّيْلَةِ وَ فِي آخِرِ كَلاَمِهِ اَلصَّلاَةَ اَلصَّلاَةَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ لِيُصَلِّيَ بِالنَّاسِ فَأَنْكَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِكَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُكَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِيَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِيَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِيٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ يَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَيْنَ بَاكٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ سَاعَةً وَ يَسْكُتُ سَاعَةً وَ كَانَ مِمَّا ذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِي فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ فِيهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَيَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ حُجَّةُ اَللَّهِ لِي عَلَيْكُمْ وَ خَلَّفْتُ فِيكُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَكْبَرَ عَلَمَ اَلدِّينِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِيِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا  عَنْهُ وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً  أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَنْزُ اَللَّهِ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ  وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَيْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِي غَداً بِالدُّنْيَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ يَأْتِي أَهْلُ بَيْتِي شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِينَ مَظْلُومِينَ تَسِيلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَكُمْ وَ بِيعَاتِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَةِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آيَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُكُمْ وَ بَلَّغَتْكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ لٰكِنِّي أَرٰاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ  لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّاراً مُرْتَدِّينَ مُتَأَوِّلِينَ لِلْكِتَابِ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّةَ بِالْهَوَى لِأَنَّ كُلَّ سُنَّةٍ وَ حَدَثٍ وَ كَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ يَهْدِي إِلَيْهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ  وَلِيُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَلِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِي وَ حِكْمَتِي وَ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَكْذِبَنَّكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ أَرْكَانُ اَلدِّينِ وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ أَمِينِي وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِي وَ اَلْمُوفِي بِعَهْدِي عَلَى سُنَّتِي – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِي إِيمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِي لِقَاءً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَةً عَمْيَاءَ وَ فِي اَلْأُمَّةِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ كَفَرَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ عُدَّةٌ فَلْيَأْتِ فِيهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِكَ كُلِّهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَيَّ تِبَاعَةٌ .)

[42] الأمالي (للمفید) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۸۱ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَصَّتْ إِلَى عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَنْ يَكْتُمَ أَمْرَهَا وَ يُخْفِيَ خَبَرَهَا وَ لاَ يُؤْذِنَ أَحَداً بِمَرَضِهَا فَفَعَلَ ذَلِكَ وَ كَانَ يُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِينُهُ عَلَى ذَلِكَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ رَحِمَهَا اَللَّهُ عَلَى اِسْتِسْرَارٍ بِذَلِكَ كَمَا وَصَّتْ بِهِ – فَلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاةُ وَصَّتْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ يَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ يَدْفِنَهَا لَيْلاً وَ يُعَفِّيَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِكَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنِ اِبْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ – وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ اَلْبَائِتَةِ فِي اَلثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ اَلْمُخْتَارِ لَهَا اَللَّهُ سُرْعَةَ اَللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ تَجَلُّدِي- إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ وَ اَلْحُزْنِ اَلَّذِي حَلَّ بِي بِفِرَاقِكَ مَوْضِعَ اَلتَّعَزِّي – فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودِ قَبْرِكَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُكَ عَلَى صَدْرِي وَ غَمَّضْتُكَ بِيَدِي وَ تَوَلَّيْتُ أَمْرَكَ بِنَفْسِي نَعَمْ وَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ – إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ  – لَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ اُخْتُلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ – لاَ يَبْرَحُ اَلْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو – وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اَللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ  سَلاَمٌ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ وَ اَلصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَةُ اَلْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً وَ لَلَبِثْتُ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ اَلرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ فَإِلَى اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَكَى وَ فِيكَ أَجْمَلُ اَلْعَزَاءِ – وَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .)