بسم الله الرحمن الرحیم
همه ی ادعای ما چه بود؟ دو سه درصد از سلفی گری هستند که اموی فکر می کنند. دو سه درصد از بزرگان اهل سنت هم تحت تاثیر اینها هستند. عموم جهان اسلام در مورد معاویه مثل شیعه فکر می کنند. شیعه و سنی اختلاف دارند اما نه در این حد که معاویه را عادل بدانند. نمونه اش عالم برجسته، فحل الفحول هندوستان ، صدیق حسن خان ؛ عالم برجسته ی کثیرالتالیف است. او وقتی روایت ویح عمار را می بیند؛ در کتاب روضۀ الندیۀ که البانی معروف هم به آن تعلیقه زده است ؛ شروع می کند به پاسخ دادن. اول می گوید: اما الکلام فی من حارب علیا اما در باره کسی که با علی جنگیدند فلا شک و لا شبهۀ نه شکی است و نه شبهه ای ان الحق بیده فی جمیع مواطن همه جا حق با علی بود. می گوید حتی طلحه و زبیر هم بغی کردند. اما اهل صفین فبغیهم ظاهر . اهل صفین که دیگر روشن است. روایت ویح عمار متواتر است؛ اصلا کسی نمی تواند با او در بیفتد. ببینید او هم یک سنی است ولی در برابر واضحات نمی آید عناد بورزد. بعد یک عبارت می گوید: می گوید معاویه اصلا صلاحیتی نداشت تا با علی درگیر شود؛ منتها معاویه چون ریاست طلب و دنیا پرست بود ، خادعهم ؛ بیچاره های اهل شام را که پیامبر را ندیده بودند را گول زد. به چه؟ به دَم عثمان.گفت بروید دنبال خون عثمان.بعد معاویه نفاق ورزید. بعد می گوید من تعجب از عوام اهل شام ندارم ؛ تعجم از کسانی است که می گویند ما صحابه ایم مثل عمروعاص.
اینها چطور دنبال معاویه آمدند. این عبارت را ببینید ؛ خیلی جالب است؛ می گوید: لیت شعری کاش می دانستم؛ آخر چه چیزی باعث شد تا با علی در بیفتید؟ امام مسلمین نبود؟ در بیعتش اجماع نشده بود؟ اول من اسلم نبود؟ پهلوان اسلام نبود؟ معاویه چه صلاحیتی داشت تا مقابل علی بایستد؟ یکی بیاید و به من بگوید چه شد که شما خطا کردید؟ به چه بهانه ای مقابل علی ایستادید؟ یک عبارتی دارد؛ می گوید: اگر معاویه از صحابه نبود می گفتم حب الشرف و المال یعنی مال دوستی و حب جاه و مقام باعث شد اینها به فتنه بیفتند. ببینید صدیق حسن خان هم یک سنی است؛ منتها در برابر حق خاضع اند.





