ریشه تمام انحرافات تاریخ اسلام؛ جلسه دوم

حجت الاسلام کاشانی روز جمعه مورخ 2 دی ماه 1401 در آستان مقدّس امامزاده صالح علیه السلام (هیئت ریحانة النّبی سلام الله علیها) به ادامه سخنرانی با موضوع «ریشه تمام انحرافات تاریخ اسلام» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب به ساحت مقدّس و منوّر حضرت بقیّة‌ الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

هدیه به پیشگاه همه‌ی فرزندان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، حضرت صالح بن موسی علیه السلام، امام امّت، شهدای عظیم الشّأن از صدر اسلام، شهدای جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم و حریم و امنیت و شهدای هسته‌ای و شهدای پزشکی و شهدایی که اینجا در محضرشان هستیم صلواتی هدیه بفرمایید.

مرور جلسه‌ی قبل

در جلسه‌ی گذشته یک تیتر باز کردیم که روایات متعدد ما، تصریح و تأکید علمای ما، اشعار پرشمارِ شعرای ما، مخصوصاً شعرای عصر ائمه علیهم السلام که با ائمه علیهم السلام در ارتباط بودند؛ در نقل‌هایی داریم که شعر عبدی را یاد بگیرید و به فرزندانتان یاد بدهید، در نقل‌هایی داریم که شیعیان عقایدشان را با شعر کُمِیت و دعبل آموزش می‌دادند. شعرای محضر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین که درواقع بازوی رسانه‌ای ائمه علیهم السلام بودند، مفهومی را پُرشمار تکرار می‌کنند، که از روز اول تا امروز هیچ مصیبتی بر سر مسلمین نیامد، الا اینکه نقطه‌ی انحراف همین ایامی است که ما در آن هستیم.

امام رضا علیه الصلاة و السلام تدبیر کردند که دعبل این را در مجلس مأمون که مجلس حکومتی بود هم بخواند که

«وَ مَا سَهَّلَتْ تِلْكَ اَلْمَذَاهِبُ فِيهِمْ     عَلَى اَلنَّاسِ إِلاَّ بَيْعَةَ اَلْفَلَتَاتِ» [4]

راه هیچ مصیبتی بر مسلمین باز و هموار نشد مگر آن بیعتِ فَلتِه.

بعد ما نکته‌ای عرض کردیم، اصلاً همینکه ما امروز در بین مشکلات جهان اسلام بگردیم و در میان «علل مشکل» به این موضوع توجّه نکنیم، یعنی دستگاه معرفتی ما دستکاری و هک شده است.

هک شدن سیستم معرفتی

آن شخصی که الآن به خارج از کشور رفته است و می‌گوید «ببخشید، عمروعاص مقدّس است»، باید برویم و از او تشکّر کنیم.

کاشانی باید چند هزار ساعت منبر می‌رفت که بگوید شما یک سیستمی درست کرده‌اید، یک تدیّنی ساخته‌اید که دیندارانِ آن، مدافع عمروعاص شده‌اند؟!

یک تدیّنی وجود دارد که در آن برای تخریب یک حکومتی از عمروعاص دفاع می‌کند و عمروعاص را تطهیر می‌کنند!

دغدغه‌ی عدّه‌ای در این روزگارِ پرظلم عالم این است که ساحت قدسیِ عمروعاص با آن مادر را در جهان تطهیر کنند!

چه کسی اولویت تو را تعیین کرده است که در این همه مشکلات عالم بگویی که عمروعاص مقدّس است؟ اگر عمروعاص مقدّس است دیگر چه کسی مقدّس نیست؟ اصلاً دیگر چه کسی ماند؟ اصلاً دیگر چه قبحی ماند؟ اصلاً دیگر چه کار غیراخلاقی ماند؟

نکته اینجاست که این کار را به نام دین می‌کند، ربط این موضوع به سقیفه هم این است.

خیلی حکومت بوده است که آمده است و ظلم کرده است و رفته است، سقیفه به نام دین ظلم را عدل جلوه داده است، ممکن است بعدی‌ها هم از آن‌ها تبعیّت کرده باشند.

وقتی عمر خواست به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حمله کند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: آیا آمده‌ای خانه را روی سر ما خراب کنی؟ عمر گفت: بله! این کار دین پدرت را تقویت می‌کند!

یعنی دینِ پدرت گفته است که خانه‌ی فاطمه را آتش بزنید.

اگر می‌گفت «دوست دارم آتش بزنم» این مشکل نبود، وقتی مغول حمله کرد گفت دوست دارم حمله کنم، هیتلر این همه آدم کشت، اما تو این خانه را به نام تقویت دین پیامبر کردی، یعنی به نام قرآن ظلم کردی. وگرنه در عالم که ظلم کم نیست.

چرا همه چیز به گردن آن‌هاست؟ چون یک کاری کردند که دیگران ظلم را عدل ببینند، فاسق‌ترین فرد تاریخ را مقدّس ببینند. آیا دیگر هک بالاتر از این داریم؟ هک یعنی چه؟ هک کردن یک مجموعه چطور رخ می‌دهد که موشک دشمن را هواپیمای خودی ببینی یا هواپیمای خودی را موشک ببینی، یعنی برعکس ببینی، یعنی دوست را دشمن ببینی و دشمن را دوست ببینی، سیاه را سفید ببینی و سفید را سیاه ببینی، خوب را بد ببینی و بد را خوب ببینی. آیا دیگر هک بالاتر از این داریم؟ این دروغ نیست، این پدرِ دروغ است. برای اینکه شما کاری می‌کنید که دیگر هر کسی هم بیاید نمی‌تواند نماد خوبی و بدی را ببیند، درواقع خوبی و بدی را جابجا می‌کنی، نه اینکه در یک مورد خاص باشد.

اگر دو نفر بر سر یک موضوعی اختلاف داشته باشند هم نهایتاً در مورد دو نفر است، اما تو کاری می‌کنی که هزار و چهارصد سال بعد، مشهورترین حرامزاده‌ی تاریخ را مقدّس می‌کنی!

اصلاً حرامزادگی عمروعاص بین کارهای او اصلاً به چشم نمی‌آید، و می‌گویی مقدّس است؛ آن شخص هم می‌گوید چون عمروعاص برای عدّه‌ای مقدّس است، پس مقدّس است!

اگر این منطق باشد که هیتلر هم برای عدّه‌ای مقدّس است! آیا این ملاک است؟

دفتر تبلیغات اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی واقعاً باید از این شخص تشکّر کنند، ما باید چقدر تلاش می‌کردیم که بگوییم شما جای جلّاد و شهید، بلکه جای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و عمروعاص را عوض می‌کنید! و شما امروز این موضوع را می‌بینید.

من باید چه مثالی می‌زدم که بگویم سقیفه ادامه دارد و یک مسئله‌ی تاریخ مصرف گذشته نیست؟ مسئله این است که هزار و چهار صد سال قبل کاری کرده‌اند که مردم همین امروز حق و باطل را گُم کنند.

اگر ما می‌گفتیم که این رسانه‌های دشمن، یعنی آن‌هایی که با دین مشکل دارند… گاهی ما مرتکب اشتباهاتی می‌شویم که منجر به دعوا می‌شود، بنده با این موضوع کار ندارم، آن‌ها در کنار اینکه با ما دعوا دارند، با دین هم دشمن هستند. شما می‌بینید به صحنه می‌آیند و معروف‌ترین دروغگو و رشوه‌بگیر عالم را تطهیر می‌کند!

معاویه ملعون به عمروعاص ملعون نامه زد که به شام بیا، معاویه ملعون می‌خواست با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درگیر شود. عمروعاص یک قصیده‌ی غراء در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته است که به آن «قصیده‌ی جُلجُلیه» می‌گویند، چرا این کار را کرده است؟ برای اینکه نرخ را بالا ببرد!

معاویه از او پرسید: برای ملحق شدن به من چه می‌خواهی؟ عمروعاص گفت: مصر را می‌خواهم. معاویه گفت: بیا!

مصر درواقع یک کشور است، زمان خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باید مهم‌ترین لشگر حضرت در مصر می‌بود، چون مصر هم ثروت و هم قدرت زیادی داشت.

ذهبی که از بزرگان عامّه است در اینجا گیر کرده است که این عمروعاص مقدّس را چکار کند، می‌گوید: «کَانَ رَحِمَهُ الله یُحِبُّ الدُّنیَا» او خیلی دنیا را دوست داشت!

ما که اهل یقه کشی نیستیم، اما چه کسی تو را هک کرده است که رشوه‌بگیر را مقدّس می‌دانی؟

من به شما عرض کنم، هزار عمروعاص در هیچ جهتی به اندازه‌ی ناخنِ پای قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیست! دهان به مصالحی بسته است، وگرنه در جایی فرصت خصوصی باشد شعر مرحوم آیت الله العظمی شیخ حسین نجف اعلی الله مقامه الشّریف را می‌خوانم که راجع به او چه فرموده است.

آیا عمروعاص به تقدّس تبدیل شود؟ ما با این موضوع هم مشکلی نداریم، برخی از مردم در دنیا گاو هم می‌پرستند، مگر ما با آن‌ها دعوا داریم؟ اصلاً شما چند منبر در مورد گاوپرستی دیده‌اید؟ ما کاری نداریم. ملّت‌های مختلف و آیین‌های مختلف وجود دارد، اما از چه چیزی ناراحت می‌شویم؟ آن کسی که گاوپرست است نمی‌آید اسلام را چیز دیگری معرّفی کند، می‌گوید ما با گاو خودمان طرف هستیم. اما اینجا چه رخ می‌دهد؟ این جریان می‌آید و تدیّن درست می‌کند.

هنوز بیست و پنج سال از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگذشته بود، نماز توحید را قربة الی الله و جرمِ کافر بودن، شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ترور کردند!

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ای علی! تو غایتِ هدایت هستی.

ما در زیارت هفتم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینطور عرض می‌کنیم: «السَّلاَمُ عَلَى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَ مِنًى»، یعنی وقتی شما به مکّه رفتید مکّه را مکرّم کردید! همه به شرافت حج مکرّم و مشرّف می‌شوند، اما تو حج را مکرّم و مشرّف کردی.

بعد این امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را که در تمام جنگ‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرچمدار مبارزه با کفر است، یعنی پرچمدار توحید است، بعنوان نماد کفر کشتند! یعنی سیستم مسلمین را هک کردند، و این هک کوتاه مدّت نیست، ما هزار و چهار صد سال است که مهکوک هستیم و آن هک ادامه دارد.

اگر مسلمین با یکدیگر دعوا می‌کنند برای این است که مشاعرشان تحت تأثیر است. گاهی خود ما انتخاب‌ها و اولویت‌ها و پسندهایی داریم که این‌ها برای آن سیستمِ هک شده‌ی ماست.

اگر به شما بگویند آورده‌های صلح امام حسن مجتبی صلوات الله علیه با معاویه چه بود؟… چون همانطور که می‌دانید حرف مشهور این است که معاویه ملعون فردای آن روز زیر همه چیز زد… آیا امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نعوذبالله فریب خورده بودند یا نه؟ آورده‌های صلح امام حسن مجتبی صلوات الله علیه چه بود؟

ما هم جزو هک شدگان هستیم، تصوّر نکنید که من طالبان را می‌گویم. این همه تأکید بر اینکه «همه چیز برای آن روز نخست است» برای این است که ما هم جزو آن کسانی هستیم که تیرِ هک به ما اصابت کرده است، گاهی در تفکّر و انتخاب و اولویت پارازیت داریم، چه برسد به دیگران.

نمونه‌ی این موضوع این است که هیچ دستاوردی از صلح امام حسن مجتبی صلوات الله علیه با معاویه ملعون که فراوان است در ذهن ما نیست. این برای هک شدن سیستم ماست. می‌خواهم بگویم که منظور بنده این نیست که فقط سیستم معرفتی اهل سنّت هک شده است.

وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این همه خطبه خوانده بودند، آیا برای جامعه معلوم نبود معاویه کیست؟ مسلّم است که معلوم بود معاویه کیست، چرا امام حسن مجتبی صلوات الله علیه این کار را کردند؟

پاسخ یک خطی این است که اگر کسی بررسی کند می‌بیند که اگر امام حسن مجتبی صلوات الله علیه این کار را نکرده بودند، کربلا و امامت بعد از امام حسین علیه السلام هم نبود.

اینکه جزو اولیات است ولی در ذهن ما نیست برای این است که سیستم معرفتی ما هک شده است، چون معاویه به دنبال این بود که بگوید امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را فریب دادم، دیدید هُل شد و رشوه گرفت و زود آمد آتش‌بس را قبول کرد که هیچ چیزی نداشت!

ما با کمال احترام نمی‌گوییم امام حسن مجتبی صلوات الله علیه معاذالله رشوه گرفته‌اند، اما می‌گوییم معاویه کاری کرد که در نهایت هیچ نفعی برای امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نداشت. در صورتی که این برداشت ما باشد یعنی ما باخته‌ایم!

ظلم به نام دین

یکی از کارهایی که در سقیفه کردند این بود که «ظلم را به نام دین انجام دادند».

هر کسی در این عالم به نام دین ظلم کند، درواقع در مکتب سقیفه ایفای نقش می‌کند، چه بفهمد و بداند و چه نفهمد و نداند.

پیشگویی‌های امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

طلحه و زبیر نزد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسیدند و عرض کردند: می‌خواهیم به حج عمره برویم. حضرت فرمودند: آیا می‌خواهید به بصره بروید؟ گفتند: نه!

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: یک بیعت دیگر کنید. آن‌ها یک بیعت دیگر هم کردند و رفتند.

وقتی از در بیرون رفتند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به ابن عباس فرمودند: این‌ها در حال رفتن به بصره هستند که لشگر جمع کنند و با من بجنگند.

ابن عباس عرض کرد: آقا! پس این‌ها را دستگیر کنید.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: اگر بخواهم اینطور دستگیر کنم که زندان کم می‌آوریم!

علم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قطعی است، اما برای دستگیر کردن «مدرک» لازم است. چون اگر بنا بر این باشد که یک نفر بخواهد به علم شخصی عمل کند، چند وقت بعد مبنایی وجود ندارد. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم این کار را نکردند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دائماً پیشگویی‌هایی می‌کردند که مردم بفهمند جنس حضرت با قبلی‌ها تفاوت دارد. مثلاً عده‌ای خواستند بیایند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند امروز صد نفر بیعت می‌کنند. ابن عباس نگران بود که این عدد درست نباشد!

البته شایان ذکر است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وعده نمی‌دادند. وقتی جامعه می‌خواستند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بر سر کار بیاورند، وعده‌های امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تهدیدی بود، یعنی می‌فرمودند اگر من بیایم پول ناحق را از جیب شما بیرون می‌آورم و به بیت المال می‌دهم….

اما اینجا حضرت می‌خواستند بفرمایند که جنس علم من با شما تفاوت دارد.

ابن عباس مدام می‌رفت و می‌آمد و نگران بود و می‌گفت: نود و نه نفر آمدند، صد نفر نشد. حضرت فرمودند: می‌آید.

تا اینکه اویس قرنی آمد!

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواستند به این‌ها بفرمایند من چیزهایی می‌بینم که شما نمی‌بینید.

می‌گفتند: آقا! با ما مشورت کنید.

حضرت می‌فرمودند: اگر جایی نمی‌دانستم مشورت می‌کنم.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواستند به این‌ها بفهمانند، پیشگویی‌های حضرت فراوان است، یکی از آن‌ها را عرض کنم.

بعضی از این پیشگویی‌ها زمان خود حضرت محقق شده است، بعضی دیگر از این پیشگویی‌ها بعداً محقق شده است.

مثلاً جامعه ناگهان دید که یک وحشی ثقفی آمده است که حجاج است، می‌گفتند: امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سی و پنج سال قبل این موضوع را فرموده بودند.

بعضی از پیشگویی‌های حضرت، ششصد سال بعد جان آدم‌ها را حفظ کرده است، چون کار حضرت علمی بوده است.

علامه حلی رضوان الله تعالی علیه در «نهج الحق» فرموده‌اند که وقتی هلاکو به ایران حمله می‌کند، پدر علامه حلی، سید بن طاووس و ابن ابوالمعز به هلاکو که در حال جنگیدن با بنی عباس بود نامه می‌نویسند و می‌گویند: تو پیروز هستی، ما را امان بده.

وقتی هلاکو پیروز می‌شود می‌گوید: این‌ها را بیاورید تا ببینیم چه کسانی بودند و از کجا می‌دانستند که من پیروز هستم؟ قاعدتاً شما باید به بنی عباس با پانصد سال سابقه می‌گفتید که پیروز است و با شما باشد، از کجا می‌دانستید من پیروز هستم که گفتید به ما امان بده؟

پدر علامه حلی اعلی الله مقامه الشّریف به نمایندگی از این آقایان پیش هلاکو رفت و فرمود: ما روایتی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم.

مغول‌ها هم چون به معنای ما موحد نبودند و خیلی اهل رمل و فال و طالع بودند خیلی به این حرف‌های ماورایی علاقه داشتند. هلاکو گفت: علی را بیاورید تا او را ببینم. پدر علامه حلی فرمود: متن برای ششصد سال قبل است. متن را برای هلاکو آوردند و او شگفت‌زده شد.

آن متن در کتب روایی ما هست که کسی می‌آید که فرمانده‌ی آن‌ها «کوسج» است، چشم‌هایی با فلان مشخصات دارند، وقتی حمله می‌کنند اینطور است، فلان لباس‌ها را دارند…

هلاکو این متن را دید و شگفت‌زده شد و گفت: کسی حق ندارد به حله و کربلا و نجف و کوفه وارد شود و خون بریزد.

شما امامی دارید که ششصد سال قبل، فکرِ ششصد سال بعد را کرده است، بلکه فکر شش هزار سال بعد را هم کرده است.

آن زمانی که می‌خواستند به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حمله کنند، امام صادق علیه السلام فرمودند: امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دیدند اگر اینجا بجنگند و شهید بشوند، عده‌ای که باید به این دنیا بیایند و پیرو ولایت بیایند، بخاطر اینکه قیامت می‌شود نمی‌آیند، آنجا حضرت دندان روی جگر گذاشتند که آن‌ها بیایند.

ما دعوتِ خاصِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستیم، هر کسی در این عالم شیعه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و گریه‌کنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، روز هجوم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را دیده است و خواسته است که قیامت نشود.

این روایتِ پُرطریقِ معتبرِ امام صادق علیه السلام است. کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف را ببینید، مفسران هم بصورت مفصل ذیل آیه‌ی «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا»[5] آورده‌اند.

فاطمیّه برای ما خیلی ناموسی است، آن روز که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را روی زمین می‌کشیدند، حضرت به ما نگاه کرده‌اند و خواسته‌اند ما بیاییم که بفهمیم ولایت چیست، حضرت خیلی روی ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند، اگر یک میلیارد تومان برای کسی خرج کنند، اگر کسی ده سال عمر خود را برای کسی خرج کند، آن شخص یک عمر مدیون اوست. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آن لحظه روی ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

ابن عباس عرض کرد: شما که این علم را دارید طلحه و زبیر را دستگیر کنید و به زندان بیندازید.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: اینطور که زندان‌ها پُر می‌شوند! باید برای خیانت سند داشته باشیم.

وقتی به نام دین ظلم بشود

سقیفه به نام دین ظلم کرد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینطور نبودند.

ظلم به نام دین چطور است؟ به کاری که می‌خواستند انجام بدهند برچسبِ دینی می‌زدند.

ما هم زیاد از این کارها می‌کنیم، هم افراد عادی، هم اجتماعات، هم گروه‌های دینی، هم گاهی حکومت.

اینکه ناگهان یک بچه در مسجد می‌دود و همه به او بد نگاه می‌کنند، به نام دین است، می‌گویند برای این است که اینجا خانه‌ی خداست!

این عمل شما که اگر بچه را بزنید دیگر به مسجد نمی‌آید، چقدر دینی است؟

ریشه‌ی این کار سقیفه است.

اولین کاری که سقیفه کرد این بود که گفتند برای تقویت دین رسول خدا باید خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را آتش زد!

این کار را به نام دین کردند!

«مالک بن نویره» که صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، آمد و گفت: این چه کاری است؟ ما در غدیر بودیم! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم من را بعنوان رئیس قبیله‌ی خودم منسوب کرد، ما با علی بیعت کردیم! چه اتفاق جدیدی افتاده است؟

مغیره ملعون گفت: نبودی، تغییر کرد!

«مالک بن نویره» گفت: چیزی عوض نشد، بلکه شما به نام دین به خدا و رسول خیانت می‌کنید.

یعنی ظلم به نام دین، کشتن به نام دین، فحش دادن به نام دین.

اینجا خیلی حرف هست، واقعیت این است که من خودم را از جهات مختلف سانسور می‌کنم، برای اینکه نمی‌خواهم حرف من جنجالی بشود، چون جامعه تحمل شنیدن بعضی از حرف‌ها را ندارد؛ ولی ما این کار را کرده‌ایم، ما با روش‌های غیردینی، بلکه ضددینی، زیاد کار دینی انجام داده‌ایم. این برای بیچارگیِ عدم دیدن دوران اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، سیستم ما هک شده است و خوب و بد را قاطی کرده‌ایم و اشتباه می‌کنیم.

در آن حد نیست که بگوییم عمروعاص مقدس است، ولی بهرحال هک شده‌ایم.

«به نام دین دعوا درست کردن و دشمنی کردن با آدم‌هایی که دشمن نیستند» کاری است که سقیفه راه انداخته است، اینکه مذاهب با یکدیگر بجنگند، کاری است که سقیفه راه انداخته است. ما در موضوع مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خیلی محکم هستیم، ولی اصلاً با سایر مذاهب جنگ نداریم.

شما دیده‌اید طبیب‌هایی که با یکدیگر اختلاف راه دارند، مثلاً یک طبیب طرفدار طب سنتی است و طبیب دیگر طرفدار طب صنعتی، این‌ها هم با هم خیلی دعوا دارند، چرا؟ چون می‌گوید نظر تو روی سلامت جامعه اثر دارد، چون دل من برای جامعه می‌سوزد با تو مخالفت می‌کنم.

این خیلی طبیعی است که من به آن عزیزانی که اگر لازم باشد جان خود را فدایشان می‌کنم بگویم سیستم معرفتی شما هک شده است، شما اصل دشمنی با خدا و رسول را با مقدس اشتباه می‌کنید. معلوم است که اگر دل انسان بسوزد گاهی نقد می‌کند، اما ما با سایر مذاهب اصلاً دعوا به معنای یقه‌کشی نداریم. اگر آن پزشک‌ها هم یکدیگر را نقد می‌کنند که با یکدیگر یقه‌کشی ندارند، با یکدیگر بحث می‌کنند، ما هم اینطور هستیم. ما حرف می‌زنیم، می‌گوییم ما فکری داریم که می‌بینیم الآن جهان اسلام را تحویل مستکبران عالم داده‌اید، ریشه‌ی این امر هم در این است که روز اول نپذیرفتید که مولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، بعد هر کس و ناکسی مولا شده است.

خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ»،[6] اگر صد بُت و رئیس داشته باشید بهتر است یا «أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» یک خدایی که واحد و قهار است و کسی از او قوی‌تر و بهتر و رحمان‌تر و رحیم‌تر و غفورتر و شکورتر و عالم‌تر نیست؟ ولی اگر زیر بار خدا نروی، باید برای هزار بُت و نمرود و فرعون و صدام کج و راست بشوی!

ما اگر در اینجا بحث داریم، اصلاً یقه‌کشی نداریم. بخدا قسم اگر من فهمم همسایه‌ی ما از اهل سنّت است ولی نیاز مالی دارد، والله قسم می‌خورم که غذای خودم را به او می‌دهم که شاید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به من نظری کنند. اگر بفهمم خانه‌ی او را محاصره کرده‌اند و دشمن می‌خواهد به او حمله کند، می‌روم و به او کمک می‌کنم و جان خود را سپر می‌کنم، اما به او می‌گویم هک شده‌ای. تو هک شده‌ای ولی من با تو دشمنی ندارم.

اگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رفتند و با این‌ها بحث کردند، نه اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سخنرانی کنند که بفرمایند شما مُشتی منافق هستید، عده‌ای از این‌ها منافق بودند اما مابقی که منافق نبودند، کمااینکه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: می‌بینم فرزندان شما درِ خانه‌ی فرزندان این‌ها به گدایی می‌افتند، می‌بینم که حتّی نان هم به دست شما نمی‌دهند، الآن با من دشمنی می‌کنید و فحاشی می‌کنید ولی من بچه‌ی تو را هم می‌بینم که فردا دچار گدایی می‌شود.

دیده‌اید گاهی پسری نعوذبالله نمک نشناس است، پدر خانواده هم هرچه برای او خیرخواهی می‌کند این پسر نمی‌بیند. بچه هرچقدر خطا کند، پدر پدر است، مادر مادر است. مادر مانند بچه نیست، اگر جسارت هم بشنود تحمّل می‌کند.

برای اینکه بخواهند امّت را تخریب معرفتی کنند، راه نداشت، برای اینکه آن چیزی که در قله‌ی اعتبار بود، قله‌ی اعتبار وحی و دین و خاتم انبیاء و کلام الله بود. این جماعت اهل شعر بودند، وقتی قرآن کریم نازل شد حیرت‌زده شدند و فهمیدند این کلامی است که از جای دیگری آمده است.

اگر در ماجرای سقیفه مغول با ما حمله کرده بود و مثلاً مسلمان‌ها را کشته بود، اینقدر خطر نداشت. چون عده‌ای از مردم بصورت پنهانی دینداری می‌کردند تا این هجمه‌ی نظامی کم بشود که برگردند.

وقتی صدام ملعون بود در کربلا و نجف خیلی از مظاهر دینی را محدود کرده بود، ما در کتابخانه‌ی خودمان کتاب داریم که در آن می‌گوید: «در دوره‌ی صدام اجازه نمی‌دادند راجع به فاطمه و شهادت و فدک حرف بزنیم، برای همین من در این کتاب یا پایان‌نامه نتوانستم به این موضوع بپردازم».

مردم می‌گفتند تا زمانی که این طاغوت هست بصورت زیرزمینی کارهایمان را می‌کنیم تا برود، اما اگر صدام می‌آمد و باور می‌شد که این شخص امیرالمومنین است، دیگر سیره‌ی او شیوه‌ی اسلام تلقّی می‌شد، کمااینکه شد.

تقریباً هنوز یک سال از عمر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگذشته بود، زن‌های مخالفان سیاسی سقیفه را بردند و به نام دین هتک حرمت کردند.

وقتی به نام دین وحشیگری رخ بدهد، دین‌گریزی طبیعی است.

صدام چه محبوبیتی دارد؟ اگر شما دین را به صدام ببندید، طرف مقابل طبعاً دین‌زده می‌شود. انصافاً نعوذبالله اگر نتیجه‌ی قهری قرآن کریم فقط مثل صدام باشد که من خودم به آن قرآن کافر هستم، منتها این واضح است که از این قرآن کریم بصورت طبیعی صدام بیرون نمی‌آید.

واضح است که دین‌گریزی شد، واضح است که نفاق‌پروری شد.

دوره‌ی غیبت، دوره‌ی رواداری است

امروز یکی از کارهای خیلی جدی ما این است که باید ببینیم خدای نکرده سلایق خودمان را به نام دین بر سر کسی نزنیم. یکی از خطراتی که امروز هست این است که می‌گوییم هر کسی مانند من فکر نمی‌کند لابد به جایی وصل است! لابد می‌خواهد با دین بجنگد!

در صورتی که با دین مخالف نیست، با تو مخالف است.

ما امام زمان ارواحنا فداه نیستیم که اگر حرف زدیم، هر کسی مخالفت کند قطعاً غلط است. ما نهایتاً به احتمال زیاد درست می‌گوییم. ما که امام زمان ارواحنا فداه نیستیم که حق محض باشیم و جایگاه حق محض برای خودمان قائل باشیم. ما وقتی حجّت داریم به آن چیزی که حجّت داریم عمل می‌کنیم. اما اجازه بدهیم شاید…

روزگار غیبت روزگار رواداری است، روزگاری است که باید مشترکات را محکم بگیریم. دشمن ما آن کسی است که دشمن اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، دشمن کاشانی دشمن شما نیست. این برای دوره‌ی جاهلیت است که اگر دو نفر یقه‌ی یکدیگر را می‌گرفتند، اول می‌پرسیدند کدامیک برای قبیله‌ی ماست؟ به دیگری حمله می‌کردند.

ما ملاک داریم، مدام به ما می‌گویند هر روز زیارت عاشورا بخوان، «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ»، نه دشمن را توسعه بدهید، نه دوست را تضییق کنید. نه دوست را از حد خودش توسعه بدهید، نه دشمن را بیهوده تضییق کنید. به ما ملاک داده‌اند. ملاک که کاشانی نیست!

این موضوع در بین هیئتی‌ها هم زیاد است، مثلاً ما می‌خواهیم مناسبتی را مجلس بگیریم، که آن مناسبت سلیقه‌ای است. ولی وقتی ببینیم کسی به آن مناسبت مشکل دارد، می‌گوییم که آن شخص با دین مشکل دارد و فاسق است!

دوره‌ی غیبت دوره‌ی رواداری است، دوره‌ی احتیاط است. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند: اگر یک دل بشکند، جبران کردن آن کالمحال است!

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فتوایی دارند که می‌فرمایند اگر همسر شما، شما را اذیت کرد و عذرخواهی کرد، واجب است قبول کنید، نباید معطل کنید.

دوره‌ی غیبت دوره‌ای نیست که مدام با هم دعوا کنیم، معلوم است دعوا بر سر چیست. ما آنقدر که نسبت به یکدیگر مشغول هستیم، اصلاً معمولاً فرصت نداریم…

هر خانه‌ی ما یک هسته‌ی ولایت است، اگر خیلی دیندار هستیم باید خانواده‌ی شادابِ پُرمهرِ مهربانِ پُرعطوفت داشته باشیم، باید یک کانون ولایت داشته باشیم که از آن فرزند ولایتمدار نضج بگیرد؛ یا اگر نمی‌توانیم زندگی کنیم «أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا»،[7] بدون دعوا و فحش فاصله بگیرند.

اینکه بجای اینکه برویم… اولین دشمن سقیفه نه روم شرقی بود و نه ایران، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند.

چه کسی چنین بلایی بر سر شما آورده است که اولویت شماره یک حکومت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که به نام خلافت رسول الله است، دشمن شماره یک او دختر پیامبر است؟

ما باید ببینیم که عملاً چقدر از صبح تا شب از این کارها می‌کنیم، این جناح و آن جناح، الحمدلله هر دو جناح حساب خودشان را پس داده‌اند، ما باید بدانیم که تا زمانی که با هم، تا زمانی که در این خانه قرار نباشد با هم کار کنند، نه از این جناح کاری برمی‌آید و نه از آن جناح.

تا زمانی که کشور هشتاد و چند میلیون نفری… هشتاد و چند میلیون آدم همه با هم معتبر حساب نشوند کار پیش نمی‌رود، خدای متعال هم می‌خواهد به ما تجربه بدهد و بفرماید می‌بینید که کار با افتراق پیش نمی‌رود.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

این طرف و آن طرف خبر رسید که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اقداماتی می‌کنند، حکومت یک خطای بزرگ و کار احمقانه‌ای کرد، یا بخاطر کینه‌ی شدیدی که داشت این کار را کرد، که رفت و فدک را غصب کرد.

می‌دانید که فدک نماد پیروزی اسلام است، یهودِ شکست‌ناپذیر… همین کسانی که اهل سقیفه بودند رفتند و پرچم اسلام را به زمین زدند و فرار کردند و اسلام را مفتضح کردند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیمار بودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، کَرّارِ غیر فرّار است، فرار نمی‌کند…

طرف در جنگ صفین آمد و از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سؤال کرد، گفت: می‌روم و خبر را می‌دهم، شما را در کجا ببینم؟ حضرت فرمودند: ما اینجا هستیم. یعنی هجمه‌ی جمعیت من را تکان نمی‌دهد، این من هستم که این‌ها را تکان می‌دهم. پرچم اسلام به دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود و حضرت هم پرچم را تکان می‌دادند، نه اینکه پرچم را به زمین بزنند.

برای همین وقتی دست مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را شکستند و پرچم افتاد، وقتی کس دیگری خواست برود و پرچم را بردارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: پرچم را به دست چپ علی بدهید. بعد فرمودند: تو پرچمدار من در دنیا و آخرت هستی.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بجای اینکه فرار کنند پرچم را تکان می‌دادند، یعنی ما اینجا هستیم. حضرت که از کسی نمی‌ترسیدند.

در جنگ خیبر همه‌ی مسلمین تا صبح فکر می‌کردند وقتی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیمار است چه کسی قرار است برود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند هم او از خدا و رسول راضی است و هم خدا و رسول از او راضی هستند؟ مدّعیان هم فرار کرده بودند، وقتی صبح شد، اگر کس دیگری بود لازم نبود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معجزه کنند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی را بیاورید. سلمان و ابوذر، یا سلمان و مقداد، زیر بغل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را گرفتند و آوردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیمار بودند و چشم‌درد داشتند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست به دهان مبارک خود زدند و به چشمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کشیدند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رفتند…

یهودی‌ها به هر گزینه‌ای فکر می‌کردند…

چون هنوز منجنیق به شبه‌جزیره نیامده بود، یهودی‌ها می‌گفتند که قلعه‌ی ما خراب نشدنی است، اگر در قلعه را ببندیم کسی نمی‌تواند قلعه را بزند، داخل قلعه هم به اندازه‌ی یک سال ذخیره‌ی غذا داشتند، گزینه‌ی کَندَنِ در هم به فکر کسی نمی‌رسید.

یهودی‌ها کسی به نام «مَرهَب» داشتند که وقتی آمد مدّعیان اسلام فرار کردند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رفتند و خواستند یک علامتی به یهودیان خیبر بدهند که آن کسی که در کتب خودتان هست که از طرف پیغمبر آخرالزمان می‌آید و شما را شکست می‌دهد آمده است، وگرنه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم آنجا اعجاز نمی‌کردند، درواقع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواستند آن‌ها را هدایت کنند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مرهب را با یک ضربه زدند و در را کَندند.

وقتی خیبر فرو ریخت، یهودیان دیگر بدون جنگ با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مصالحه کردند و رفتند.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فدک را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادند، یک جهت آن «آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ»[8] بود، یک جهت آن نماد آن پیروزی درخشان بود.

بلاتشبیه بلاتشبیه بلاتشبیه بلاتشبیه بلاتشبیه مثلاً چرا به شهید سلیمانی بعد از سوریه نشان فتح می‌دهند؟ می‌گویند چون تو کاری کردی که از عهده‌ی کسی برنمی‌آمد. هیچ کسی به اندازه‌ی کفشِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم نیست.

وقتی فدک را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادند، یادمان آن پیروزی بر یهود بود که یک علی بن ابیطالب [صلوات الله علیه] یک تنه فتح کرد.

این موضوع آنقدر مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند و کَرّار است (یعنی صف می‌دَرَد)، غیر فرار است، برنمی‌گردد مگر با فتح و ظفر.

این موضوع آنقدر مهم است که وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خواستند اعلام کنند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شهید شده است فرمودند: «لَقَدْ فَارَقَكُمْ أَمْسِ رَجُلٌ مَا سَبَقَهُ اَلْأَوَّلُونَ وَ لاَ يُدْرِكُهُ اَلْآخِرُونَ»[9] دیشب کسی را از دست دادید که احدی از پیشینیان به گرد پای او نرسیده بود، تا قیامت هم دیگر کسی مانند او نخواهد آمد.

بلافاصله امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: پیامبر او را به هیچ جنگی نفرستاد الا اینکه با فتح و ظفر برگشت.

«فدک» یادمان پهلوانی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود.

شاید کینه باعث شد که این‌ها حماقت کنند و فدک را غصب کنند که هزار و چهارصد سال است نمی‌دانند باید چه جوابی به ما بدهند.

به «ابن سنان» می‌گویند اوضاع خیلی بد شده است و دیگر کسی اموال مردم را محترم نمی‌داند و کسی حقوق را رعایت نمی‌کند. ابن سنان می‌گوید: چه می‌گویی؟ دنیا از آن روزی خراب شد که آن کسی که حکومت را در اختیار داشت یک تکه زمین را از علی [صلوات الله علیه] گرفت!

وقتی اسم فدک می‌آمد، یاد این موضوع می‌افتادند که سران حکومت فرار کردند و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با فتح و ظفر برگشتند.

وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حال برگشتن از خیبر بودند مسلمین از این موضوع خوشحال بودند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برگشتند و در قلعه را کَندند و پیروز شدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حال گریه کردن بودند. پرسیدند: یا رسول الله! چرا گریه می‌کنید؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی [علیه السلام] از صبح گرسنه است.

مسلماً این خانواده که فدک را هم برای خودشان نمی‌خواستند، «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»،[10] دل این حضرات برای امّت می‌سوخت… فدک نماد همه چیز بود…

غاصبین فدک را غصب کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رفتند و خطبه خواندند.

سیّد مرتضی اعلی الله مقامه الشّریف و بعضی از علمای شیعه یک متنی آورده‌اند، می‌گویند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چگونه رفت، می‌گویند: «فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها».

«لُمَّةٍ» یعنی گروه از سه تا دوازده نفر.

می‌گوید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که رفتند «فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها» با چند نفر از فرزندان کوچک خود رفتند.

«حَفَدَ» یعنی نوه، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که آنجا نوه نداشتند، به نظر ما می‌خواهد بگوید بچه‌ها خیلی کوچک بودند.

روزی وقتی می‌خواستند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جای مهمّی مانند مباهله ببرند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جلو بودند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پشت سر بودند…

اما در ماجرای فدک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باید به جهاتی در خانه می‌نشستند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نبودند.

آن کسانی هم که باید دور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گرفتند، با ظاهر قد و بالایی نداشتند، «فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها» یعنی با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه و حضرت زینب کبری سلام الله علیها رفتند، وقتی وارد مسجد شدند پرده کشید، اول شروع کرد به گریه کردن…

بخدا دل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای آن‌ها می‌سوخت…

این‌ها هم شروع کردند به گریه کردن…

بعد شروع کرد به مباحثه کردن، احتجاج کردن، کم آورد، قباله را نوشت و داد.

خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داخل مسجد است، اگر شما «کوچه» شنیده‌اید، شاید منظور حیاطِ مسجد بوده است، کوچه بیرون نبود، همه‌ی اتفاقات داخل مسجد رخ داده است، آنجا آن‌ها حرف زدند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال آمدن از آنجا بودند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه جلو، امام حسین صلوات الله علیه پشت سر، زینبین علیهما السلام… «فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها»… شش هفت ساله و سه چهار ساله…

لات‌های بی‌حیا اگر ببینند کسی بچه به دنبال دارد، می‌گویند چون بچه به دنبال داری چیزی نمی‌گویم، یعنی حتّی به مردی که با بچه است چیزی نمی‌گویند…

آن ملعون آمد و مقابل ایستاد و گفت: این چه چیزی است که در دست داری؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: قباله‌ای است که ابوبکر نوشته است و فدک را پس داده است…

آن ملعون گفت: قباله را بده.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امتناع کردند.

از امام زمان ارواحنا فداه معذرت می‌خواهم…

روزی حضرت زینب کبری سلام الله علیها روضه‌ی این چیزی که من از آن عذرخواهی کردم را فرمودند، آن روزی که می‌خواستند با یزید ملعون صحبت کنند فرمودند: «لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ اَلدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ»،[11] روزگار کار را به جایی رسانده است که من باید با تو حرف بزنم و تو صدای مرا بشنوی…

بنده هم از این موضوع از امام زمان ارواحنا فداه عذرخواهی کردم که عرض کردم گفتگو کردند…

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان         قال و مقال عالمی (علی جان!) می‌خرم از برای تو

ملعون جلو آمد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقب عقب رفتند، بچه‌ها هم ایستاده بودند و تماشا می‌کردند…

ملعون جلوتر آمد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقب‌تر رفتند…

اگر این بی‌حرمتی در اینجا نبود که روزی حرامی نزدیک نمی‌آمد که دست حضرت زینب کبری سلام الله علیها را ببندد…

آن ملعون جلو آمد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقب عقب رفتند، تا دیگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از پشت سر به دیوار رسیدند و دیگر جایی نبود…

من در اینجا نمی‌توانم حرف بزنم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روضه‌ای خوانده‌اند، آن را عرض می‌کنم…

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حال از دنیا رفتن بودند برای شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه نکرده‌اند، برای این صحنه گریه کردند، وقتی در حال گریه کردن بودند و دست حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشتند، برای این لحظه روضه خواندند و فرمودند: «يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ»،[12] این امانت خداست، از او محافظت کن…

وای بحال آن کسی که فاطمه‌ی من را خشمگین کند، چه برسد که بخواهد جسارت کند…

بعد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شروع کردند به گریه کردن، به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نگاه کردند و فرمودند: «كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ»،[13] فاطمه جان! می‌بینم… آن لحظه‌ای که دست بالا می‌رود و گوشواره‌ی تو…


[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] کشف الغمة في معرفة الأئمة ، جلد ۲ ، صفحه ۳۱۸ (وَ قَدْ أَوْرَدَ اَلطَّبْرِسِيُّ رَحِمَهُ اَللَّهِ قِصَّةَ دِعْبِلِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَى زِيَادَاتٍ عَمَّا ذَكَرْنَاهُ فَذَكَرْتُهَا عَنْ أَبِي اَلصَّلْتِ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ: دَخَلَ دِعْبِلُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْخُزَاعِيُّ عَلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِمَرْوَ فَقَالَ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّي قَدْ قُلْتُ فِيكُمْ قَصِيدَةً وَ آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي أَلاَ أُنْشِدَهَا أَحَداً قَبْلَكَ فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَاتِهَا يَا دِعْبِلُ فَأَنْشَدَ تَجَاوَبْنَ بِالْأَرْنَانِ وَ اَلزَّفَرَاتِ نَوَائِحُ عُجْمُ اَللَّفْظِ وَ اَلنَّطَقَاتِ يُخْبِرْنَ بِالْأَنْفَاسِ عَنْ سِرِّ أَنْفُسٍ أُسَارَى هَوًى مَاضٍ وَ آخَرُ آتٍ فَأَسْعَدْنَ أَوْ أَسْعَفْنَ حَتَّى تَقَوَّضَتْ صُفُوفُ اَلدُّجَى بِالْفَجْرِ مُنْهَزِمَاتٌ عَلَى اَلْعَرَصَاتِ اَلْخَالِيَاتِ مِنَ الْمَهَا سَلاَمُ شَجٍ صُبَّ عَلَى اَلْعَرَصَاتِ فَعَهْدِي بِهَا خُضْرَ اَلْمَعَاهِدِ مَأْلَفاً مِنَ اَلْعَطِرَاتِ اَلْبِيضِ وَ اَلْخَفَرَاتِ لَيَالِيَ يُعْدِينَ اَلْوِصَالَ عَلَى اَلْقِلَى وَ يُعْدِي تَدَانِينَا عَلَى اَلْغَرَبَاتِ وَ إِذْ هُنَّ يَلْحَظْنَ اَلْعُيُونَ سَوَافِرَا وَ يَسْتُرْنَ بِالْأَيْدِي عَلَى اَلْوَجَنَاتِ وَ إِذْ كُلَّ يَوْمٍ لِي بِلَحْظِي نَشْوَةٌ يَبِيتُ بِهَا قَلْبِي عَلَى نَشَوَاتٍ فَكَمْ حَسَرَاتٍ هَاجَهَا بِمُحَسِّرٍ وُقُوفِيَ يَوْمَ اَلْجَمْعِ مِنْ عَرَفَاتٍ أَ لَمْ تَرَ لِلْأَيَّامِ مَا جَرَّ جَوْرُهَا عَلَى اَلنَّاسِ مِنْ نَقْصٍ وَ طُولِ شَتَاتٍ وَ مِنْ دُوَلِ اَلْمُسْتَهْزِءِينَ وَ مَنْ غَدَا بِهِمْ طَالِباً لِلنُّورِ فِي اَلظُّلُمَاتِ فَكَيْفَ وَ مِنْ أَنَّى بِطَالِبِ زُلْفَةٍ إِلَى اَللَّهِ بَعْدَ اَلصَّوْمِ وَ اَلصَّلَوَاتِ سِوَى حُبِّ أَبْنَاءِ اَلنَّبِيِّ وَ رَهْطِهِ وَ بُغْضِ بَنِي اَلزَّرْقَاءِ وَ اَلْعَبَلاَتِ وَ هِنْدٍ وَ مَا أَدَّتْ سُمَيَّةُ وَ اِبْنُهَا أُولُو اَلْكُفْرِ فِي اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْفَجَرَاتِ هُمْ نَقَضُوا عَهْدَ اَلْكِتَابِ وَ فَرْضَهُ وَ مُحْكَمَهُ بِالزُّورِ وَ اَلشُّبُهَاتِ وَ لَمْ تَكُ إِلاَّ مِحْنَةً كَشَفَتْهُمُ بِدَعْوَى ضَلاَلٍ مِنْ هَنٍ وَ هَنَاتٍ تُرَاثٌ بِلاَ قُرْبَى وَ مُلْكٌ بِلاَ هُدًى وَ حُكْمٌ بِلاَ شُورَى بِغَيْرِ هُدَاتٍ رَزَايَا أَرَتْنَا خُضْرَةَ اَلْأُفْقِ حُمْرَةً وَ رَدَّتْ أُجَاجاً طَعْمَ كُلِّ فُرَاتٍ وَ مَا سَهَّلَتْ تِلْكَ اَلْمَذَاهِبُ فِيهِمْ عَلَى اَلنَّاسِ إِلاَّ بَيْعَةَ اَلْفَلَتَاتِ وَ مَا قِيلَ أَصْحَابُ اَلسَّقِيفَةِ جَهْرَةً بِدَعْوَى تُرَاثٍ فِي اَلضَّلاَلِ بَنَاتٍ وَ لَوْ قَلَّدُوا اَلْمُوصَى إِلَيْهِ أُمُورَهَا لَزُمَّتْ بِمَأْمُونٍ عَلَى اَلْعَثَرَاتِ أَخِي خَاتَمِ اَلرُّسْلِ اَلْمُصَفَّى مِنَ اَلْقَذَى وَ مُفْتَرَسِ اَلْأَبْطَالِ فِي اَلْغَمَرَاتِ فَإِنْ جَحَدُوا كَانَ اَلْغَدِيرُ شَهِيدَهُ وَ بَدْرٌ وَ أُحْدٌ شَامِخُ اَلْهَضَبَاتِ وَ آيٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ تُتْلَى بِفَضْلِهِ وَ إِيثَارِهِ بِالْقُوتِ فِي اَللَّزَبَاتِ وَ عِزُّ خِلاَلٍ أَدْرَكَتْهُ بِسَبْقِهَا مَنَاقِبُ كَانَتْ فِيهِ مُؤْتَنِفَاتٌ مَنَاقِبُ لَمْ تُدْرَكْ بِخَيْرٍ [بِكَيْدٍ] وَ لَمْ تُنَلْ بِشَيْءٍ سِوَى حَدِّ اَلْقَنَا اَلذَّرَبَاتِ نَجِيٌّ لِجِبْرِيلَ اَلْأَمِينِ وَ أَنْتُمُ عُكُوفٌ عَلَى اَلْعُزَّى مَعاً وَ مَنَاتِ بَكَيْتُ لِرَسْمِ اَلدَّارِ مِنْ عَرَفَاتٍ وَ أَجْرَيْتُ دَمْعَ اَلْعَيْنِ بِالْعَبَرَاتِ وَ بَانَ عُرَا صَبْرِي وَ هَاجَتْ صَابَتِي رُسُومُ دِيَارِ قَدْ عَفَتْ وَعَرَاتٍ مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاَوَةٍ وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ اَلْعَرَصَاتِ لِآلِ رَسُولِ اَللَّهِ بِالْخَيْفِ مِنْ مِنًى وَ بِالْبَيْتِ وَ اَلتَّعْرِيفِ وَ اَلْجَمَرَاتِ دِيَارٌ لِعَبْدِ اَللَّهِ بِالْخَيْفِ مِنْ مِنًى وَ لِلسَّيِّدِ اَلدَّاعِي إِلَى اَلصَّلَوَاتِ دِيَارُ عَلِيٍّ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ جَعْفَرٍ وَ حَمْزَةَ وَ اَلسَّجَّادِ ذِي اَلثَّفِنَاتِ دِيَارٌ لِعَبْدِ اَللَّهِ وَ اَلْفَضْلِ صِنْوِهِ نَجِيِّ رَسُولِ اَللَّهِ فِي اَلْخَلَوَاتِ وَ سِبْطَيْ رَسُولَ اَللَّهِ وَ اِبْنَيْ وَصِيِّهِ وَ وَارِثِ عِلْمِ اَللَّهِ وَ اَلْحَسَنَاتِ مَنَازِلُ وَحْيِ اَللَّهِ يَنْزِلُ بَيْنَهَا عَلَى أَحْمَدَ اَلْمَذْكُورِ فِي اَلسُّوَرَاتِ مَنَازِلُ قَوْمٍ يُهْتَدَى بِهُدَاهُمُ وَ تُؤْمِنُ مِنْهُمْ زَلَّةَ اَلْعَثَرَاتِ مَنَازُلَ كَانَتْ لِلصَّلاَةِ وَ لِلتُّقَى وَ لِلصَّوْمِ وَ اَلتَّطْهِيرِ وَ اَلْحَسَنَاتِ مَنَازِلُ لاَ تَيْمٌ يَحُلُّ بِرَبْعِهَا وَ لاَ اِبْنُ صَهَّاكٍ فَاتِكِ اَلْحُرُمَاتِ دِيَارٌ عَفَاهَا جَوْرُ كُلِّ مُنَابِذٍ وَ لَمْ تَعْفُ لِلْأَيَّامِ وَ اَلسَّنَوَاتِ قِفَا نَسْأَلُ اَلدَّارَ اَلَّتِي خَفَّ أَهْلُهَا مَتَى عَهْدُهَا بِالصَّوْمِ وَ اَلصَّلَوَاتِ وَ أَيْنَ اَلْأُولَى شَطَّتْ بِهِمْ غُرْبَةُ اَلنَّوَى أَفَانِينُ فِي اَلْأَطْرَافِ مُفْتَرِقَاتٍ هُمُ أَهْلُ مِيرَاثِ اَلنَّبِيِّ إِذَا اِعْتَرَوْا وَ هُمْ خَيْرٌ سَادَاتٍ وَ خَيْرُ حُمَاةٍ إِذَا لَمْ نُنَاجِ اَللَّهَ فِي صَلَوَاتِنَا بِأَسْمَائِهِمْ لَمْ يَقْبَلِ اَلصَّلَوَاتِ مَطَاعِيمُ فِي اَلْأَقْطَارِ فِي كُلِّ مَشْهَدٍ لَقَدْ شُرِّفُوا بِالْفَضْلِ وَ اَلْبَرَكَاتِ وَ مَا اَلنَّاسُ إِلاَّ غَاصِبٌ وَ مُكَذِّبٌ وَ مُضْطَغِنٌ ذُو إِحْنَةٍ وَ تِرَاتٍ إِذَا ذَكَرُوا قَتْلَى بِبَدْرٍ وَ خَيْبَرٍ وَ يَوْمِ حُنَيْنٍ أَسْبَلُوا اَلْعَبَرَاتِ فَكَيْفَ يُحِبُّونَ اَلنَّبِيَّ وَ رَهْطَهُ وَ هُمْ تَرَكُوا أَحْشَاءَنَا وَغِرَاتٍ لَقَدْ لاَيَنُوهُ فِي اَلْمَقَالِ وَ أَضْمَرُوا قُلُوباً عَلَى اَلْأَحْقَادِ مُنْطَوِيَاتٍ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ إِلاَّ بِقُرْبَى مُحَمَّدِ فَهَاشِمُ أَوْلَى مِنْ هَنٍ وَ هَنَاتٍ سَقَى اَللَّهُ قَبْراً بِالْمَدِينَةِ غَيْثَهُ فَقَدْ حَلَّ فِيهِ اَلْأَمْنُ بِالْبَرَكَاتِ نَبِيُّ اَلْهُدَى صَلَّى عَلَيْهِ مَلِيكُهُ وَ بَلَّغَ عَنَّا رُوحَهُ اَلتُّحَفَاتِ وَ صَلَّى عَلَيْهِ اَللَّهُ مَا ذَرَّ شَارِقٌ وَ لاَحَتْ نُجُومُ اَللَّيْلِ مُسْتَدِرَاتٌ أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ اَلْحُسَيْنَ مُجَدَّلاً وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتٍ إِذاً لَلَطَمْتِ اَلْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَيْتِ دَمْعَ اَلْعَيْنِ فِي اَلْوَجَنَاتِ أَ فَاطِمُ قُومِي يَا اِبْنَةَ اَلْخَيْرِ فَانْدُبِي نُجُومُ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلاَةٍ قُبُورٌ بِكُوفَانَ وَ أُخْرَى بِطَيْبَةَ وَ أُخْرَى بِفَخٍّ نَالَهَا صَلَوَاتِ وَ أُخْرَى بِأَرْضِ اَلْجَوْزَجَانِ مَحَلُّهَا وَ قَبْرٌ بِبَاخَمْرَى لَدَى اَلْغُرُبَاتِ وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادٍ لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ تَضَمَّنَهَا اَلرَّحْمَنُ فِي اَلْغُرُفَاتِ وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ أَلَحَّتْ عَلَى اَلْأَحْشَاءِ بِالزَّفَرَاتِ إِلَى اَلْحَشْرِ حَتَّى يَبْعَثَ اَللَّهُ قَائِماً يُفَرِّجُ عَنَّا اَلْغَمَّ وَ اَلْكُرُبَاتِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى أَرْشَدَ اَللَّهُ أَمْرَهُ وَ صَلَّى عَلَيْهِ أَفْضَلَ اَلصَّلَوَاتِ فَأَمَّا اَلْمُمِضَّاتُ اَلَّتِي لَسْتُ بَالِغاً مَبَالِغَهَا مِنِّي بِكُنْهِ صِفَاتِ قُبُورٌ بِبَطْنِ اَلنَّهَرِ مِنْ جَنْبِ كَرْبَلاَءَ مُعَرَّسُهُمْ مِنْهَا بِشَطِّ فُرَاتِ تَوَفَّوْا عِطَاشاً بِالْفُرَاتِ فَلَيْتَنِي تُوُفِّيتُ فِيهِمْ قَبْلَ حِينَ وَفَاتِي إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو لَوْعَةً عِنْدَ ذِكْرِهِمْ سَقَتْنِي بِكَأْسِ اَلذُّلِّ وَ اَلْقَصَعَاتِ أَخَافُ بِأَنْ أَزْدَادَهُمْ فَتَشُوقَنِي مَصَارُعُهِمْ بِالْجَزْعِ وَ اَلنَّخَلاَتِ تَقَسَّمَهُمْ رَيْبُ اَلْمَنُونِ فَمَا تَرَى لَهُمْ عَقْرَةً مَغْشِيَّةَ اَلْحَجَرَاتِ خَلاَ أَنَّ مِنْهُمْ بِالْمَدِينَةِ عُصْبَةُ مَدِينِينَ أَنْضَاءً مِنَ اَللَّزَبَاتِ قَلِيلَةُ زُوَّارً سِوَى أَنَّ زُوَّراً مِنَ اَلضَّبْعِ وَ اَلْعِقْبَانِ وَ اَلرَّخَمَاتِ لَهُمْ كُلَّ يَوْمٍ تُرْبَةٌ بِمَضَاجِعٍ ثَوَتْ فِي نَوَاحِي اَلْأَرْضِ مُفْتَرِقَاتٍ تَنَكَّبَ لَأْوَاءُ اَلسِّنِينَ جَوَارُهُمْ وَ لاَ تَصْطَلِيهِمْ جَمْرَةَ اَلْجَمَرَاتِ وَ قَدْ كَانَ مِنْهُمْ بِالْحِجَازِ وَ أَرْضِهَا مَغَاوِيرُ نَحَّارُونَ فِي اَلْأَزَمَاتِ حِمًى لَمْ تَزُرْهُ اَلْمُذْبِنَاتُ وَ أَوْجُهٌ تُضِيءُ لَدَى اَلْأَسْتَارِ وَ اَلظُّلُمَاتِ إِذَا وَرَدُوا خَيْلاً بِسُمْرٍ مِنَ اَلْقَنَا مَسَاعِيرَ حَرْبٍ أَقْحَمُوا اَلْغَمَرَاتِ فَإِنْ فَخَرُوا يَوْماً أَتَوْا بِمُحَمَّدٍ وَ جِبْرِيلَ وَ اَلْفُرْقَانِ وَ اَلسُّوَرَاتِ وَ عَدُّوا عَلِيّاً ذَا اَلْمَنَاقِبِ وَ اَلْعُلَى وَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ خَيْرَ بَنَاتِ وَ حَمْزَةَ وَ اَلْعَبَّاسَ ذَا اَلْهَدْي وَ اَلتُّقَى وَ جَعْفَرَهَا اَلطَّيَّارَ فِي اَلْحُجُبَاتِ أُولَئِكَ لاَ مَنْتُوجُ هِنْدٍ وَ حِزْبُهَا سُمَيَّةَ مِنْ نُوْكَى وَ مِنْ قَذَرَاتِ سَتُسْأَلُ تَيْمٌ عَنْهُمُ وَ عَدِيُّهَا وَ بَيْعَتُهُمْ مِنْ أَفْجَرِ اَلْفَجَرَاتِ هُمُ مَنَعُوا اَلْآبَاءَ عَنْ أَخْذِ حَقِّهِمْ وَ هُمْ تَرَكُوا اَلْأَبْنَاءَ رَهْنَ شَتَاتِ وَ هُمْ عَدَلُوهَا عَنْ وَصِيِّ مُحَمَّدٍ فَبَيْعَتُهُمْ جَاءَتْ عَلَى اَلْغَدَرَاتِ وَلِيُّهُمُ صِنْوُ اَلنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْفَرَّاجُ لْلَغَمَرَاتِ مَلاَمِكُ فِي آلِ اَلنَّبِيِّ فَإِنَّهُمْ أَحِبَّايَ مَا دَامُوا وَ أَهْلُ ثِقَاتِي تَحَيَّزْتُهُم رُشْداً لِنَفْسِي وَ إِنَّهُمْ عَلَى كُلِّ حَالٍ خِيرَةُ اَلْخَيَرَاتِ نَبَذْتُ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ صَادِقاً وَ سَلَّمْتُ نَفْسِي طَائِعاً لِوُلاَتِي فَيَا رَبِّ زِدْنِي فِي هَوَايَ بَصِيرَةً وَ زِدْ حُبَّهُمْ يَا رَبِّ فِي حَسَنَاتِي سَأَبْكِيهم مَا حَجَّ لِلَّهِ رَاكِبٌ وَ مَا نَاحَ قُمْرِيٌّ عَلَى اَلشَّجَرَاتِ وَ إِنِّي لَمَوْلاَهُمْ وَ قَالَ عَدُوُّهُمْ وَ إِنِّي لَمَحْزُونٌ بِطُولِ حَيَاتِي بِنَفْسِي أَنْتُمْ مِنْ كُهُولٍ وَ فِتْيَةٍ لِفَكِّ عَنَاةٍ أَوْ لِحَمْلِ دِيَاتِ وَ لِلْخَيْلِ لَمَّا قَيَّدَ اَلْمَوْتُ خَطْوَهَا فَأَطْلَقْتُهُمْ مِنْهُنَّ بِالذَّرَبَاتِ أُحِبُّ قَصِيَّ اَلرَّحْمِ مِنْ أَجَلِ حُبِّكُمْ وَ أَهْجُرُ فِيكُمْ زَوْجَتِي وَ بَنَاتِي وَ أَكْتُمُ حُبَّيْكُم مَخَافَةَ كَاشِحٍ عَنِيدٍ لِأَهْلِ اَلْحَقِّ غَيْرِ مُوَاتٍ فَيَا عَيْنُ بَكِّيهِمْ وَ جُودِي بِعَبْرَةٍ فَقَدْ آنَ لِلتِّسْكَابِ وَ اَلْهَمَلاَتِ لَقَدْ خِفْتُ فِي اَلدُّنْيَا وَ أَيَّامِ سَعْيِهَا وَ إِنِّي لَأَرْجُو اَلْأَمْنَ عِنْدَ وَفَاتِي أَ لَمْ تَرَ أَنِّي مُذْ ثَلاَثُونَ حِجَّةً أَرُوحُ وَ أَغْدُوا دَائِمَ اَلْحَسَرَاتِ أَرَى فَيْئَهُمْ فِي غَيْرِهِمْ مُتَقَسِّماً وَ أَيْدِيَهِمُ مِنْ فَيْئِهِمْ صَفِرَاتِ وَ كَيْفَ أُدَاوِي مِنْ جَوًى بِيَ وَ اَلْجَوَى أُمَيَّةُ أَهْلُ اَلْكُفْرِ وَ اَللَّعَنَاتِ وَ آلُ زِيَادٍ فِي اَلْحَرِيرِ مَصُونَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ مُنْهَتَكَاتٌ سَأَبْكِيهِمُ مَا ذَرَّ فِي اَلْأُفْقِ شَارِقاً وَ نَادَى مُنَادِي اَلْخَيْرِ بِالصَّلَوَاتِ وَ مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ حَانَ غُرُوبُهَا وَ بِاللَّيْلِ أَبْكِيهِمْ وَ بِالْغَدَوَاتِ دِيَارُ رَسُولِ اَللَّهِ أَصْبَحْنَ بَلْقَعاً وَ آلُ زِيَادٍ تَسْكُنُ اَلْحُجُرَاتِ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ تَدْمَى نُحُورُهُمْ وَ آلُ زِيَادٍ رَبَّةُ اَلْحَجَلاَتِ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ تُسْبَى حَرِيمُهُمْ وَ آلُ زِيَادٍ آمَنُوا اَلسَّرَبَاتِ وَ آلُ زِيَادٍ فِي اَلْقُصُورِ مَصُونَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ فِي اَلْفَلَوَاتِ إِذَا وَتَرُوا مَدُّوا إِلَى وَاتِرِيهِم أَكُفّاً عَنِ اَلْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتِ فَلَوْ لاَ اَلَّذِي أَرْجُوهُ فِي اَلْيَوْمِ أَوْ غَدٍ تَقَطَّعُ نَفْسِي إِثْرَهُمْ حَسَرَاتِ خُرُوجُ إِمَامٍ لاَ مَحَالَةَ خَارِجٌ يَقُومُ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ وَ اَلْبَرَكَاتِ يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ وَ يَجْزِي عَلَى اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلنَّقِمَاتِ فَيَا نَفْسُ طِيبِي ثُمَّ يَا نَفْسُ فَأَبْشِرِي فَغَيْرُ بَعِيدٍ كُلُّ مَا هُوَ آتٍ وَ لاَ تَجْزَعِي مِنْ مُدَّةِ اَلْجَوْرِ إِنَّنِي أَرَى قُوَّتِي قَدْ آذَنَتْ بِثَبَاتِ فَإِنْ قَرَّبَ اَلرَّحْمَنُ مِنْ تِلْكَ مُدَّتِي وَ أَخَّرَ مِنْ عُمُرِي وَ وَقْتِ وَفَاتِي شَفَيْتُ وَ لَمْ أَتْرُكْ لِنَفْسِي غُصَّةً وَ رَوَّيْتُ مِنْهُمْ مُنْصُلِي وَ قَنَاتِي فَإِنِّي مِنَ اَلرَّحْمَنِ أَرْجُو بِحُبِّهِمْ حَيَاةً لَدَى اَلْفِرْدَوْسِ غَيْرَ تَبَاتِ عَسَى اَللَّهُ أَنْ يَرْتَاحَ لِلْخَلْقِ إِنَّهُ إِلَى كُلِّ قَوْمٍ دَائِمُ اَللَّحَظَاتِ فَإِنْ قُلْتُ عُرْفاً أَنْكَرُوهُ بِمُنْكَرٍ وَ غَطُّوا عَلَى اَلتَّحْقِيقِ بِالشُّبُهَاتِ تَقَاصَرَ نَفْسِي دَائِماً عَنْ جِدَالِهِمْ كَفَانِي مَا أَلْقَى مِنَ اَلْعَبَرَاتِ أُحَاوِلُ نَقْلَ اَلصُّمِّ عَنْ مُسْتَقَرِّهَا وَ أَسْمَاءِ أَحْجَارٍ مِنَ اَلصَّلَدَاتِ فَحَسْبِيَ مِنْهُمْ أَنْ أَبُوءَ بِغُصَّةٍ تَرَدَّدَ فِي صَدْرِي وَ فِي لَهَوَاتِي فَمِنْ عَارِفٍ لَمْ يَنْتَفِعُ وَ مُعَانِدٍ تَمِيلُ بِهِ اَلْأَهْوَاءُ لِلشَّهَوَاتِ كَأَنَّكَ بِالْأَضْلاَعِ قَدْ ضَاقَ ذَرْعُهَا لِمَا حَمَلَتْ مِنْ شِدَّةِ اَلزَّفَرَاتِ فَقَالَ دِعْبِلٌ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لِمَنْ هَذَا اَلْقَبْرُ بِطُوسَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَبْرِي وَ لاَ تَنْقَضِي اَلْأَيَّامُ وَ اَلسِّنُونَ حَتَّى تَصِيرَ طُوسُ مُخْتَلَفَ شِيعَتِي فَمَنْ زَارَنِي فِي غُرْبَتِي كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَغْفُوراً لَهُ وَ نَهَضَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لاَ تَبْرَحْ وَ أَنْفَذَ إِلَيْهِ صُرَّةً فِيهَا مِائَةُ دِينَارٍ فَرَدَّهَا وَ قَالَ مَا لِهَذَا جِئْتُ وَ طَلَبَ شَيْئاً مِنْ ثِيَابِهِ فَأَعْطَاهُ جُبَّةً مِنْ خَزٍّ وَ اَلصُّرَّةَ وَ قَالَ لِلْخَادِمِ قُلْ لَهُ خُذْهَا فَإِنَّكَ سَتَحْتَاجُ إِلَيْهَا وَ لاَ تُعَاوِدْنِي فَأَخَذَهَا وَ سَارَ مِنْ مَرْوَ فِي قَافِلَةٍ فَوَقَعَ عَلَيْهِمُ اَللُّصُوصُ وَ أَخَذُوهُمْ وَ جَعَلُوا يَقْسِمُونَ مَا أَخَذُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَتَمَثَّلُ رَجُلٌ مِنْهُمْ بِقَوْلِهِ أَرَى فَيْئَهُمْ فِي غَيْرِهِمْ مُتَقَسِّماً اَلْبَيْتِ فَقَالَ دِعْبِلٌ لِمَنْ هَذَا اَلْبَيْتِ فَقَالَ لِرَجُلٍ مِنْ خُزَاعَةَ يُقَالُ لَهُ دِعْبِلٌ فَقَالَ فَأَنَا دِعْبِلٌ قَائِلُ هَذِهِ اَلْقَصِيدَةِ فَحَلُّوا كِتَافَهُ وَ كِتَافَ جَمِيعِ مَنْ فِي اَلْقَافِلَةِ وَ رَدُّوا إِلَيْهِمْ جَمِيعَ مَا أُخِذَ مِنْهُمْ وَ سَارَ دِعْبِلٌ حَتَّى وَصَلَ إِلَى قُمْ فَأَنْشَدَهُمْ اَلْقَصِيدَةَ فَوَصَلُوهُ بِمَالٍ كَثِيرٍ وَ سَأَلُوهُ أَنْ يَبِيعَ اَلْجُبَّةَ مِنْهُمْ بِأَلْفِ دِينَارٍ فَأَبَى وَ سَارَ عَنْ قُمْ فَلَحِقَهُ قَوْمٌ مِنْ أَحْدَاثِهِمْ وَ أَخَذُوا اَلْجُبَّةَ مِنْهُ فَرَجَعَ وَ سَأَلَهُمْ رَدَّهَا فَقَالُوا لاَ سَبِيلَ إِلَى ذَلِكَ فَخُذْ ثَمَنَهَا أَلْفَ دِينَارٍ فَقَالَ عَلَى أَنْ تَدْفَعُوا إِلَيَّ شَيْئاً مِنْهَا فَأَعْطَوْهُ بَعْضَهَا وَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عَادَ إِلَى وَطَنِهِ فَوَجَدَ اَللُّصُوصَ قَدْ أَخَذُوا جَمِيعَ مَا فِي مَنْزِلِهِ فَبَاعَ اَلْمِائَةَ دِينَارٍ اَلَّتِي وَصَلَهُ بِهَا اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلشِّيعَةِ كُلَّ دِينَارٍ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ تَذَكَّرَ قَوْلَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّكَ سَتَحْتَاجُ إِلَيْهَا .)

[5] سوره مبارکه فتح، آیه 25 (هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ ۚ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا)

[6] سوره مبارکه یوسف، آیه 39 (يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ)

[7] سوره مبارکه احزاب، آیه 28 (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا)

[8] سوره مبارکه اسراء، آیه 26 (وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا)

[9] خصائص الأئمة علیهم السلام ، جلد ۱ ، صفحه ۷۹ (وَ لَمَّا قُبِضَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ خَطَبَ اَلنَّاسَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ – لَقَدْ فَارَقَكُمْ أَمْسِ رَجُلٌ مَا سَبَقَهُ اَلْأَوَّلُونَ وَ لاَ يُدْرِكُهُ اَلْآخِرُونَ فِي حِلْمٍ وَ لاَ عِلْمٍ وَ مَا تَرَكَ مِنْ صَفْرَاءَ وَ لاَ بَيْضَاءَ وَ لاَ دِينَاراً وَ لاَ دِرْهَماً وَ لاَ عَبْداً وَ لاَ أَمَةً إِلاَّ سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ وَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُعْطِيهِ اَلرَّايَةَ فَلاَ يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اَللَّهُ عَلَيْهِ)

[10] سوره مبارکه انسان، آیه 8

[11] لهوف، صفحه 174 (مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِكَ وَ كَيْفَ لاَ تَقُولُ ذَلِكَ وَ قَدْ نَكَأْتَ اَلْقَرْحَةَ وَ اِسْتَأْصَلْتَ اَلشَّافَةَ بِإِرَاقَتِكَ دِمَاءَ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ نُجُومِ اَلْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ تَهْتِفُ بِأَشْيَاخِكَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تُنَادِيهِمْ فَلَتَرِدَنَّ وَشِيكاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّكَ شَلَلْتَ وَ بَكِمْتَ وَ لَمْ تَكُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ اَللَّهُمَّ خُذْ لَنَا بِحَقِّنَا وَ اِنْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا فَوَ اَللَّهِ مَا فَرَيْتَ إِلاَّ جِلْدَكَ وَ لاَ حَزَزْتَ إِلاَّ لَحْمَكَ وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِمَاءِ ذُرِّيَّتِهِ وَ اِنْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِي عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَيْثُ يَجْمَعُ اَللَّهُ شَمْلَهُمْ وَ يَلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ يَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ « وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْيٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ  » وَ حَسْبُكَ بِاللَّهِ حَاكِماً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَصِيماً وَ بِجَبْرَئِيلَ ظَهِيراً وَ سَيَعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقَابِ اَلْمُسْلِمِينَ « بِئْسَ لِلظّٰالِمِينَ بَدَلاً  » وَ أَيُّكُمْ« شَرٌّ مَكٰاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً  » وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ اَلدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ لَكِنَّ اَلْعُيُونَ عبْرَى وَ اَلصُّدُورَ حَرَّى أَلاَ فَالْعَجَبُ كُلُّ اَلْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اَللَّهِ اَلنُّجَبَاءِ بِحِزْبِ اَلشَّيْطَانِ اَلطُّلَقَاءِ فَهَذِهِ اَلْأَيْدِي تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ اَلْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا – وَ تِلْكَ اَلْجُثَثُ اَلطَّوَاهِرُ اَلزَّوَاكِي تَنْتَابُهَا اَلْعَوَاسِلُ وَ تُعَفِّرُهَا أُمَّهَاتُ اَلْفَرَاعِلِ وَ لَئِنِ اِتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدَنَّا وَشِيكاً مَغْرَماً حِينَ لاَ تَجِدُ إِلاَّ مَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ « وَ مٰا رَبُّكَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِيدِ  » فَإِلَى اَللَّهِ اَلْمُشْتَكَى وَ عَلَيْهِ اَلْمُعَوَّلُ فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اِسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اَللَّهِ لاَ تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لاَ تُمِيتُ وَحْيَنَا وَ لاَ تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لاَ تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلاَّ فَنَدٌ وَ أَيَّامُكَ إِلاَّ عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلاَّ بَدَدٌ يَوْمَ يُنَادِي اَلْمُنَادِي« أَلاٰ لَعْنَةُ اَللّٰهِ عَلَى اَلظّٰالِمِينَ  » فَ« اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِينَ» –  اَلَّذِي خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ اَلثَّوَابَ وَ يُوجِبَ لَهُمُ اَلْمَزِيدَ وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا اَلْخِلاَفَةَ إِنَّهُ رَحِيمٌ وَدُودٌ وَ« حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ».)

[12] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِيسَى اَلضَّرِيرِ عَنِ اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِكَةِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِي بَيْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّي وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ كُونِي عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ يَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِيداً وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِبُكَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ يَا عَلِيُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّي لَهُمْ وَ لِمَنْ شَايَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِيعَتِهِمْ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ يَا فَاطِمَةُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِيسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّي طَوِيلاً ثُمَّ قَالَ لَيْسَ كَمَا ذَكَرُوا وَ لَكِنَّكَ يَا عِيسَى كَثِيرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِكَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِي دِينِي وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَةَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِي وَ لَكِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَكَ يَكْشِفُهَا لِي فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِي مَرَضِهِ دَعَا عَلِيّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوكِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّهُ رَجُلٌ لَيِّنٌ وَ أَكْرَهُ أَنْ يُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ يُصَلِّي هُوَ وَ أَنَا أَكْفِيهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَيْهِ لاَ أَرَاهُ يُفِيقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ يَقْدِرُ أَنْ يُفَارِقَهُ يُرِيدُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ يُفِيقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ يَأْمُرَ عَلِيّاً بِالصَّلاَةِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّيْلَةِ وَ فِي آخِرِ كَلاَمِهِ اَلصَّلاَةَ اَلصَّلاَةَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ لِيُصَلِّيَ بِالنَّاسِ فَأَنْكَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِكَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُكَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِيَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِيَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِيٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ يَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَيْنَ بَاكٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ سَاعَةً وَ يَسْكُتُ سَاعَةً وَ كَانَ مِمَّا ذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِي فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ فِيهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَيَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ حُجَّةُ اَللَّهِ لِي عَلَيْكُمْ وَ خَلَّفْتُ فِيكُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَكْبَرَ عَلَمَ اَلدِّينِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِيِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا  عَنْهُ وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً  أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَنْزُ اَللَّهِ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ  وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَيْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِي غَداً بِالدُّنْيَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ يَأْتِي أَهْلُ بَيْتِي شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِينَ مَظْلُومِينَ تَسِيلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَكُمْ وَ بِيعَاتِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَةِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آيَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُكُمْ وَ بَلَّغَتْكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ لٰكِنِّي أَرٰاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ  لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّاراً مُرْتَدِّينَ مُتَأَوِّلِينَ لِلْكِتَابِ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّةَ بِالْهَوَى لِأَنَّ كُلَّ سُنَّةٍ وَ حَدَثٍ وَ كَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ يَهْدِي إِلَيْهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ  وَلِيُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَلِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِي وَ حِكْمَتِي وَ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَكْذِبَنَّكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ أَرْكَانُ اَلدِّينِ وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ أَمِينِي وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِي وَ اَلْمُوفِي بِعَهْدِي عَلَى سُنَّتِي – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِي إِيمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِي لِقَاءً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَةً عَمْيَاءَ وَ فِي اَلْأُمَّةِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ كَفَرَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ عُدَّةٌ فَلْيَأْتِ فِيهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِكَ كُلِّهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَيَّ تِبَاعَةٌ .)

[13] الأمالي (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۸۸ (أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا اِبْنُ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ ، عَنْ عِكْرِمَةَ ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ ، قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) اَلْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ، فَقِيلَ لَهُ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ ، مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ: أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي ، وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي، كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ اِبْنَتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي ‘يَا أَبَتَاهْ، يَا أَبَتَاهْ’ فَلاَ يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي. فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ) فَبَكَتْ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) : لاَ تَبْكِيِنَّ. يَا بُنَيَّةِ. فَقَالَتْ: لَسْتُ أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِي مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنْ أَبْكِي لِفِرَاقِكَ، يَا رَسُولَ اَللَّهِ . فَقَالَ لَهَا: أَبْشِرِي يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اَللَّحَاقِ بِي، فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي .)