«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمتِ حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص پدر امام زمان ارواحنا فده، حضرت امام عسکری صلوات الله و سلامه علیه صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، عرض تسلیت به محضر باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
هدیه به ارواح طیّبهی شهدا از صدر اسلام تا شهدای اخیر، شهید نصرالله عزیز، امام راحل، اموات مؤمنین و مؤمنات، هر کسی در طول تاریخ برای مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قدمی برداشته است، قلمی زده است، درهمی خرج کرده است، کلمهی حقّی گفته است، قطرهی اشکی ریخته است، سلامتی همهی شیعیانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، شفای بیماران، ان شاء الله نزول باران رحمت الهی، سلامتی رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی، صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
تبیین بحث
دوران امام عسکری صلوات الله علیه دوران خیلی حساسی بوده است، جهات مختلف حساسیت هم وجود داشته است؛ اگر بخواهیم گوشهای از بحث را عرض کنیم، از وقت بیرون خواهد زد.
بعد از اینکه بعد از سقیفه، ماجرای ائمه علیهم السلام و ماجرای اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و مقامات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بشدّت دچار عسرت شد و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را از همه جا حذف کردند، سعی کردند اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را بدنام و تخریب کنند و دروغ ببندند و قتل و غارت کنند.
گوشه ای از جنایات منصور دوانیقی ملعون علیه مکتب اهل بیت علیهم السلام
فقط اشاره میکنم که منصور دوانیقی ملعون گفته بود که این گنجینهها را… چون یک مخزن بزرگی داشت که با آن کشور را اداره کند، برای همین هم گنجهای فراوانی جمع کرده بود، در بین آن گنجها هم گفته بود که بجز پسرم، کسی این سه سالن را باز نکند. این سالنها درواقع سولههایی بود که در آن طلا و سکه بود.
بقیه فکر کرده بودند که در آنجا مثلاً گوهرهای گرانتری وجود دارد.
وقتی منصور دوانیقی مُرد و پسر او درِ آن سولهها را باز کرد، دیدند جنازههای زن و مرد شیعیان روی هم بود که دفن نشده بودند.
منصور دوانیقی ملعون جمع زیادی را زندان کرده بود، پیکر کسانی که از دنیا میرفتند را برای پنهان کردن به اینجا میآوردند، هم برای اینکه اطرافیان آنها بیچاره شوند که نتوانند تشخیص دهند چه اتفاقی رخ داده است، هم خفقان صورت بگیرد، او با این کار خود فشار بسیار زیادی به شیعیان میآورد که آنها بگویند اگر حرفی بزنیم، اطرافیان ما که در زندان هستند را میکشد؛ در صورتیکه این شخص در شکنجه و قحطی زندان از دنیا رفته است، و برای اینکه کسی از این موضوع مطلع نشود، این پیکرها را روی هم انداخته بود و داخل گوش آنها کاغذ یا پوستی گذاشته بودند که این شخص کیست.
در همان عصر وقتی میخواستند به علمای عامّه حقوق بدهند، باید آنها میآمدند و نستجیربالله به نفاق امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شهادت میدادند که حقوق بگیرند.
بسیاری از این کسانی که ائمهی بزرگان مذاهب هستند، اینطور بودند که میگفتند: «مَا أَخَذْنَا العَطَاءَ حَتَّى شَهِدْنَا عَلَى عَلِيٍّ بِالنِّفَاقِ»،[4] مثلاً «أَوْزَاعِی» اینطور میگوید که تا زمانی که شهادت نمیدادیم علی [نستجیربالله] منافق است، حقوق ما را نمیدادند.
یعنی در این دوران فشار بر سر شیعیان بصورت صد در صدی بود.
بنی عباس خودشان را جای دولتِ اهل بیت علیهم السلام جا زدند
با آغاز بنیعباس که آنها بر اثر چند خطا بر سر کار آمدند، فشار بر سر شیعه بیشتر شد.
خطر سلاطین بنیعباس از بنیامیّه بیشتر بود، اگر در وحشیگری از بنیامیّه جلوتر نبودند، عقبتر هم نبودند، اما تظاهر میکردند که ما منجیان عالم هستیم، لذا تقریباً تمام آنها القاب امام زمان ارواحنا فداه دارند، از منصور… همانطور که میدانید قرآن کریم «منصور» به ولیّدَم میگوید، وقتی ما میگوییم «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ»، یعنی «أَیْنَ المَنْصُور»، «منصور» یعنی آن کسی که به دست الهی یاری شده است و انتقام خون میگیرد.
«منصور دوانیقی» هم نام خود را «منصور» گذاشته است، وگرنه نام او منصور نیست. نام دیگری موسی است ولی به او «الهادی» میگویند، به دیگری «رشید» میگویند، به دیگری «امین» میگویند، به دیگری «مَهدی عباسی» میگویند، به دیگری «مأمون» میگویند، همهی اینها القابِ آن منتَظَری است که همهی امّت به دنبال اوست؛ و چون بنی عباس این موضوع را میداند، خودش را جای دولتِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین جا زد.
خیانتی هم رخ داد و با بعضی از امامزادهها تبانی کردند و به آنها پست دادند که آنها هم اقرار کنند که اینها دولتِ اهل بیت هستند.
خفقان در دوره ی بنی عباس
در این دوره فشار بر سرِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین فراوان شد، بگیر و ببند شدید شد.
وقتی بعضی از ائمهی ما قدری از عظمت و مقامات علمیشان برای دیگران روشن میشد، مانند حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام؛ اینها در فشار شدید قرار گرفتند. خفقان به سمتی رفت که بعضی از ائمهی ما در آن دوران میفرمودند که اگر ما را در خیابان دیدید، با ما سلام و احوالپرسی نکنید. یعنی شیعه از کنار امام رد میشد و جگر شیعه میسوخت که یک عرض ادب کند، اما جرأت نمیکرد این کار را کند، این امر هم برای این بود که شیعیان لو نروند.
یک نقل دیگری از حضرت صادق علیه السلام هست که فقط یک سلام کنید، مانند اینکه انسان یک مسلمان را در خیابان میبیند. یعنی شدّت خفقان بسیار بالا بوده است، و متأسفانه ما اصلاً از اتفاقات آن زمان خبر نداریم.
قدری جلوتر رفت، بعد از امام رضا علیه الصلاة و السلام فشار بیشتر شد، وقتی شما میبینید دیگر امام رضا علیه السلام در تبعید شهید شده است، بعد حضرت جواد علیه السلام هم در تبعید است، تبعیدی که ظاهراً میهمانِ خانهی سلطان است، ولی ائمهی ما مدینه را رها نمیکردند. اما حضرت رضا صلوات الله علیه را بدون زن و بچه به ایران بردند. آنقدر امام رضا علیه السلام آقازادهی خود حضرت جوادالائمه را دوست داشت، اما دوباره از حدود چهارسالگی امام جواد علیه السلام از هم جدا شدند؛ بعد حضرت جواد علیه السلام در بغداد شهید شدند. حضرت هادی علیه السلام به سامرّا تبعید شدند.
چون زمان حضرت رضا علیه السلام، ولایتعهدی حضرت قدری فضا را برای شیعیان باز کرد و امام رضا علیه السلام یک جشن غدیر برگزار کردند، برای همین بنی عباس شروع کردند به جمع کردنِ بهانه که چه کسانی در زمان امام رضا علیه السلام فعالیت میکردند.
شاعری به نام «احمد بن عباس» بود که شاعر شناخته شدهای است، او مدح امام رضا علیه السلام گفته بود. کسی با این شخص بحث مالی داشت، بنده هم با این موضوع کاری ندارم که حق با چه کسی بوده است، ولی بهرحال با یکدیگر به اختلاف برخوردند. آن شخص کاغذی درآورد و گفت: این دستخط کیست؟ آیا تو این مدح علی بن موسی الرضا را ننوشتهای؟ این کاغذ را به حاکم میدهم تا تو را به سختی مجازات کنند.
یعنی روزی که علی بن موسی الرضا ولیعهد بوده است، تو چند بیت شعر برای او گفتهای و آن شعر با دستخط خودت موجود است!
«احمد بن عباس» گفت: طلب تو چقدر است؟
دیگر اینجا مهم نبود که حق با چه کسی بوده است، اینجا «احمد بن عباس» هر اندازه که او گفت پرداخت کرد و این کاغذ را از او گفت.
اسم یک پسر «احمد بن عباس» حسن و نام پسر دیگر او هم حسین بود، اسم پسرهای خود را عوض کرد و اسحاق و یعقوب گذاشت که شک نکنند او شیعه است.
ما اصلاً خبر نداریم که چه فشاری بر سر شیعیان بوده است.
دیگر بعد از آن میبینید که سن همهی ائمه علیهم السلام کم است، امام جواد علیه السلام را حدود بیست و چهار یا بیست و پنج سالگی به شهادت میرسانند، امام هادی علیه السلام را حوالی چهل سالگی به شهادت میرسانند و امام عسکری علیه السلام را حوالی بیست و هشت یا بیست و نه سالگی به شهادت میرسانند.
یعنی درواقع دیگر دشمن شمشیر را از رو بسته است، دیگر هیچکدام از ائمه علیهم السلام در مدینه نیستند و امکان ارتباط به این راحتی وجود ندارد.
اما از آنجایی که خدای متعال میخواسته است که ما را هدایت کند…
شبکه ی شیعیان در دوران ائمه ی پایانی علیهم السلام
من هر وقت که این جملهی مناجات شعبانیه را میخوانم به یاد اینها میافتم که میگوییم «إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی»،[5] خدایا! اگر میخواستی ما را به زمین بزنی، ما را با امام حسین علیه السلام آشنا نمیکردی، اگر میخواستی ما را به زمین بزنی، محبّت امام زمان ارواحنا فداه را به ما نمیدادی، «إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی».
دیدهاید که گاهی اوقات گیاهی در میان سنگلاخ سر درمیآورد و بلند میشود، آنها شیعه را لِه کردند و کوبیدند، اما ائمهی ما، ما را با چنگ و دندان نگه داشتند.
ائمه علیهم السلام شروع به تربیت شیعیان کردند و شیعه را شبکهای کردند و در شهرهای مختلف توسعه دادند.
تا قبل از این، عمدهی شیعیان در کوفه بودند، دیدند کوفه در تیررس است و مدام شیعیان را اذیت میکنند، فرمودند به قم بروید، قم و نیشابور و… را رواج دادند تا شیعیان پراکنده شوند.
اهمیت ارتباط با عالِمِ ربّانی
امام عسکری سلام الله علیه فرمودند که من به مردم نیشابور غبطه میخورم که «فضل بن شاذان» آنجاست.
اواخر ماه صفر پنج جلسه در مجلسی در مشهد مقدس به این موضوع پرداختم که در مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هدایت با عالِم ربّانی است، و تمام فِرَق و جریانهای انحرافی با صنف علما مشکل دارند.
در آن جلسات توضیح دادیم که اصلاً غیر از این نمیشده است دین به دیگران منتقل شود، الا با عالم ربّانی.
از امام رضا علیه السلام پرسیدند که دین خود را از چه کسی بگیریم؟ حضرت به فلان کتاب ارجاع ندادند، بلکه فرمودند: از یونس بن عبدالرحمن.
باید دین را از دهان عالم ربّانی گرفت، لذا بیشتر از اینکه ما بخواهیم کتاب بخوانیم، باید از عالم ربّانی گرفت. طلبهای که فقط کتاب میخواند و شاگرد علما نیست، معمولاً پخته نیست.
اگر امروز هم نگاه کنید، دشمن فقط جاهایی را میزند که آن عالم ربّانی هست! اگر به شبهات جریانهای مختلف بر علیه دین نگاه کنید هم، عالم ربّانی را میزنند. چون اگر عالم ربّانی را بزنند، درواقع ستون را زدهاند و دیگر چیزی باقی نمیماند.
نقل دیدار «سعد بن عبدالله اشعری» و «احمد بن اسحاق» با امام حسن عسکری و امام زمان علیهما السلام
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین شبکههایی داشتند که اینها با امام در ارتباط بودند؛ یکی از اینها «احمد بن اسحاق قمی» است، ایشان آقای خیلی باعظمتی هستند.
کسانی مانند «سعد بن عبدالله اشعری»، که هر یک از آنها اگر به اینجا میآمدند، باید همهی تهران برای استقبال از آنها صف میایستادند، حکم شاگردی این «احمد بن اسحاق قمی» را دارند. یعنی علمای تراز یک، مراجع، نویسندگان، همگی حکم شاگردان ایشان را دارند، و او مورد اعتماد خاص و وکیل تام الاختیار امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است، ایشان انسان بسیار مهمی هستند.
ایشان در بین قمیّین که بزرگانی از علما بودند، رئیس بود و ارتباط امام عسکری علیه السلام با او بود.
برای اینکه امام حفظ شوند، نوعاً شیعیان نمیدانستند که امام بعدی کدام پسرِ امام هستند، ائمهی ما هم بشدّت مخفی میکردند.
پنج سال بود که امام باقر سلام الله علیه به دنیا آمده بودند، جابر بن عبدالله انصاری هم جزو نزدیکان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بود، اما امام باقر علیه السلام را ندیده بود و نمیدانست ایشان پسرِ امام سجاد علیه السلام هستند.
کمااینکه امام زمان ارواحنا فداه هم همینگونه بودند.
اینکه بعضی از نقلها دارد که بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام هجوم بردند و همسران و کنیزان حضرت را یک سال به زندان انداختند که ببینند کدامیک باردار هستند، یعنی خبر ولادت امام زمان ارواحنا فداه به حکومت نرسیده است.
مگر پنهان کردن یک فرزند در یک خانهی کوچکِ تحت الحفظ، کارِ سادهای است؟
الآن که ما بعد از این جنگ دوازده روزه، قدری ضربهی امنیتی خوردیم میفهمیم که کارِ ائمهی ما چقدر پیچیده بوده است، که پسری در یک خانهی کوچک دارند و این پسری که موعود امم هست لو نرفته است! پسری که بنی عباس در به در به دنبال اوست که او را بکشد! این امر خیلی سخت است.
در ماجرای حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام، ایشان را به آب انداختند، یعنی نمیشد ایشان را در خانه نگه داشت.
چند امامِ ما اینطور مخفی هستند، امام باقر سلام الله علیه، حضرت حجّت ارواحنا فداه… ایشان چهار یا پنج سال دارند، بجز عدهی خیلی خیلی خاص، کسی ایشان را ندیده است.
حال «احمد بن اسحاق» هر از گاهی نزد امام زمان خود میآیند که حضرت عسکری علیه السلام هستند، سوالاتی که مردم دارند از حضرت میپرسند، مردم وجوهاتی به او دادهاند که برای حضرت میآورد…
این نقلی که الآن میخواهم بخوانم، نکات و قُلت و إنقُلتهایی دارد، من هم قسمتهایی که محل اختلاف و دعوا هست را نمیخوانم، ولی چند فقره از این بحث مفصلی که میخواهم به محضر شما عرض کنم، شواهد صدق دارد، و خیلی هم به روزگار ما نزدیک است.
«سعد بن عبدالله اشعری» میگوید که من خیلی اهل مناظره و گفتگو و دفاع از مکتب بودم.
با اینکه این موضوع کار خیلی سختی بود، البته اوضاع در قم قدری بهتر بود، چون قم دور از مرکزیت بود، با اینکه حاکم قم هم ناصبی بود و در اختیار سلاطین بود، ولی نگفته بود اینها را خفه کنید؛ اتفاقاً بنیعباس هم بر حسب گیج بودنشان خیال میکردند اگر شیعیان در قم باشند خوب است، چون فاصله از قم تا عراق خیلی زیاد است. نمیفهمیدند اگر اینها اینجا در امنیت باشند، دیگر به امام هادی علیه السلام عرض میکنند که وقتی ما قبلاً در کوفه بودیم مسجد نداشتیم و باید پشت آخوندِ بنی عباس نماز میخواندیم، حال به قم آمدهایم، اگر خواستیم شما را از دور زیارت کنیم، چه بخوانیم؟
حضرت هادی صلوات الله علیه به آنها زیارت جامعه را یاد میدهند!
فرصتِ فاصله گرفتن از دستگاه حکومتی، اجازهی داشتنِ مناسک دارد، حال دیگر میتوانند چند نفری دور یکدیگر زیارت جامعه بخوانند.
اما روزی باید همه جا را بررسی میکردند که یک مرتبه براحتی بگویند «السَّلامُ عَلَیکُم یَا أهلِ بَیتِ النُّبُوَّة». شیعیان را لِه کرده بودند.
«سعد بن عبدالله اشعری» که از رؤسای و علمای تراز یک قمیّین است میگوید (در آن روزگار) من اهل مناظره و گفتگو و بحث بودم که اشکالات مذاهب را بگویم، از بس که ما را تخریب میکردند.
البته هنوز هم همین است، هنوز هم اگر شما به یکی از کشورهایی که نمایشگاه دارند میروید، با شما رفیق میشوند و سلام و احوالپرسی میکنند، اما اگر احساس کنند شیعه هستید، چهرهشان بهم میریزد.
حضرت صادق علیه السلام در آن نامهای که اولین متن روایتِ جلدِ آخرِ روضهی کافی است، میفرمایند: بغض اینها در دلهایشان بمراتب بیشتر از آن چیزی است که ابراز میکنند.
هنوز سالانه صدها کتاب چاپ میکنند و توهین میکنند، با اینکه الآن در جهان اسلام مثلاً فلسطین که برای شیعیان نیست، اما فقط شیعیان پای فلسطین ایستادهاند و برای آن کشته میدهند، ولی تخریبِ قدیمیِ هزار و چهارصد ساله باعث شده است که آنها معمولاً با ما بشدّت بیانصاف و بدرفتار هستند و با پلیدی رفتار میشود.
لذا «سعد بن عبدالله اشعری» مدام دفاع میکرد، آنها مدام شبهه میکردند… به یکی از آنها اشاره خواهم کرد، اصلاً فضا فضای ناصبیگری و اهانت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، زمان امام عسکری سلام الله علیه خیلی از زمان مرگ متوکل نگذشته است، اما آن زمان رسماً به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فحاشی میکردند.
سلطان مسلمین که به دروغ به او امیرالمومنین میگفتند، بدترین جسارتها را به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میکرد، فضا اینطور است.
«سعد بن عبدالله اشعری» هم میگوید که من هم شدیدالتعصب بودم و در قم بحث میکردم، روزی یک ناصبی به من گفت: پیامبر یک تله درست کرد که علی کشته شود، تا پیامبر راحت شود! چون وقتی خودش میخواست به هجرت برود، کس دیگری را برده است تا علی کشته شود، اگر علی مهم بود، علی را هم با خودش میبرد!
«سعد بن عبدالله اشعری» میگوید ما با هم بحث کردیم، من از هر راهی که وارد شدم، او چیزی گفت و متأسفانه من جواب خوبی نداشتم که به او بگویم و از شدّت ناراحتی گویی آتش گرفته بودم.
میگوید: «فَصَدَرْتُ عَنْهُ مُزْوَرّاً قَدِ اِنْتَفَخَتْ أَحْشَائِي مِنَ اَلْغَضَبِ وَ تَقَطَّعَ كَبِدِي مِنَ اَلْكَرْبِ»،[6] احساس میکردم از درون سوختم و جگرم آتش گرفت…
یعنی چیزی به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفت که همهی وجود من گُر گرفت، سعی کردم دفاع کنم اما نتوانستم.
قبلاً ائمهی ما علیهم السلام بارها فرمودهاند، مثلاً حضرت صادق علیه السلام به هشام فرمود: «يَا هِشَامُ لاَ تَزَالُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ اَلْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ»،[7] تا زمانی که با زبانت از ما دفاع میکنی، روح القدس هست، تو برو و نترس.
واضح است که اینجا منظور «اهل علم» هستند، وگرنه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بعضیها را از این امر نهی میکردند و میفرمودند شما هنوز آماده نیستید که حرف بزنید و دفاع کنید، اینطور خراب میکنید.
«سعد بن عبدالله اشعری» میگوید با یک حال خرابی رفتم، بیش از چهل سؤال داشتم، «مِنْ صِعَابِ اَلْمَسَائِلِ» از سؤالهای سخت که «لَمْ أَجِدْ لَهَا مُجِيباً عَلَى أَنْ أَسْأَلَ عَنْهَا» کسی نبود تا از او بپرسم، تا اینکه به سراغ «خَبِيرَ أَهْلِ بَلَدِي أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ صَاحِبَ مَوْلاَنَا أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ» رئیسمان احمد بن اسحاق رفتم، «فَارْتَحَلْتُ خَلْفَهُ وَ قَدْ كَانَ خَرَجَ قَاصِداً نَحْوَ مَوْلاَنَا بِسُرَّ مَنْ رَأَى»، وقتی به سراغ ایشان رفتم دیدم که ایشان بار خود را جمع کردهاند، صد و شصت بسته کیسههای مختلف وجوهات مردم را در یک کیسهی بزرگ قرار داده است و آن را بر مرکب خود سوار کرده است؛ من هم سؤالاتی داشتم و دیدم ایشان در حال رفتن است، رفتم و با ایشان سلام احوالپرسی کردم، ایشان پرسید: چه خبر؟ گفتم: «اَلشَّوْقُ ثُمَّ اَلْعَادَةُ فِي اَلْأَسْئِلَةِ» دلم برای شما تنگ شده بود، ضمن اینکه سؤالاتی هم دارم که از حضرت بپرسید.
«احمد بن اسحاق» گفت: اگر میخواهی خودت بیا.
یعنی اجازه داد، چون اینطور نبود که هر کسی را همراه خود ببرند. مسیر مشکل بود، این راه طولانی در پیش بود، نباید لو میرفتند، باید از قم تا سامرا میرفتند و سپس وارد سامرا میشدند که همه نیروهای دشمن بودند، اینکه چطور برسی و با توجه به شرایط امنیتی دست تو به خانهی امام برسد.
خلاصه «سعد بن عبدالله اشعری» میگوید «احمد بن اسحاق» به من اذن داد، من هم بهمراه او رفتم تا اینکه خلاصه به حضرت رسیدیم.
«احمد بن اسحاق» حداقل دو مرتبه امام زمان ارواحنا فداه را دیده است، چون دو نقل داریم، در یکی از این نقلها حضرت عسکری علیه السلام میفرمایند: «لَوْ لاَ كَرَامَتُكَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[8] اگر اینقدر در راه خدا زحمت نکشیده بودی و عزیز نبودی، اجازه نمیدادم روی او را ببینی.
روایتِ این مرتبه هم مرتبهی دوم است، اگر دوباره هم حضرت را دیده باشد هم من خبر ندارم.
اینجا «سعد بن عبدالله اشعری» برای مرتبهی اول امام زمان ارواحنا فداه را زیارت میکند، و در این دورهای که به زیارت حضرت مشرّف میشوند، میگوید فقط مرتبهی اول امام زمان ارواحنا فداه روی پای امام عسکری علیه السلام نشسته بودند که یک آقازادهی چهار یا پنج ساله بودند. یعنی مرتبههای بعدی که حضرت عسکری علیه السلام را دیدند، دیگر امام زمان ارواحنا فداه نبود. یعنی حضرت عسکری علیه السلام یک مرتبه منّت گذاشته بودند که این دو نفر امام زمان ارواحنا فداه را ببینند. درواقع امام عسکری علیه السلام با نشان دادنِ جمالِ امام زمان ارواحنا فداه از این دو نفر که بیش از هزار کیلومتر راه را آمده بودند، پذیرایی فرمودند.
میگوید حضرت را دیدیم و صورت مبارک ایشان مانند ماه شب چهارده میدرخشید، عرض سلام و ادبی به محضر حضرت داشتیم، امام عسکری علیه السلام فرمودند: بستهها را بیاورید، سپس به امام زمان ارواحنا فداه فرمودند: بابا جان! شما جواب بده، شیعیان تو اینها را فرستادهاند.
با اینکه زمان امام عسکری علیه السلام است، امام عسکری علیه السلام به آقازادهی خود امام زمان ارواحنا فداه فرمودند که شیعیان تو اینها را فرستادهاند.
در این نقل دارد که حضرت حجّت سلام الله علیه عرض کرد: بابا! با این یَدِ طاهره که نمیشود به پولِ نجس دست زد.
حضرت برای اینکه ما بفهمیم، به پسر خود فرمودند: بابا جان! یک به یک بگو.
حضرت حجّت ارواحنا فداه فرمودند: کیسهی اولی که میخواهی باز کنی، فلان مقدار سکه دارد که فلان مقدار آن را از فلان جا آورده است، مابقی را از فلان جا، در این مقدار، حقِ خواهر خود را غصب کرده است، در فلان مقدار، گرانفروشی کرده است.
میگوید ما باز میکردیم و میشمردیم، دقیقاً همان مقداری بود که امام زمان ارواحنا فداه میفرمود. به محضر حضرت عرض کردم: چکار کنم؟ حضرت فرمودند: این کیسه را پس بگیر.
کیسهی دوم، کیسهی سوم، کیسهی چهارم… حضرت همه کیسهها را پس فرستادند، سپس فرمودند: پارچهی آن پیرزن را بدهید.
به خودشان آمدند و دیدند که پارچه را نیاوردهاند! چون وقتی صد و شصت کیسهی طلا بیاوری، ممکن است یک تکه پارچه را فراموش کنی.
«احمد بن اسحاق» بلند شد که پارچه را بیاورد، حضرت به «سعد بن عبدالله اشعری» فرمودند چرا آمدید؟ «سعد بن عبدالله اشعری» عرض کرد که برای زیارت شما آمدهام. حضرت فرمودند: سؤال هم داری. «سعد بن عبدالله اشعری» عرض کرد: بله!
«سعد بن عبدالله اشعری» سوالات خود، از جمله همین سؤال را پرسید، حضرت پاسخ دادند.
اینجا مباحث زیادی هست، همانطور که عرض کردیم به بعضی از جاهای این روایت قُلت و إنقُلت هست که وارد آن قسمتها نمیشوم، ولی شواهد صدق برای این قسمتهایی که تعریف میکنم زیاد است.
حضرت فرمود: او که نفهمیده چه گفته است، چون مگر اینها چهار خلیفه را خلفای راشدین نمیدانند؟ پس اگر قرار بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بخواهند خلفای خود را حفظ کنند، باید در لیلة المبیت شخص دیگری را بجای خود قرار میداد و خلفای خود را با خود همراه میکرد!
یعنی این شخص حرف پرتی زده است. کسانی که اهل این مباحث هستند میدانند که اصلاً لیلة المبیت بدون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ممکن نبود، چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! تا زمانی که تو را ببینند، یقین دارند که من در شهر هستم، چون من بدون تو به جایی نمیروم، لذا تو در شهر و بازار بگرد، وقتی تو را ببینند نمیگویند ما رسول خدا را پیدا نکردیم، فرض میکنند که من حتماً در خانه هستم، چون آنها میدانند که امکان ندارد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برود و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تنها بگذارد.
اصلاً رخ دادن لیلة المبیت با شخصی غیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ممکن نبوده است، یعنی با شخصی غیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فریب نمیخوردند و «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ»[9] رخ نمیداد.
لذا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به بازار رفتند و خریدی کردند و ایشان را دیدند، منافقین هم خیال کردند که هنوز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نرفته است و لابد میخواهد ساعاتی بعد به سمت مدینه هجرت کند. لذا وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به خانه آمدند، منافقین خیال کردند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در خانه است! یعنی حتّی فکر نمیکردند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تنها بگذارند.
امام زمان ارواحنا فداه سؤالات «سعد بن عبدالله اشعری» را جواب دادند
«سعد بن عبدالله اشعری» میگوید روزهای بعد هم میآمدیم و سؤال میکردیم اما دیگر حضرت حجّت ارواحنا فداه را نمیدیدیم. تا اینکه به روز آخر رسیدیم…
شما دیدهاید که وقتی مثلاً به حرم امام رضا علیه السلام یا حرم سیّدالشّهداء صلوات الله علیه میرویم، مرتبهی آخر… اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به ما «وداع» یاد دادهاند، ما در این «وداع» میگوییم «رَزَقَنِيَ اللّهُ الْعَوْدَ ثُمَّ الْعَوْدَ ثُمَّ الْعَوْدَ»، این آخرین زیارت ما نباشد، بعد قدری التماس میکنیم و میگوییم «اجْعَلُونِي مِنْ هَمِّكُمْ»، آقا! مرا مدّنظر خودتان داشته باشید، اگر لحظهای مرا به حال خود واگذارید، من سقوط میکنم، «وَصَيِّرُونِي فِي حِزْبِكُمْ» مرا جزو حزب خودتان قرار بدهید، «أَدْخِلُونِي فِي شَفاعَتِكُمْ» مرا جزو کسانی که شفاعت میکنید قرار دهید.
هنگامی که میخواهیم از حرم بیرون بیاییم، ضریح مبارک و گنبد مبارک را نگاه میکنیم و عرض میکنیم خدا این زیارت را آخرین زیارت من قرار ندهد، سپس گریه میکنیم.
«سعد بن عبدالله اشعری» میگوید وقتی برای مرتبهی آخر آمدیم که حضرت را زیارت کنیم، «اِنْتَصَبَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بَيْنَ يَدَيْهِ قَائِماً» دیدم احمد بن اسحاق بلند شد و ایستاد…
مانند کسی که رو به ضریح است…
رو به حضرت عسکری علیه السلام دست به سینه ایستاد و به حضرت عرض کرد: «يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ قَدْ دَنَتِ اَلرِّحْلَةُ» مجبورم و باید به شهرمان بروم، «وَ اِشْتَدَّ اَلْمِحْنَةُ» ما دوباره چه زمانی شما را زیارت میکنیم؟… دوباره غم ما شروع شد…
بعد مانند ما که زیارتنامه میخوانیم اینطور عرض کرد: «فَنَحْنُ نَسْأَلُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى اَلْمُصْطَفَى جَدِّكَ» صلوات و درود خدا بر جدّ شما پیامبر اکرم، «وَ عَلَى اَلْمُرْتَضَى أَبِيكَ» و سلام و درود خدا بر پدر شما علی مرتضی، «وَ عَلَى سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ أُمِّكَ» و سلام و درود خدا بر مادر شما سیّدة النّساء، «وَ عَلَى سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ» و بر آن دو آقای بهشت، «عَمِّكَ وَ أَبِيكَ» عموی شما و پدر شما، «وَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلطَّاهِرِينَ مِنْ بَعْدِهِمَا آبَائِكَ» سلام و درود خدا بر فرزندان امام حسین علیه السلام که امامان ما هستند و پدران شما، «وَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْكَ» صلوات خدا بر شما «وَ عَلَى وُلْدِكَ» و بر آقازادهات که اجازه دادی او را زیارت کنیم، «وَ نَرْغَبُ إِلَى اَللَّهِ أَنْ يُعْلِيَ كَعْبَكَ وَ يَكْبِتَ عَدُوَّكَ» از خدا میخواهم که همیشه پرچم شما بالا باشد و دشمن شما سیهرو باشد، «لاَ جَعَلَ اَللَّهُ هَذَا آخِرَ عَهِدْنَا مِنْ لِقَائِكَ» این آخرین زیارت ما نباشد…
معمولاً ما اینطور مواقع بخاطر اینکه میخواهیم برویم منکسر هستیم، ما خیال میکنیم که خیلی ائمه علیهم السلام را دوست داریم…
اینجا «سعد بن عبدالله اشعری» میگوید من برگشتم و حضرت عسکری علیه السلام را نگاه کردم، دیدم «فَلَمَّا قَالَ هَذِهِ اَلْكَلِمَاتِ» وقتی «احمد بن اسحاق» این حرفها را گفت، «اِسْتَعْبَرَ مَوْلاَنَا حَتَّى اِسْتَهَلَّتْ دُمُوعُهُ» دیدم حضرت عسکری علیه السلام شروع کردند به گریه کردن، «وَ تَقَاطَرَتْ عَبَرَاتُهُ» همینطور از محاسن حضرت اشک میچکید؛ یعنی این دوری شما برای ما هم سخت است… بلکه حال حضرت گریانتر از حال «احمد بن اسحاق» بود…
این سِرّ آن چیزی است که در روایت میگوید اگر بتوانی به زیارت امامی بروی و این کار را نکنی، جفا کردهای. مثل پدرِ چشمانتظار است…
اگر واقعیت را بخواهید این است که اصلاً چیزی از ما شروع نمیشود، هر چیزی که هست از جانب آن بزرگواران است، لحظهای که او اراده کند که ما را ببیند، به دل ما میافتد که به زیارت برویم؛ بلکه مؤمن همینکه شوق زیارت پیدا میکند، اگر بداند منکسر میشود و میگوید امام رضا علیه السلام اجازه داده است و خواسته است که مرا ببیند.
«احمد بن اسحاق» میگوید گریه کردیم، حضرت فرمود: احمد! خودت را اذیت نکن، تو در این سفر که برمیگردی، از دنیا خواهی رفت.
وقتی «احمد بن اسحاق» متوجّه شد که قرار است دیگر امام عسکری علیه السلام را نبیند، افتاد. لحظاتی گذشت، بلند شد و نشست و عرض کرد: آقا! حال که بزودی از دنیا خواهم رفت، چیزی به من بدهید که مرا با آن کفن کنند، بالاخره من برای لحظهی مرگ خود به شما امید دارم.
حضرت به او سیزده درهم دادند و فرمودند: فقط اینها را خرج کن که به غیر از این نیاز پیدا نمیکنی.
همانطور که میدانید «احمد بن اسحاق» در منطقهی سر پل ذهاب است.
«سعد بن عبدالله اشعری» میگوید وقتی در حال بازگشت از این سفر بودیم، حال «احمد بن اسحاق» بد شد و در منطقهی سر پل ذهاب از دنیا رفت.
گروهی از طرف حضرت آمدند و به ما گفتند که از اتاق بیرون بروید، خودشان کارهای «احمد بن اسحاق» را کردند و او را دفن کردند و سپس آمدند به ما گفتند که ما از طرف امام عسکری علیه السلام آمدهایم، حال بر سر مزار آقایتان و عالِمتان «احمد بن اسحاق» بیایید.
یعنی حضرت کسی را فرستاد تا او در لحظات آخر هم کنار «احمد بن اسحاق» باشد.
ما بیش از این را خبر نداریم، شاید صلاح ندانستهاند که گفتهاند کسی نباشد، شاید خود امام عسکری علیه السلام هم تشریف آورده باشند و فرموده باشند که بقیه نبینند. بالاخره احتیاط میکردند.
خوشا به حال من…
میخواهم عرض کنم که گاهی ما فراموش میکنیم و بلکه ناگهان یک هفته میگذرد و به حضرت فکر نمیکنیم، قیامت که پشت صحنهها بیاید، میبینیم آنچه ما داریم آنها هستند، و آنها همیشه به یاد ما بودهاند، اصلاً آن بزرگواران دارایی ما هستند.
مرحوم علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه و علمای نجف میگفتند اگر ابیاتی از این قصیدهی «ابن عَرَندَس» خوانده شود، امام زمان ارواحنا فداه به آن مجلس تشریف میآورند، حال من ادّعا نمیکنم که حضرت تشریف میآورند، ولی بالاخره اگر نشانهای به آدمی که گمکرده دارد بدهند، او این نشانه را امتحان میکند.
من هم دو بیت از این شعر را میخوانم که مربوط به خود امام زمان ارواحنا فداه است.
ما با آقایی طرف هستیم که هیچ چیزی بر او مخفی نیست، نه پروندهی ما، و نه ان شاء الله اگر محبّتی داریم، محبّت ما.
«مُحِیطُ عَلى عِلْمِ النُّبُوَّةِ صَدْرِهِ» سینهی مبارک ایشان، علم نبوّت را در آغوش گرفته است، همهی علم نبوّت در سینهی حضرت است…
وقتی کسی علم دارد، همیشه عالم را تشویق میکنند، اما اینجا اینطور میگوید: «مُحِیطُ عَلى عِلْمِ النُّبُوَّةِ صَدْرِهِ *** فَطُوبَى لَعِلْمُ ضَمَّهُ ذَلِکَ الصَّدْرِ» خوشا به حال آن علم که سینهی مبارک امام زمان ارواحنا فداه او را در بر گرفته است.
راجع به ما هم میگوید: «جَعَلْتُكُمُ يَوْمَ الْمَعَادِ ذَخِيرَتِي»، هرچه فکر میکنم من چیزی برای قیامت ندارم، من شما را عِدّه و عُدّهی خودم میدانم، «فَطُوبَى لِمَنْ أَمْسَى وَأَنْتُمْ لَهُ ذُخْرٌ» خوشا به حال من که هیچ چیزی ندارم و شما را دارم، خوشا به حال من که شما را دارم.
روضه و توسّل
در مورد شهادت امام عسکری علیه السلام و محنتهای امام زمان ارواحنا فداه، چند نقل هست که من تا امروز نمیدانم کدامیک درست است.
بعد از امام عسکری علیه السلام، نوامیس خانهی امام را به زندان انداختند و تفتیش کردند که ببینند کدامیک از آنها باردار هستند.
اگر این روایت باشد، ناموس امام زمان ارواحنا فداه و امام عسکری علیه السلام را به زندان انداختهاند…
نقل دیگری هم هست، وقتی کنیزی متوجّه شد که میخواهند بعد از امام عسکری علیه السلام چکار کنند، آمد و به امام عسکری علیه السلام عرض کرد که اگر بخواهد این مشکلات پیش بیاید، ما طاقت نداریم… من از خودم عرض میکنم، ما یک مرتبه روضهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها را شنیدهایم و هنوز بیمار هستیم و تحمّل نداریم… دعا کنید که ما از دنیا برویم…
در نقل نیست که امام عسکری علیه السلام دعا کرده باشند، اما در بعضی از نقلها دارد که مادر امام زمان ارواحنا فداه در زمان حیات امام عسکری علیه السلام از دنیا رفته است…
اگر این روایت هم درست باشد، یعنی آنقدر مصیبت سنگین است که مادر امام زمان ارواحنا فداه به امام عسکری علیه السلام عرض کرده باشند که شما دعا کنید من نباشم، من تحمّل ندارم که اینها بخواهند نوامیس شما را به زندان ببرند…
نمیدانم کدام روایت درست است، ولی به همین روایت دوم اشارهای میکنم.
این مرتبهی چندم است که نوامیس ائمه علیهم السلام به عسرت میافتند، دل من به اینجا رفته است، روزی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: «أَنَا أَوَّلُ مَنْ يَجْثُو بَيْنَ يَدَيِ اَلرَّحْمَنِ لِلْخُصُومَةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ»،[10] روز قیامت اولین کسی که روی دو زانوی خود بلند میشود و دستان خود را بالا میبرد و فریاد میزند که خیلی به من ظلم کردهاند، من هستم… یعنی بیشترین ظلم به من شده است… حال موضوع ظلم چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: اولین دادگاه قیامت راجع به محسن بن علی است…
من نمیخواهم پردهدری کنم، اشاره میکنم…
آن زمانی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را میکشیدند، حضرت برگشت و دید که به سمت صدیقه طاهره سلام الله علیها هجوم بردهاند…
در این عالم هر کسی به زمین بخورد «یا علی» میگوید، ولی دل صدیقه طاهره سلام الله علیها سوخت، صدا زد: «یَا فِضَّةُ خُذِینِی»…
یکی از علمای ما حرفی زده است که خیلی انسان را میسوزاند، میگوید اینجا برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سخت بود، برای بچهها که این اتفاق در مقابل چشمان مبارکشان رخ داد سخت بود، همهی اینها دیدند، همهی این بزرگواران معصوم هستند، اما یک نفر از بچهها بود که ندید، بلکه چشید…
مرحوم آیت الله خرسان رضوان الله تعالی علیه خطاب به حضرت محسن علیه السلام میگوید: «وَاسَیتَ اُمَّکَ»[11] تو در درد با مادرت شریک بود، «وَاسَيتَ أُمَّكَ فِيمَا قَدْ ألَمَّ بِهَا» هرچه مادرت کشید، تو هم کشیدی… تو با مادرت مواسات کردی… «حَتَّى بِقَبْرِكَ إِذْ تَخفَی مَغَانِيَهِ» تو هم مانند مادرت قبری نداری…
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] سير اعلام النبلاء – ط الرساله، جلد 7 ، صفحه 130
[5] مناجات شعبانیه
[6] کمال الدين و تمام النعمة، جلد ۲ ، صفحه ۴۵۴ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَاتِمٍ اَلنَّوْفَلِيُّ اَلْمَعْرُوفُ بِالْكِرْمَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى اَلْوَشَّاءُ اَلْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ طَاهِرٍ اَلْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَحْرِ بْنِ سَهْلٍ اَلشَّيْبَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَسْرُورٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْقُمِّيِّ قَالَ: كُنْتُ اِمْرَأً لَهِجاً بِجَمْعِ اَلْكُتُبِ اَلْمُشْتَمِلَةِ عَلَى غَوَامِضِ اَلْعُلُومِ وَ دَقَائِقِهَا كَلِفاً بِاسْتِظْهَارِ مَا يَصِحُّ لِي مِنْ حَقَائِقِهَا مُغْرَماً بِحِفْظِ مُشْتَبَهِهَا وَ مُسْتَغْلَقِهَا شَحِيحاً عَلَى مَا أَظْفَرُ بِهِ مِنْ مُعْضَلاَتِهَا وَ مُشْكِلاَتِهَا مُتَعَصِّباً لِمَذْهَبِ اَلْإِمَامِيَّةِ رَاغِباً عَنِ اَلْأَمْنِ وَ اَلسَّلاَمَةِ فِي اِنْتِظَارِ اَلتَّنَازُعِ وَ اَلتَّخَاصُمِ وَ اَلتَّعَدِّي إِلَى اَلتَّبَاغُضِ وَ اَلتَّشَاتُمِ مُعَيِّباً لِلْفِرَقِ ذَوِي اَلْخِلاَفِ كَاشِفاً عَنْ مَثَالِبِ أَئِمَّتِهِمْ هَتَّاكاً لِحُجُبِ قَادَتِهِمْ إِلَى أَنْ بُلِيتُ بِأَشَدِّ اَلنَّوَاصِبِ مُنَازَعَةً وَ أَطْوَلِهِمْ مُخَاصَمَةً وَ أَكْثَرِهِمْ جَدَلاً وَ أَشْنَعِهِمْ سُؤَالاً وَ أَثْبَتِهِمْ عَلَى اَلْبَاطِلِ قَدَماً فَقَالَ ذَاتَ يَوْمٍ وَ أَنَا أُنَاظِرُهُ تَبّاً لَكَ وَ لِأَصْحَابِكَ يَا سَعْدُ إِنَّكُمْ مَعَاشِرَ اَلرَّافِضَةِ تَقْصِدُونَ عَلَى اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ بِالطَّعْنِ عَلَيْهِمَا وَ تَجْحَدُونَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ وَلاَيَتَهُمَا وَ إِمَامَتَهُمَا هَذَا اَلصِّدِّيقَ اَلَّذِي فَاقَ جَمِيعَ اَلصَّحَابَةِ بِشَرَفِ سَابِقَتِهِ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَخْرَجَهُ مَعَ نَفْسِهِ إِلَى اَلْغَارِ إِلاَّ عِلْماً مِنْهُ أَنَّ اَلْخِلاَفَةَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّهُ هُوَ اَلْمُقَلَّدُ لِأَمْرِ اَلتَّأْوِيلِ وَ اَلْمُلْقَى إِلَيْهِ أَزِمَّةُ اَلْأُمَّةِ وَ عَلَيْهِ اَلْمُعَوَّلُ فِي شَعْبِ اَلصَّدْعِ وَ لَمِّ اَلشَّعَثِ وَ سَدِّ اَلْخَلَلِ وَ إِقَامَةِ اَلْحُدُودِ وَ تَسْرِيبِ اَلْجُيُوشِ لِفَتْحِ بِلاَدِ اَلشِّرْكِ وَ كَمَا أَشْفَقَ عَلَى نُبُوَّتِهِ أَشْفَقَ عَلَى خِلاَفَتِهِ إِذْ لَيْسَ مِنْ حُكْمِ اَلاِسْتِتَارِ وَ اَلتَّوَارِي أَنْ يَرُومَ اَلْهَارِبُ مِنَ اَلشَّرِّ مُسَاعَدَةً إِلَى مَكَانٍ يَسْتَخْفِي فِيهِ وَ لَمَّا رَأَيْنَا اَلنَّبِيَّ مُتَوَجِّهاً إِلَى اَلاِنْجِحَارِ وَ لَمْ تَكُنِ اَلْحَالُ تُوجِبُ اِسْتِدْعَاءَ اَلْمُسَاعَدَةِ مِنْ أَحَدٍ اِسْتَبَانَ لَنَا قَصْدُ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِي بَكْرٍ لِلْغَارِ لِلْعِلَّةِ اَلَّتِي شَرَحْنَاهَا وَ إِنَّمَا أَبَاتَ عَلِيّاً عَلَى فِرَاشِهِ لِمَا لَمْ يَكُنْ يَكْتَرِثُ بِهِ وَ لَمْ يَحْفِلْ بِهِ لاِسْتِثْقَالِهِ وَ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهُ إِنْ قُتِلَ لَمْ يَتَعَذَّرْ عَلَيْهِ نَصْبُ غَيْرِهِ مَكَانَهُ لِلْخُطُوبِ اَلَّتِي كَانَ يَصْلُحُ لَهَا قَالَ سَعْدٌ فَأَوْرَدْتُ عَلَيْهِ أَجْوِبَةً شَتَّى فَمَا زَالَ يُعَقِّبُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا بِالنَّقْضِ وَ اَلرَّدِّ عَلَيَّ ثُمَّ قَالَ يَا سَعْدُ وَ دُونَكَهَا أُخْرَى بِمِثْلِهَا تُخْطَمُ أُنُوفُ اَلرَّوَافِضِ أَ لَسْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّ اَلصِّدِّيقَ اَلْمُبَرَّأَ مِنْ دَنَسِ الشُّكُوكِ وَ اَلْفَارُوقَ اَلْمُحَامِيَ عَنْ بَيْضَةِ اَلْإِسْلاَمِ كَانَا يُسِرَّانِ اَلنِّفَاقَ وَ اِسْتَدْلَلْتُمْ بِلَيْلَةِ اَلْعَقَبَةِ أَخْبِرْنِي عَنِ اَلصِّدِّيقِ وَ اَلْفَارُوقِ أَسْلَمَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَ سَعْدٌ فَاحْتَلْتُ لِدَفْعِ هَذِهِ اَلْمَسْأَلَةِ عَنِّي خَوْفاً مِنَ اَلْإِلْزَامِ وَ حَذَراً مِنْ أَنِّي إِنْ أَقْرَرْتُ لَهُ بِطَوْعِهِمَ ا لِلْإِسْلاَمِ اِحْتَجَّ بِأَنَّ بَدْءَ اَلنِّفَاقِ وَ نَشْأَهُ فِي اَلْقَلْبِ لاَ يَكُونُ إِلاَّ عِنْدَ هُبُوبِ رَوَائِحِ اَلْقَهْرِ وَ اَلْغَلَبَةِ وَ إِظْهَارِ اَلْبَأْسِ اَلشَّدِيدِ فِي حَمْلِ اَلْمَرْءِ عَلَى مَنْ لَيْسَ يَنْقَادُ إِلَيْهِ قَلْبُهُ نَحْوُ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: فَلَمّٰا رَأَوْا بَأْسَنٰا قٰالُوا آمَنّٰا بِاللّٰهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنٰا بِمٰا كُنّٰا بِهِ مُشْرِكِينَ `فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمٰانُهُمْ لَمّٰا رَأَوْا بَأْسَنٰا وَ إِنْ قُلْتُ أَسْلَمَا كَرْهاً كَانَ يَقْصِدُنِي بِالطَّعْنِ إِذْ لَمْ تَكُنْ ثَمَّةَ سُيُوفٌ مُنْتَضَاةٌ كَانَتْ تُرِيهِمَا اَلْبَأْسَ قَالَ سَعْدٌ فَصَدَرْتُ عَنْهُ مُزْوَرّاً قَدِ اِنْتَفَخَتْ أَحْشَائِي مِنَ اَلْغَضَبِ وَ تَقَطَّعَ كَبِدِي مِنَ اَلْكَرْبِ وَ كُنْتُ قَدِ اِتَّخَذْتُ طُومَاراً وَ أَثْبَتُّ فِيهِ نَيِّفاً وَ أَرْبَعِينَ مَسْأَلَةً مِنْ صِعَابِ اَلْمَسَائِلِ لَمْ أَجِدْ لَهَا مُجِيباً عَلَى أَنْ أَسْأَلَ عَنْهَا خَبِيرَ أَهْلِ بَلَدِي أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ صَاحِبَ مَوْلاَنَا أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَارْتَحَلْتُ خَلْفَهُ وَ قَدْ كَانَ خَرَجَ قَاصِداً نَحْوَ مَوْلاَنَا بِسُرَّ مَنْ رَأَى فَلَحِقْتُهُ فِي بَعْضِ اَلْمَنَازِلِ فَلَمَّا تَصَافَحْنَا قَالَ بِخَيْرٍ لِحَاقُكَ بِي قُلْتُ اَلشَّوْقُ ثُمَّ اَلْعَادَةُ فِي اَلْأَسْئِلَةِ قَالَ قَدْ تَكَافَيْنَا عَلَى هَذِهِ اَلْخُطَّةِ اَلْوَاحِدَةِ فَقَدْ بَرِحَ بِيَ اَلْقَرَمُ إِلَى لِقَاءِ مَوْلاَنَا أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ مَعَاضِلَ فِي اَلتَّأْوِيلِ وَ مَشَاكِلَ فِي اَلتَّنْزِيلِ فَدُونَكَهَا اَلصُّحْبَةَ اَلْمُبَارَكَةَ- فَإِنَّهَا تَقِفُ بِكَ عَلَى ضَفَّةِ بَحْرٍ لاَ تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ وَ لاَ تَفْنَى غَرَائِبُهُ وَ هُوَ إِمَامُنَا فَوَرَدْنَا سُرَّ مَنْ رَأَى فَانْتَهَيْنَا مِنْهَا إِلَى بَابِ سَيِّدِنَا فَاسْتَأْذَنَّا فَخَرَجَ عَلَيْنَا اَلْإِذْنُ بِالدُّخُولِ عَلَيْهِ وَ كَانَ عَلَى عَاتِقِ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ جِرَابٌ قَدْ غَطَّاهُ بِكِسَاءٍ طَبَرِيٍّ فِيهِ مِائَةٌ وَ سِتُّونَ صُرَّةً مِنَ اَلدَّنَانِيرِ وَ اَلدَّرَاهِمِ عَلَى كُلِّ صُرَّةٍ مِنْهَا خَتْمُ صَاحِبِهَا قَالَ سَعْدٌ فَمَا شَبَّهْتُ وَجْهَ مَوْلاَنَا أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ غَشِيَنَا نُورُ وَجْهِهِ إِلاَّ بِبَدْرٍ قَدِ اِسْتَوْفَى مِنْ لَيَالِيهِ أَرْبَعاً بَعْدَ عَشْرٍ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ غُلاَمٌ يُنَاسِبُ اَلْمُشْتَرِيَ فِي اَلْخِلْقَةِ وَ اَلْمَنْظَرِ عَلَى رَأْسِهِ فَرْقٌ بَيْنَ وَفْرَتَيْنِ كَأَنَّهُ أَلِفٌ بَيْنَ وَاوَيْنِ وَ بَيْنَ يَدَيْ مَوْلاَنَا رُمَّانَةٌ ذَهَبِيَّةٌ تَلْمَعُ بَدَائِعُ نُقُوشِهَا وَسَطَ غَرَائِبِ اَلْفُصُوصِ اَلْمُرَكَّبَةِ عَلَيْهَا قَدْ كَانَ أَهْدَاهَا إِلَيْهِ بَعْضُ رُؤَسَاءِ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ وَ بِيَدِهِ قَلَمٌ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَسْطُرَ بِهِ عَلَى اَلْبَيَاضِ شَيْئاً قَبَضَ اَلْغُلاَمُ عَلَى أَصَابِعِهِ فَكَانَ مَوْلاَنَا يُدَحْرِجُ اَلرُّمَّانَةَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ يَشْغَلُهُ بِرَدِّهَا كَيْ لاَ يَصُدَّهُ عَنْ كِتَابَةِ مَا أَرَادَ فَسَلَّمْنَا عَلَيْهِ فَأَلْطَفَ فِي اَلْجَوَابِ وَ أَوْمَأَ إِلَيْنَا بِالْجُلُوسِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ كِتْبَةِ اَلْبَيَاضِ اَلَّذِي كَانَ بِيَدِهِ أَخْرَجَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ جِرَابَهُ مِنْ طَيِّ كِسَائِهِ فَوَضَعَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَنَظَرَ اَلْهَادِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى اَلْغُلاَمِ وَ قَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ فُضَّ اَلْخَاتَمَ عَنْ هَدَايَا شِيعَتِكَ وَ مَوَالِيكَ فَقَالَ يَا مَوْلاَيَ أَ يَجُوزُ أَنْ أَمُدَّ يَداً طَاهِرَةً إِلَى هَدَايَا نَجِسَةٍ وَ أَمْوَالٍ رَجِسَةٍ قَدْ شِيبَ أَحَلُّهَا بِأَحْرَمِهَا فَقَالَ مَوْلاَيَ يَا اِبْنَ إِسْحَاقَ اِسْتَخْرِجْ مَا فِي اَلْجِرَابِ لِيُمَيَّزَ مَا بَيْنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ مِنْهَا فَأَوَّلُ صُرَّةٍ بَدَأَ أَحْمَدُ بِإِخْرَاجِهَا قَالَ اَلْغُلاَمُ هَذِهِ لِفُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ مِنْ مَحَلَّةِ كَذَا بِقُمَّ تَشْتَمِلُ عَلَى اِثْنَيْنِ وَ سِتِّينَ دِينَاراً فِيهَا مِنْ ثَمَنِ حَجِيرَةٍ بَاعَهَا صَاحِبُهَا وَ كَانَتْ إِرْثاً لَهُ عَنْ أَبِيهِ خَمْسَةٌ وَ أَرْبَعُونَ دِينَاراً وَ مِنْ أَثْمَانِ تِسْعَةِ أَثْوَابٍ أَرْبَعَةَ عَشَرَ دِينَاراً وَ فِيهَا مِنْ أُجْرَةِ اَلْحَوَانِيتِ ثَلاَثَةَ دَنَانِيرَ فَقَالَ مَوْلاَنَا صَدَقْتَ يَا بُنَيَّ دُلَّ اَلرَّجُلَ عَلَى اَلْحَرَامِ مِنْهَا فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَتِّشْ عَنْ دِينَارٍ رَازِيِّ اَلسِّكَّةِ تَأْرِيخُهُ سَنَةُ كَذَا قَدِ اِنْطَمَسَ مِنْ نِصْفِ إِحْدَى صَفْحَتَيْهِ نَقْشُهُ وَ قُرَاضَةٍ آمُلِيَّةٍ وَزْنُهَا رُبُعُ دِينَارٍ وَ اَلْعِلَّةُ فِي تَحْرِيمِهَا أَنَّ صَاحِبَ هَذَا اَلصُّرَّةِ وَزَنَ فِي شَهْرِ كَذَا مِنْ سَنَةِ كَذَا عَلَى حَائِكٍ مِنْ جِيرَانِهِ مِنَ اَلْغَزْلِ مَنّاً وَ رُبُعَ مَنٍّ فَأَتَتْ عَلَى ذَلِكَ مُدَّةٌ وَ فِي اِنْتِهَائِهَا قَيَّضَ لِذَلِكَ اَلْغَزْلِ سَارِقٌ فَأَخْبَرَ بِهِ اَلْحَائِكُ صَاحِبَهُ فَكَذَّبَهُ وَ اِسْتَرَدَّ مِنْهُ بَدَلَ ذَلِكَ مَنّاً وَ نِصْفَ مَنٍّ غَزْلاً أَدَقَّ مِمَّا كَانَ دَفَعَهُ إِلَيْهِ وَ اِتَّخَذَ مِنْ ذَلِكَ ثَوْباً كَانَ هَذَا اَلدِّينَارُ مَعَ اَلْقُرَاضَةِ ثَمَنَهُ فَلَمَّا فَتَحَ رَأْسَ اَلصُّرَّةِ صَادَفَ رُقْعَةً فِي وَسْطِ اَلدَّنَانِيرِ بِاسْمِ مَنْ أَخْبَرَ عَنْهُ وَ بِمِقْدَارِهَا عَلَى حَسَبِ مَا قَالَ وَ اِسْتَخْرَجَ اَلدِّينَارَ وَ اَلْقُرَاضَةَ بِتِلْكَ اَلْعَلاَمَةِ ثُمَّ أَخْرَجَ صُرَّةً أُخْرَى فَقَالَ اَلْغُلاَمُ هَذِهِ لِفُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ مِنْ مَحَلَّةِ كَذَا بِقُمَّ تَشْتَمِلُ عَلَى خَمْسِينَ دِينَاراً لاَ يَحِلُّ لَنَا لَمْسُهَا قَالَ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّهَا مِنْ ثَمَنِ حِنْطَةٍ حَافَ صَاحِبُهَا عَلَى أَكَّارِهِ فِي اَلْمُقَاسَمَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قَبَضَ حِصَّتَهُ مِنْهَا بِكَيْلٍ وَافٍ وَ كَانَ مَا حَصَّ اَلْأَكَّارَ بِكَيْلٍ بَخْسٍ فَقَالَ مَوْلاَنَا صَدَقْتَ يَا بُنَيَّ ثُمَّ قَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ اِحْمِلْهَا بِأَجْمَعِهَا لِتَرُدَّهَا أَوْ تُوصِيَ بِرَدِّهَا عَلَى أَرْبَابِهَا فَلاَ حَاجَةَ لَنَا فِي شَيْءٍ مِنْهَا وَ اِئْتِنَا بِثَوْبِ اَلْعَجُوزِ قَالَ أَحْمَدُ وَ كَانَ ذَلِكَ اَلثَّوْبُ فِي حَقِيبَةٍ لِي فَنَسِيتُهُ فَلَمَّا اِنْصَرَفَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ لِيَأْتِيَهُ بِالثَّوْبِ نَظَرَ إِلَيَّ مَوْلاَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ مَا جَاءَ بِكَ يَا سَعْدُ فَقُلْتُ شَوَّقَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَلَى لِقَاءِ مَوْلاَنَا قَالَ وَ اَلْمَسَائِلُ اَلَّتِي أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَهُ عَنْهَا قُلْتُ عَلَى حَالِهَا يَا مَوْلاَيَ قَالَ فَسَلْ قُرَّةَ عَيْنِي وَ أَوْمَأَ إِلَى اَلْغُلاَمِ فَقَالَ لِيَ اَلْغُلاَمُ سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ مِنْهَا فَقُلْتُ لَهُ مَوْلاَنَا وَ اِبْنَ مَوْلاَنَا إِنَّا رُوِّينَا عَنْكُمْ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جَعَلَ طَلاَقَ نِسَائِهِ بِيَدِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى أَرْسَلَ يَوْمَ اَلْجَمَلِ إِلَى عَائِشَةَ أَنَّكِ قَدْ أَرْهَجْتِ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ بِفِتْنَتِكِ وَ أَوْرَدْتِ بَنِيكِ حِيَاضَ اَلْهَلاَكِ بِجَهْلِكِ فَإِنْ كَفَفْتِ عَنِّي غَرْبَكِ وَ إِلاَّ طَلَّقْتُكِ وَ نِسَاءُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ كَانَ طَلاَقُهُنَّ وَفَاتَهُ قَالَ مَا اَلطَّلاَقُ قُلْتُ تَخْلِيَةُ اَلسَّبِيلِ قَالَ فَإِذَا كَانَ طَلاَقُهُنَّ وَفَاةَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ خُلِّيَتْ لَهُنَّ اَلسَّبِيلُ فَلِمَ لاَ يَحِلُّ لَهُنَّ اَلْأَزْوَاجُ قُلْتُ لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَرَّمَ اَلْأَزْوَاجَ عَلَيْهِنَّ قَالَ كَيْفَ وَ قَدْ خَلَّى اَلْمَوْتُ سَبِيلَهُنَّ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا اِبْنَ مَوْلاَيَ عَنْ مَعْنَى اَلطَّلاَقِ اَلَّذِي فَوَّضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حُكْمَهُ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَقَدَّسَ اِسْمُهُ عَظَّمَ شَأْنَ نِسَاءِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَخَصَّهُنَّ بِشَرَفِ اَلْأُمَّهَاتِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ إِنَّ هَذَا اَلشَّرَفَ بَاقٍ لَهُنَّ مَا دُمْنَ لِلَّهِ عَلَى اَلطَّاعَةِ فَأَيَّتُهُنَّ عَصَتِ اَللَّهَ بَعْدِي بِالْخُرُوجِ عَلَيْكَ فَأَطْلِقْ لَهَا فِي اَلْأَزْوَاجِ وَ أَسْقِطْهَا مِنْ شَرَفِ أُمُومَةِ اَلْمُؤْمِنِينَ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ اَلْفَاحِشَةِ اَلْمُبَيِّنَةِ اَلَّتِي إِذَا أَتَتِ اَلْمَرْأَةُ بِهَا فِي عِدَّتِهَا حَلَّ لِلزَّوْجِ أَنْ يُخْرِجَهَا مِنْ بَيْتِهِ قَالَ اَلْفَاحِشَةُ اَلْمُبَيِّنَةُ هِيَ اَلسَّحْقُ دُونَ اَلزِّنَاءِ فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ إِذَا زَنَتْ وَ أُقِيمَ عَلَيْهَا اَلْحَدُّ لَيْسَ لِمَنْ أَرَادَهَا أَنْ يَمْتَنِعَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ اَلتَّزَوُّجِ بِهَا لِأَجْلِ اَلْحَدِّ وَ إِذَا سَحَقَتْ وَجَبَ عَلَيْهَا اَلرَّجْمُ وَ اَلرَّجْمُ خِزْيٌ وَ مَنْ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ بِرَجْمِهِ فَقَدْ أَخْزَاهُ وَ مَنْ أَخْزَاهُ فَقَدْ أَبْعَدَهُ وَ مَنْ أَبْعَدَهُ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَقْرَبَهُ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ عَنْ أَمْرِ اَللَّهِ لِنَبِيِّهِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوٰادِ اَلْمُقَدَّسِ طُوىً فَإِنَّ فُقَهَاءَ اَلْفَرِيقَيْنِ يَزْعُمُونَ أَنَّهَا كَانَتْ مِنْ إِهَابِ اَلْمَيْتَةِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ قَالَ ذَلِكَ فَقَدِ اِفْتَرَى عَلَى مُوسَى وَ اِسْتَجْهَلَهُ فِي نُبُوَّتِهِ لِأَنَّهُ مَا خَلاَ اَلْأَمْرُ فِيهَا مِنْ خَطِيئَتَيْنِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ صَلاَةُ مُوسَى فِيهِمَا جَائِزَةً أَوْ غَيْرَ جَائِزَةٍ فَإِنْ كَانَتْ صَلاَتُهُ جَائِزَةً جَازَ لَهُ لُبْسُهُمَا فِي تِلْكَ اَلْبُقْعَةِ وَ إِنْ كَانَتْ مُقَدَّسَةً مُطَهَّرَةً فَلَيْسَتْ بِأَقْدَسَ وَ أَطْهَرَ مِنَ اَلصَّلاَةِ وَ إِنْ كَانَتْ صَلاَتُهُ غَيْرَ جَائِزَةٍ فِيهِمَا فَقَدْ أَوْجَبَ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ لَمْ يَعْرِفِ اَلْحَلاَلَ مِنَ اَلْحَرَامِ وَ مَا عَلِمَ مَا تَجُوزُ فِيهِ اَلصَّلاَةُ وَ مَا لَمْ تَجُزْ وَ هَذَا كُفْرٌ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا مَوْلاَيَ عَنِ اَلتَّأْوِيلِ فِيهِمَا قَالَ إِنَّ مُوسَى نَاجَى رَبَّهُ بِالْوَادِ اَلْمُقَدَّسِ فَقَالَ يَا رَبِّ إِنِّي قَدْ أَخْلَصْتُ لَكَ اَلْمَحَبَّةَ مِنِّي وَ غَسَلْتُ قَلْبِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ كَانَ شَدِيدَ اَلْحُبِّ لِأَهْلِهِ فَقَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ أَيْ اِنْزِعْ حُبَّ أَهْلِكَ مِنْ قَلْبِكَ إِنْ كَانَتْ مَحَبَّتُكَ لِي خَالِصَةً وَ قَلْبَكَ مِنَ اَلْمَيْلِ إِلَى مَنْ سِوَايَ مَغْسُولاً – قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ عَنْ تَأْوِيلِ كهيعص قَالَ هَذِهِ اَلْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ اَلْغَيْبِ أَطْلَعَ اَللَّهُ عَلَيْهَا عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ثُمَّ قَصَّهَا عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ زَكَرِيَّا سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَسْمَاءَ اَلْخَمْسَةِ فَأَهْبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلَ فَعَلَّمَهُ إِيَّاهَا فَكَانَ زَكَرِيَّا إِذَا ذَكَرَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ سُرِّيَ عَنْهُ هَمُّهُ وَ اِنْجَلَى كَرْبُهُ وَ إِذَا ذَكَرَ اَلْحُسَيْنَ خَنَقَتْهُ اَلْعَبْرَةُ وَ وَقَعَتْ عَلَيْهِ اَلْبُهْرَةُ فَقَالَ ذَاتَ يَوْمٍ يَا إِلَهِي مَا بَالِي إِذَا ذَكَرْتُ أَرْبَعاً مِنْهُمْ تَسَلَّيْتُ بِأَسْمَائِهِمْ مِنْ هُمُومِي وَ إِذَا ذَكَرْتُ اَلْحُسَيْنَ تَدْمَعُ عَيْنِي وَ تَثُورُ زَفْرَتِي فَأَنْبَأَهُ اَللَّهُ تَعَالَى عَنْ قِصَّتِهِ وَ قَالَ: كهيعص فَالْكَافُ اِسْمُ كَرْبَلاَءَ وَ اَلْهَاءُ هَلاَكُ اَلْعِتْرَةِ وَ اَلْيَاءُ يَزِيدُ وَ هُوَ ظَالِمُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْعَيْنُ عَطَشُهُ وَ اَلصَّادُ صَبْرُهُ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ زَكَرِيَّا لَمْ يُفَارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ وَ مَنَعَ فِيهَا اَلنَّاسَ مِنَ اَلدُّخُولِ عَلَيْهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى اَلْبُكَاءِ وَ اَلنَّحِيبِ وَ كَانَتْ نُدْبَتُهُ إِلَهِي أَ تُفَجِّعُ خَيْرَ خَلْقِكَ بِوَلَدِهِ إِلَهِي أَ تُنْزِلُ بَلْوَى هَذِهِ اَلرَّزِيَّةِ بِفِنَائِهِ إِلَهِي أَ تُلْبِسُ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ ثِيَابَ هَذِهِ اَلْمُصِيبَةِ إِلَهِي أَ تُحِلُّ كُرْبَةَ هَذِهِ اَلْفَجِيعَةِ بِسَاحَتِهِمَا ثُمَّ كَانَ يَقُولُ اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِي وَلَداً تَقَرُّ بِهِ عَيْنِي عَلَى اَلْكِبَرِ وَ اِجْعَلْهُ وَارِثاً وَصِيّاً وَ اِجْعَلْ مَحَلَّهُ مِنِّي مَحَلَّ اَلْحُسَيْنِ فَإِذَا رَزَقْتَنِيهِ فَافْتِنِّي بِحُبِّهِ ثُمَّ فَجِّعْنِي بِهِ كَمَا تُفَجِّعُ مُحَمَّداً حَبِيبَكَ بِوَلَدِهِ فَرَزَقَهُ اَللَّهُ يَحْيَى وَ فَجَّعَهُ بِهِ وَ كَانَ حَمْلُ يَحْيَى سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ حَمْلُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَذَلِكَ وَ لَهُ قِصَّةٌ طَوِيلَةٌ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا مَوْلاَيَ عَنِ اَلْعِلَّةِ اَلَّتِي تَمْنَعُ اَلْقَوْمَ مِنِ اِخْتِيَارِ إِمَامٍ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٍ أَوْ مُفْسِدٍ قُلْتُ مُصْلِحٍ قَالَ فَهَلْ يَجُوزُ أَنْ تَقَعَ خِيَرَتُهُمْ عَلَى اَلْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لاَ يَعْلَمَ أَحَدٌ مَا يَخْطُرُ بِبَالِ غَيْرِهِ مِنْ صَلاَحٍ أَوْ فَسَادٍ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهِيَ اَلْعِلَّةُ وَ أُورِدُهَا لَكَ بِبُرْهَانٍ يَنْقَادُ لَهُ عَقْلُكَ أَخْبِرْنِي عَنِ اَلرُّسُلِ اَلَّذِينَ اِصْطَفَاهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمُ اَلْكِتَابَ وَ أَيَّدَهُمْ بِالْوَحْيِ وَ اَلْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلاَمُ اَلْأُمَمِ وَ أَهْدَى إِلَى اَلاِخْتِيَارِ مِنْهُمْ مِثْلُ مُوسَى وَ عِيسَى عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ هَلْ يَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ كَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذَا هَمَّا بِالاِخْتِيَارِ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمَا عَلَى اَلْمُنَافِقِ وَ هُمَا يَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ قُلْتُ لاَ فَقَالَ هَذَا مُوسَى كَلِيمُ اَللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ كَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ اَلْوَحْيِ عَلَيْهِ اِخْتَارَ مِنْ أَعْيَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْكَرِهِ لِمِيقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِينَ رَجُلاً مِمَّنْ لاَ يَشُكُّ فِي إِيمَانِهِمْ وَ إِخْلاَصِهِمْ فَوَقَعَتْ خِيَرَتُهُ عَلَى اَلْمُنَافِقِينَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: وَ اِخْتٰارَ مُوسىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقٰاتِنٰا إِلَى قَوْلِهِ: لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّٰى نَرَى اَللّٰهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ اَلصّٰاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ فَلَمَّا وَجَدْنَا اِخْتِيَارَ مَنْ قَدِ اِصْطَفَاهُ اَللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَى اَلْأَفْسَدِ دُونَ اَلْأَصْلَحِ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ اَلْأَصْلَحُ دُونَ اَلْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لاَ اِخْتِيَارَ إِلاَّ لِمَنْ يَعْلَمُ مَا تُخْفِي اَلصُّدُورُ وَ مَا تَكِنُّ اَلضَّمَائِرُ وَ تَتَصَرَّفُ عَلَيْهِ اَلسَّرَائِرُ وَ أَنْ لاَ خَطَرَ لاِخْتِيَارِ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِيَرَةِ اَلْأَنْبِيَاءِ عَلَى ذَوِي اَلْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ اَلصَّلاَحِ. ثُمَّ قَالَ مَوْلاَنَا يَا سَعْد ُ وَ حِينَ اِدَّعَى خَصْمُكَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لما [مَا] أَخْرَجَ مَعَ نَفْسِهِ مُخْتَارَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِلَى اَلْغَارِ إِلاَّ عِلْماً مِنْهُ أَنَّ اَلْخِلاَفَةَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّهُ هُوَ اَلْمُقَلَّدُ أُمُورَ اَلتَّأْوِيلِ وَ اَلْمُلْقَى إِلَيْهِ أَزِمَّةُ اَلْأُمَّةِ وَ عَلَيْهِ اَلْمُعَوَّلُ فِي لَمِّ اَلشَّعَثِ وَ سَدِّ اَلْخَلَلِ وَ إِقَامَةِ اَلْحُدُودِ وَ تَسْرِيبِ اَلْجُيُوشِ لِفَتْحِ بِلاَدِ اَلْكُفْرِ فَكَمَا أَشْفَقَ عَلَى نُبُوَّتِهِ أَشْفَقَ عَلَى خِلاَفَتِهِ إِذْ لَمْ يَكُنْ مِنْ حُكْمِ اَلاِسْتِتَارِ وَ اَلتَّوَارِي أَنْ يَرُومَ اَلْهَارِبُ مِنَ اَلشَّرِّ مُسَاعَدَةً مِنْ غَيْرِهِ إِلَى مَكَانٍ يَسْتَخْفِي فِيهِ وَ إِنَّمَا أَبَاتَ عَلِيّاً عَلَى فِرَاشِهِ لِمَا لَمْ يَكُنْ يَكْتَرِثُ لَهُ وَ لَمْ يَحْفِلْ بِهِ لاِسْتِثْقَالِهِ إِيَّاهُ وَ عِلْمِهِ أَنَّهُ إِنْ قُتِلَ لَمْ يَتَعَذَّرْ عَلَيْهِ نَصْبُ غَيْرِهِ مَكَانَهُ لِلْخُطُوبِ اَلَّتِي كَانَ يَصْلُحُ لَهَا فَهَلاَّ نَقَضْتَ عَلَيْهِ دَعْوَاهُ بِقَوْلِكَ أَ لَيْسَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْخِلاَفَةُ بَعْدِي ثَلاَثُونَ سَنَةً فَجَعَلَ هَذِهِ مَوْقُوفَةً عَلَى أَعْمَارِ اَلْأَرْبَعَةِ اَلَّذِينَ هُمُ اَلْخُلَفَاءُ اَلرَّاشِدُونَ فِي مَذْهَبِكُمْ فَكَانَ لاَ يَجِدُ بُدّاً مِنْ قَوْلِهِ لَكَ بَلَى قُلْتَ فَكَيْفَ تَقُولُ حِينَئِذٍ أَ لَيْسَ كَمَا عَلِمَ رَسُولُ اَللَّهِ أَنَّ اَلْخِلاَفَةَ مِنْ بَعْدِهِ لِأَبِي بَكْرٍ عَلِمَ أَنَّهَا مِنْ بَعْدِ أَبِي بَكْرٍ لِعُمَرَ وَ مِنْ بَعْدِ عُمَرَ لِعُثْمَانَ وَ مِنْ بَعْدِ عُثْمَانَ لِعَلِيٍّ فَكَانَ أَيْضاً لاَ يَجِدُ بُدّاً مِنْ قَوْلِهِ لَكَ نَعَمْ ثُمَّ كُنْتَ تَقُولُ لَهُ فَكَانَ اَلْوَاجِبَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يُخْرِجَهُمْ جَمِيعاً عَلَى اَلتَّرْتِيبِ إِلَى اَلْغَارِ وَ يُشْفِقَ عَلَيْهِمْ كَمَا أَشْفَقَ عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ لاَ يَسْتَخِفَّ بِقَدْرِ هَؤُلاَءِ اَلثَّلاَثَةِ بِتَرْكِهِ إِيَّاهُمْ وَ تَخْصِيصِهِ أَبَا بَكْرٍ وَ إِخْرَاجِهِ مَعَ نَفْسِهِ دُونَهُمْ وَ لَمَّا قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اَلصِّدِّيقِ وَ اَلْفَارُوقِ أَسْلَمَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لِمَ لَمْ تَقُلْ لَهُ بَلْ أَسْلَمَا طَمَعاً وَ ذَلِكَ بِأَنَّهُمَا كَانَا يُجَالِسَانِ اَلْيَهُودَ وَ يَسْتَخْبِرَانِهِمْ عَمَّا كَانُوا يَجِدُونَ فِي اَلتَّوْرَاةِ وَ فِي سَائِرِ اَلْكُتُبِ اَلْمُتَقَدِّمَةِ اَلنَّاطِقَةِ بِالْمَلاَحِمِ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ مِنْ قِصَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مِنْ عَوَاقِبِ أَمْرِهِ فَكَانَتِ اَلْيَهُودُ تَذْكُرُ أَنَّ مُحَمَّداً يُسَلَّطُ عَلَى اَلْعَرَبِ كَمَا كَانَ بُخْتَنَصَّرُ سُلِّطَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلظَّفَرِ بِالْعَرَبِ كَمَا ظَفِرَ بُخْتَنَصَّرُ بِبَنِي إِسْرَائِيلَ غَيْرَ أَنَّهُ كَاذِبٌ فِي دَعْوَاهُ أَنَّهُ نَبِيٌّ فَأَتَيَا مُحَمَّداً فَسَاعَدَاهُ عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ بَايَعَاهُ طَمَعاً فِي أَنْ يَنَالَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِنْ جِهَتِهِ وَلاَيَةَ بَلَدٍ إِذَا اِسْتَقَامَتْ أُمُورُهُ وَ اِسْتَتَبَّتْ أَحْوَالُهُ فَلَمَّا أَيِسَا مِنْ ذَلِكَ تَلَثَّمَا وَ صَعِدَا اَلْعَقَبَةَ مَعَ عِدَّةٍ مِنْ أَمْثَالِهِمَا مِنَ اَلْمُنَافِقِينَ عَلَى أَنْ يَقْتُلُوهُ فَدَفَعَ اَللَّهُ تَعَالَى كَيْدَهُمْ وَ رَدَّهُمْ بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنٰالُوا خَيْراً كَمَا أَتَى طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَيْرُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَايَعَاهُ وَ طَمَعَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْ يَنَالَ مِنْ جِهَتِهِ وَلاَيَةَ بَلَدٍ فَلَمَّا أَيِسَا نَكَثَا بَيْعَتَهُ وَ خَرَجَا عَلَيْهِ فَصَرَعَ اَللَّهُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مَصْرَعَ أَشْبَاهِهِمَا مِنَ اَلنَّاكِثِينَ قَالَ سَعْدٌ ثُمَّ قَامَ مَوْلاَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْهَادِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لِلصَّلاَةِ مَعَ اَلْغُلاَمِ فَانْصَرَفْتُ عَنْهُمَا وَ طَلَبْتُ أَثَرَ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ فَاسْتَقْبَلَنِي بَاكِياً فَقُلْتُ مَا أَبْطَأَكَ وَ أَبْكَاكَ قَالَ قَدْ فَقَدْتُ اَلثَّوْبَ اَلَّذِي سَأَلَنِي مَوْلاَيَ إِحْضَارَهُ قُلْتُ لاَ عَلَيْكَ فَأَخْبِرْهُ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مُسْرِعاً- وَ اِنْصَرَفَ مِنْ عِنْدِهِ مُتَبَسِّماً وَ هُوَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ مَا اَلْخَبَرُ قَالَ وَجَدْتُ اَلثَّوْبَ مَبْسُوطاً تَحْتَ قَدَمَيْ مَوْلاَنَا يُصَلِّي عَلَيْهِ قَالَ سَعْدٌ فَحَمِدْنَا اَللَّهَ تَعَالَى عَلَى ذَلِكَ وَ جَعَلْنَا نَخْتَلِفُ بَعْدَ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ إِلَى مَنْزِلِ مَوْلاَنَا أَيَّاماً فَلاَ نَرَى اَلْغُلاَمَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ اَلْوَدَاعِ دَخَلْتُ أَنَا وَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ وَ كَهْلاَنِ مِنْ أَهْلِ بَلَدِنَا وَ اِنْتَصَبَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بَيْنَ يَدَيْهِ قَائِماً وَ قَالَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ قَدْ دَنَتِ اَلرِّحْلَةُ وَ اِشْتَدَّ اَلْمِحْنَةُ فَنَحْنُ نَسْأَلُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى اَلْمُصْطَفَى جَدِّكَ وَ عَلَى اَلْمُرْتَضَى أَبِيكَ وَ عَلَى سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ أُمِّكَ وَ عَلَى سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ عَمِّكَ وَ أَبِيكَ وَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلطَّاهِرِينَ مِنْ بَعْدِهِمَا آبَائِكَ وَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْكَ وَ عَلَى وُلْدِكَ وَ نَرْغَبُ إِلَى اَللَّهِ أَنْ يُعْلِيَ كَعْبَكَ وَ يَكْبِتَ عَدُوَّكَ وَ لاَ جَعَلَ اَللَّهُ هَذَا آخِرَ عَهِدْنَا مِنْ لِقَائِكَ قَالَ فَلَمَّا قَالَ هَذِهِ اَلْكَلِمَاتِ اِسْتَعْبَرَ مَوْلاَنَا حَتَّى اِسْتَهَلَّتْ دُمُوعُهُ وَ تَقَاطَرَتْ عَبَرَاتُهُ ثُمَّ قَالَ يَا اِبْنَ إِسْحَاقَ لاَ تُكَلِّفْ فِي دُعَائِكَ شَطَطاً فَإِنَّكَ مُلاَقِ اَللَّهِ تَعَالَى فِي صَدْرِكَ هَذَا فَخَرَّ أَحْمَدُ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سَأَلْتُكَ بِاللَّهِ وَ بِحُرْمَةِ جَدِّكَ إِلاَّ شَرَّفْتَنِي بِخِرْقَةٍ أَجْعَلُهَا كَفَناً فَأَدْخَلَ مَوْلاَنَا يَدَهُ تَحْتَ اَلْبِسَاطِ فَأَخْرَجَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ دِرْهَماً فَقَالَ خُذْهَا وَ لاَ تُنْفِقْ عَلَى نَفْسِكَ غَيْرَهَا فَإِنَّكَ لَنْ تَعْدَمَ مَا سَأَلْتَ وَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَنْ يَضِيعَ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً قَالَ سَعْدٌ فَلَمَّا اِنْصَرَفْنَا بَعْدَ مُنْصَرَفِنَا مِنْ حَضْرَةِ مَوْلاَنَا مِنْ حُلْوَانَ عَلَى ثَلاَثَةِ فَرَاسِخَ حُمَّ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ وَ ثَارَتْ بِهِ عِلَّةٌ صَعْبَةٌ أَيِسَ مِنْ حَيَاتِهِ فِيهَا فَلَمَّا وَرَدْنَا حُلْوَانَ وَ نَزَلْنَا فِي بَعْضِ اَلْخَانَاتِ دَعَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَلَدِهِ كَانَ قَاطِناً بِهَا ثُمَّ قَالَ تَفَرَّقُوا عَنِّي هَذِهِ اَللَّيْلَةَ وَ اُتْرُكُونِي وَحْدِي فَانْصَرَفْنَا عَنْهُ وَ رَجَعَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا إِلَى مَرْقَدِهِ قَالَ سَعْدٌ فَلَمَّا حَانَ أَنْ يَنْكَشِفَ اَللَّيْلُ عَنِ اَلصُّبْحِ أَصَابَتْنِي فِكْرَةٌ فَفَتَحْتُ عَيْنِي فَإِذَا أَنَا بِكَافُورٍ اَلْخَادِمِ خَادِمِ مَوْلاَنَا أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ يَقُولُ أَحْسَنَ اَللَّهُ بِالْخَيْرِ عَزَاكُمْ وَ جَبَرَ بِالْمَحْبُوبِ رَزِيَّتَكُمْ قَدْ فَرَغْنَا مِنْ غُسْلِ صَاحِبِكُمْ وَ مِنْ تَكْفِينِهِ فَقُومُوا لِدَفْنِهِ فَإِنَّهُ مِنْ أَكْرَمِكُمْ مَحَلاًّ عِنْدَ سَيِّدِكُمْ ثُمَّ غَابَ عَنْ أَعْيُنِنَا فَاجْتَمَعْنَا عَلَى رَأْسِهِ بِالْبُكَاءِ وَ اَلْعَوِيلِ حَتَّى قَضَيْنَا حَقَّهُ وَ فَرَغْنَا مِنْ أَمْرِهِ رَحِمَهُ اَللَّهُ .)
[7] الفصول المختارة من العیون و المحاسن، جلد ۱، صفحه ۴۹ (وَ أَخْبَرَنِي اَلشَّيْخُ أَدَامَ اَللَّهُ عِزَّهُ قَالَ: سَأَلَ يَحْيَى بْنُ خَالِدٍ اَلْبَرْمَكِيُّ بِحَضْرَةِ اَلرَّشِيدِ هِشَامَ بْنَ اَلْحَكَمِ رَحِمَهُ اَللَّهُ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي يَا هِشَامُ عَنِ اَلْحَقِّ هَلْ يَكُونُ فِي جِهَتَيْنِ مُخْتَلِفَتَيْنِ قَالَ هِشَامٌ لاَ قَالَ فَخَبِّرْنِي عَنْ نَفْسَيْنِ اِخْتَصَمَا فِي حُكْمٍ فِي اَلدِّينِ وَ تَنَازَعَا وَ اِخْتَلَفَا هَلْ يَخْلُوَانِ مِنْ أَنْ يَكُونَا مُحِقَّيْنِ أَوْ مُبْطِلَيْنِ أَوْ يَكُونَ أَحَدُهُمَا مُبْطِلاً وَ اَلْآخَرُ مُحِقّاً فَقَالَ لَهُ هِشَامٌ لاَ يَخْلُوَانِ مِنْ ذَلِكَ وَ لَيْسَ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَا مُحِقَّيْنِ عَلَى مَا قَدَّمْتُ مِنَ اَلْجَوَابِ قَالَ لَهُ يَحْيَى بْنُ خَالِدٍ فَخَبِّرْنِي عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْعَبَّاسِ لَمَّا اِخْتَصَمَا إِلَى أَبِي بَكْرٍ فِي اَلْمِيرَاثِ أَيُّهُمَا كَانَ اَلْمُحِقَّ مِنَ اَلْمُبْطِلِ إِذْ كُنْتَ لاَ تَقُولُ إِنَّهُمَا كَانَا مُحِقَّيْنِ وَ لاَ مُبْطِلَيْنِ. قَالَ هِشَامٌ فَنَظَرْتُ فَإِذَا إِنَّنِي إِنْ قُلْتُ بِأَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ مُبْطِلاً كَفَرْتُ وَ خَرَجْتُ عَنْ مَذْهَبِي وَ إِنْ قُلْتُ إِنَّ اَلْعَبَّاسَ كَانَ مُبْطِلاً ضَرَبَ اَلرَّشِيدُ عُنُقِي وَ وَرَدَتْ عَلَيَّ مَسْأَلَةٌ لَمْ أَكُنْ سُئِلْتُ عَنْهَا قَبْلَ ذَلِكَ اَلْوَقْتِ وَ لاَ أَعْدَدْتُ لَهَا جَوَاباً فَذَكَرْتُ قَوْلَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ يَقُولُ لِي يَا هِشَامُ لاَ تَزَالُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ اَلْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ فَعَلِمْتُ أَنِّي لاَ أُخْذَلُ وَ أَنَّ لِي اَلْجَوَابَ فِي اَلْحَالِ فَقُلْتُ لَهُ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَحَدِهِمَا خَطَأً وَ كَانَا جَمِيعاً مُحِقَّيْنِ وَ لِهَذَا نَظِيرٌ قَدْ نَطَقَ بِهِ اَلْقُرْآنُ فِي قِصَّةِ دَاوُدَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَيْثُ يَقُولُ اَللَّهُ جَلَّ اِسْمُهُ وَ هَلْ أَتٰاكَ نَبَأُ اَلْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا اَلْمِحْرٰابَ إِلَى قَوْلِهِ: خَصْمٰانِ بَغىٰ بَعْضُنٰا عَلىٰ بَعْضٍ فَأَيُّ اَلْمَلَكَيْنِ كَانَ مُخْطِئاً وَ أَيُّهُمَا كَانَ مُصِيباً أَمْ تَقُولُ إِنَّهُمَا كَانَا مُخْطِئَيْنِ فَجَوَابُكَ فِي ذَلِكَ جَوَابِي بِعَيْنِهِ فَقَالَ يَحْيَى لَسْتُ أَقُولُ إِنَّ اَلْمَلَكَيْنِ أَخْطَئَا بَلْ أَقُولُ إِنَّهُمَا أَصَابَا وَ ذَلِكَ أَنَّهُمَا لَمْ يَخْتَصِمَا فِي اَلْحَقِيقَةِ وَ لاَ اِخْتَلَفَا فِي اَلْحُكْمِ وَ إِنَّمَا أَظْهَرَا ذَلِكَ لِيُنَبِّهَا دَاوُدَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى اَلْخَطِيئَةِ وَ يُعَرِّفَاهُ اَلْحُكْمَ وَ يُوقِفَاهُ عَلَيْهِ. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ كَذَلِكَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْعَبَّاسُ لَمْ يَخْتَلِفَا فِي اَلْحُكْمِ وَ لاَ اِخْتَصَمَا فِي اَلْحَقِيقَةِ وَ إِنَّمَا أَظْهَرَا اَلاِخْتِلاَفَ وَ اَلْخُصُومَةَ لِيُنَبِّهَا أَبَا بَكْرٍ عَلَى غَلَطِهِ وَ يُوقِفَاهُ عَلَى خَطَئِهِ وَ يَدُلاَّهُ عَلَى ظُلْمِهِ لَهُمَا فِي اَلْمِيرَاثِ وَ لَمْ يَكُونَا فِي رَيْبٍ مِنْ أَمْرِهِمَا وَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ مِنْهُمَا عَلَى حَدِّ مَا كَانَ مِنَ اَلْمَلَكَيْنِ فَلَمْ يُحِرْ جَوَاباً وَ اِسْتَحْسَنَ ذَلِكَ اَلرَّشِيدُ .)
[8] کمال الدين و تمام النعمة، جلد ۲، صفحه ۳۸۴ (حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ اَلْأَشْعَرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ اَلْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لاَ يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ اَلْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ اَلْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ فَنَهَضَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مُسْرِعاً فَدَخَلَ اَلْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلاَمٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ اَلْقَمَرُ لَيْلَةَ اَلْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ اَلثَّلاَثِ سِنِينَ فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لاَ كَرَامَتُكَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ اِبْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَنِيُّهُ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَثَلُ اَلْخَضِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي اَلْقَرْنَيْنِ وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلاَيَ فَهَلْ مِنْ عَلاَمَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي فَنَطَقَ اَلْغُلاَمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِيَّةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ اَلْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلاَ تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا كَانَ مِنَ اَلْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ – فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ فَمَا اَلسُّنَّةُ اَلْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ اَلْخَضِرِ وَ ذِي اَلْقَرْنَيْنِ فَقَالَ طُولُ اَلْغَيْبَةِ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَكْثَرُ اَلْقَائِلِينَ بِهِ وَ لاَ يَبْقَى إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَيَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ اَلْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اَللَّهِ: فَخُذْ مٰا آتَيْتُكَ وَ اُكْتُمْهُ وَ كُنْ مِنَ اَلشّٰاكِرِينَ تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ .)
[9] سوره مبارکه آل عمران، آیه 54 (وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ)
[10] الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم، جلد ۱، صفحه ۲۸۸ (أَسْنَدَ اَلْبُخَارِيُّ فِي آخَرَ كَرَاسَ مِنَ اَلْجُزْءِ اَلْخَامِسِ مِنْ صَحِيحِهِ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَنَا أَوَّلُ مَنْ يَجْثُو بَيْنَ يَدَيِ اَلرَّحْمَنِ لِلْخُصُومَةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .)
[11] المحسن السّبط مولود أم سقط، صفحه 566


