در مواجهه با نعمت؛ فرصت یا تهدید

6

نویسنده

ادمین سایت

حجت الاسلام کاشانی روز دوشنبه مورخ 5 خرداد 1404 مصادف با شهادت امام جواد علیه السلام به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می‌شود.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمتِ حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین و باب الحوائج موسی بن جعفر سلام الله علیهما، آقازاده­ی باعظمت ایشان، سلطان اولیاء حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیّة و الثناء، نوه­ی بابرکت ایشان حضرت جوادالأئمه علیه السلام و پشت و پناه ما در دنیا و آخرت، کریمه­ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، به ساحت نورانی و باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

معمولاً بنده شب­های شهادت ائمه علیهم صلوات الله قدری سیره­ی آن امام را عرض می­کنم، اما به جهتی در این جلسه قصد انجام این کار را ندارم، چند شب قبل در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مسئله و فکری به ذهن بنده رسید که شاید هم لطف حضرت معصومه سلام الله علیها بوده است، بالاخره اگر انسان به دریا بیفتد و خیس نشود، باید تعجّب کرد؛ ربطی به استحقاق ندارد، بالاخره در حصن حصین حضرت معصومه سلام الله علیها به ذهن بنده رسید و نیّت کردم تا آنجا که امکان دارد جلسات حضرت جواد سلام الله علیه را به این بحث اختصاص دهم.

این بحث یک بحثِ معرفتیِ کاربردی است، مثلاً می­توان عنوان را اینطور بیان کرد که «چگونه دعا کنیم تا مستجاب شود»؟

وقتی انسان با نعمت مواجه می­شود ممکن است چند نوع برخورد داشته باشد، دو نوع از آن­­ها را عرض می­کنم.

حسودی در مواجهه با نعمت

وقتی انسان با نعمت مواجه می­شود ممکن است حسودی کند، یعنی مثلاً من بگوید چرا فلانی اینقدر پول و استعداد و توان و توفیق دارد؟ بعد حسودی کنم. متأسفانه این موضوع خیلی رایج است، متأسفانه بین دینداران هم خیلی رایج است، که خیلی بیچارگی است.

در این مورد چند جمله عرض می­کنم که این امر را واکاوی کرده باشم و آدرس بدهم که بشود موضوع را دنبال کرد، ولی این قسمت موضوع بحث من نیست و قسمت دوم موضوع بحث است.

چه اتفاقی رخ می­دهد که انسان حسودی می­کند؟

اگر علّت را ندانم تصوّر می­کنم که باید توصیه کنم که حسودی نکنیم، که بیان و عدم بیان من تقریباً تفاوتی ندارد، بایستی روشن شود که فرآیند حسادت چیست.

فرآیند حسادت چند چیز است، یک: من با خدا مشکل دارم، نه با شما!

خدای آدم حسود عملاً یک خدای بیچاره­ی فقیرِ خسیسِ نامردِ نامهربان است، خدای آدم حسود الله جلّ جلاله و عظم شأنه نیست، چون من با خدا مشکل دارم که چرا دیگری توفیقات بیشتری دارد، چون خدا عطا کرده است، پس اولاً حسود درواقع با خدا مشکل دارد نه با خلقِ خدا! ثانیاً با اسم «غنی» خدا مشکل دارد.

چون زمانی است که مثلاً می­گویم اگر من این دستمالی که بدست دارم را به شما بدهم، دیگر این دستمال را ندارم، اما وقتی می­گویم خدایا! چرا این را به دیگری دادی، ملتفت نیستم که خدا غنی است و دارایی خدا تمام نشده است و می­تواند به من هم عطا کند، اصلاً من با بقیه چکار دارم؟

بعداً عرض می­کنم که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و معصومین و مؤمنین اتفاقاً در موارد مشابه چطور رفتار می­کنند.

خدای متعال که بنده نیست، الله است! غنی است! وقتی به دیگران عطا کرده است، می­تواند به من هم عطا کند. وقتی من حسود هستم درواقع فکر می­کنم این خدا غنی نیست. اسماء و صفاتِ خدای فردی که حسود است، یک خدای بدبخت است، نه آن الله جلّ جلاله و عظم شأنه، خدای انسان حسود خدا نیست، خدای انسان حسود طوری است که انگار نمی­فهمد و فرد حسود بیشتر می­فهمد، درواقع خدای شخص حسود «نفهم» است، خدای فرد حسود أرحم الراحمین و أکرم الأکرمین و أحکم الحاکمین نیست، وگرنه انسان که به أحکم الحاکمین و أعلم العالمین اعتراض نمی­کند!

این بحث حسادت یک بحث مفصلی است که خیلی هم مبتلابه است، همه جا هست، حتّی هیئت­ها بشدّت درگیر این موضوع هستند، اصلاً تجربه نشان داده است که وقتی جلسه­ای بشدّت گرم می­شود، وقتی یک منبری یا مداح به چشم می­آید، از حسودی حسودان دچار آسیب می­شوند، وقتی فضای دینداران اینگونه است که وای بحال فضاهای بی­دین؛ و ما باید بدانیم که ممکن است انسان یک عمر به هیئت برود، ولی با یک خدای بدبخت صحبت کند، نه با خدای غنی! چون مواجه­ی این شخص اینگونه است.

درون حسادت یک تکبّر وجود دارد

نکته­ی دوم این بحث این است که درون حسادت یک تکبّر وجود دارد، چرا من حسودی می­کنم؟

برای مثال من هیچوقت نمی­گویم چرا طلای المپیک در رشته­ی دوی صدمتر را به «یوسین بولت» داده­اند، چون در دوی سرعت فاصله­ی من با او آنقدر زیاد است که من نمی­گویم حق مرا تضییع کرده­اند و مدال مرا به او داده­اند. یعنی مانند جاهای دیگر نیست که بگوییم یار دوازدهم و داور و رئیس فدراسیون و وزیر ورزش و… با او بودند. من هم خودم را می­شناسم و آن قهرمان را هم می­شناسم، فاصله­ی ما آنقدر زیاد است که در خودم نمی­بینم با او رقابت کنم.

یکی از لطف­های خدای متعال به ما شیعیان این است که چون ما نسبت به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ذرّه­ای شناخت داریم، ما نسبت به ائمه علیهم السلام حسادت نمی­کنیم، یعنی مثلاً نمی­گوییم چرا امام حسن علیه السلام اینقدر بالا هستند و من نیستم؟ چون می­دانیم نمی­شود.

این بدبخت­هایی که نسبت به ائمه علیهم السلام حسادت می­کردند… «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ»[4] هم که قرآن کریم به آن اشاره دارد، برای این است که بدبخت­هایی این توهّم را داشتند که می­توانند با معصومین رقابت کنند!

روح حسادت، دال مرکزی حسادت، هسته­ی درونی حسادت «تکبّر» است.

یعنی من می­گویم چرا به او عطا کرده­ای و به من عطا نکرده­ای؟ من که بهتر هستم! چرا به او سواد داده­ای و به من سواد نداده­ای؟ من که بهتر هستم! چرا به او استعداد داده­ای و به من استعداد نداده­ای؟ من که بهتر هستم!

یعنی در این ادّعا یک «من که بهتر هستم!» وجود دارد، وگرنه حسادت نمی­کند.

من با اینکه تربیت نشده­ام به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حسادت نمی­کنم، چون متوجّه هستم فاصله­ی ما طوری است که من آنقدر متوهّم نیستم که بگویم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­رسم.

روح حسادت «تکبّر» است، یک حس بزرگی کردن است، همانطور که می­دانید تکبّر انتهای توهّم است، متکبّر در حالی که هیچ نیست، فکر می­کند بزرگ است. تکبّر و بزرگی فقط برای خداست که حقیقتاً بزرگ است، در بین بقیه هیچ کسی صمد نیست که تکبّر داشته باشد، لذا وقتی می­خواهیم خدا را وصف و مدح کنیم «متکبّر» می­گوییم، اینجا بد نیست، چون خدای متعال واقعاً بزرگ است، بزرگ است و بزرگی می­کند و کبریایی دارد، در غیر از الله که بزرگی وجود ندارد، هر کسی به دنبال بزرگی باشد توهّم دارد.

امام سجّاد علیه السلام در صحیفه به خدای متعال عرض می­کند: «أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ»،[5] من در برابر تو کوچکترین کوچک­ها هستم، مثل ذرّه، بلکه کمتر از ذرّه!

بنده با کوچکی در محضر بزرگ، به عنایت بزرگ «بزرگ» می­شود؛ لذا هر کسی متکبّر است، متوهّم است و باید از این توهّم بیرون بیاید.

پس اگر کسی بخواهد ماجرای حسادت را تحلیل کند باید روی اسماء و صفات خدا کار کند، روی تکبّر کار کند، روی اسم غنی کار کند. اگر انسان به اینجا برسد که هیچ چیزی نیست، دیگر بصورت قلابی و دروغین «بزرگی» نمی­کند؛ ان شاء الله خدای متعال روزی ما کند که حسادت و تکبّر از بین ما رخت بر کند.

این قسمت موضوع بحث نبود، این قسمت فضای بحث بود.

وقتی انسان با نعمت مواجه می­شود، ممکن است چند کار کند، یکی از آن­ها که خیلی مبتلابه است، «حسادت» است، ان شاء الله خدای متعال ما را از این موضوع نجات بدهد.

حالت دوم این چیزی است که می­خواهم وارد بحث شوم. اجازه بدهید بحث را با دو فضیلتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیش ببرم.

مؤمن هنگام مواجه شدن با یک نعمت

«أعمَش» یکی از تابعین است، شاگرد اصحاب بوده است، فی الجمله محبّتی نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داشته است، او شیعه نبوده است، می­گوید در ایام حج در حال رفتن به حج بودم، پیرزن نابینایی را دیدم که گوشه­ای نشسته بود و در حال دعا کردن بود، جلو رفتم تا ببینم چه دعایی می­کند، از دعای او حیرت­زده شدم، دیدم این پیرزن نابینا می­گوید: «يَا رَادَّ اَلشَّمْسِ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[6] ای خدایی که خورشید را بر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برگرداندی «بَعْدَ مَا غَابَتْ» بعد از اینکه غروب کرده بود، (به حدیث رد شمس اشاره می‌کند) «رُدَّ عَلَيَّ بَصَرِي» چشم من را هم برگردان.

روایت ندیده­­ام، اما بعضی از اهل تجربه می­گویند این ذکر برای چشم­درد خوب است، ایرادی ندارد که انسان بعنوان یک امید دعا کند که «يَا رَادَّ اَلشَّمْسِ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام رُدَّ عَلَيَّ بَصَرِي».

«أعمَش» می­گوید برای من سؤال پیش آمد که عاقبت این شخص چه می­شود.

البته ما می­دانیم که گاهی ممکن است دعا طور دیگری مستجاب شود، مثلاً ابوبصیر که نابینا بود به محضر امام صادق علیه الصلاة والسلام رفت و حضرت اشاره­ای کردند و چشم او برگشت، بعد حضرت به او فرمود: ابوبصیر! به نفع تو نیست که ببینی، در این دنیا باید نبینی. ابوبصیر عرض کرد: چشم!

بینایی ابوبصیر با اشاره­ای دوباره رفت.

ما می­دانیم خدای متعال و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نسبت به ما مهربان هستند، ممکن است در جایی مصلحت ما نباشد.

اما «أعمَش» می­گوید برای من سؤال پیش آمد که عاقبت این شخص چه می­شود، بعد از ایام حج، وقتی در حال برگشت بودم، در جایی دیدم این بانو در حال خدمت کردن است آب می­دهد و می­بیند. جلو رفتم و عرض کردم چشم شما چه شد؟

آن خانم فرمود: شبی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در خواب دیدم و حضرت دست مبارک خود را روی چشمان من گذاشتند و خدای متعال به برکت دست مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چشم مرا برگرداند.

«أعمَش» می­گوید من خیلی از این عمل این بانو لذّت بردم، یک سکه­ی طلا (معادل یک مثقال طلا) داشتم، به او تقدیم کردم. آن بانو این سکه­ی طلا را به دامان من انداخت؛ یعنی وقتی من چشمان خود را از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گرفته­ام که برای گذران زندگی خود نیازی به تو ندارم، من فهمیده­ام باید کجا بروم.

ان شاء الله خدای متعال روزی ما کند وقتی که بر سرِ سفره­ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستیم دله­ی دست دیگران نباشیم.

این خانم در مواجهه با یک نعمت، اینکه خدای متعال به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فضیلتی عطا کرده است، با این فضیلت، هم فضیلت را بیان کرده بود که بیان کردن فضیلت ثواب دارد و عبادت است، بعد این موضوع را واسطه کرده بود و می­گفت: ای خدا! تو آن کار بزرگ را براحتی انجام دادی، این کار کوچک را هم انجام بده، من هم جزو طرفداران علی بن ابیطالب علیه السلام هستیم.

این نوعِ دعاکردن است، یعنی مؤمن هنگام مواجه شدن با یک نعمت، اتفاقاً آن نعمت را واسطه می­کند و می­گوید من که می­دانم تو این نعمت را عطا کرده­ای، برای تو کاری ندارد که به من هم عطا کنی.

شیوه­ی دعای مؤمنین

ان شاء الله خدای متعال آیت الله بهجت را رحمت کند، ایشان به استاد ما فرموده بودند، من هم از استاد خود برای شما نقل می­کنم.

چرا اینطور عرض می­کنم؟ چون من این روایت را پیدا نکرده­ام عرض می­کنم که آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف فرموده بودند، چون ایشان شخصیتی دارند که انسان می­تواند در این امور به ایشان اعتماد کند. ایشان فرموده بودند وقتی نماز تمام شد، بعد از تسبیحات، دستان خود را روی چشمانتان بگذارید و آیه­ی اول آیت الکرسی را بخوانید و سپس بگویید «أَللهُم احْفَظْ حَدَقَتَیَّ بِحَقّ حَدَقَتِیّ عَلِیّ بْنِ أَبِی طالِبٍ، أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ‌السَّلام»،[7] خدایا! تو که حدقه­ی چشم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را خلق کردی، چشم مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را خلق کردی، این چشم ما را هم حفظ کن.

چشم مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چه ویژگی دارد؟

در زیارت امام زمان ارواحنا فداه هم داریم که «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نَاظِرَ شَجَرَةِ طُوبَى وَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى»، ما به امام رضا علیه السلام عرض می­کنیم «اَشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقَامِی»، حاجب ندارد؛ زمانی که وحی شد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: «يَا عَلِيُّ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى»،[8] یعنی آنچه که من می­بینم را می­بینی.

حال توجّه کنید، این شخص رند است، می­گوید: «أَللهُم احْفَظْ حَدَقَتَیَّ» خدایا! دو حدقه­ی چشم مرا هم حفظ کن «بِحَقّ حَدَقَتِیّ عَلِیّ بْنِ أَبِی طالِبٍ، أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ‌السَّلام»! تو که چشم علی بن ابیطالب درست کردی که او به هرکجا که نگاه کند تغییر ایجاد می­کند، نگاه نافذ او…

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند…

او که اگر یک نگاه کند، زیر و رو می­کند، ذلیل را عزیز می­کند…

هم توسّل است، هم ذکر فضیلت است، هم توجّه به این موضوع است که چه کسی عطا کرده است، هم مولا را واسطه کرده است و می­گوید این چشم ما را هم حفظ کن؛ یعنی چشم ما را از بیماری و نگاه بد و… حفظ کن.

این شیوه­ی دعای مؤمنین است، هنگام مواجه شدن با یک نعمت، بجای حسودی، آن نعمت را واسطه می­کنند، هم عبادت می­کنند، هم ان شاء الله بدست می­آورند.

حال این آیات را ببینید.

شیوه­ی دعا کردن حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام

همانطور که می­دانید حضرت مریم علی نبیّنا و آله و علیها السلام در خلقت خیلی عزیزدردانه است، مریمِ بتولِ عزراءِ طُهرِ طاهرِه­ی مطهّره­ی عظیم­الشأن… مادر ایشان نیّت کرده بود که ایشان معتکف خانه­ی خدا شود و عابد شود و عبادت کند و کارهای خانه­ی خدا را انجام دهد، مادر ایشان تصوّر کرده بود که فرزندش پسر خواهد شد، چون در خانواده­شان پیغمبر هم بود، فکر می­کرد که شاید فرزند ایشان هم پیغمبر شود، اما فرزند ایشان دختر شد، «وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى»،[9] ولی او نذر کرده بود و نذر خود را اداء کرد، این دختر را به خانه­ی خدا فرستاد.

باید کسی کفیل و خادم و سرپرست و مربی این دختری که در خانه­ی خدا عبادت می­کند شود، چه کسی این کار را کند؟

چون متوجّه بودند که کلاس حضرت مریم سلام الله علیها بالا بود، انبیاء و اوصیاء و بزرگان اولیاء در بنی اسرائیل دوست داشتند در این جایگاه قرار بگیرند.

خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می­فرماید: «مَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ»،[10] هیچ کسی نگذشت و گفتند قرعه­کشی کنیم. این بزرگواران همگی سخاوتمند بودند اما نمی­خواستند این فوز عظیمِ خدمت به حضرت مریم سلام الله علیها را از دست بدهند، همانطور که اگر شما به درِ خانه­ی عمّار و سلمان بروید و از ایشان پول بخواهید، پول خود را می­دهند، ولی اگر بگویید نوکریِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بدهید، قبول نمی­کنند. این­ها هم از این موضوع نگذشتند و به قرعه­کشی راضی شدند.

خدای متعال در آل عمران به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می­فرماید که «وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ»، نزدیک بود با یکدیگر دعوا کنند و از این موضوع نمی­گذشتند.

مسلّم است که مسائل دنیایی مدّنظرشان نبود، بلکه جایگاه حضرت مریم سلام الله علیها را می­دانستند و متوجّه بودند خدمت کردن به ایشان ارزش است.

خدای متعال صفحه­ی قبل می­فرماید «وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا»،[11] زکریا برنده شد.

حضرت زکریا یک ظرف غذا درست کرد که برای حضرت مریم سلام الله علیها ببرد، «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا»، حضرت زکریا دید که آنجا سفره­ای پهن است، سفره هم بهشتی است و در آن غذای الهی وجود دارد، «قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا» با تعجّب به حضرت مریم سلام الله علیها گفت: این غذا از کجا آمده است؟ «قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» حضرت مریم سلام الله علیها فرمود که این­ها از طرف خداست، «إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» خدای متعال به هر کسی که بخواهد روزی می­دهد.

شما به اینجا توجّه کنید، اگر شخصی گیج باشد، قاعده این است اینطور نگاه کند که به غذای بهشتی توجّه کند، اما نگاه کنید حضرت زکریا روحی فداه علی نبیّنا و آله و علیه السلام که پیامبر است چگونه می­بیند.

اینجا حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام گفت: عجب مریمی! خدای متعال چه عبدی دارد که خودش کفیل روزی او شده است، آن هم با تعیّنِ خارجی! یعنی اینجا از حضرت مریم سلام الله علیها حیرت­زده شد، برای همین آیه­ی بعد این است که «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ»،[12]… همان هنگام شروع به دعا کردن نمود که «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً»، خدایا! تو که این مریم را به آل عمران عطا کردی، یک فرزند صالح هم به من عطا کن، تو که می­توانی مریم به این دنیا بیاوری، یک فرزند هم به من عطا کن.

این عملکرد ایشان بجای حسادتِ آن حسودهاست.

این ماجرا در سوره­ی انبیاء و سوره­ی مریم موجود است، در سوره­ی انبیاء هست که حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام ندا داد که «رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ»،[13] خدایا! مرا تنها نگذار.

یعنی حال که حضرت مریم سلام الله علیها را دید، به خدا عرض کرد خدایا! تو که می­توانی مریم به این دنیا بیاوری، یک فرزند هم به من عطا کن.

خدای متعال می­فرماید: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ»[14] بلافاصله مستجاب کردیم.

اینجا خدای متعال یاد می­دهد که چگونه دعا مستجاب شود.

البته ما در مباحث تراز دینداری به آدرس https://www.hkashani.com/?cat=5418 معانی مختلف استجابت دعا را عرض کردیم.

خدای متعال می­فرماید: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ» بلافاصله مستجاب کردیم.

حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام، حضرت مریم سلام الله علیها را دید، یعنی دختر کم­سنّی با این عفّت و طهارت و عبادت و توحید…

خدای متعال در سوره مبارکه مریم می­فرماید: «يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَی»،[15] ما به تو یحیی دادیم!

یعنی خدای متعال به حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام فرزندی داد که در طفولیت به حکمت و نبوّت رسید، او فرزندِ بابرکتِ بی­نظیری بود.

هنگامی که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از مدینه به سمت کربلا راه افتاد، مدام از او یاد کرد. حضرت یحیی علی نبیّنا و آله و علیه السلام پیغمبری است که در مسیرِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از او بیشتر از سایر پیامبران یاد شده است؛ البته ما این موضوعات را نمی­دانیم، شاید معامله­ی حضرت زکریا علی نبیّنا و آله و علیه السلام با خدای متعال باشد که بخواهد برای سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فدایی بفرستد، چون بچه را از راه درست بدست آورده است، آن هم در نهایت خضوع، اینکه بیان کرد «وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا»،[16] خدایا! من پیرمرد هستم، من ناتوان هستم، اما تو که مریم را به این دنیا آورده­ای، از تو برمی­آید.

یعنی وقتی نعمت را دید به مقام یک عبد الهی توسّل کرد، خدای متعال هم به او حضرت یحیی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را عطا کرد.

یعنی وقتی ما می­خواهیم دعا کنیم، در آن موضوع دعا یک واسطه پیدا کنیم، هم بیان فضیلت کنیم که ثواب دارد، هم دل ما نرم می­شود، هم حالت انکسار در ما ایجاد می­شود، هم خدای متعال به ما یاد داده است که انبیاء علیهم السلام اینطور هستند.

این شیوه­ی دعا کردن است.

شیوه­ی دعا کردن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم

امید دارم ان شاء الله اگر زمانی شیطان خواست در دیدن نعمتی از دیگران به ما فشار بیاورد، پلیتیک این است که ما بجای حسادت، انکسار پیدا کنیم و به سراغ گنجینه­دار برویم.

چون ما با مردم چکار داریم؟ مردم بیچاره که کاره­ای نیستند! ایشان چکار کنند که خدای متعال به او استعداد داده است؟

این روایت را عمداً از روی آن می­خوانم، این روایت را در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نوشتیم، نگه داشتم که این روایت را شب شهادت حضرت جواد علیه السلام بخوانم، دیدم در محضر امام جواد علیه السلام چیزی نداریم، خواستم این آیات و روایات را بگویم بلکه حضرت به ما نظری کنند.

این روایت را شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در «أمالی» آورده است.

شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه تقریباً هزار و شصت سال قبل از دنیا رفته است، اما در جلسه­ی ما حضور دارد، ان شاء الله خدای متعال ما را هم در جلسات هزار و شصت سال بعد هم شریک کند.

حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام وقتی می­آمد، «إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى»،[17] خطاب آمد که کفش­های خودت را دربیاور، «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا»[18] من خدا هستم و خدایی بجز من نیست، عبادت و نماز و قیامت هست.

مسلماً پیغمبر «علامت» لازم دارد، خدای متعال به او فرمود: این عصای تو علامت نبوّت توست، «فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى»،[19] دستت را در یقه­ی خود کن و دربیاو، دست تو طوری نورانی می­شود که همه متوجّه می­شوند این یک امر معنوی است، این هم علامت دوم. «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى».[20]

آنجا حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام به خدای متعال عرض کرد: خدایا! من شرح صدر و… می­خواهم، «وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي»[21] خدایا! کار خیلی سنگین است، یک نفر بیاید که به من کمک کند و وزیر باشد و یک طرف از بار را بلند کند، پشت مرا محکم کند، قوّت بازوی من باشد.

خدای متعال هم فرمود: این­ها را به تو عطا کردیم.

خدای متعال در جای دیگری از قرآن کریم فرمود: «قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ»،[22] با هارون زور بازو داری.

نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور فرمود: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اِصْطَفَانِي وَ اِخْتَارَنِي وَ جَعَلَنِي رَسُولاً وَ أَنْزَلَ عَلَيَّ سَيِّدَ اَلْكُتُبِ»،[23] خدای متعال مرا بعنوان خاتم انبیاء برگزید و برترین و آقای کتاب­ها را هم به من عطا کرد، «فَقُلْتُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي» من عرض کردم: خدایا! مولای من! «إِنَّكَ أَرْسَلْتَ مُوسَى إِلَى فِرْعَوْنَ» وقتی تو خواستی موسی را به سراغ فرعون بفرستی، «فَسَأَلَكَ أَنْ تَجْعَلَ مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً تَشُدُّ بِهِ عَضُدَهُ وَ تُصَدِّقُ بِهِ قَوْلَهُ» او از تو خواست که هارون را همراه او قرار دهی تا زور بازو و تصدیق کلام او باشد و او را کمک کند، و تو این کار را انجام دادی.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ابتدا این موضوع را مقدمه قرار داد، این دقیقاً همان چیزی است که عرض کردیم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می­فرماید به خدای متعال عرض کردم: «وَ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا سَيِّدِي وَ إِلَهِي» من هم از تو می­خواهم «أَنْ تَجْعَلَ لِي عَلِیاً وَزِيراً» علی را وزیر من قرار دهی، بار هدایت امّت سنگین است، علی را هم به کمک من بفرست، «تَشُدُّ بِهِ عَضُدِي» زور بازوی من باشد، «فَجَعَلَ اَللَّهُ لِي عَلِيّاً وَزِيراً وَ أَخاً» خدای متعال علی را هم وزیر و برادر من قرار داد، «وَ جَعَلَ اَلشَّجَاعَةَ فِي قَلْبِهِ»… این بدین معنا نیست که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شجاع شد، بلکه مصدر شجاعت قلبِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، «وَ جَعَلَ اَلشَّجَاعَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَلْبَسَهُ اَلْهَيْبَةَ عَلَى عَدُوِّهِ» هیبت هم لباس اوست.

از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­پرسیدند: «بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ»،[24] چطور بر دشمنان خودتان غلبه می­کنید؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­فرمودند: وقتی من با کسی وارد نبرد می­شدم، من او را نگاه می­کردم و او هم مرا نگاه می­کرد، وقتی من نگاه می­کردم می­دانستم به برکت الهی پیروز هستم، آن شخص هم می­فهمید که او شکست خورده است، برای همین هم جنگ زود تمام می­شد! یعنی دشمن را ابتدا از لحاظ روحی و روانی می­زد!

در روایتی در «خصال» شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه هست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «أَنَا لاَ أَسْتَغْنِي عَنْكَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ»[25] من در دنیا و آخرت از تو بی­نیاز نیستم.

البته نمی­خواهم زمانی در ذهن کسی نستجیربالله جسارتِ مقایسه پیش بیاید، چون اگر بروید و از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم بپرسید، می­فرماید «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»،[26] مسلماً من قیاس نمی­کنم، اما بالاخره این مقامِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.

حسادت و دعا

هنگام دعا چه کنیم؟ به نعمتِ مرتبطی توجّه کنیم، به آن صاحب نعمتی که ولیّ خداست توسّل کنیم، بگوییم خدایا! تو که می­توانی ذرّه­ای هم به ما عطا کن. یعنی اینطور دعا کنیم.

از خود این دعا، این مهم­تر است که ان شاء الله خدای متعال ما را از حسادت نجات بدهد.

نشانه­ی نبوّتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم

چون می­خواهم به محضر حضرت جوادالأئمه علیه السلام عرض ارادتی داشته باشم این روایت را عرض می­کنم، چون اگر کسی فضیلتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­گفت ائمه علیهم السلام او را تحویل می­گرفتند.

در ماجرای حضرت موسی و حضرت هارون، یک حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام هست، یک حضرت هارون علی نبیّنا و آله و علیه السلام هست، و یک عصا. عصا هم آیت و علامتِ نبوّت است.

در این ماجرا هارون برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» است، ولی فقط هارون نیست، بلکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «إنَّ اللهَ أعطَي مُوسَي العَصَاء»[27] خدا به موسی «عصا» داد، «وَ إبرَاهِيمَ بَردَ النَّار» به ابراهیم «سردی آتش» داد، «وَ عِيسَي الکَلمَات يُحيِي بِهَا المَوتَي» به عیسی کلماتی یاد داد که وقتی او این کلمات را می­گفت مرده زنده می­شد، «وَ أعطَانِي هَذَا عَلِياً» به من علی عطا کرد، «إنَّ لِکُلِّ نَبِیٍ آیَة وَ آیَةُ نَبُوَّتِی عَلِیُّ بنُ أبِیطَالِب».

«قندوزی حنفی» این روایت را در «یَنابیعُ المَوَدّة لِذَوی القُرْبی» آورده است، اما روح مطلب در منابع قدیمی ما وجود است.

در زیارتی که امام صادق علیه السلام برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به ما یاد داده است، می­گوییم «وَ آیَةً لِرِسَالَتِه»، یعنی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نشانه­ی نبوّتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، هم آیت عظمای حضرت حق است، هم آیه­ی کبرای نبوّتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.

لذا حضرت صادق علیه السلام در آن زیارتنامه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض می­کند: «وَ آیَةً لِرِسَالَتِه وَ مِفْتَاحاً لِظَفَرِهِ‏» کلید پیروزی­های پیغمبر، «وَ يَداً لِبَأْسِهِ‏ وَ تَاجاً لِرَأْسِهِ» تاج سرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود.

با اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خود را عبد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می­دانست، «تاج سرِ پیغمبر بود» یعنی چه؟

در جایی که سلطان حضور دارد همه یکطور هستند، همه سلطان را با تاج او می­شناسند، تاج سلطان علامتِ سلطنت سلطان است، تمایز پیامبر با دیگران، در نگاه دیگران، آن آیتِ پیامبر است، این هم عطیه­ی الهی است.

یعنی در آن ماجرای موسی و هارون و عصا، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم هارونِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، هم آن عصا که آیت است.

بلکه شخصی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرسید که بهترین اصحاب شما چه کسانی هستند؟ پیامبر فرمود: فلانی!

آن شخص پرسید: علی چطور؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «إِنَّمَا سَأَلْتَنِي عَنِ النَّاسِ (لا عن نفسی) وَ لَمْ تَسْأَلْنِي عَنْ نَفْسِي»،[28] تو از مردم پرسیدی! «عَلِیٌ نَفْسِي»، علی خودِ من است!

یعنی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هم موسی، هم هارون و هم عصا، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، همه چیز امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.

برای همین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود از خدا خواستم که علی قبل از من از دنیا نرود، من نمی­توانم این موضوع را تحمّل کنم، برای همین هم فرمود «أَنَا لاَ أَسْتَغْنِي عَنْكَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ»؛ این موضوع با حفظ این است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خود را خاک پای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می­داند، اما این عظمت را دارد. یعنی هم آن عظمت هست، هم نباید قیاس کرد.

حسادت به امام جواد علیه السلام

امام جواد علیه الصلاة و السلام بخاطر آقایی و عظمت خود و پدرشان، خیلی مورد حسادت بود، آن هم حسادت نزدیکان و اقوام.

یعنی وقتی ما حضرت جوادالأئمه علیه السلام را می­بینیم، باید بگوییم خدایا! تو که حضرت جواد علیه السلام را نور چشم امام رضا علیه السلام قرار دادی، این فرزندان ما را هم نور چشم ما قرار بده.

در این درخواست قیاس وجود ندارد، آن نعمت عظما را می­بینیم و درخواست می­کنیم.

یعنی من امشب می­توانم بگویم: خدایی که به امام رضا علیه السلام نور چشم و روح دو بین دو پهلو و همه­ی وجود ایشان یعنی حضرت جواد علیه السلام را دادی، این فرزندان من را هم عاقبت بخیر کن.

این درخواست ذیلِ آن عظمت است و قیاس ندارد، اتفاقاً در این درخواست «انکسار» وجود دارد.

حضرت جواد علیه السلام خیلی محسود بود و مورد حسد قرار گرفته بود.

ان شاء الله خدای متعال مأمون را لعنت کند، امام رضا علیه الصلاة والسلام حوالی پانزده سالگی ازدواج کرده بود، ولی حوالی چهل سالگی امام رضا علیه السلام بود که حضرت جواد علیه السلام به دنیا آمد؛ آن­ها می­دانستند قرار است که امام به دنیا بیاید، امام جواد علیه السلام تنها امامی است که علامتِ امامتِ پدر خود است.

امام جواد علیه السلام سه یا چهار سال با حضرت رضا علیه السلام زندگی کرد، این مأمون ملعون امام رضا علیه السلام را به خراسان آورد و بین پدر و پسر جدایی افتاد.

آن اقوامی که دوست نداشتند امام جواد علیه السلام به چشم بیاید… جلوی درب خانه­ی امام جواد علیه السلام هم شلوغ بود، بهرحال پدر ایشان ولیعهد سلطنت اسلامی بود، ضمن اینکه فرزند پیامبر هم بود!

این نامردها امام جواد علیه السلام را از درب پشتی می­بردند.

حضرت رضا علیه السلام به حضرت جواد علیه السلام نامه نوشت که این گداها که به دربِ خانه­ی تو آمده­اند، جلوی درب اصلی انتظار می­کشند، این­ها با امید آمده­اند، اما مأموران تو را از درب پشتی می­برند. وقتی خواستی از خانه بیرون بیایی، کیسه­های پُر بردار…

امام رضا علیه السلام نسبت به بنی­هاشم و سادات بنی­الزهراء سلام الله علیها یک دستور خاص داد که کیسه را پُر از طلا کن و بده، سایر فقرا را هم تحویل بگیر.

روضه و توسّل

ما هم امشب عرض می­کنیم: آقا جان! پدرتان سفارش ما را هم کرده است، ما هم امشب با امیدی به درِ خانه­ی شما آمده­ایم، «ضَیفُکَ بِبَابِک» مسکین به درِ خانه­ی شما آمده است، «مِسکِینُکَ بِبَابِک، عُبَیدُکَ بِفِنَائِک» گدا به درِ خانه­ی شما آمده است.

نکته­ی دوم اینکه وقتی حضرت رضا علیه السلام به خراسان رفتند، آنجا مناظره کردند، عظمت ایشان روشن بود؛ اما امام جواد علیه السلام همان امام رضا علیه السلام بود، اما در لباسِ کودکی، لذا بعضی با چشم بی­احترامی و با دید تردید نگاه کردند، بار خیلی سنگینی هم روی دوش ایشان بود.

ائمه­ی قبل علیهم السلام باید آن اوصاف را بیان می­کردند، که مثلاً ائمه علیهم السلام کوچک و بزرگ ندارند، اما امام جواد علیه الصلاة و السلام باید این موضوع را با وجود خود اثبات می­کرد، و همین اتفاق هم رخ داد و تردیدها بعد از چند سال از بین رفت.

امام هادی علیه السلام هم در خردسالی به امامت رسید، اما کسی نگفته است که بخاطر خردسالی ایشان کسی در امامت حضرت هادی علیه السلام شک کرده است، یعنی امام جواد علیه السلام این بار را بلند کرد و به دوش کشید، مردم هم فهمیدند که مدل این خانواده شبیه انبیاء علیهم السلام است، که حضرت عیسی و حضرت یحیی علی نبیّنا و آله و علیهما السلام در کودکی هم نبی هستند، کوچک و بزرگ ندارند، چون قرار نیست چیزی در کلاسِ کسی یاد بگیرد و این بزرگواران با جای دیگری ارتباط دارند، امام جواد علیه السلام این بار را برداشت، درواقع یعنی باری از روی دوش امام زمان ارواحنا فداه برداشت.

همانطور که می­دانید شیوه­ی شهادت امام جواد علیه الصلاة و السلام نامعلوم است، این موضوع کاملاً طبیعی است، چون بنی عباس نمی­خواستند خون امام جواد علیه السلام را به گردن بگیرند، برای همین جزئیات شهادت امام جواد علیه السلام معلوم نیست.

امام جواد علیه السلام که کمتر از بیست و پنج سال داشتند در بغداد تشریف داشتند، امام هادی علیه الصلاة و السلام که حوالی شش یا هفت سال داشتند هم در مدینه تشریف داشتند، ناگهان دیدند امام هادی علیه السلام شروع کرد به گریه کردن، طوری که گریه­ی ایشان هیچ­طوری آرام نمی­شد، خادم­ها آمدند و دور حضرت را گرفتند و عرض کردند: چه اتفاقی رخ داده است؟ امام هادی علیه السلام فرمودند: پدرم را کشتند.

من به حضرت جواد علیه السلام عرض می­کنم آقازاده­ی شما ظاهراً چیزی ندید، ایشان در مدینه بود و شما در بغداد بودید، اما با شهادت شما نمی­توانست جلوی گریه­ی ایشان را بگیرند…

به پدر شما تأسّی می­کنم که فرمود: «إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ»[29]… سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را مقابل چشم فرزندان ایشان زدند…

مرتبه­ی آخری که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برای وداع آمدند، از سینه­ی مبارک حضرت خون می­جوشید… فرمود: «یَا بَنَاتَ رَسُولِ الله» ای دختران پیغمبر! «إستَعِدُّوا لِلبَلَاء» برای بلا آماده باشید «إنَّ اللهَ حَافِظُکُم» خدا نگهدارِ شما باشد…

بعد از اینکه ناامید شدند و دیدند آثار رفتن سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قطعی است و حضرت لباس کهنه خواست و لباس خود را جابجا کرد، حضرت سکینه سلام الله علیها شروع کرد بلند بلند جیغ زدن، سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ایشان را به همان سینه­ی غرق به خون خود چسباند…

سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمود من دوست ندارم شما جلوی این­ها بلند گریه کنید، به داخل خیمه­ها بروید…

اصلاً مگر می­شود که بخواهند پدری را مقابل چشم دخترانش بکشند و دختران کنترل شوند؟ اما این دخترخانم­ها از شدّت عفاف و اینکه نمی­خواستند پدر را اذیت کنند، به داخل خیمه­ها رفتند…

به قول شاعر که می­گوید «بَقِیَت عِفَافاً فِی الخِیَامِ جُسُومُهَا» از شدّت عفاف تنِ این­ها در خیمه­ها بود، «وَ قُلُوبُهَا ارتَکَضَت إلَی المَیدانِ» اما دلشان در میان قتلگاه بود…

همینطور شکاف پرده را کنار زده بودند، با اضطراب می­دیدند، «فَلَمّا رَأینَ النِّّساءَ جَوادَکَ مَخزِیاً» صدای اسب را شنیدند، از بین پرده‌ی خیمه نگاه کردند، «وَ نَظَرنَ سرَجَکَ عَلَیهِ مَلوِیّاً» دیدند زین واژگون شده است…

[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] سوره مبارکه نساء، آیه 54 (أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا)

[5] صحیفه سجادیه، دعای 47 (اللَّهُمَّ هَذَا یوْمُ عَرَفَةَ، یوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَک، وَ مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِک، وَ أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیتَک، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِک. اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُک الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیهِ قَبْلَ خَلْقِک لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِک إِیاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیتَهُ لِدِینِک، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّک، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِک، وَ أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِک، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاةِ أَوْلِیائِک، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِک. ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ یأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ ینْزَجِرْ، وَ نَهَیتَهُ عَنْ مَعْصِیتِک، فَخَالَفَ أَمْرَک إِلَی نَهْیک، لَا مُعَانَدَةً لَک، وَ لَا اسْتِکبَاراً عَلَیک، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِک عَدُوُّک وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَیهِ عَارِفاً بِوَعِیدِک، رَاجِیاً لِعَفْوِک، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِک، وَ کانَ أَحَقَّ عِبَادِک مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیهِ أَلَّا یفْعَلَ. وَ هَا أَنَا ذَا بَینَ یدَیک صَاغِراً ذَلِیلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِیراً بِصَفْحِک، لَائِذاً بِرَحْمَتِک، مُوقِناً أَنَّهُ لَا یجِیرُنِی مِنْک مُجِیرٌ، وَ لَا یمْنَعُنِی مِنْک مَانِعٌ. فَعُدْ عَلَیّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِک، وَ جُدْ عَلَیّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیدِهِ إِلَیک مِنْ عَفْوِک، وَ امْنُنْ عَلَیّ بِمَا لَا یتَعَاظَمُک أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَک مِنْ غُفْرَانِک، وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیوْمِ نَصِیباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِک، وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْراً مِمَّا ینْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَک مِنْ عِبَادِک. وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَک وَ نَفْی الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْک، وَ أَتَیتُک مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَی مِنْهَا، وَ تَقَرَّبْتُ إِلَیک بِمَا لَا یقْرُبُ أَحَدٌ مِنْک إِلَّا بالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِک بِالْإِنَابَةِ إِلَیک، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِکانَةِ لَک، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِک، وَ الثِّقَةِ بِمَا عِنْدَک، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِک الَّذِی قَلَّ مَا یخِیبُ عَلَیهِ رَاجِیک. وَ سَأَلْتُک مَسْأَلَةَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِک خِیفَةً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً، لَا مُسْتَطِیلًا بِتَکبُّرِ الْمُتَکبِّرِینَ، وَ لَا مُتَعَالِیاً بِدَالَّةِ الْمُطِیعِینَ، وَ لَا مُسْتَطِیلًا بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِینَ، وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا.)

[6] الأربعون حدیثا عن أربعین شیخا من أربعین صحابیا فی فضائل الإمام أمیر المؤمنین علیه السلام ، جلد ۱ ، صفحه ۷۷ (أَخْبَرَنَا اَلسَّيِّدُ اَلْأَصِيلُ أَبُو حَرْبٍ اَلْمُجْتَبَى بْنُ اَلدَّاعِي بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْحَسَنِيُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ. حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اَلْمُفِيدُ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ أَحْمَدَ اَلْوَاعِظُ : أَخْبَرَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْخَطِيبُ ، بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ فِي ذِي اَلْقَعْدَةِ، سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلاَثِينَ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ . حَدَّثَنَا اَلشَّرِيفُ أَبُو عَقِيلٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِيُّ اَلْعَبَّاسِيُّ : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلصَّوْلِيُّ بِبَغْدَادَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى اَلْأَنْبَارِيُّ : حَدَّثَنَا اِبْنُ أَبِي غَرَزَةَ عَنْ وَكِيعٍ عَنِ اَلْأَعْمَشِ ، قَالَ : كُنْتُ حَاجّاً إِلَى بَيْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ ، فَنَزَلْتُ فِي بَعْضِ اَلْمَنَازِلِ فَإِذَا أَنَا بِامْرَأَةٍ مَحْجُوبَةِ اَلْبَصَرِ وَ هِيَ تَقُولُ: يَا رَادَّ اَلشَّمْسِ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ بَيْضَاءَ نَقِيَّةً بَعْدَ مَا غَابَتْ، رُدَّ عَلَيَّ بَصَرِي قَالَ اَلْأَعْمَشُ : فَأَعْجَبَنِي كَلاَمُهَا، فَأَخْرَجْتُ دِينَارَيْنِ وَ أَعْطَيْتُهَا فَلَمَسَتْهُمَا بِيَدِهَا ثُمَّ طَرَحَتْهُمَا فِي وَجْهِي وَ قَالَتْ: يَا رَجُلُ أَذْلَلْتَنِي بِالْفَقْرِ، أُفٍّ لَكَ، إِنَّ مَنْ تَوَلَّى آلَ مُحَمَّدٍ لاَ يَكُونُ ذَلِيلاً. قَالَ اَلْأَعْمَشُ : فَمَضَيْتُ إِلَى اَلْحَجِّ، وَ قَضَيْتُ مَنَاسِكِي، وَ أَقْبَلْتُ رَاجِعاً إِلَى مَنْزِلِي وَ كَانَتِ اَلْمَرْأَةُ مِنْ أَكْبَرِ هَمِّي حَتَّى صِرْتُ إِلَى ذَلِكَ اَلْمَكَانِ، فَإِذَا أَنَا بِالْمَرْأَةِ لَهَا عَيْنَانِ تُبْصِرُ بِهِمَا. فَقُلْتُ لَهَا: يَا اِمْرَأَةُ مَا فَعَلَ بِكِ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ؟ فَقَالَتْ: يَا رَجُلُ إِنِّي أَقْسَمْتُ بِهِ عَلَى اَللَّهِ سِتَّ لَيَالٍ، فَلَمَّا كَانَ فِي اَللَّيْلَةِ اَلسَّابِعَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ اَلْجُمُعَةِ ، فَإِذَا أَنَا بِرَجُلٍ قَدْ أَتَانِي فِي نَوْمِي فَقَالَ [لِي] : يَا اِمْرَأَةُ أَ تُحِبِّينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ؟ [قَالَتْ] : قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: ضَعِي يَدَكِ عَلَى عَيْنَيْكِ وَ قَالَ: [اَللَّهُمَّ] إِنْ تَكُنْ هَذِهِ اَلْمَرْأَةُ تُحِبُّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ مِنْ نِيَّةٍ صَادِقَةٍ، فَرُدَّ عَلَيْهَا عَيْنَهَا. ثُمَّ قَالَ: نَحِّي يَدَكِ. فَنَحَّيْتُهَا فَإِذَا أَنَا بِرَجُلٍ فِي مَنَامِي. فَقُلْتُ: مَنْ أَنْتَ اَلَّذِي مَنَّ اَللَّهُ بِكَ عَلَيَّ؟ قَالَ: أَنَا اَلْخَضِرُ ، أَحِبِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ، فَإِنَّ حُبَّهُ فِي اَلدُّنْيَا يَصْرِفُ عَنْكِ اَلْآفَاتِ، وَ فِي اَلْآخِرَةِ يُعِيذُكِ مِنَ اَلنَّارِ.)

[7] در محضر بهجت، جلد 2، صفحه 252

[8] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، جلد ۴، صفحه ۱۲۲ (يَا عَلِيُّ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى – إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا لَنَا مِنْ خَيْرٍ فَمِنْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ .)

[9] سوره مبارکه آل عمران، آیه 36

[10] سوره مبارکه آل عمران، آیه 44 (ذَٰلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ)

[11] سوره مبارکه آل عمران، آیه 37 (فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ)

[12] سوره مبارکه آل عمران، آیه 38 (هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ)

[13] سوره مبارکه انبیاء، آیه 89 (وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ)

[14] سوره مبارکه انبیاء، آیه 90 (فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَىٰ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ۖ وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ)

[15] سوره مبارکه مریم، آیه 7 (يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا)

[16] سوره مبارکه مریم، آیه 4 (قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا)

[17] سوره مبارکه طه، آیه 12

[18] سوره مبارکه طه، آیه 14 (إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي)

[19] سوره مبارکه طه، آیه 20 (فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ)

[20] سوره مبارکه نازعات، آیه 17

[21] سوره مبارکه طه، آیات 29 تا 31

[22] سوره مبارکه قصص، آیه 35 (قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا ۚ بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ)

[23] أمالی (للصدوق)، جلد 1، صفحه 21 (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ رَحِمَهُ اَللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي اَلْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي اَلزُّبَيْرِ اَلْمَكِّيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيِّ قَالَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اِصْطَفَانِي وَ اِخْتَارَنِي وَ جَعَلَنِي رَسُولاً وَ أَنْزَلَ عَلَيَّ سَيِّدَ اَلْكُتُبِ فَقُلْتُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنَّكَ أَرْسَلْتَ مُوسَى إِلَى فِرْعَوْنَ فَسَأَلَكَ أَنْ تَجْعَلَ « مَعَهُ أَخٰاهُ هٰارُونَ وَزِيراً  » تَشُدُّ بِهِ عَضُدَهُ وَ تُصَدِّقُ بِهِ قَوْلَهُ وَ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا سَيِّدِي وَ إِلَهِي أَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ أَهْلِي وَزِيراً تَشُدُّ بِهِ عَضُدِي فَجَعَلَ اَللَّهُ لِي عَلِيّاً وَزِيراً وَ أَخاً وَ جَعَلَ اَلشَّجَاعَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَلْبَسَهُ اَلْهَيْبَةَ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي وَ أَوَّلُ مَنْ وَحَّدَ اَللَّهَ مَعِي وَ إِنِّي سَأَلْتُ ذَلِكَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ فَأَعْطَانِيهِ فَهُوَ سَيِّدُ اَلْأَوْصِيَاءِ اَللُّحُوقُ بِهِ سَعَادَةٌ وَ اَلْمَوْتُ فِي طَاعَتِهِ شَهَادَةٌ وَ اِسْمُهُ فِي اَلتَّوْرَاةِ مَقْرُونٌ إِلَى اِسْمِي وَ زَوْجَتُهُ اَلصِّدِّيقَةُ اَلْكُبْرَى اِبْنَتِي وَ اِبْنَاهُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ اِبْنَايَ وَ هُوَ وَ هُمَا وَ اَلْأَئِمَّةُ بَعْدَهُمْ حُجَجُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بَعْدَ اَلنَّبِيِّينَ وَ هُمْ أَبْوَابُ اَلْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنْ تَبِعَهُمْ نَجَا مِنَ اَلنَّارِ وَ مَنِ اِقْتَدَى بِهِمْ « هُدِيَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ  » لَمْ يَهَبِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَحَبَّتَهُمْ لِعَبْدٍ إِلاَّ أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ .)

[24] المناقب، جلد ۲ ، صفحه ۱۱۶ (وَ قِيلَ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ قَالَ بِتَمَكُّنِ هَيْبَتِي فِي قُلُوبِهِمْ .)

