جهاد تبیین در قیام فاطمی – جلسه هفتم

حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه مورخ 12 دی 1400 بمناسبت ایام فاطمه در هیئت دانشگاه شریف به ادامه سخنرانی پیرامون مسئله «جهاد تبیین در قیام فاطمی» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.

برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا کلیک نمایید.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب به ساحت مبارک حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و رزقنا الله رؤیته و زیارته و الشّهادة بین الیَدَیه صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

هدیه به پیشگاه سردار رشید اسلام، سرباز امام زمان ارواحنا فداه، شهید سلیمانی رحمة الله علیه، و اینکه خداوند مقدّر بفرماید که در روزگار ما انتقام خون او گرفته بشود و دست و زبان و قلم و قدم ما هم به نحوی در این انتقام شریک باشد، صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مرور جلسات قبل

عنوان بحث ما «جهاد تبیین در قیام فاطمی سلام الله علیها» است. بخاطر اهمیّت بحث، و اینکه جامعه ما دچار خلأ در فهم این مسئله هست، با اینکه یک مرتبه این موضوع را در فاطمیه‌ای عرض کرده‌ام، می‌خواهم یک مرتبه‌ی دیگر این موضوع را با تغییراتی عرض کنم. چون موضوع مهم است.

وقتی «جهاد تبیین» می‌گوییم یعنی آن جایی که انسان برای تبیین سیلی می‌خورد و باید جان بدهد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم برای تبیین چند حقیقت محوری، جان مبارک خود را دادند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که اعقل عقلای عالم بودند…

الآن نیروی انتظامی در آموزش‌های عمومی خود می‌گوید اگر در کیف‌قاپی در خیابان به سراغ شما آمد، کیف خود را بدهد و جان خودتان را برای یک کیف و یک موبایل درگیر نکنید، با اینکه این‌ها هم ارزشمند است و الآن هم خیلی گران است.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جان مبارک خودشان را که عالم به فدای او باد، در راه چه چیزی دادند؟ در راه تبیین حقایقی. لابد این حقایق ارزش داشته است که این شخصیت بی‌نظیر عالم وجود، جان خود را برای بیان و تبیین و امثال این‌ها داده‌اند.

یکی از موارد خاص تبیین، تعیین مصداق است، یعنی موضوع مصداقی است

یکی از موارد خاص تبیین، تعیین مصداق است، یعنی موضوع مصداقی است.

قرآن کریم می‌فرماید: ای پیامبر! تو را برای آن جاهایی که بین مردم اختلاف شد فرستادم «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»،[4] آنجایی که بین آن اختلاف کردند، تو تبیین کنی.

یعنی «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ»[5] آمد و اختلاف پیش آمد که آیا این ربا هست یا نه، تو تعیین کن که فلان چیز مصداق ربا هست و فلان چیز نیست. این مصداق بیع هست یا نیست. این مصداق صلاة هست یا نیست. آیا این مصداق صوم هست یا نیست. آیا این مصداق حج هست یا نیست. در قرآن کریم کلّیات هست، هرچه اختلاف هست در تعیین مصداق است، در تطبیق کلّی به جزئی است، وگرنه کسی نمی‌گوید بیع حرام است، اما بیع چیست؟ چه محدودیت‌هایی در بیع هست؟ چه استثنائاتی در بیع هست؟ این‌ها تعیین مصداق است، که تعیین مصداق هم کارِ مُبَیِّنِ قرآن کریم است، «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ» تو را فرستادم که تو تبیین کنی. یعنی کلمات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و معصومین علیهم السلام مبیّن آن نقاط اختلافی در فهم است.

اگر همه‌ی مسلمین در فهم آیات قرآن کریم اختلاف نداشتند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یا معصومین علیهم السلام هم آن فهم را تخطئه نکردند که مشکلی نیست، مانندِ فهم کلیِ «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ»،[6] کسی نمی‌گوید زکات ندهید، اما به چه چیزی تعلق می‌گیرد؟ به چه کسی پرداخت می‌شود؟ دیگر این‌ها در قرآن کریم نیست و مبیّن لازم دارد.

ای پیامبر! تو را فرستادم که تبیین کنی.

پس اتفاقاً یکی از مصادیق مهم تبیین، تعیین مصداق است، تطبیق کلّی بر جزئی است.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای یک تبیین، جان داده‌اند. پس معلوم است که آن چیز، چه چیز بااهمیّتی هست.

این حقّی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خواستند تبیین کنند، این حقّی که آنقدر مهم بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جان مبارک خود را برای آن دادند، آیا باید امروز راجع به آن گفتگو کنیم یا مصلحت امت اسلام نیست؟

چرا «جهاد تبیین»؟

چرا «جهاد تبیین»؟ چرا مثلاً در مورد همسرداری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صحبت نمی‌کنیم؟ واقعاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بهترین همسر عالم هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها همسری در عالم هستند که علامت آن، شخصیت دینی فرد مقابل را هم مشخص می‌کند، «لَوْلاَ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)، لَمْ يَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْؤٌ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ، مِنْ آدَمَ فَمَا دُونَهُ»،[7] اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبودند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کفوی از حضرت آدم تا قیامت نداشتند. یعنی ازدواج با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها علامت افضلیت بر تمام انسان‌هاست. این شخصیت است. این را بگوییم؟ یا از مادریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگوییم؟ که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها مادری از مادران جهان اسلام هستند که فرزندان او علی الاطلاق بخاطر تربیت او شایسته‌ی بهشت شدند.

برای هیچ امامی چنین روایتی نداریم که چون فرزند امام است حتماً بهشتی است، اما حداقل برای فرزندان بی‌واسطه‌ی او داریم که «فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»،[8] یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در همه‌ی مراتب علمی و عملی عفّت مطلقه داشتند، نتیجه‌ی این عفّت مطلقه «فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ» است، پس خدا آتش را بر فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حرام کرد. در جای دیگری چنین تعبیری نداریم.

اگر از مادریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگوییم که مادریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها استثنائی است، من همینقدر به شما بگویم که وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواهند در وصیتنامه‌ی خود با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه صحبت کنند، وقتی به امام حسین علیه السلام می‌رسند… اگر شما بخواهید راجع به امام حسین علیه السلام صحبت کنید چه می‌گویید؟ چقدر می‌شود راجع به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه صحبت کرد؟ اما در روایت هست که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «أَمَّا أَخُوكَ اَلْحُسَيْنُ فَهُوَ اِبْنُ أُمِّكَ وَ لاَ أَزِيدُ اَلْوَصَاةَ بِذَلِكَ»،[9] حسین پسر فاطمه است و چیزی بالاتر از این نیست.

شما ببینید که جهان اسلام با شهادت حضرت محسن علیه السلام چه چیزی از دست داد، می‌شد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بفرمایند «أَمَّا أَخُوكَ اَلْمُحسِنُ فَهُوَ اِبْنُ أُمِّكَ وَ لاَ أَزِيدُ اَلْوَصَاةَ بِذَلِكَ».

این خصوصیت فقط برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

از مادریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگوییم، از همسریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگوییم، از همسایه‌داری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگوییم، از عبادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگوییم.

ما در روزگارمان کم عابد ندیده‌ایم، بانوی هجده ساله‌ای که راه رفتن او از شدّت عبادت تفاوت پیدا کرده باشد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنقدر به عبادت می‌ایستادند که «حَتَّى تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهَا»، ما ندیده‌ایم.

علم بی‌نظیر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها…

اما نقطه‌ی عطف زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کجاست؟ به نظر حقیر در فاطمیه اگر این چیزی که عرض می‌کنم را نگوییم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیانت کرده‌ایم. چیزهای دیگر هم بگوییم، ولی باید این را هم بگوییم.

مانند اینکه دهه عاشورا راجع به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه صحبت کنیم، اما به امام حسین علیه السلام که در کربلا بود نپردازیم. مسلّماً کربلا نقطه‌ی عطف زندگی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، گرچه امام لحظات زندگی امام حسین علیه السلام برکت بوده است.

مثل اینکه ده جلسه از امام زمان ارواحنا فداه بگوییم، تمام فقرات زیارت جامعه کبیره را بخوانیم، «بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ و بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وِ بِكُمْ يُمْسِكُ السُّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَي الاَرْضِ اِلّا بِاِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ … طَأطَأَ كُلُّ شَريفٍ لِشَرَفِكَم» را بگوییم، اما نگوییم امام زمان ارواحنا فداه قرار است ظهور کنند، نگوییم که امام زمان ارواحنا فداه موعود امم هستند، نگوییم که امام زمان ارواحنا فداه آرزوی همه‌ی معصومان عالم هستند. در این صورت می‌گویند کج سلیقگی کردی و هیچ چیزی از نقطه‌ی عطف زندگی امام زمان ارواحنا فداه نگفتی.

نقطه عطف زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کجاست؟ آن چیزی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها انجام دادند و بجز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمی‌توانستند انجام بدهند چه چیزی بود؟ آن چیزی که راجع به او حساسیت دارد، علّت حساسیت هم این است که هنوز هم آن تبیین لازم است، چیست؟ آن چیزی که تاریخ مصرف آن نگذشته است چیست؟

دو کشور با هم می‌جنگند، اسناد محرمانه دارند، شاید صد سال بعد دیگر آن اسناد طبقه‌بندی‌شده نیست، بعضی از موضوعات نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هنوز طبقه‌بندی است!

می‌گوید اگر بگویید «شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها»، نامی از کسی و از موضوعی و از نحوه‌ی قتل هم نبرید، ما توهین تلقّی می‌کنیم! و این عنوان بذر نفاق را در جامعه مسلمین می‌پراکند!

این واکنش، نشان می‌دهد که موضوع هنوز موضوع روز است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تبیینی کرده‌اند که هنوز برای بعضی‌ها روشن نیست.

آن نقطه عطف چیست؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چکار کرده‌اند؟ چرا اصلاً اینقدر روایت در فضیلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم؟ مگر امام بوده‌اند؟ قرار نیست هر کسی خوب است از او بیان بشود. به جهاتی صلاح نبوده است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها معرّفی بشوند، لذا روایت راجع به ایشان کم داریم، تا زمان امام سجّاد علیه السلام تقریباً روایتی نداریم، چون لازم بوده است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها نشناسند، وگرنه قطعاً ایشان را در کربلا می‌کشتند. یعنی گاهی فردی خیلی خوب است ولی لزومی ندارد معرّفی بشود.

الآن در روزگار ما ممکن است اولیای خدا باشند، غریب و خوش در گوشه‌ای زندگی می‌کنند، لزومی ندارد معرّفی بشوند. چه کسی را مانند روز غدیر معرّفی می‌کنند؟ کسی را که بخواهند او را عَلَم کنند. چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینقدر فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را افشاء کرده‌اند؟ به همان دلیلی که خدای متعال در قرآن کریم تنها مادرِ پیامبری را که مدام نام برده است حضرت مریم سلام الله علیها هستند. بیشتر اوقات خدای متعال در قرآن کریم راجع به پدر و مادر انبیاء چیزی نفرموده است، اما در مورد حضرت عیسی علیه السلام مدام تکرار کرده است «عیسی بن مریم»، بیش از بیست مرتبه «ابن مریم» دارد، چرا؟ یعنی مادران بقیه انبیاء علیهم السلام اینقدر بی‌فضیلت بودند که یک نام نبرد؟ نه! برای اینکه آنجا هم حضرت مریم سلام الله علیها یک وظیفه‌ی ویژه داشتند.

برای اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بتوانند این تبیین را انجام بدهند، لازم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مقام اثبات ایشان را در جامعه روشن کند. یعنی مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عندالله که مشخص است، ولی لازم است که مردم هم ایشان را بشناسند.

مردم آنقدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌شناختند که وقتی در حال حمله به خانه بودند، غلام قاتل وقتی دید قاتل مشعل بدست دارد گفت: «إنَّ فِیهَا فَاطِمَة»، نگفت در این خانه علی یا حسن یا حسین است، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به ظاهر کودک بودند، اگر کاری به موضوع عصمت هم نداشته باشیم به ظاهر کودک بودند و نمی‌شد خانه را روی سرشان خراب کرد، ولی غلام همان قاتل هم گفت: «إنَّ فِیهَا فَاطِمَة»، فاطمه در خانه است. یعنی همه این مقام اثبات را می‌دانستند، حتّی قاتل!

چرا باید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینقدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را معرّفی می‌کردند؟ چون وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌خواهند سخنی بفرمایند، جامعه بشناسند او کیست، چون بعداً عرض خواهیم کرد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جملات مهمّی فرموده‌اند که به تعبیر رهبر انقلاب، سرنوشت امّت اسلام است.

سرنوشت امّت اسلام یک مسئله‌ی تاریخ مصرف گذشته نیست. دین اسلام نباید دچار تحجّر و جمود بشود، اما حقیقت اسلام باید از سَلَفِ صالح گرفته بشود.

اگر قرار باشد شما عقاید را امسال تولید کنید که دیگر این اسلام نیست. مسلّماً نباید جمود داشت، اگر آن روز با اسب رفت و آمد می‌کردند نباید ما هم امروز با اسب رفت و آمد کنیم، اما حقیقت دین که برای نفس ثابت انسانی است، اگر از گذشته نباشد، دیگر تدیّن باید سال به سال تغییر کند. اگر ما به وجدان خودمان رجوع کنیم می‌گوییم من باید به چیزی عقیده داشته باشم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌خواسته‌اند. همانطور که در عمل، باید آنطور نماز بخوانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نماز می‌خواندند، در عقاید هم باید مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باشیم، نه اینکه خودمان تولید کنیم.

تشریح وضع سایرین نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه کرده‌اند؟

این بحث چند مقدّمه دارند.

آن‌ها که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر سر کار آمدند، به فرض که هیچ انتقادی به شخصیت آن‌ها وارد نباشد، عصمت و علم نداشتند، سابقه جهاد نداشتند و سابقه فرار داشتند، سابقه علم نداشتند و سابقه جهل داشتند. سابقه عبادت ویژه نداشتند اما سابقه ترک عبادت داشتند.

در جهان اسلام می‌دانند که برای طهارت با آب، طهارت با خاک هست. وضو و تیمم، غسل واجب، تیمم بدل از غسل. آیه وضو و تیمم یکی است. چون در آنجا آب نبود، کمبود آب بود.

اما بعضی از این آقایان در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حتّی بعد از توضیح و دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، بعد از حیات رسول خدا، وقتی به غسل واجب نیاز پیدا می‌کردند و به آب دسترسی نداشتند، ترک صلاة می‌کردند. این در صحیح مسلم آمده است. این دیگر چیزی نیست که نسبت ناروا باشد یا اختلافی باشد.

پس سابقه جهاد نداشتند و سابقه فرار داشتند، این آیات قرآن کریم است، «إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ»،[10] حتّی برنمی‌گشتند که ببینند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه کسی را صدا می‌کنند، می‌دویدند تا از کوه بالا بروند.

سابقه علم نداشتند و سابقه جهل داشتند، سابقه عبادت آنچنان نداشتند، اینطور نبوده است که کسی بگوید جزو عابدین برجسته بودند، ولی سابقه ترک نماز داشتند. حافظ قرآن نبودند بلکه روخوانی قرآن را هم بلد نبودند.

برای چه این‌ها را می‌گویم؟ برای اینکه بنده را به اینجا دعوت کرده‌اند که برای شما صحبت کنم، بعد حضرت آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف اینجا نشسته‌اند، دو حالت دارد، یا من باید پایین بیایم و بگویم از محضر حضرت آیت الله بهجت استفاده می‌کنم، یا باید کاری کنم که او سخن نگوید و رد نکند.

قرار نبود تحویل داده بشود، برای همین نباید اجازه می‌دادند که علمای اصحاب اظهار نظر کنند. منظور بنده امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نیست که با هیچ کسی قابل قیاس نیستند، همان ابن مسعود و ابن عباس و امثال این‌ها را می‌گویم. چون اگر سخن می‌گفتند، علم این‌ها به قرآن کریم، علم این‌ها به سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روشن می‌شد، تفوقشان نابود می‌شد، تک‌صدایی از بین می‌رفت، امکان مرجعیت‌شان بر افکار عمومی بهم می‌خورد.

سه روش برخورد با مخالف در سیره‌ی سه خلیفه اول

لذا حداقل با سه مرحله، با هر کسی که می‌خواست این تفوق را بشکند برخورد می‌کردند.

یا با پرداخت پول، یا از آن طرف محرومیت مالی…

خانم‌ها خیلی اسلام را نجات داده‌اند، یکی از آن‌ها هم اینجاست…

وقتی گوشه‌ای از لشگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در صفین فرار کردند، مالک اشتر از یک طرف، و یک بانو از طرف دیگر، مردم را برگرداندند.

بعضی‌ها شیرزن بودند و مردها در برابرشان هیچ بودند.

یک بانو هم اینجاست…

«زید بن ثابت» به درِ خانه‌ی بعضی‌ها پول می‌برد که این‌ها همراهی کنند و مخالفت نکنند، آن بانو گفت: آیا رشوه می‌دهی که من دین خود را بفروشم؟ برای همین هم ثبت شد که برای این موضوع به عدّه‌ای پول می‌دادند.

از این طرف پول می‌دادند، از آن طرف حضرت ام المؤمنین ام سلمه سلام الله علیها مخالفت کردند و نظر آن‌ها را نپذیرفتند، وقتی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سخن گفتند، حقوق ایشان را یک سال از بیت المال قطع کردند.

کسی که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شوهر ندارد و تمام درآمد او هم یارانه حکومتی است، اگر در آن فقر مهلک یک سال به او پول ندهند، عبرت سایرین می‌شود که دیگر مخالفتی نکنند.

قسمت بعدی «برچسب‌های سنگین» بود.

همین الآن هم وقتی می‌خواهند کسی را تخریب کنند، چند نوع تخریب می‌کنند. مثلاً اگر بخواهند یک طلبه را تخریب کنند، اگر بگویند او دزد است، کار او تمام است، دیگر نمی‌تواند بعنوان یک طلبه، کار دینی کند. اگر بگویند چشم این طلبه به ناموس مردم است، دیگر این طلبه نمی‌تواند کار دینی کند. یا اینکه بگویند شیعه انگلیسی است. در این صورت می‌گویند خطر امنیت ملی است.

البته شایان ذکر است که این موارد به حق هم دارد، بالاخره یک نفر دزد است، چشم کسی به دنبال ناموس مردم است، کسی به دنبال تفرق بین مسلمین است، اما چون خطر بزرگی هست، برچسب‌های خوبی هم هست!

همین کار را برای امّهات مسلمین و اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بکار می‌گرفتند که کسی جرأت نکند حرف بزند.

بین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حاکمان وقت، بر سر میراث، اختلاف شد. همه شنیدند که اختلاف است، اینجا هم یک مسئله‌ی بغرنجی هست که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وصیتی نفرموده است و به آدم دیگری فرموده است که من ارث ندارم، و ورثه اینطور با حاکمان درافتادند و این مسئله هزار و چهارصد سال است که وجود دارد، چرا پیامبر اکرم کم کاری کرده‌اند؟ یک کلمه به وارثان خود می‌فرمودند که شما ارث ندارید. این‌ها باتقوا بودند و قبول می‌کردند، زیاده‌خواه که نبودند، چشمشان هم به دنبال بیت المال نبود.

فخر رازی ذیل آیه «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ۖ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»[11] گیر کرده است، نمی‌تواند این مسئله را حل کند.

خلاصه اینکه در مسئله ارث اختلافی پیش آمد. همه شنیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اختلافی پیدا کردند و در نهایت هم شبانه دفن شدند. یعنی اختلاف حل نشد.

این روایت 4034 صحیح مسلم است. می‌گوید: یکی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که پدر او از حاکمان بود می‌گوید همسران پیامبر یعنی امّهات مؤمنین…

در آن ماجرا می‌گویند که حاکم گفت پیامبر فرموده است اموال من بعد از خودم برای بیت المال است. حکام بعدی هم شهادت دادند.

می‌گوید: همسران پیامبر حاکم سوم را (که خودش شهادت داده بود پیامبر ارث ندارد) نزد حاکم اول فرستادند…

جالب است که او نگفت من بوده‌ام که پیامبر فرموده است به شما ارث نمی‌رسد!

… که ارث این‌ها را بده.

قبول دارید که با این جمله در حال زدن آن هیمنه‌ی مستقر است. چون همسران می‌گویند که ما مسئله‌ی «ارث نمی‌بریم» را قبول نداریم. یعنی در حال شکستن آن هیمنه هستند.

یا با مال، یا با برچسب سنگین، یا با قتل از میدان به در می‌کردند.

یکی از این همسران که پدر او حاکم است می‌گوید: من گفتم: آیا از خدا نمی‌ترسید؟ آیا می‌خواهید بیت المال مسلمین را بجای ارث ببرید؟

شما که می‌گویید امّهات مسلمین محترم هستند!

امّهات مسلمین تا زمانی محترم هستند که هیمنه‌ی مستقر را نزنند، اگر قرار باشد این کار را کنند، نسبتِ دست درازی به بیت المال، حداقل کار است. آن هم در این کتاب!

… آیا از خدا نمی‌ترسید؟ با اینکه پیامبر فرموده است و شما هم خبر دارید، به دنبال چه چیزی هستید؟

همانند این حرف را در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم گفته‌اند، که در زمان حاکم دوم آمد و گفت که ارث ما را بدهید، او گفت: خودت که می‌دانی پیامبر چه گفته است، پس چرا به دنبال مال هستی؟

این آن ادبیاتی است که درست شد، که بعدها کسی مانند ابن تیمیه یا ذهبی بگویند که اگر به خانه فاطمه حمله شد، علت این بود که بیت المال را در این خانه حبس کرده بودند و مجبور شدند حمله کنند که آزاد کنند!

اگر الآن نیروی انتظامی به خانه‌ای هجوم ببرد و اموال مردم را از آن‌ها بگیرد، یعنی آن‌ها چه کسانی هستند؟

من به شما عرض می‌کنم که تا به امروز یا راجع به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صحبت نمی‌شود، یا اگر قرار باشد حرف بزنند، اگر بخواهند به او حق بدهند، طبعاً نباید به طرف مقابل او حق بدهند، و اگر به طرف مقابل حق بدهند باید به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معاذالله فحش بدهند، که این کار را می‌کنند.

یکی در عقل حضرت، یکی در مال‌دوستی حضرت، نستجیربالله العظیم…

پس اگر قرار باشد کسی هیمنه‌ی مستقر را بشکند، اول با موارد مالی وارد می‌شوند، اما اگر نشود برچسب می‌زنند…

اگر نشود طرف را با برچسب زدن کنار زد، او را به قتل می‌رسانند. چند نمونه مثال می‌زنم. از موارد اختلافی هم نمی‌گویم، از مواردی می‌گویم که همه‌ی آن‌ها قبول دارند، طبعاً ما هم قبول داریم، چون ما هم در روایاتمان داریم، ولی از کافی شریف عرض نمی‌کنم، چیزی را نمی‌گویم که کتمان کنند.

در همین کتاب بخاری هست، این روش را قبول دارند، می‌گویند این شیوه‌ی درست است، اگر کسی با ما مخالفت کند و از مخالفت دست نکشد باید کشته بشود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به صرف مخالفت، کسی را نمی‌کشتند. «عبدالله بن اُبَی» منافقِ لورفته است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان حیات شریفشان او را نکشتند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مخالف نمی‌کشتند، مگر اینکه کسی می‌آمد و جنگ می‌کرد، یعنی به صرف مخالفت، کسی را نمی‌کشتند.

وقتی در سقیفه گفتگو می‌کردند، می‌گفتند یک نظر این است که بیایید و نوبتی کنیم. یک مهاجر بیاید، وقتی مرد یک انصار بیاید، وقتی مرد یک مهاجر بیاید، وقتی مرد یک انصار بیاید.

 عمر گفت: «لَا وَاللَّهِ لَا يُخَالِفُنَا أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْنَاهُ»،[12] اگر کسی با ما مخالفت کند ما او را می‌کشیم.

داستان سقیفه اینطور است که می‌گویند خزرجی‌ها سایبانی داشتند، اوسی‌ها به آنجا آمدند، سه نفر از مهاجران آمدند، بحث شد و یک نفر خلیفه شد.

یک نفر در این میان مخالفت کرد، یک مخالفتِ بی‌خطر! سعد بن عُباده مریض بود و در بستر بود، رئیس خزرج بود، از دعوت‌کننده‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از مکه به مدینه بود، آدم مهمی بود. در آن جلسه بیعت نکرد، مریض بود. وقتی مردم بیرون می‌رفتند او را لگد می‌کردند! اطرافیان او گفتند: او را کشتید، عمر گفت: خدا او را بکشد!

چرا؟ چون با من اختلاف نظر دارد!

اگر کسی سخت باور می‌کند کتاب «محمد سید وکیل» را ببیند که شیعه نیست، می‌گوید: خلیفه بارها گفته بود که باید مخالف کشته بشود.

برای همین است که پسر طلحه (موسی بن طلحه) می‌گوید وقتی بعد از جمل دستان من را بسته بودند، همه به من می‌گفتند تو را خواهند کشت. من یقین داشتم که علی بن ابیطالب گردن مرا می‌زند. چرا؟ چون شیوه‌ی قبلی‌ها همینطور بود که باید مخالف را کشت، ولو مخالفِ بی‌خطرِ بی‌هیمنه‌ی بی‌لشگرِ بی‌اسلحه باشد. این یک روش بود.

مگر بعداً در کربلا همین کار را تکرار نکردند؟ مگر امام حسین علیه السلام را نکشتند؟ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام چه قیامی کرده بودند که ایشان را به زندان انداختند؟ ائمه ما بعد از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کدام جنگ را کردند که کشته شدند؟ می‌گفتند مخالف باید کشته بشود. این مدل و سبک این شخصیت‌هاست. برای اینکه نمی‌توانند ادامه بدهند، چون تفوق ندارند.

اگر ما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را قبول داریم، برای این نیست که بی‌منطق باشد، برای این است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اعلم و معصوم هستند و فرمایش ایشان حکیمانه‌ترین و عاقلانه‌ترین و درست‌ترین فرمایش است.

زید بن صوحان و عمار یاسر و بسیاری از شهدا، وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سرشان را در لحظه‌ی شهادتشان به دامان می‌گرفتند… مثلاً زید بن صوحان عرض کرد: والله من برای یک تعصب از تو تبعیّت نکردم، برای این بود که از حضرت ام سلمه سلام الله علیها شنیدم که گفت پیامبر فرموده است «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ». می‌گفتند ما بخاطر دنیا و تعصب و قبیله و زیبایی و آقایی از شما تبعیّت نمی‌کنیم، چون شما مولا هستید ما از شما تبعیّت می‌کنیم، چون فرمایش شما حق است از شما تبعیّت می‌کنیم.

خلاصه مقدمه اول این بود که مخالف را می‌کشند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تک‌صدایی را شکستند

اگر به شیعیان بگویند که دلیل حقانیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چیست، یا بگویند چرا اینطور نماز می‌خوانید، چرا اینطور طواف می‌کنید، می‌گویند آیه یا روایت معتبری بر این دلالت دارد.

اگر همه‌ی مخالفت کنند، دلیل من را از دلیلیت نمی‌اندازد.

اما مشروعیت تصرف در اموال بیت المال بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به چیست؟

اهل سنت می‌گویند دستوری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در این زمینه نرسیده است. چون اگر دستور رسیده باشد، نمی‌شود مقابل روایات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ایستاد. پس بهتر است که بگویند اصلاً روایتی نرسیده است.

پس مشروعیت تصرّف در بیت المال که کم است، چون وضع و جعل شریعت صورت گرفته است، قانونگذاری صورت گرفته است، شرعی بودن آن به چیست؟ می‌گویند به اجماع است. یعنی تمام اصحاب پیامبر و بلکه تمام مسلمین این را گفته‌اند، پس امّت مجتمع بر خطا نمی‌شوند!

فرقِ این اجماع با دلیل این است که اگر یک آدم مهم، حتّی غیر مهم، از اجماع بیرون بیاید، دیگر اجماع صورت نگرفته است.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ستون اصلی خیمه مشروعیت‌ها را، که مشروعیت آن طبق فرمایش اهل سنت به اجماع است، با خروج خودشان، تخریب کرده‌اند، و به تعبیر رهبر انقلاب سرنوشت امت اسلام را تعیین کرده‌اند.

ما دائماً از بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم… طبق فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که فرمودند: علی جان! تو بعد از من… من جنگیدم که اسلام در برابر کفر حفظ شود، تو می‌جنگی که کدام اسلام؟ کدام نماز؟ کدام توحید؟

این از روایات مقبول نزد همه‌ی مسلمین است که «إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ اَلْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ»،[13] تو دائماً برای تبیین و تعیین مصداق و تطبیق کل بر جزء می‌جنگی.

تا زمانی که دنیا دنیاست، وقتی من و شما قرآن می‌خوانیم، حداقل در موارد اختلافی به مبیّن نیاز داریم. دیگر کسی نمی‌گوید اسلام نیست و خدا نیست، همه می‌گویند اسلام و خدا را قبول داریم، ولی قرآن کریم پرده می‌دارد که «قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ»،[14] اصلاً ایمان در دل شما نرفته است و شما در حال تظاهر کردن هستید. یعنی کدام اسلام؟

حال اینکه یک اسلامی حق است و یک اسلامی باطل است را کنار بگذارید، آن جریانی که می‌خواست صدای هر مخالفی را در نطفه خفه کند که تک‌صدایی خودش مستقر بشود، همه‌ی تلاش خودش را کرد که بگوید همه‌ی اسلام همین است، همه همین را می‌گویند، همه همین را می‌خواهند.

همین کار را در کربلا کردند، چهل فقیه آمدند و به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه عرض کردند: دنیاخواهی نکن! جدّ شما پیامبر است! نمی‌ارزد! دنیا دو روز است! همه بیعت کردند!

همین جریان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را مال‌دوست و حکومت‌خواه معرّفی کردند، چرا؟ چون حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم بنحوی همین کار را کردند. منتها چون کار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بدو امر و شروع کار و مصدر امر است حساسیت بیشتری دارد.

عده‌ای به دنبال این بودند که بگویند اسلام این است، فکر این است، عقیده این است، نگاه به قرآن این است، احکام این است، اخلاق این است، از نمونه‌های هم این است که می‌گفتند مخالف را می‌کشیم، از نمونه‌ها این است که می‌گفتند مرد هرچه زن خود را بزند مورد سؤال قرار نمی‌گیرد.

آن یک اسلام و یک منظومه‌ای برای خودش هست، زن‌ستیزیِ آن‌ها چیزِ قابل انکاری نیست. خلیفه دوم آنقدر همسران خود را می‌زد تا خسته می‌شد!

برای کسی حرمت قائل نبودند، نگاهی بود و می‌گفتند این اسلام است، و اگر کسی می‌خواست بر خلاف آن‌ها بگوید، حداقل با این سه روش مالی یا اتهامی یا قتل، او را حذف می‌کردند. چه کسی جرأت می‌کرد مقابل این جریان بایستد که بگوید این چیزی که شما می‌گویید اسلامی نیست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آورده است.

وگرنه چرا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باید جان مبارک خود را به خطر می‌انداختند؟ این‌هایی که مسکین و یتیم و اسیر… اسیر زمان پیامبر یعنی چه؟ یعنی کافری که با مسلمین در جنگی که یا پیامبر فرمانده‌ی آن جنگ است یا آن جنگ تحت فرماندهی پیامبر صورت گرفته است، کافری که مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ایستاده است و جنگیده است. وقتی اسیر را می‌آوردند معمولاً پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یا با پول، یا با خدمات، یا با بخشیدن، طرف را آزاد می‌کردند. حال اگر کسی باقی می‌ماند بر طبق ادبیات آن زمان برده می‌شد. وقتی اسیر است یعنی هنوز تقسیم و تعیین تکلیف نشده است. یعنی ساعتی بیش نیست که او را از معرکه آورده‌اند. «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»،[15] حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها غذای اطفال خود را به این کافر حربی که الآن از جنگ آمده است می‌دهند. آیا این بانو برای تکه‌ای زمین به دعوا می‌روند؟

بانویی که همه‌ی مسلمین گفته‌اند پیامبر فرموده است تو بعد از من زیاد زنده نمی‌مانی، برای تکه‌ای زمین دعوا می‌کند؟

لابد این موضوع اهمیّتی برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داشته است، اهمیّتی که تا روز قیامت هست. وگرنه باید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چند سال بعد قبر مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مشخص می‌کردند، هیچیک از ائمه علیهم السلام جایگاه قبر مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مشخص نکردند، چرا؟ چون مسئله از نظر آن حضرات هنوز تمام نشده است.

جلسات بعد عرض خواهم کرد این مسلّم است که تفرّق حرام است، جلوگیری از تفرّق مسلمین مانند اصل نماز می‌ماند، اما اینکه نفهمیم چه چیزی به چه چیزی است نمی‌شود. اگر قرار بر این بود که ما صرفاً از روی جهل با یکدیگر دعوا نکنیم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همان بت‌پرست‌ها را هم رها می‌کردند که زندگی‌شان را کنند. وقتی اسلام آمد بین بت‌پرست‌ها هم اختلاف شد. جایی که اصل حق و اصل هدایت… آن هم چیزی که تا قیامت است…

این جریان اگر کسی می‌خواست فرهنگ مستقر را بزند، با او به سه روش برخورد می‌کردند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چکار کردند؟ در جلسات بعدی بعضی از جملات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را عرض خواهیم کرد. یکی از کارهایی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کرده‌اند که این اجماع موهوم را با خروج خود، بگونه‌ای که ضدروایت ایجاد کردند که نشود جعل کرد، از بین بردند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اگر هر سخنی می‌فرمودند، برای آن روایت بدل می‌ساختند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خلأ ایجاد کردند.

کسی نمی‌دانست حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کجا دفن شده‌اند، چه کسی بر ایشان نماز خوانده است؟ مگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کم کسی بودند؟ این از مسائل مسلّم بین مسلمین است، حضرت عمّار سلام الله علیه دو مرتبه در این کار به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تأسّی کرد، هم وقتی که مقداد از دنیا رفت، هم زمانی که ابن مسعود از دنیا رفت، شبانه و مخفیانه، دور از چشم سومین حاکم مسلمین، آن‌ها را دفن کرد. برای این کار کتک مفصل هم خورد. چرا؟ چون می‌خواست بگوید که ابن مسعود و مقداد حاکمیت شما را قبول ندارند که به آن‌ها نماز بخوانید.

حضرت عمّار علیه السلام این کار را از چه کسی یاد گرفته بودند؟

همه می‌دانند شخصیتی در سطح دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه جایگاهی دارد.

بلاتشبیه شما تصوّر کنید که صبح می‌خواهند برای تشییع حاج قاسم بیایند، ناگهان بگویند پیکر نیست و شبانه دفن شده است. این خبر تا صد سال آینده بمب خبری است.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همین کار را کردند، صبح آمدند و دیدند نیست. اختلافی که اجازه هم ندادند با یک قرن و دو قرن تمام بشود.

آن دو نفر آمدند و عرض کردند: یا علی! می‌خواهیم نماز بخوانیم… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: من کسی نیستم که امر فاطمه را اطاعت نکنم، و وصیت ایشان را در مورد شما دو نفر… این روایت را هم شیعیان نقل کرده‌اند و هم «جاحظ» در عباسیه گفته است.

موضوع مردم مدینه نبودند…

آن اجماع موهومی که به دروغ می‌گفتند همه بعد از پیامبر توافق کرده‌اند که اسلام همین است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با یک خروج غیرقابل انکار، اجماع را به عدم اجماع تبدیل کردند، برای همین طبیعی است که دشمن فحش بدهد.

در جلسات آینده توضیح خواهم داد که عموم مسلمین از همه چیز بی‌خبر هستند، عموم مسلمین محبّان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستند، حرف من در اینجا نسبت به افراد خاصی است، نسبت به تصمیم‌گیرندگان است.

همه‌ی مردم امریکا که در قتل حاج قاسم، شراکت مستقیم ندارند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اجماع را نابود کردند.

سعد بن عباده یک بیعت نکرد گفت: او را بکشید. جمله‌ی طلایی خلیفه دوم «لوَاللَّهِ لَا يُخَالِفُنَا أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْنَاهُ» است.

حال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همه چیز را زده‌اند. بایستی با ایشان چکار کنند؟

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روزها در جاهای عمومی گریه می‌کردند، اما شب‌ها…

در روایت هست که جایی میهمان ناخوانده نشوید. اگر شما را به میهمانی دعوت کنند به استقبال شما می‌آیند، شما را بدرقه می‌کنند، عزیز هستید.

آن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند در طول عمر مبارکشان حتّی به من رو نزد… محدّث قمی در «بیت الأحزان» می‌گوید چون مأموران حکومتی بودند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمی‌توانستند در خیابان صحبت کنند، شب‌ها سرزده به درِ خانه‌ی مهاجر و انصار می‌رفتند و در می‌زدند و داخل می‌رفتند…

آن کسی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند تا جایی که می‌توانست حتّی به پدرشان و من هم رو نمی‌زدند، بین سه روز تا چهل روز برای دفاع از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به هر کس و ناکسی رو زدند… شب‌ها برمی‌گشتند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خجل بودند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌فرمودند: علی جان! استر آماده کن، فردا هم می‌رویم…

کسی آمد و گفت: بی‌بی جان! خودِ امیرالمؤمنین هم این شور و حرارت شما را ندارد! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: چون من از پدرم شنیدم که مَثَلِ امام مَثَلِ کعبه است، من به دور او می‌گردم…

آن روزی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در احد شانزده مرتبه با ضربه سنگینی که خورد، با صورت زمین خورد، فکر کردند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کشته شد، همه فکر کردند علی کشته شد، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ایستادند و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دفاع کردند. مگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در احد اجازه دادند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وارد نبرد شوند؟

اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سرباز ندارد، سپر دارد، خودم به دور او می‌گردم…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همه‌ی وجود خود را فدا کرد…

دستم اگر شکسته شد در ره یاریت چه غم؟             آن به آن و دَم به دَم، محسن و من فدای تو

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان                     قال و مقال عالمی می‌خرم از برای تو

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به هر جا رفتند و به هر کسی گفتند، طعنه‌ها شنیدند، گاهی اوقات بعضی حرف‌ها آنقدر زشت بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌فرمودند ای کاش به دنیا نیامده بودم… این را هم می‌فرمودند که همه بفهمند برای دفاع از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چه کرده‌اند…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همه‌ی عمر و وجود خود را، یتیمی فرزندان خود را، نشان قبر خود را فدای دفاع از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کردند. هیچ چیزی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نماند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همه را فدای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کردند.

دیدند اوضاع خراب است، هر روز به جایی می‌رود، مردم را به خروش آمده است، ممکن است این تحرّک اجتماعی او جواب بدهد، زن‌ها با مردان خود در خانه دعوا می‌کنند… گفتند دیگر باید کار را تمام کرد…

عده‌ای را به درِ خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرستادند، گروه اول آمدند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پشت در رفتند، همه حرمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌شناختند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: ما عزادار هستیم، آبرودار هستیم… گروه اول با گریه برگشتند…

گروه دومی آمدند، این‌ها جلوی در حرف‌هایی زدند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیگر با این‌ها صحبت نکردند، از پشت در رو کردند به قبر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و عرضه داشتند: «يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اَللَّهِ ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ اِبْنَتِكَ»،[16] این حرف‌هایی که می‌شنوی راجع به دختر تو می‌زنند… این‌ها هم گریه‌کنان برگشتند…

گفتند کار از کار گذشته است  باید مسئله را جمع کرد، خودش آمد، با دستی که در آن آتش بود… وقتی در نیم‌سوخته شد، پشت در قرار گرفت… ان شاء الله که دروغ باشد… امیدوارم آنچه در «مثالب» ابن شهرآشوب آمده است دروغ باشد…

آن فاطمه‌ای که در خانه‌ی پدر خود از نابینا حریم می‌گرفت…

ملعون نوشت وقتی او پشت در قرار گرفت، من او را حس کردم…

وضع بی‌بی طوری بود که نفس نفس می‌زدند، نفس‌ها شماره داشت…

ملعون می‌گوید خواستم درِ نیم‌سوخته را تکان بدهم، دیدم تن مبارک خود را به در چسبانده است، خیلی چیزها در سرم چرخید، ضربه‌ای به در زدم که در کامل باز شد…

درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته‌اند که خداوند از نورِ صورت او به ملائکه مباهات می‌کرد، وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نورِ صورت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌دید دلش روشن می‌شد و غم‌های حضرت برطرف می‌شد، یکی از همسران پیامبر می‌گوید که نور صورت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در روز می‌دیدم…

یا صاحب الزّمان! مرا ببخشید… ملعون می‌گوید: وقتی ضربه زدم و وارد خانه شدم دیدم پشتِ در افتاده است، نور صورت او را دیدم، برای همین دستم بالا رفت…


[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] سوره مبارکه نحل، آیه 64 (وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ ۙ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ)

[5] سوره مبارکه بقره، آیه 275 (الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)

[6] سوره مبارکه بقره، آیه 43

[7] الکافي ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶۱ (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنِ اَلْخَيْبَرِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ .)

[8] کشف الغمة في معرفة الأئمة ، جلد ۲ ، صفحه ۱۴۴ (وَ مِنْهَا مَا رَوَى اَلْحُسَيْنُ بْنُ رَاشِدٍ قَالَ: ذَكَرْتُ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ فَتَنَقَّصَتْهُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ رَحِمَ اَللَّهُ عَمِّي زَيْداً فَإِنَّهُ أَتَى أَبِيَ اَلْبَاقِرَ فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ اَلْخُرُوجَ عَلَى هَذَا اَلطَّاغِيَةِ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ يَا زَيْدُ فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ تَكُونَ اَلْمَقْتُولَ اَلْمَصْلُوبَ بِظَهْرِ اَلْكُوفَةِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا زَيْدُ أَنَّهُ لاَ يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَى أَحَدٍ مِنَ اَلسَّلاَطِينِ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ إِلاَّ قُتِلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا حُسَيْنُ إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ وَ فِيهِمْ نَزَلَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْكِتٰابَ اَلَّذِينَ اِصْطَفَيْنٰا مِنْ عِبٰادِنٰا فَمِنْهُمْ ظٰالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سٰابِقٌ بِالْخَيْرٰاتِ  فَالظَّالِمُ لِنَفْسِهِ اَلَّذِي لاَ يَعْرِفُ اَلْإِمَامُ وَ اَلْمُقْتَصِدُ اَلْعَارِفُ بِحَقِّ اَلْإِمَامِ وَ اَلسَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ هُوَ اَلْإِمَامُ ثُمَّ قَالَ يَا حُسَيْنُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لاَ نَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى نُقِرَّ لِكُلِّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ .)

[9] الأمالي (للمفید) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۲۰ (حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اَلْجَلِيلُ اَلْمُفِيدُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلنُّعْمَانِ أَيَّدَ اَللَّهُ تَمْكِينَهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَفْصٍ عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلصَّيْرَفِيِّ اَلْمَعْرُوفُ بِابْنِ اَلزَّيَّاتِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ اَلْإِسْكَافِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ سَلاَمَةَ اَلْغَنَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ اَلْعَامِرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ عَيَّاشٍ عَنِ اَلْفُجَيْعِ اَلْعُقَيْلِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبِيَ اَلْوَفَاةُ أَقْبَلَ يُوصِي فَقَالَ – هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَخُو مُحَمَّدٍ رَسُولِ اَللَّهِ وَ اِبْنُ عَمِّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ صَاحِبُهُ وَ أَوَّلُ وَصِيَّتِي أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُهُ وَ خِيَرَتُهُ – اِخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ اِرْتَضَاهُ لِخِيَرَتِهِ وَ أَنَّ اَللَّهَ بَاعِثُ مَنْ فِي اَلْقُبُورِ  وَ سَائِلُ اَلنَّاسِ عَنْ أَعْمَالِهِمْ وَ عَالِمٌ بِمَا فِي اَلصُّدُورِ – ثُمَّ إِنِّي أُوصِيكَ يَا حَسَنُ وَ كَفَى بِكَ وَصِيّاً بِمَا أَوْصَانِي بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ يَا بُنَيَّ فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَ اِبْكِ عَلَى خَطِيئَتِكَ وَ لاَ تَكُنِ اَلدُّنْيَا أَكْبَرَ هَمِّكَ وَ أُوصِيكَ يَا بُنَيَّ بِالصَّلاَةِ عِنْدَ وَقْتِهَا وَ اَلزَّكَاةِ فِي أَهْلِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا وَ اَلصَّمْتِ عِنْدَ اَلشُّبْهَةِ وَ اَلاِقْتِصَادِ فِي اَلْعَمَلِ وَ اَلْعَدْلِ فِي اَلرِّضَا وَ اَلْغَضَبِ وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ وَ إِكْرَامِ اَلضَّيْفِ وَ رَحْمَةِ اَلْمَجْهُودِ وَ أَصْحَابِ اَلْبَلاَءِ – وَ صِلَةِ اَلرَّحِمِ وَ حُبِّ اَلْمَسَاكِينِ وَ مُجَالَسَتِهِمْ وَ اَلتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَفْضَلِ اَلْعِبَادَةِ – وَ قَصْرِ اَلْأَمَلِ وَ ذِكْرِ اَلْمَوْتِ وَ اَلزُّهْدِ فِي اَلدُّنْيَا فَإِنَّكَ رَهْنُ مَوْتٍ وَ غَرَضُ بَلاَءٍ وَ طَرِيحُ سُقْمٍ- وَ أُوصِيكَ بِخَشْيَةِ اَللَّهِ فِي سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلاَنِيَتِهِ وَ أَنْهَاكَ عَنِ اَلتَّسَرُّعِ بِالْقَوْلِ وَ اَلْفِعْلِ وَ إِذَا عَرَضَ شَيْءٌ مِنْ أَمْرِ اَلْآخِرَةِ فَابْدَأْ بِهِ وَ إِذَا عَرَضَ شَيْءٌ مِنْ أَمْرِ اَلدُّنْيَا فَتَأَنَّهُ حَتَّى تُصِيبَ رُشْدَكَ فِيهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَوَاطِنَ اَلتُّهَمَةِ – وَ اَلْمَجْلِسَ اَلْمَظْنُونَ بِهِ اَلسُّوءُ فَإِنَّ قَرِينَ اَلسَّوْءِ يُغَيِّرُ جَلِيسَهُ وَ كُنْ لِلَّهِ يَا بُنَيَّ عَامِلاً وَ عَنِ اَلْخَنَى زَجُوراً وَ بِالْمَعْرُوفِ آمِراً وَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ نَاهِياً وَ وَاخِ اَلْإِخْوَانَ فِي اَللَّهِ وَ أَحِبَّ اَلصَّالِحَ لِصَلاَحِهِ وَ دَارِ اَلْفَاسِقَ عَنْ دِينِكَ وَ أَبْغِضْهُ بِقَلْبِكَ وَ زَايِلْهُ بِأَعْمَالِكَ لِئَلاَّ تَكُونَ مِثْلَهُ – وَ إِيَّاكَ وَ اَلْجُلُوسَ فِي اَلطُّرُقَاتِ وَ دَعِ اَلْمُمَارَاةَ وَ مُجَارَاةَ مَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ وَ لاَ عِلْمَ وَ اِقْتَصِدْ يَا بُنَيَّ فِي مَعِيشَتِكَ وَ اِقْتَصِدْ فِي عِبَادَتِكَ وَ عَلَيْكَ فِيهَا بِالْأَمْرِ اَلدَّائِمِ اَلَّذِي تُطِيقُهُ وَ اِلْزَمِ اَلصَّمْتَ تَسْلَمْ وَ قَدِّمْ لِنَفْسِكَ تَغْنَمْ وَ تَعَلَّمِ اَلْخَيْرَ تَعْلَمْ وَ كُنْ لِلَّهِ ذَاكِراً عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ اِرْحَمْ مِنْ أَهْلِكَ اَلصَّغِيرَ وَ وَقِّرِ مِنْهُمُ اَلْكَبِيرَ وَ لاَ تَأْكُلَنَّ طَعَاماً حَتَّى تَصَدَّقَ مِنْهُ قَبْلَ أَكْلِهِ – وَ عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ زَكَاةُ اَلْبَدَنِ وَ جُنَّةٌ لِأَهْلِهِ وَ جَاهِدْ نَفْسَكَ – وَ اِحْذَرْ جَلِيسَكَ وَ اِجْتَنِبْ عَدُوَّكَ وَ عَلَيْكَ بِمَجَالِسِ اَلذِّكْرِ وَ أَكْثِرْ مِنَ اَلدُّعَاءِ – فَإِنِّي لَمْ آلُكَ يَا بُنَيَّ نُصْحاً وَ هٰذٰا فِرٰاقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ  – وَ أُوصِيكَ بِأَخِيكَ مُحَمَّدٍ خَيْراً فَإِنَّهُ شَقِيقُكَ وَ اِبْنُ أَبِيكَ وَ قَدْ تَعْلَمُ حُبِّي لَهُ وَ أَمَّا أَخُوكَ اَلْحُسَيْنُ فَهُوَ اِبْنُ أُمِّكَ وَ لاَ أَزِيدُ اَلْوَصَاةَ بِذَلِكَ وَ اَللَّهُ اَلْخَلِيفَةُ عَلَيْكُمْ وَ إِيَّاهُ أَسْأَلُ أَنْ يُصْلِحَكُمْ وَ أَنْ يَكُفَّ اَلطُّغَاةَ اَلْبُغَاةَ عَنْكُمْ – وَ اَلصَّبْرَ اَلصَّبْرَ حَتَّى يَتَوَلَّى اَللَّهُ اَلْأَمْرَ وَ لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ  اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ.)

[10] سوره مبارکه آل عمران، آیه 153 (إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ ۗ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)

[11] سوره مبارکه نساء، آیه 11 (يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ۖ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ۚ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ ۖ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ ۚ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ ۚ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ ۚ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ ۗ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا ۚ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا)

[12] فتح الباري ، جلد 7 ، صفحه 31 (فَقَالَ عُمَرُ لَا وَاللَّهِ لَا يُخَالِفُنَا أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْنَاهُ فَقَامَ حُبَابُ بْنُ الْمُنْذِرِ فَقَالَ كَمَا تَقَدَّمَ وَزَادَ وَإِنْ شِئْتُمْ كَرَّرْنَاهَا خُدْعَةً أَيْ أَعَدْنَا الْحَرْبَ قَالَ فَكَثُرَ الْقَوْلُ حَتَّى كَادَ أَنْ يَكُونَ بَيْنَهُمْ حَرْبٌ فَوَثَبَ عُمَرُ فَأَخَذَ بِيَدِ أَبِي بَكْرٍ وَعِنْدَ أَحْمَدَ مِنْ طَرِيقِ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ قَالَ تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبُو بَكْرٍ فِي طَائِفَةٍ مِنْ الْمَدِينَةِ)

[13] متشابه القرآن و مختلفه ، جلد ۲ ، صفحه ۴۱ (وَ قَوْلُهُ: لَمَّا اِنْقَطَعَ شِسْعُ نَعْلِهِ فَتَنَاوَلَهَا عَلِيٌّ ثُمَّ مَشَى فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ اَلْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ قَالُوا مَنْ هُوَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ خَاصِفُ اَلنَّعْلِ)

[14] سوره مبارکه حجرات، آیه 14 (قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)

[15] سوره مبارکه انسان، آیه 8

[16] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۰ ، صفحه ۲۸۷