[25] الخصال، جلد ۲، صفحه ۵۷۲ (حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ اَلسِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى اَلدَّقَّاقُ وَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ اَلْمُكَتِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْوَرَّاقُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حُكَيْمٍ عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَكْحُولٍ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : لَقَدْ عَلِمَ اَلْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ اَلنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ لَيْسَ فِيهِمْ رَجُلٌ لَهُ مَنْقَبَةٌ إِلاَّ وَ قَدْ شَرِكْتُهُ فِيهَا وَ فَضَلْتُهُ وَ لِي سَبْعُونَ مَنْقَبَةً لَمْ يَشْرَكْنِي فِيهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ قُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَأَخْبِرْنِي بِهِنَّ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْقَبَةٍ لِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَمْ أَعْبُدِ اَللاَّتَ وَ اَلْعُزَّى وَ اَلثَّانِيَةُ أَنِّي لَمْ أَشْرَبِ اَلْخَمْرَ قَطُّ وَ اَلثَّالِثَةُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِسْتَوْهَبَنِي عَنْ أَبِي فِي صِبَائِي وَ كُنْتُ أَكِيلَهُ وَ شَرِيبَهُ وَ مُؤْنِسَهُ وَ مُحَدَّثَهُ وَ اَلرَّابِعَةُ أَنِّي أَوَّلُ اَلنَّاسِ إِيمَاناً وَ إِسْلاَماً وَ اَلْخَامِسَةُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي وَ اَلسَّادِسَةُ أَنِّي كُنْتُ آخِرَ اَلنَّاسِ عَهْداً بِرَسُولِ اَللَّهِ وَ دَلَّيْتُهُ فِي حُفْرَتِهِ وَ اَلسَّابِعَةُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَامَنِي عَلَى فِرَاشِهِ حَيْثُ ذَهَبَ إِلَى اَلْغَارِ وَ سَجَّانِي بِبُرْدِهِ فَلَمَّا جَاءَ اَلْمُشْرِكُونَ ظَنُّونِي مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَيْقَظُونِي وَ قَالُوا مَا فَعَلَ صَاحِبُكَ فَقُلْتُ ذَهَبَ فِي حَاجَتِهِ فَقَالُوا لَوْ كَانَ هَرَبَ لَهَرَبَ هَذَا مَعَهُ وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ اَلْعِلْمِ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ وَ لَمْ يُعَلِّمْ ذَلِكَ أَحَداً غَيْرِي وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ إِذَا حَشَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ نُصِبَ لِي مِنْبَرٌ فَوْقَ مَنَابِرِ اَلنَّبِيِّينَ وَ نُصِبَ لَكَ مِنْبَرٌ فَوْقَ مَنَابِرِ اَلْوَصِيِّينَ فَتَرْتَقِي عَلَيْهِ وَ أَمَّا اَلْعَاشِرَةُ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ لاَ أُعْطَى فِي اَلْقِيَامَةِ إِلاَّ سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ وَ أَمَّا اَلْحَادِيَةَ عَشْرَةَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي وَ أَنَا أَخُوكَ يَدُكَ فِي يَدِي حَتَّى تَدْخُلَ اَلْجَنَّةَ وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةَ عَشْرَةَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ مَثَلُكَ فِي أُمَّتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةَ عَشْرَةَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَمَّمَنِي بِعِمَامَةِ نَفْسِهِ بِيَدِهِ وَ دَعَا لِي بِدَعَوَاتِ اَلنَّصْرِ عَلَى أَعْدَاءِ اَللَّهِ فَهَزَمْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةَ عَشْرَةَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَنِي أَنْ أَمْسَحَ يَدِي عَلَى ضَرْعِ شَاةٍ قَدْ يَبِسَ ضَرْعُهَا فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ بَلِ اِمْسَحْ أَنْتَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ فِعْلُكَ فِعْلِي فَمَسَحْتُ عَلَيْهَا يَدِي فَدَرَّ عَلَيَّ مِنْ لَبَنِهَا فَسَقَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ شَرْبَةً ثُمَّ أَتَتْ عَجُوزَةٌ فَشَكَتِ اَلظَّمَأَ فَسَقَيْتُهَا فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنِّي سَأَلْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُبَارِكَ فِي يَدِكَ فَفَعَلَ وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةَ عَشْرَةَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَوْصَى إِلَيَّ وَ قَالَ يَا عَلِيُّ لاَ يَلِيَ غُسْلِي غَيْرُكَ وَ لاَ يُوَارِي عَوْرَتِي غَيْرُكَ فَإِنَّهُ إِنْ رَأَى أَحَدٌ عَوْرَتِي غَيْرُكَ تَفَقَّأَتْ عَيْنَاهُ فَقُلْتُ لَهُ كَيْفَ لِي بِتَقْلِيبِكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ إِنَّكَ سَتُعَانُ فَوَ اَللَّهِ مَا أَرَدْتُ أَنْ أُقَلِّبَ عُضْواً مِنْ أَعْضَائِهِ إِلاَّ قُلِّبَ لِي وَ أَمَّا اَلسَّادِسَةَ عَشْرَةَ فَإِنِّي أَرَدْتُ أَنْ أُجَرِّدَهُ فَنُودِيتُ يَا وَصِيَّ مُحَمَّدٍ لاَ تُجَرِّدْهُ فَغَسِّلْهُ وَ اَلْقَمِيصُ عَلَيْهِ فَلاَ وَ اَللَّهِ اَلَّذِي أَكْرَمَهُ بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّهُ بِالرِّسَالَةِ مَا رَأَيْتُ لَهُ عَوْرَةً خَصَّنِي اَللَّهُ بِذَلِكَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ وَ أَمَّا اَلسَّابِعَةَ عَشْرَةَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ زَوَّجَنِي فَاطِمَةَ وَ قَدْ كَانَ خَطَبَهَا أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَزَوَّجَنِي اَللَّهُ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتِهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَنِيئاً لَكَ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ زَوَّجَكَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ وَ لَسْتُ مِنْكَ فَقَالَ بَلَى يَا عَلِيُّ وَ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ كَيَمِينِي مِنْ شِمَالِي لاَ أَسْتَغْنِي عَنْكَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةَ عَشْرَةَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ صَاحِبُ لِوَاءِ اَلْحَمْدِ فِي اَلْآخِرَةِ وَ أَنْتَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَقْرَبُ اَلْخَلاَئِقِ مِنِّي مَجْلِساً يُبْسَطُ لِي وَ يُبْسَطُ لَكَ فَأَكُونُ فِي زُمْرَةِ اَلنَّبِيِّينَ وَ تَكُونُ فِي زُمْرَةِ اَلْوَصِيِّينَ وَ يُوضَعُ عَلَى رَأْسِكَ تَاجُ اَلنُّورِ وَ إِكْلِيلُ اَلْكَرَامَةِ يَحُفُّ بِكَ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ حَتَّى يَفْرُغَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حِسَابِ اَلْخَلاَئِقِ وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةَ عَشْرَةَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ سَتُقَاتِلُ اَلنَّاكِثِينَ وَ اَلْقَاسِطِينَ وَ اَلْمَارِقِينَ فَمَنْ قَاتَلَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ لَكَ بِكُلِّ رَجُلٍ مِنْهُمْ شَفَاعَةً فِي مِائَةِ أَلْفٍ مِنْ شِيعَتِكَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَمَنِ اَلنَّاكِثُونَ قَالَ طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَيْرُ سَيُبَايِعَانِكَ بِالْحِجَازِ وَ يَنْكُثَانِكَ بِالْعِرَاقِ فَإِذَا فَعَلاَ ذَلِكَ فَحَارِبْهُمَا فَإِنَّ فِي قِتَالِهِمَا طَهَارَةً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ قُلْتُ فَمَنِ اَلْقَاسِطُونَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ قُلْتُ فَمَنِ اَلْمَارِقُونَ قَالَ أَصْحَابُ ذِي اَلثُّدَيَّةِ وَ هُمْ يَمْرُقُونَ مِنَ اَلدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ اَلسَّهْمُ مِنَ اَلرَّمْيَةِ فَاقْتُلْهُمْ فَإِنَّ فِي قَتْلِهِمْ فَرَجاً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ عَذَاباً مُعَجَّلاً عَلَيْهِمْ وَ ذُخْراً لَكَ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ أَمَّا اَلْعِشْرُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ لِي مَثَلُكَ فِي أُمَّتِي مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَمَنْ دَخَلَ فِي وَلاَيَتِكَ فَقَدْ دَخَلَ اَلْبَابَ كَمَا أَمَرَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا اَلْحَادِيَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ أَنَا مَدِينَةُ اَلْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا وَ لَنْ تُدْخَلِ اَلْمَدِينَةُ إِلاَّ مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتَرْعَى ذِمَّتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَ تُخَالِفُكَ أُمَّتِي وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اِبْنَيَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ مِنْ نُورٍ أَلْقَاهُ إِلَيْكَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ هُمَا يَهْتَزَّانِ كَمَا يَهْتَزُّ اَلْقُرْطَانِ إِذَا كَانَا فِي اَلْأُذُنَيْنِ وَ نُورُهُمَا مُتَضَاعِفٌ عَلَى نُورِ اَلشُّهَدَاءِ سَبْعِينَ أَلْفَ ضِعْفٍ يَا عَلِيُّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَعَدَنِي أَنْ يُكْرِمَهُمَا كَرَامَةً لاَ يُكْرِمُ بِهَا أَحَداً مَا خَلاَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَعْطَانِي خَاتَمَهُ فِي حَيَاتِهِ وَ دِرْعَهُ وَ مِنْطَقَتَهُ وَ قَلَّدَنِي سَيْفَهُ وَ أَصْحَابُهُ كُلُّهُمْ حُضُورٌ وَ عَمِّيَ اَلْعَبَّاسُ حَاضِرٌ فَخَصَّنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ بِذَلِكَ دُونَهُمْ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا نٰاجَيْتُمُ اَلرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوٰاكُمْ صَدَقَةً  فَكَانَ لِي دِينَارٌ فَبِعْتُهُ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فَكُنْتُ إِذَا نَاجَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَصَّدَّقُ قَبْلَ ذَلِكَ بِدِرْهَمٍ وَ وَ اَللَّهِ مَا فَعَلَ هَذَا أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِهِ قَبْلِي وَ لاَ بَعْدِي فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوٰاكُمْ صَدَقٰاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تٰابَ اَللّٰهُ عَلَيْكُمْ  اَلْآيَةَ فَهَلْ تَكُونُ اَلتَّوْبَةُ إِلاَّ مِنْ ذَنْبٍ كَانَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ اَلْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلْأَنْبِيَاءِ حَتَّى أَدْخُلَهَا أَنَا وَ هِيَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلْأَوْصِيَاءِ حَتَّى تَدْخُلَهَا أَنْتَ يَا عَلِيُّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَشَّرَنِي فِيكَ بِبُشْرَى لَمْ يُبَشِّرْ بِهَا نَبِيّاً قَبْلِي بَشَّرَنِي بِأَنَّكَ سَيِّدُ اَلْأَوْصِيَاءِ وَ أَنَّ اِبْنَيْكَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ أَمَّا اَلسَّادِسَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنَّ جَعْفَراً أَخِي اَلطَّيَّارُ فِي اَلْجَنَّةِ مَعَ اَلْمَلاَئِكَةِ اَلْمُزَيَّنُ بِالْجَنَاحَيْنِ مِنْ دُرٍّ وَ يَاقُوتٍ وَ زَبَرْجَدٍ وَ أَمَّا اَلسَّابِعَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَعَمِّي حَمْزَةُ سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَعَدَنِي فِيكَ وَعْداً لَنْ يُخْلِفَهُ جَعَلَنِي نَبِيّاً وَ جَعَلَكَ وَصِيّاً وَ سَتَلْقَى مِنْ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي مَا لَقِيَ مُوسَى مِنْ فِرْعَوْنَ فَاصْبِرْ وَ اِحْتَسِبْ حَتَّى تَلْقَانِي فَأُوَالِي مَنْ وَالاَكَ وَ أُعَادِي مَنْ عَادَاكَ وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةُ وَ اَلْعِشْرُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ صَاحِبُ اَلْحَوْضِ لاَ يَمْلِكُهُ غَيْرُكَ وَ سَيَأْتِيكَ قَوْمٌ فَيَسْتَسْقُونَكَ فَتَقُولُ لاَ وَ لاَ مِثْلَ ذَرَّةٍ فَيَنْصَرِفُونَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُهُمْ وَ سَتَرِدُ عَلَيْكَ شِيعَتِي وَ شِيعَتُكَ فَتَقُولُ رَوُّوا رِوَاءً مُرَوَّيِينَ فَيُرَوَّوْنَ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ وَ أَمَّا اَلثَّلاَثُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يُحْشَرُ أُمَّتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَلَى خَمْسِ رَايَاتٍ فَأَوَّلُ رَايَةٍ تَرِدُ عَلَيَّ رَايَةُ فِرْعَوْنِ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ هُوَ مُعَاوِيَةُ وَ اَلثَّانِيَةُ مَعَ سَامِرِيِّ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ هُوَ عَمْرُو بْنُ اَلْعَاصِ وَ اَلثَّالِثَةُ مَعَ جَاثَلِيقِ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ هُوَ أَبُو مُوسَى اَلْأَشْعَرِيُّ وَ اَلرَّابِعَةُ مَعَ أَبِي اَلْأَعْوَرِ اَلسُّلَمِيِّ وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ فَمَعَكَ يَا عَلِيُّ تَحْتَهَا اَلْمُؤْمِنُونَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ ثُمَّ يَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْأَرْبَعَةِ اِرْجِعُوا وَرٰاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بٰابٌ بٰاطِنُهُ فِيهِ اَلرَّحْمَةُ  وَ هُمْ شِيعَتِي وَ مَنْ وَالاَنِي وَ قَاتَلَ مَعِيَ اَلْفِئَةَ اَلْبَاغِيَةَ وَ اَلنَّاكِبَةَ عَنِ اَلصِّرَاطِ وَ بَابُ اَلرَّحْمَةِ وَ هُمْ شِيعَتِي فَيُنَادِي هَؤُلاَءِ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قٰالُوا بَلىٰ وَ لٰكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ اِرْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ اَلْأَمٰانِيُّ حَتّٰى جٰاءَ أَمْرُ اَللّٰهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللّٰهِ اَلْغَرُورُ `فَالْيَوْمَ لاٰ يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لاٰ مِنَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوٰاكُمُ اَلنّٰارُ هِيَ مَوْلاٰكُمْ وَ بِئْسَ اَلْمَصِيرُ  ثُمَّ تَرِدُ أُمَّتِي وَ شِيعَتِي فَيُرَوَّوْنَ مِنْ حَوْضِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بِيَدِي عَصَا عَوْسَجٍ أَطْرُدُ بِهَا أَعْدَائِي طَرْدَ غَرِيبَةِ اَلْإِبِلِ وَ أَمَّا اَلْحَادِيَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ لَوْ لاَ أَنْ يَقُولَ فِيكَ اَلْغَالُونَ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ اَلنَّصَارَى فِي عِيسَى اِبْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لاَ تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ اَلنَّاسِ إِلاَّ أَخَذُوا اَلتُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَسْتَشْفُونَ بِهِ وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَصَرَنِي بِالرُّعْبِ فَسَأَلْتُهُ أَنْ يَنْصُرَكَ بِمِثْلِهِ فَجَعَلَ لَكَ مِنْ ذَلِكَ مِثْلَ اَلَّذِي جَعَلَ لِي وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِلْتَقَمَ أُذُنِي وَ عَلَّمَنِي مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَسَاقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ إِلَيَّ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنَّ اَلنَّصَارَى اِدَّعَوْا أَمْراً فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَكَ مِنَ اَلْعِلْمِ فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكُمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ  فَكَانَتْ نَفْسِي نَفْسَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلنِّسَاءُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ وَ اَلْأَبْنَاءُ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ ثُمَّ نَدِمَ اَلْقَوْمُ فَسَأَلُوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْإِعْفَاءَ فَأَعْفَاهُمْ وَ اَلَّذِي أَنْزَلَ اَلتَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى وَ اَلْفُرْقَانَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَوْ بَاهَلُونَا لَمُسِخُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَجَّهَنِي يَوْمَ بَدْرٍ فَقَالَ اِئْتِنِي بِكَفِّ حَصَيَاتٍ مَجْمُوعَةٍ فِي مَكَانٍ وَاحِدٍ فَأَخَذْتُهَا ثُمَّ شَمِمْتُهَا فَإِذَا هِيَ طَيِّبَةٌ تَفُوحُ مِنْهَا رَائِحَةُ اَلْمِسْكِ فَأَتَيْتُهُ بِهَا فَرَمَى بِهَا وُجُوهَ اَلْمُشْرِكِينَ وَ تِلْكَ اَلْحَصَيَاتُ أَرْبَعٌ مِنْهَا كُنَّ مِنَ اَلْفِرْدَوْسِ وَ حَصَاةٌ مِنَ اَلْمَشْرِقِ وَ حَصَاةٌ مِنَ اَلْمَغْرِبِ وَ حَصَاةٌ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ مَعَ كُلِّ حَصَاةٍ مِائَةُ أَلْفِ مَلَكٍ مَدَداً لَنَا لَمْ يُكْرِمِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَذِهِ اَلْفَضِيلَةِ أَحَداً قَبْلُ وَ لاَ بَعْدُ وَ أَمَّا اَلسَّادِسَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ وَيْلٌ لِقَاتِلِكَ إِنَّهُ أَشْقَى مِنْ ثَمُودَ وَ مِنْ عَاقِرِ اَلنَّاقَةِ وَ إِنَّ عَرْشَ اَلرَّحْمَنِ لَيَهْتَزُّ لِقَتْلِكَ فَأَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّكَ فِي زُمْرَةِ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِينَ  وَ أَمَّا اَلسَّابِعَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ خَصَّنِي مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِعِلْمِ اَلنَّاسِخِ وَ اَلْمَنْسُوخِ وَ اَلْمُحْكَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ وَ اَلْخَاصِّ وَ اَلْعَامِّ وَ ذَلِكَ مِمَّا مَنَّ اَللَّهُ بِهِ عَلَيَّ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ قَالَ لِيَ اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا عَلِيُّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي أَنْ أُدْنِيَكَ وَ لاَ أُقْصِيَكَ وَ أُعَلِّمَكَ وَ لاَ أَجْفُوَكَ وَ حَقٌّ عَلَيَّ أَنْ أُطِيعَ رَبِّي وَ حَقٌّ عَلَيْكَ أَنْ تَعِيَ وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعَثَنِي بَعْثاً وَ دَعَا لِي بِدَعَوَاتٍ وَ أَطْلَعَنِي عَلَى مَا يَجْرِي بَعْدَهُ فَحَزِنَ لِذَلِكَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ قَالَ لَوْ قَدَرَ مُحَمَّدٌ أَنْ يَجْعَلَ اِبْنَ عَمِّهِ نَبِيّاً لَجَعَلَهُ فَشَرَّفَنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالاِطِّلاَعِ عَلَى ذَلِكَ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةُ وَ اَلثَّلاَثُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُ عَلِيّاً لاَ يَجْتَمِعُ حُبِّي وَ حُبُّهُ إِلاَّ فِي قَلْبِ مُؤْمِنٍ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ أَهْلَ حُبِّي وَ حُبِّكَ يَا عَلِيُّ فِي أَوَّلِ زُمْرَةِ اَلسَّابِقِينَ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بُغْضِي وَ بُغْضِكَ فِي أَوَّلِ زُمْرَةِ اَلضَّالِّينَ مِنْ أُمَّتِي إِلَى اَلنَّارِ وَ أَمَّا اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَجَّهَنِي فِي بَعْضِ اَلْغَزَوَاتِ إِلَى رَكِيٍّ فَإِذَا لَيْسَ فِيهِ مَاءٌ فَرَجَعْتُ إِلَيْهِ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ أَ فِيهِ طِينٌ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ اِئْتِنِي مِنْهُ فَأَتَيْتُ مِنْهُ بِطِينٍ فَتَكَلَّمَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ أَلْقِهِ فِي اَلرَّكِيِّ فَأَلْقَيْتُهُ فَإِذَا اَلْمَاءُ قَدْ نَبَعَ حَتَّى اِمْتَلَأَ جَوَانِبُ اَلرَّكِيِّ فَجِئْتُ إِلَيْهِ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ لِي وُفِّقْتَ يَا عَلِيُّ وَ بِبَرَكَتِكَ نَبَعَ اَلْمَاءُ فَهَذِهِ اَلْمَنْقَبَةُ خَاصَّةٌ بِي مِنْ دُونِ أَصْحَابِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّا اَلْحَادِيَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَظَرَ إِلَى أَصْحَابِكَ فَوَجَدَ اِبْنَ عَمِّكَ وَ خَتَنَكَ عَلَى اِبْنَتِكَ فَاطِمَةَ خَيْرَ أَصْحَابِكَ فَجَعَلَهُ وَصِيَّكَ وَ اَلْمُؤَدِّيَ عَنْكَ وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ يَقُولُ أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ مَنْزِلَكَ فِي اَلْجَنَّةِ مُوَاجِهُ مَنْزِلِي وَ أَنْتَ مَعِي فِي اَلرَّفِيقِ اَلْأَعْلَى فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَا أَعْلَى عِلِّيُّونَ فَقَالَ قُبَّةٌ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ لَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مِصْرَاعٍ مَسْكَنٌ لِي وَ لَكَ يَا عَلِيُّ وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَسَّخَ حُبِّي فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ كَذَلِكَ رَسَّخَ حُبَّكَ يَا عَلِيُّ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ رَسَّخَ بُغْضِي وَ بُغْضَكَ فِي قُلُوبِ اَلْمُنَافِقِينَ فَلاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَ لاَ يُبْغِضُكَ إِلاَّ مُنَافِقٌ كَافِرٌ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ لَنْ يُبْغِضَكَ مِنَ اَلْعَرَبِ إِلاَّ دَعِيٌّ وَ لاَ مِنَ اَلْعَجَمِ إِلاَّ شَقِيٌّ وَ لاَ مِنَ اَلنِّسَاءِ إِلاَّ سَلَقْلَقِيَّةٌ وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دَعَانِي وَ أَنَا رَمِدُ اَلْعَيْنِ فَتَفَلَ فِي عَيْنِي وَ قَالَ اَللَّهُمَّ اِجْعَلْ حَرَّهَا فِي بَرْدِهَا وَ بَرْدَهَا فِي حَرِّهَا فَوَ اَللَّهِ مَا اِشْتَكَتْ عَيْنِي إِلَى هَذِهِ اَلسَّاعَةِ وَ أَمَّا اَلسَّادِسَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَصْحَابَهُ وَ عُمُومَتَهُ بِسَدِّ اَلْأَبْوَابِ وَ فَتَحَ بَابِي بِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ مَنْقَبَةٌ مِثْلُ مَنْقَبَتِي وَ أَمَّا اَلسَّابِعَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَنِي فِي وَصِيَّتِهِ بِقَضَاءِ دُيُونِهِ وَ عِدَاتِهِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّهُ لَيْسَ عِنْدِي مَالٌ فَقَالَ سَيُعِينُكَ اَللَّهُ فَمَا أَرَدْتُ أَمْراً مِنْ قَضَاءِ دُيُونِهِ وَ عِدَاتِهِ إِلاَّ يَسَّرَهُ اَللَّهُ لِي حَتَّى قَضَيْتُ دُيُونَهُ وَ عِدَاتِهِ وَ أَحْصَيْتُ ذَلِكَ فَبَلَغَ ثَمَانِينَ أَلْفاً وَ بَقِيَ بَقِيَّةٌ أَوْصَيْتُ اَلْحَسَنَ أَنْ يَقْضِيَهَا وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَتَانِي فِي مَنْزِلِي وَ لَمْ يَكُنْ طَعِمْنَا مُنْذُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فَقَالَ يَا عَلِيُّ هَلْ عِنْدَكَ مِنْ شَيْءٍ فَقُلْتُ وَ اَلَّذِي أَكْرَمَكَ بِالْكَرَامَةِ وَ اِصْطَفَاكَ بِالرِّسَالَةِ مَا طَعِمْتُ وَ زَوْجَتِي وَ اِبْنَايَ مُنْذُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا فَاطِمَةُ اُدْخُلِي اَلْبَيْتَ وَ اُنْظُرِي هَلْ تَجِدِينَ شَيْئاً فَقَالَتْ خَرَجْتُ اَلسَّاعَةَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَدْخُلُهُ أَنَا فَقَالَ اُدْخُلْ بِاسْمِ اَللَّهِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِطَبَقٍ مَوْضُوعٍ عَلَيْهِ رُطَبٌ مِنْ تَمْرٍ وَ جَفْنَةٍ مِنْ ثَرِيدٍ فَحَمَلْتُهَا إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ رَأَيْتَ اَلرَّسُولَ اَلَّذِي حَمَلَ هَذَا اَلطَّعَامَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ صِفْهُ لِي فَقُلْتُ مِنْ بَيْنِ أَحْمَرَ وَ أَخْضَرَ وَ أَصْفَرَ فَقَالَ تِلْكَ خِطَطُ [خُطُوطُ] جَنَاحِ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُكَلَّلَةً بِالدُّرِّ وَ اَلْيَاقُوتِ فَأَكَلْنَا مِنَ اَلثَّرِيدِ حَتَّى شَبِعْنَا فَمَا رُئِيَ إِلاَّ خَدْشُ أَيْدِينَا وَ أَصَابِعِنَا فَخَصَّنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةُ وَ اَلْأَرْبَعُونَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَصَّ نَبِيَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنِي اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالْوَصِيَّةِ فَمَنْ أَحَبَّنِي فَهُوَ سَعِيدٌ يُحْشَرُ فِي زُمْرَةِ اَلْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ أَمَّا اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعَثَ بِبَرَاءَةَ مَعَ أَبِي بَكْرٍ فَلَمَّا مَضَى أَتَى جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ لاَ يُؤَدِّي عَنْكَ إِلاَّ أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ فَوَجَّهَنِي عَلَى نَاقَتِهِ اَلْعَضْبَاءِ فَلَحِقْتُهُ بِذِي اَلْحُلَيْفَةِ فَأَخَذْتُهَا مِنْهُ فَخَصَّنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ وَ أَمَّا اَلْحَادِيَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَقَامَنِي لِلنَّاسِ كَافَّةً يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ فَبُعْداً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ اَلظَّالِمِينَ وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ يَا عَلِيُّ أَ لاَ أُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ عَلَّمَنِيهِنَّ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ بَلَى قَالَ قُلْ يَا رَازِقَ اَلْمُقِلِّينَ وَ يَا رَاحِمَ اَلْمَسَاكِينِ وَ يَا أَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ وَ يَا أَبْصَرَ اَلنَّاظِرِينَ وَ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ اِرْحَمْنِي وَ اُرْزُقْنِي وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَنْ يَذْهَبَ بِالدُّنْيَا حَتَّى يَقُومَ مِنَّا اَلْقَائِمُ يَقْتُلُ مُبْغِضِينَا وَ لاَ يَقْبَلُ اَلْجِزْيَةَ وَ يَكْسِرُ اَلصَّلِيبَ وَ اَلْأَصْنَامَ وَ يَضَعُ اَلْحَرْبُ أَوْزٰارَهٰا  وَ يَدْعُو إِلَى أَخْذِ اَلْمَالِ فَيَقْسِمُهُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي اَلرَّعِيَّةِ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ سَيَلْعَنُكَ بَنُو أُمَيَّةَ وَ يَرُدُّ عَلَيْهِمْ مَلَكٌ بِكُلِّ لَعْنَةٍ أَلْفَ لَعْنَةٍ فَإِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ لَعَنَهُمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ لِي سَيُفْتَتَنُ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي فَيَقُولُونَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمْ يُخَلِّفْ شَيْئاً فَبِمَا ذَا أَوْصَى عَلِيّاً أَ وَ لَيْسَ كِتَابُ رَبِّي أَفْضَلَ اَلْأَشْيَاءِ بَعْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تَجْمَعْهُ بِإِتْقَانٍ لَمْ يُجْمَعْ أَبَداً فَخَصَّنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ مِنْ دُونِ اَلصَّحَابَةِ وَ أَمَّا اَلسَّادِسَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَصَّنِي بِمَا خَصَّ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ وَ أَهْلَ طَاعَتِهِ وَ جَعَلَنِي وَارِثَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَمَنْ سَاءَهُ سَاءَهُ وَ مَنْ سَرَّهُ سَرَّهُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ نَحْوَ اَلْمَدِينَةِ وَ أَمَّا اَلسَّابِعَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ فِي بَعْضِ اَلْغَزَوَاتِ فَفَقَدَ اَلْمَاءَ فَقَالَ لِي يَا عَلِيُّ قُمْ إِلَى هَذِهِ اَلصَّخْرَةِ وَ قُلْ أَنَا رَسُولُ رَسُولِ اَللَّهِ اِنْفَجِرِي لِي مَاءً فَوَ اَللَّهِ اَلَّذِي أَكْرَمَهُ بِالنُّبُوَّةِ لَقَدْ أَبْلَغْتُهَا اَلرِّسَالَةَ فَاطَّلَعَ مِنْهَا مِثْلُ ثُدِيِّ اَلْبَقَرِ فَسَالَ مِنْ كُلِّ ثَدْيٍ مِنْهَا مَاءٌ فَلَمَّا رَأَيْتُ ذَلِكَ أَسْرَعْتُ إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ اِنْطَلِقْ يَا عَلِيُّ فَخُذْ مِنَ اَلْمَاءِ وَ جَاءَ اَلْقَوْمُ حَتَّى مَلَئُوا قِرَبَهُمْ وَ إِدَاوَاتِهِمْ وَ سَقَوْا دَوَابَّهُمْ وَ شَرِبُوا وَ تَوَضَّئُوا فَخَصَّنِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ مِنْ دُونِ اَلصَّحَابَةِ وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَنِي فِي بَعْضِ غَزَوَاتِهِ وَ قَدْ نَفِدَ اَلْمَاءُ فَقَالَ يَا عَلِيُّ اِئْتِنِي بِتَوْرٍ فَأَتَيْتُهُ بِهِ فَوَضَعَ يَدَهُ اَلْيُمْنَى وَ يَدِي مَعَهَا فِي اَلتَّوْرِ فَقَالَ اُنْبُعْ فَنَبَعَ اَلْمَاءُ مِنْ بَيْنِ أَصَابِعِنَا وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةُ وَ اَلْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ وَجَّهَنِي إِلَى خَيْبَرَ فَلَمَّا أَتَيْتُهُ وَجَدْتُ اَلْبَابَ مُغْلَقاً فَزَعْزَعْتُهُ شَدِيداً فَقَلَعْتُهُ وَ رَمَيْتُ بِهِ أَرْبَعِينَ خُطْوَةً فَدَخَلْتُ فَبَرَزَ إِلَيَّ مَرْحَبٌ فَحَمَلَ عَلَيَّ وَ حَمَلْتُ عَلَيْهِ وَ سَقَيْتُ اَلْأَرْضَ مِنْ دَمِهِ وَ قَدْ كَانَ وَجَّهَ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِهِ فَرَجَعَا مُنْكَسِفَيْنِ وَ أَمَّا اَلسِّتُّونَ فَإِنِّي قَتَلْتُ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ وُدٍّ وَ كَانَ يُعَدُّ بِأَلْفِ رَجُلٍ وَ أَمَّا اَلْحَادِيَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ يَا عَلِيُّ مَثَلُكَ فِي أُمَّتِي مَثَلُ قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ  فَمَنْ أَحَبَّكَ بِقَلْبِهِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَحَبَّكَ بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَكَ بِلِسَانِهِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَيِ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَحَبَّكَ بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَكَ بِلِسَانِهِ وَ نَصَرَكَ بِيَدِهِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ اَلْقُرْآنَ كُلَّهُ وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنِّي كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي جَمِيعِ اَلْمَوَاطِنِ وَ اَلْحُرُوبِ وَ كَانَتْ رَايَتُهُ مَعِي وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنِّي لَمْ أَفِرَّ مِنَ اَلزَّحْفِ قَطُّ وَ لَمْ يُبَارِزْنِي أَحَدٌ إِلاَّ سَقَيْتُ اَلْأَرْضَ مِنْ دَمِهِ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أُتِيَ بِطَيْرٍ مَشْوِيٍّ مِنَ اَلْجَنَّةِ فَدَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ أَحَبُّ خَلْقِهِ إِلَيْهِ فَوَفَّقَنِي اَللَّهُ لِلدُّخُولِ عَلَيْهِ حَتَّى أَكَلْتُ مَعَهُ مِنْ ذَلِكَ اَلطَّيْرِ وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنِّي كُنْتُ أُصَلِّي فِي اَلْمَسْجِدِ فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَ وَ أَنَا رَاكِعٌ فَنَاوَلْتُهُ خَاتَمِي مِنْ إِصْبَعِي فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيَّ إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ  وَ أَمَّا اَلسَّادِسَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَدَّ عَلَيَّ اَلشَّمْسَ مَرَّتَيْنِ وَ لَمْ يَرُدَّهَا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ غَيْرِي وَ أَمَّا اَلسَّابِعَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَنْ أُدْعَى بِإِمْرَةِ اَلْمُؤْمِنِينَ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ لَمْ يُطْلِقْ ذَلِكَ لِأَحَدٍ غَيْرِي وَ أَمَّا اَلثَّامِنَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ يَا عَلِيُّ إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ أَيْنَ سَيِّدُ اَلْأَنْبِيَاءِ فَأَقُومُ ثُمَّ يُنَادَى أَيْنَ سَيِّدُ اَلْأَوْصِيَاءِ فَتَقُومُ وَ يَأْتِينِي رِضْوَانُ بِمَفَاتِيحِ اَلْجَنَّةِ وَ يَأْتِينِي مَالِكٌ بِمَقَالِيدِ اَلنَّارِ فَيَقُولاَنِ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ أَمَرَنَا أَنْ نَدْفَعَهَا إِلَيْكَ وَ نَأْمُرَكَ أَنْ تَدْفَعَهَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَتَكُونُ يَا عَلِيُّ قَسِيمَ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ وَ أَمَّا اَلتَّاسِعَةُ وَ اَلسِّتُّونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ لَوْلاَكَ مَا عُرِفَ اَلْمُنَافِقُونَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَمَّا اَلسَّبْعُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَامَ وَ نَوَّمَنِي وَ زَوْجَتِي فَاطِمَةَ وَ اِبْنَيَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ وَ أَلْقَى عَلَيْنَا عَبَاءَةً قَطَوَانِيَّةً فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِينَا إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً  وَ قَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَا مِنْكُمْ يَا مُحَمَّدُ فَكَانَ سَادِسُنَا جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .)

[26] الکافي، جلد ۱، صفحه ۸۹ (وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْمَوْصِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ حِبْرٌ مِنَ اَلْأَحْبَارِ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَتَى كَانَ رَبُّكَ فَقَالَ لَهُ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ مَتَى لَمْ يَكُنْ حَتَّى يُقَالَ مَتَى كَانَ كَانَ رَبِّي قَبْلَ اَلْقَبْلِ بِلاَ قَبْلٍ وَ بَعْدَ اَلْبَعْدِ بِلاَ بَعْدٍ وَ لاَ غَايَةَ وَ لاَ مُنْتَهَى لِغَايَتِهِ اِنْقَطَعَتِ اَلْغَايَاتُ عِنْدَهُ فَهُوَ مُنْتَهَى كُلِّ غَايَةٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ فَنَبِيٌّ أَنْتَ فَقَالَ وَيْلَكَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رُوِيَ أَنَّهُ سُئِلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَيْنَ سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ اَللَّهُ وَ لاَ مَكَانَ .)

[27] ینابع المودة، جلد 2، صفحه 83 (و ان الله اعطي موسي العصاء، و ابراهيم برد النار، و عيسي الکلمات يحيي بها الموتي و اعطاني هذا عليا ولکل نبي آيه وهذا آيه ربي)

[28] المناقب، جلد ۲، صفحه ۲۱۷ (وَ سُئِلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ فَذَكَرَ فِيهِ فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ فَعَلِيٌّ فَقَالَ إِنَّمَا سَأَلْتَنِي عَنِ اَلنَّاسِ وَ لَمْ تَسْأَلْنِي عَنْ نَفْسِي)

[29] عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد ۱، صفحه ۲۹۹ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ اَلْمُحَرَّمِ فَقَالَ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ قُلْتُ لاَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا اَلْيَوْمَ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ اَلدُّعٰاءِ  فَاسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا وَ هُوَ قٰائِمٌ يُصَلِّي فِي اَلْمِحْرٰابِ أَنَّ اَللّٰهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيىٰ  فَمَنْ صَامَ هَذَا اَلْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ كَمَا اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لِزَكَرِيَّا ثُمَّ قَالَ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ هُوَ اَلشَّهْرُ اَلَّذِي كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ اَلظُّلْمَ وَ اَلْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لاَ حُرْمَةَ نَبِيِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا اَلشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ اِنْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلاَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ اَلْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلاً مَا لَهُمْ فِي اَلْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ أَرْبَعَةُ آلاَفٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ أَمْطَرَتِ اَلسَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى اَلْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اَللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلاً كَانَ أَوْ كَثِيراً يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ اَلْغُرَفَ اَلْمَبْنِيَّةَ فِي اَلْجَنَّةِ مَعَ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَالْعَنْ قَتَلَةَ اَلْحُسَيْنِ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْ مَتَى ذَكَرْتَهُ يٰا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً  يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلاَيَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .)