جلسه دوم “اهمیت عملی پرداختن به سیره اهل بیت علیهم السلام با تأکید بر سیره‌ی امام باقر علیه السلام” از سه جلسه

9

نویسنده

ادمین سایت

حجت الاسلام کاشانی روز سه شنبه مورخ 13 خرداد 1404 مصادف با ایام مسلمیه و شهادت امام باقر علیه السلام در بیت الرضا علیه السلام به ادامه ی سخنرانی با موضوع “اهمیت عملی پرداختن به سیره اهل بیت علیهم السلام با تأکید بر سیره‌ی امام باقر علیه السلام” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می‌شود.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمت حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین و وجود نورانی باقرالعلوم حضرت محمد بن علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، به محضر باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

مرور جلسه­ی گذشته

جلسه­ی گذشته عرض کردیم اگر سیره­ی امام، سیره­ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، بین ما مطرح شود، کأنّه در حال تماشا کردن آن بزرگواران هستیم، در اینصورت بصورت خیلی طبیعی آن بزرگواران را دوست خواهیم داشت.

از این موضوع مثال زدیم که وقتی کسی فوتبال فوتبالیستی را می­بیند، بعد از مدتی نسبت به او علاقه­مند می­شود، دیدن نقات قوّت هر فردی در هر موضوعی، «محبت» بهمراه دارد.

امام که دیگر یک جهت و دو جهت نیست، تفوّق امام هم مانند تفوّق سایرین نیست، پس مسلماً دیدنِ آن بزرگواران بصورت طبیعی و خیلی آسان به ما کمک می­کند که بخواهیم مانند آن بزرگواران باشیم، یعنی علاقه­مند باشیم که مانند آن بزرگواران شویم، دوست می­داریم که شبیه آن بزرگواران شویم، و این موضوع منجر به تغییر رفتار خواهد شد، و باید جلسات به این سمت برود، اگر اینطور نباشد یعنی جلسات اشتباه عمل می­کنند. این امر زمینه­های معرفتی هم بهمراه دارد، اینطور ما متوجه می­شویم که در خیلی امور چگونه رفتار کنیم.

یکی از کارهایی که خوب است انسان در هر صنفی که دارد انجام دهد، مثلاً اگر انسان شوهر است، اگر پدر است، اگر مادر است، اگر فرزند است، اگر معلم است، اگر کاسب است، اگر مسئولیتی دارد، اگر نماینده­ی مجلس است، اگر وزیر است، اگر وکیل است، اگر مدیرکل کذاست، خیال کند قرار بود امام باقر سلام الله علیه این پست را در اختیار داشته باشد، در اینصورت حضرت چگونه عمل می­کرد؟ سپس سعی کند به مواردی که می­تواند عمل کند، بلکه خودی نشان داده باشد و به محضر حضرت عرض کند که ما دوست داشتیم به اندازه­ی یک ارزن از یک دریا به شما نزدیک شویم. این موضوع خیلی کمک می­کند.

من الآن خودم را عرض می­کنم، اگر امام باقر علیه السلام امروز یک آخوند بود، چطور بود؟ واضح است که من امام باقر روحی فداه و سلام الله علیه نیستم! کدامیک از کارهای خود را می­توانم به اندازه­ی یک ارزن شبیه کارهای حضرت کنم؟

در اینصورت آیا واقعاً در آن جامعه دین­گریزی رخ می­دهد؟ یا مردم برای یکدیگر جان می­دهند؟ اگر شوهری بخواهد به اندازه­ی یک ارزن شبیه امام باقر علیه السلام باشد، اگر پسری بخواهد به اندازه­ی یک ارزن شبیه امام باقر علیه السلام باشد، اگر معلمی بخواهد به اندازه­ی یک ارزن شبیه امام باقر علیه السلام باشد، و همینطور هر کسی در هر جایی که هست؛ اگر غیر از این عمل کنیم، حسرت خواهیم کرد و فرصت خواهد گذشت.

از تو حرکت، از خدا برکت

روز قیامت ما خواهیم دید کسانی در همین روزگار ما بودند که یک قدم به حضرات معصومین علیهم السلام نزدیک شدند، آن بزرگواران هم دستشان را گرفتند و آن­ها را سیر دادند.

«از تو حرکت، از خدا برکت» اینطور نیست که قرار باشد من بخواهم راه بروم، اگر من قصد کنم که بخواهم به سمت آن بزرگواران بروم، آن بزرگواران ما را می­برند، حتّی لازم نیست کسی بصورت حضوری به محضر آن بزرگواران بروند، مُلک و ملکوت عالم در دست­شان است، اگر بخواهند افاضه می­کنند، کمااینکه ما کسانی را دیده­ایم که خدماتی داشته­اند، مثلاً کسی خیلی به پدر خود خدمت کرده است، کسی به شیعیان خدمت کرده است، کسی با خلوص قدمی برداشته است، ناگهان به او حکمت عطا کرده­اند.

در همین بازار تهران کاسبی داشته­ایم که وقتی صحبت می­کرد، حکمت می­گفت. او سواد نداشت ولی اگر خدای متعال بخواهد هدایت می­کند. «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»،[4] خدای متعال راه را باز می­کند. اگر کسی به اندازه­ی یک ارزن به سمت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین حرکت کند، نور و برکت پیدا می­کند.

زمانی من به رفقای طلبه عرض می­کردم وقتی مطلبی را از جایی می­خواندیم، اگر نام راوی را نگوییم نور ندارد؛ اگر می­خواهیم حواس مخاطب هم با نام بردن از صد کتاب پرت نشود، چند کتاب یا راوی را نام ببریم. مثلاً بگوییم «ان شاء الله خدای متعال شیخ صدوق را رحمت کند، ببینید اینجا چه روایتی آورده است»، این کار به جلسه نور می­دهد، چون اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اهل وفا هستند.

اگر امام باقر علیه السلام منبر بروند، آیا معاذالله حق کسی را مخفی می­کنند؟

یکی از دوستان ما که مداح اهل فضیلتی است، می­گوید وقتی جلسه­ای قفل شود، من بیتی که شاعر تخلص کرده است را می­خوانم، یعنی او را هم در جلسه شریک می­کنم که به جلسه نور بدهد.

اگر ما به اندازه­ی یک ارزن به سمت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین حرکت کنیم، آن­ها باب را باز می­کنند، وگرنه قرار نیست ما کاری کنیم.

اگر به این موضوع توجه کنیم جامعه حلوا می­شود، این همان چیزی است که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دوست داشتند.

حضرت فرمودند من دوست دارم وقتی کسی در جمعی شیعه است، راستگویی و امانتداری این شخص از بقیه متفاوت باشد، این موضوع مرا خوشحال می­کند. وقتی پرسیدند چرا این شخص اینطور است؟ بگویند: «هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ»،[5] یعنی بگویند چون این شخص شاگرد امام صادق علیه السلام است.

ظالم باشیم یا مظلوم؟

اگر سیره­ی ائمه علیهم السلام در سطح تئوری باقی بماند، جفای به آن بزرگواران است، آن بزرگواران خواسته­اند ما را رشد بدهد.

اگر در این سطح بماند که فقط بگوییم آقای ما خیلی خوب است، مردم می­گویند اگر آقای تو خیلی خوب است، چرا تو اینقدر بیچاره هستی؟ نسبت تو با این بزرگواران چیست؟

شما این روایت را به این نیّت گوش دهید که فرض کنید امام باقر علیه الصلاة و السلام همسایه­ی ماست، اگر امروز بودند چطور بودند؟

امام باقر صلوات الله علیه به یک شاگرد برجسته­ی خودشان… «جابر بن یزید جُعفی» از آن کسانی است که خیلی فحش خورده است، البته این هم نعمتی است که انسان آبروی خود را در این دنیا برای امام بدهد، چون اگر آبروی خود را بدهد، از اینکه تن خود را بدهد سخت­تر است، اینطور بخاطر امام انگشت­نما می­شود… البته اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نخواسته­اند ما انگشت­نما شویم، یعنی ما نباید بیهوده کاری کنیم که انگشت­نما شویم.

منظور این است که من در مسیر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خدمت کنم و وظیفه­ی خود را انجام دهم، عدّه­ای بر حسب بغضی که به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دارند به من اهانت کنند، نه اینکه من با کارِ بیهوده­ای انگشت­نما شوم.

حضرت به این «جابر بن یزید جُعفی» که در راه ائمه علیهم السلام فحش خورده است و به او توهین شده است… اصلاً این امر آنقدر مهم بوده است که مسلم در مقدمه­ی کتاب خود «صحیح مسلم» جسارتی به «جابر بن یزید جُعفی» کرده است.

البته واضح است که بنده قصد ندارم بگویم «جابر بن یزید جُعفی» معصوم بوده است، او صحابی و شاگرد اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است و خدمات زیادی دارد.

به حضرت باقر صلوات الله علیه منسوب است که حضرت وصیت مفصلی به او فرموده است، یکی اینکه فرمود: «إِنْ ظُلِمْتَ فَلاَ تَظْلِمْ»،[6] بین اینکه ظالم باشی یا مظلوم، مظلوم بودن را انتخاب کن؛ درواقع اگر می­توانی حق خودت را بگیری بگیر، اما اگر نمی­شود و شرایط طوری است که باید یا تو ظلم کنی یا طرف مقابل…

الآن شما نگاه کنید طرف شیعه­ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، بچه هیئتی است، سینه­زن و گریه­کن است، با همسر خود توافق ندارند، هر دو یک وکیل کارکشته اخذ می­کنند، آن وکیل هر کار شرّی را به این­ها یاد می­دهد!

البته وکیل مؤمن هم داریم، ولی متأسفانه از قدیم، وکیل بد زیاد داشتیم. یعنی مسیر قضاوت، قاضی و وکیل و دادستان و در شرف رفتن به جهنم هستند، مگر اینکه خدا به آن­ها رحم کند.

البته قاضی و وکیل و دادستان خوب هم داریم، در همین تهران یک قاضی حضور داشت، یک نفر از اولیای خدا به محضر امام زمان ارواحنا فداه تشرّف پیدا کرده بودند، حضرت به او فرموده بودند، چرا در تشییع او شرکت نکردی؟ ما در تشییع او شرکت کردیم.

آیا ممکن است یک قاضی هم اینقدر بالا برود؟ بله! اما کم و سخت است، چون زور و قدرت زیادی دارد، احتمال ظلم او هم زیاد است، احتمال اشتباه او هم زیاد است؛ خلاصه اینکه جایگاه خطرناکی است، هرچه می­توانید به سمت این کارها نروید، مگر اینکه کسی خیلی تمرین کرده باشد و تربیت شده باشد.

این وکیل هر اشتباهی را به آقا یاد می­دهد، آن وکیل هم هر اشتباهی را به خانم یاد می­دهد، کأنّه سلمان و مغیره با یکدیگر در دادگاهی حضور پیدا کرده­اند! هر اشتباهی را نسبت به یکدیگر انجام می­دهند، طرف لباس مشکی هم به تن کرده است و سینه هم می­زند!

حضرت فرمودند: جابر! «إِنْ ظُلِمْتَ فَلاَ تَظْلِمْ»، اگر به تو ظلم شد، تو حق نداری ظلم کنی!

طرف از آیت الله وحید خراسانی حفظه الله استفتاء کرده است (تقریباً نوع مراجع اینطور فرموده­اند) ما در محله­ای هستیم که همسایگان ما سنّی هستند و خیلی ما را اذیت می­کنند، چون جمعیت­شان بیشتر است ما را اذیت می­کنند و به ما اهانت می­کنند، آیا ما هم می­توانیم مقابله به مثل کنیم؟ ایشان فرمودند: نخیر! شما محبّت کنید.

شاید خدا خواست و این سیمرغ هدایت روی شانه­ی تو نشست و یک نفر از این­ها با اخلاق تو هدایت شد.

خدا می­داند که اگر ما به اندازه­ی یک ارزن به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نزدیک شویم، مردم دنیا برای ما جان می­دهند.

در مواجهه با خائن

حضرت باقر صلوات الله علیه در ادامه فرمودند: «وَ إِنْ خَانُوكَ فَلاَ تَخُنْ».

اگر به تو خیانت کردند… الآن گاهی پیش می­آید که مرد یا زن به همسر خود خیانت می­کنند، طرف مقابل هم برای جبران این امر، خیانت می­کند!

اگر کسی در حال بدبخت کردن خود است، تو باید برای نجات او دعا کنی! اما انگار طرف می­گوید چون او خودش را از بلندی به پایین پرت کرده است، من هم خودم را از بلندی به پایین پرت می­کنم! مسلماً هیچ عاقلی این کار را نمی­کند.

اینکه در روایت هست عاقل­ترین مردم آن کسی است که بهترین اخلاق را دارد، برای این است که انسان بداخلاق عملاً عاقل نیست.

حضرت باقر صلوات الله علیه در ادامه فرمودند: «وَ إِنْ خَانُوكَ فَلاَ تَخُنْ»، اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن.

مؤمن باید به جایی برسد که دوستان او از او دلیل نخواهند و بدانند او حرف دقیق می­زند.

ما در بین علمای حوزه کسانی را داریم که اینطور هستند؛ برخی مجتهد و بزرگ و عظیم الشأن هستند ولی دقت زیادی ندارند، ولی برخی دیگر طوری هستند که فرمایشات­شان بسیار دقیق است و دقّت دارند.

کسی نمی­تواند به ما ضرر بزند

حضرت باقر صلوات الله علیه در ادامه فرمودند: «وَ إِنْ كُذِّبْتَ فَلاَ تَغْضَبْ». اگر به جایی رفتی و تو را تکذیب کردند، تو طلبکار می­شوی، غضب نکن.

ما چه زمانی غضب می­کنیم؟ زمانی که ضرر کنیم. مؤمن اذیت می­شود ولی ضرر نمی­کند. اصلاً در این دنیا کسی به این اندازه نیست که به ما ضرر بزند، این از اسامی خدای متعال است، ما در ماه مبارک رمضان «أسماء الحسنی» را می­خوانیم، «ضار» یعنی ضررزننده فقط خداست، هیچ کسی نمی­تواند به من ضرر بزند.

چرا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شجاع است؟ چون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ایمان کامل دارد، می­داند ضار خداست، فقط خدا ضرر می­زند!

لذا اگر ببیند دیوار در حال ریختن است، از کنار دیوار به آنطرف می­رود، چون وظیفه این است که بی­جهت خود را در معرض خطر قرار ندهد، اما می­داند هیچ کسی و هیچ چیزی نمی­تواند به او ضرر بزند، لذا عملاً از چیزی نمی­ترسد، چیزی از دست نمی­دهد.

هرچه باور شما به این موضوع بیشتر باشد که کسی نمی­تواند به شما ضرر بزند، بیشتر نمی­ترسید.

اذیت می­شوم، اگر کسی به دست من سوزن بزند، من دردم می­آید، می­شود آزار داد… پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که کسی به اندازه­ی من اذیت نشده است، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نفرمودند که من ضرر کردم.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هنگامی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را از دست دادند خیلی اذیت شدند، اما به این معنا نبود که ضرر کرده باشند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که فقط یک همسر را از دست نداده بودند، سینه­ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مالامال از علم است…

دیده­اید وقتی انسان یک راز در سینه دارد، انسان می­خواهد کسی را پیدا کند که به او بگوید.

گاهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­فرمودند: «هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً»،[7] اینجا دریای علم است و کسی را پیدا نمی­کنم که به او بگویم.

قبل از این امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­فرمودند وقتی به خانه می­رفتم و فاطمه­ام را می­دیدم، غم­های خود را فراموش می­کردم، با یکدیگر صحبت می­کردیم؛ یعنی به عبارتی می­توانستم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگویم، همگام و همدم خود را از دست دادم، نه فقط همسر خود را از دست داده باشم.

لذا خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این موضوع را درک می­کند که بالای سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض کرد که من هرچه داشتم به فاطمه می­گفتم، «كَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً»،[8] اما او این اواخر دردهایی در سینه­ی خود داشت که چون نمی­خواست به من بگوید، نمی­توانست به کسی بگوید، یا رسول الله! «فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ»، تو بگو به تو بگوید که شاید سبک شود، چون برحسب مراعات حال من، نتوانست به من بگوید.

لذا «وَ إِنْ كُذِّبْتَ فَلاَ تَغْضَبْ».

زمان امام رضا علیه السلام به یونس بن عبدالرحمن فحش می­دادند، حضرت رضا صلوات الله علیه فرموده بودند که او سلمان زمان من است، اما برخی به او جسارت می­کردند! پشت سر او به امام رضا علیه السلام حرف می­زدند، یعنی درواقع می­خواستند امام رضا علیه السلام را هم ارشاد کنند! یعنی حتّی به این هم فکر نمی­کردند که باید در محضر امام ساکت بود و از امام راهنمایی خواست!

روزی خیلی به یونس بن عبدالرحمن جسارت کردند، او به محضر حضرت آمد و عرض کرد: خیلی به من جسارت می­کنند، می­گویند من زندیق هستم و حتّی خدا را هم قبول ندارم!

مسلماً آن­ها غلط می­کردند، اما شما ببینید حضرت چه می­فرمایند، حضرت فرمودند: یونس! اگر تو گوهری در دست داشته باشی و کسی بگوید این گوهر ارزش ندارد، مگر ارزش آن گوهر کم می­شود؟ اینطور که حقیقت تغییر پیدا نمی­کند!

چرا اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اینقدر با ما تفاوت دارند؟ چون نگاه­شان اینطور است، بنابراین رفتارشان با ما تفاوت دارد.

در مواجهه با مدح دیگران

حضرت باقر صلوات الله علیه در ادامه فرمودند: «إِنْ مُدِحْتَ فَلاَ تَفْرَحْ» اگر از تو تعریف کردند شاد نشو.

وقتی از انسان تعریف کردند، اتفاقاً انسان خجل می­شود و می­گوید: «كَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ»،[9] تو بین مردم به من آبرویی دادی و این­ها بیخود از من تعریف کردند، درواقع تو آبروداری کردی.

ما در مناجات شعبانیه که می­توان این مناجات را در همه­ی سال خواند، اینطور عرض می­کنیم: «إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيَا» خدایا! مدام در دنیا پرده کشیدی و آبروی مرا حفظ کردی، «أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى‏» من در روز قیامت بیشتر به این امر نیاز دارم… چون آنجا حساب و کتاب است.

لذا حضرت باقر صلوات الله علیه فرمودند: «إِنْ مُدِحْتَ فَلاَ تَفْرَحْ» اگر از تو تعریف کردند شاد نشو.

چرا حضرت اینطور می­فرمایند؟ چون تعریف من ارزشی ندارد! ان شاء الله ایشان ولیّ خدا هستند، ولی تعریف من باعث ارزش افزوده بر ایشان نمی­شود.

اگر ما در جایی دیدیم که کسی مظلوم است و حق با اوست، مسلماً ما باید وظیفه­ی خود را انجام دهیم، یعنی برویم و دفاع و تکریم کنیم، مثلاً اگر همسایه­ی خوبی داریم از او تشکر کنیم، یعنی مسلماً ما باید زبان تشکر داشته باشیم، این بحث دیگری است؛ اما آن کسی که از او تشکر می­شود، نباید به خود بگیرد.

معصوم از گناه بیزار است

امام سلام الله علیه آیت تقواست…

الآن بعضی از رفقای ما که مانند من گیج هستند می­گویند محمد بن مسلم و زراره چکار کرده­اند؟ شرابخوارها خدماتی داشته­اند!

عجب!

امام معصوم علیه السلام می­فرمایند اگر زراره نبود احادیث پدرم، یعنی علم، از دست می­رفت! امام معصوم در مورد این دو نفر و چند نفر دیگر فرموده است: «علیهم صلوات الله»!

حال ان شاء الله یک شرابخواری هم توبه کرده است، اگر بدبختی مانند من هم توبه کرد، ان شاء الله او را هم می­بخشند، اما چرا اینطرف را بر سرِ آنطرف می­زنی؟

اینطور سخن گفتن خیلی جاهلانه است! این کار مردم را نسبت به گناه جسور می­کند.

اگر می­خواهی بگویی توبه را می­پذیرند، چرا بر سر خوب­ها می­زنی؟

به خدا پناه می­برم.

امام اجازه نمی­دهد گناه آسان و ساده جلوه کند، «گناه» جسارت عندالله است، بدن امام از معصیت می­لرزد.

شخص گنهکاری از دنیا رفت، اطرافیان او گفتند برویم و به امام باقر علیه السلام عرض کنیم که حضرت تشریف بیاورند و بر او نماز بخوانند.

به محضر امام باقر سلام الله علیه آمدند، حضرت قبول نکردند و فرمودند خودتان بروید و او را دفن کنید.

چون آن شخص خیلی بد عمل کرده بود و عشیره­ی او، او را می­شناختند.

وقتی اطرافیان متوفی در حال خروج از محضر امام بودند، انگار مرگ بر این­ها وارد شده بودند. در حال رفتن بودند که ناگهان یک نفر از آن­ها عرض کرد: آقا جان! من یک جمله عرض کنم، این شخص خیلی غلط زیادی کرده است و ما هم خبر داریم، او در گناه زیاده­روی کرده است، ولی او یک ویژگی داشت، اسم شما نزد او نمی­آمد الا اینکه اشک او جاری می­شد.

امام در مرحله­ی اول می­خواهند به همه بفهمانند که گناه خطرناک است، گناه کوچک نیست.

اما الآن انگار یک حرّی بود، حضرت فرمود: الله اکبر! یک پای او لغزید، اما پای دیگر او، او را نگه داشت.

من به حضرت عرض می­کنم: آقا جان! لطفا در رفتار ما هم بهانه­ای پیدا کنید، یا صاحب الزمان! یا بقیّة الله! آجرک الله فی مصیبت جدّک! بهانه­ای هم برای نظر به ما پیدا کنید.

حضرت باقر علیه السلام فرمودند: می­آیم.

حضرت بر او نماز خواند، سپس بالای سر قبر او ایستادند، وقتی در حال دفن کردن او بودند، حضرت ایستاده بود… ان شاء الله خدای متعال روزی کند… تا اینکه او را دفن کردند.

به خاک سپاریِ حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها

البته برای یک نفر از خوبان عالم این اتفاق رخ داده است، وقتی حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها از دنیا رفت، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دوید و نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسید و با یکدیگر گریه کردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: مادرم از دنیا رفت… پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: او مادر من هم بود… فرزندان او گرسنه بودند، ولی برای من غذا کنار می­گذاشت… باوفا و بامرام بود، همانطور که می­دانید ایشان مهاجر بود و از مکه به مدینه آمد، ایشان از مسلمانان نخستین بود، ولیّ خدا و عبد خدا بود، مادرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عبای خود را دادند، سپس داخل قبر او رفتند، وقتی ایشان را دفن کردند و بر روی قبر ایشان خاک ریختند… ما دو تلقین داریم، یک تلقین هنگام دفن است که مختصر است، تلقین اصلی برای زمانی است که متوفی را دفن کردند، آنگاه یک انگشت خود را داخل خاک می­کنند و دوباره آن متن را می­خوانند، برای جدا شدن از قبر نباید عجله کرد، حداقل یک نفر صبر کند، آنجا لحظه­ی غربتِ حقیقیِ انسان است… دیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر سر مزار ایشان نشستند و دست خود را در خاک کردند و سر مبارک خود را به نزدیک قبر بردند، در حال حرف زدن با او بودند، ناگهان دیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «إبنُکِ أبنُکِ» پسرت است، پسرت است!

پرسیدند: چه می­فرمایید؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: از او پرسیدند «مَن إمَامُک؟»، من هم او را کمک کردم و گفتم پسر توست.

ان شاء الله خدای متعال امام باقر سلام الله علیه را به فریاد ما برساند، ان شاء الله این تجمّع ما در امروز بر اساس محبّت به حضرت بوده است باعث شود که امام زمان ارواحنا فداه گناهان ما را ببخشد.

روضه و توسّل

گاهی حضرت باقر سلام الله علیه تب می­کرد و سردرد داشت و صورت مبارک ایشان سرخ شده بود، دیدند رو به قبله نشسته است و اینطور می­فرماید: «فَاطِمَةُ بِنتَ مُحَمَّد»… این یعنی «یَا فَاطِمَةُ بِنتَ مُحَمَّد». یعنی امامِ مُلک و ملکوت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را صدا می­کرد.

چیزی به مرحوم شیخ عباس قمی منسوب است، می­تواند جهاتی داشته باشد، اگر این بزرگواران گرفتار شوند و کاری داشته باشند و سختی بر این بزرگواران عارض شود، به مادرشان پناه می­برند. این موضوع گنجی برای ماست، ان شاء الله اگر صلوات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را از طرف آن امام بخوانیم، آن امام نظر خواهند کرد. اگر کسی به مادرِ انسان­های ریشه­دار احترام بگذارد، فراموش نمی­کنند، ولو نیاز نداشته باشند.

مرحوم شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه می­فرمایند یک جهت این امر این است که وقتی این بزرگواران به یاد این موضوع می­افتادند که چه اتفاقاتی برای مادرشان رخ داده است، حرارتشان بالا می­رفت… ایشان به ذوق خودشان می­گویند این حرارت برای این بود که داغ مصیبت هجوم به خانه­ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باعث می­شد که حرارت این بزرگواران بالا برود…

شاعر با ذوق خود می­گوید آن لحظه­ای که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زیر دست و پا بود، نگاه کرد و دید که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روی مبارک خود را برگرداند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رو کرد و عرض کرد: «وعينُ الفارسِ المغوارِ تُغضي»، فارِسِ مغوار یعنی پهلوانی که به دلِ دشمن می­رود و ترسی ندارد، اما اینجا موضوع ترس نبود، موضوع شدّت عاطفه بود، می­گوید: «وعينُ الفارسِ المغوارِ تُغضي»، وقتی بر سر من هجوم آوردند، علی سرِ خود را برگردانده بود و چشمان خود را بسته بود، اما «ويَسمعُ صرخَتي وَصَدى شَجَايَا» اما ناله­ی مرا می­شنید، از ناله­ی من متوجه می­شد که چه می­کنند…

شیخ محسن ابوالحَب هم جواب داده است، می­گوید اینطور نبود که علی سر برگردانده باشد، بلکه همینطور که به گردن او طناب بسته بودند و می­کشیدند، با زیرِ چشم نگاه کند، «فوَّضتَ أمرَكَ لِلإلهِ وأمرَها» گفت: خدایا! فاطمه‌ام را به تو سپردم…


[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 69 (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

[5] الکافي، جلد ۲، صفحه ۶۳۶ (أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : اِقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ اَلسَّلاَمَ وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ اَلاِجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ طُولِ اَلسُّجُودِ وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَكُمْ عَلَيْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يَأْمُرُ بِأَدَاءِ اَلْخَيْطِ وَ اَلْمِخْيَطِ صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ اَلْحَدِيثَ وَ أَدَّى اَلْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَلنَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ اَلسُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلاَؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اَللَّهِ لَحَدَّثَنِي أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلرَّجُلَ كَانَ يَكُونُ فِي اَلْقَبِيلَةِ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَيَكُونُ زَيْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِيثِ إِلَيْهِ وَصَايَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ اَلْعَشِيرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلاَنٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِيثِ .)

[6] تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۲۸۴ (رُوِيَ عَنْهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: يَا جَابِرُ اِغْتَنِمْ مِنْ أَهْلِ زَمَانِكَ خَمْساً إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشَاوَرْ وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ يُقْبَلْ قَوْلُكَ وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ وَ أُوصِيكَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلاَ تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوكَ فَلاَ تَخُنْ وَ إِنْ كُذِّبْتَ فَلاَ تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلاَ تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلاَ تَجْزَعْ وَ فَكِّرْ فِيمَا قِيلَ فِيكَ فَإِنْ عَرَفْتَ مِنْ نَفْسِكَ مَا قِيلَ فِيكَ فَسُقُوطُكَ مِنْ عَيْنِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عِنْدَ غَضَبِكَ مِنَ اَلْحَقِّ أَعْظَمُ عَلَيْكَ مُصِيبَةً مِمَّا خِفْتَ مِنْ سُقُوطِكَ مِنْ أَعْيُنِ اَلنَّاسِ وَ إِنْ كُنْتَ عَلَى خِلاَفِ مَا قِيلَ فِيكَ فَثَوَابٌ اِكْتَسَبْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتْعَبَ بَدَنُكَ وَ اِعْلَمْ بِأَنَّكَ لاَ تَكُونُ لَنَا وَلِيّاً حَتَّى لَوِ اِجْتَمَعَ عَلَيْكَ أَهْلُ مِصْرِكَ وَ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ يَحْزُنْكَ ذَلِكَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ يَسُرَّكَ ذَلِكَ وَ لَكِنِ اِعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ فَإِنْ كُنْتَ سَالِكاً سَبِيلَهُ زَاهِداً فِي تَزْهِيدِهِ رَاغِباً فِي تَرْغِيبِهِ خَائِفاً مِنْ تَخْوِيفِهِ فَاثْبُتْ وَ أَبْشِرْ فَإِنَّهُ لاَ يَضُرُّكَ مَا قِيلَ فِيكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُبَايِناً لِلْقُرْآنِ فَمَا ذَا اَلَّذِي يَغُرُّكَ مِنْ نَفْسِكَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مَعْنِيٌّ بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِهِ لِيَغْلِبَهَا عَلَى هَوَاهَا فَمَرَّةً يُقِيمُ أَوَدَهَا وَ يُخَالِفُ هَوَاهَا فِي مَحَبَّةِ اَللَّهِ وَ مَرَّةً تَصْرَعُهُ نَفْسُهُ فَيَتَّبِعُ هَوَاهَا فَيَنْعَشُهُ اَللَّهُ فَيَنْتَعِشُ وَ يُقِيلُ اَللَّهُ عَثْرَتَهُ فَيَتَذَكَّرُ وَ يَفْزَعُ إِلَى اَلتَّوْبَةِ وَ اَلْمَخَافَةِ فَيَزْدَادُ بَصِيرَةً وَ مَعْرِفَةً لِمَا زِيدَ فِيهِ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ ذَلِكَ بِأَنَّ اَللَّهَ يَقُولُ – إِنَّ اَلَّذِينَ اِتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ اَلشَّيْطٰانِ تَذَكَّرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ  يَا جَابِرُ اِسْتَكْثِرْ لِنَفْسِكَ مِنَ اَللَّهِ قَلِيلَ اَلرِّزْقِ تَخَلُّصاً إِلَى اَلشُّكْرِ وَ اِسْتَقْلِلْ مِنْ نَفْسِكَ كَثِيرَ اَلطَّاعَةِ لِلَّهِ إِزْرَاءً عَلَى اَلنَّفْسِ وَ تَعَرُّضاً لِلْعَفْوِ وَ اِدْفَعْ عَنْ نَفْسِكَ حَاضِرَ اَلشَّرِّ بِحَاضِرِ اَلْعِلْمِ وَ اِسْتَعْمِلْ حَاضِرَ اَلْعِلْمِ بِخَالِصِ اَلْعَمَلِ وَ تَحَرَّزْ فِي خَالِصِ اَلْعَمَلِ مِنْ عَظِيمِ اَلْغَفْلَةِ بِشِدَّةِ اَلتَّيَقُّظِ وَ اِسْتَجْلِبْ شِدَّةَ اَلتَّيَقُّظِ بِصِدْقِ اَلْخَوْفِ وَ اِحْذَرْ خَفِيَّ اَلتَّزَيُّنِ بِحَاضِرِ اَلْحَيَاةِ وَ تَوَقَّ مُجَازَفَةَ اَلْهَوَى بِدَلاَلَةِ اَلْعَقْلِ وَ قِفْ عِنْدَ غَلَبَةِ اَلْهَوَى بِاسْتِرْشَادِ اَلْعِلْمِ وَ اِسْتَبْقِ خَالِصَ اَلْأَعْمَالِ لِيَوْمِ اَلْجَزَاءِ وَ اِنْزِلْ سَاحَةَ اَلْقَنَاعَةِ بِاتِّقَاءِ اَلْحِرْصِ وَ اِدْفَعْ عَظِيمَ اَلْحِرْصِ بِإِيثَارِ اَلْقَنَاعَةِ وَ اِسْتَجْلِبْ حَلاَوَةَ اَلزَّهَادَةِ بِقَصْرِ اَلْأَمَلِ وَ اِقْطَعْ أَسْبَابَ اَلطَّمَعِ بِبَرْدِ اَلْيَأْسِ وَ سُدَّ سَبِيلَ اَلْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ اَلنَّفْسِ وَ تَخَلَّصْ إِلَى رَاحَةِ اَلنَّفْسِ بِصِحَّةِ اَلتَّفْوِيضِ وَ اُطْلُبْ رَاحَةَ اَلْبَدَنِ بِإِجْمَامِ اَلْقَلْبِ وَ تَخَلَّصْ إِلَى إِجْمَامِ اَلْقَلْبِ بِقِلَّةِ اَلْخَطَإِ وَ تَعَرَّضْ لِرِقَّةِ اَلْقَلْبِ بِكَثْرَةِ اَلذِّكْرِ فِي اَلْخَلَوَاتِ وَ اِسْتَجْلِبْ نُورَ اَلْقَلْبِ بِدَوَامِ اَلْحُزْنِ وَ تَحَرَّزْ مِنْ إِبْلِيسَ بِالْخَوْفِ اَلصَّادِقِ وَ إِيَّاكَ وَ اَلرَّجَاءَ اَلْكَاذِبَ فَإِنَّهُ يُوقِعُكَ فِي اَلْخَوْفِ اَلصَّادِقِ وَ تَزَيَّنْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالصِّدْقِ فِي اَلْأَعْمَالِ وَ تَحَبَّبْ إِلَيْهِ بِتَعْجِيلِ اَلاِنْتِقَالِ وَ إِيَّاكَ وَ اَلتَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ اَلْهَلْكَى وَ إِيَّاكَ وَ اَلْغَفْلَةَ فَفِيهَا تَكُونُ قَسَاوَةُ اَلْقَلْبِ وَ إِيَّاكَ وَ اَلتَّوَانِيَ فِيمَا لاَ عُذْرَ لَكَ فِيهِ فَإِلَيْهِ يَلْجَأُ اَلنَّادِمُونَ وَ اِسْتَرْجِعْ سَالِفَ اَلذُّنُوبِ بِشِدَّةِ اَلنَّدَمِ وَ كَثْرَةِ اَلاِسْتِغْفَارِ وَ تَعَرَّضْ لِلرَّحْمَةِ وَ عَفْوِ اَللَّهِ بِحُسْنِ اَلْمُرَاجَعَةِ وَ اِسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ اَلْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ اَلدُّعَاءِ وَ اَلْمُنَاجَاةِ فِي اَلظُّلَمِ وَ تَخَلَّصْ إِلَى عَظِيمِ اَلشُّكْرِ بِاسْتِكْثَارِ قَلِيلِ اَلرِّزْقِ وَ اِسْتِقْلاَلِ كَثِيرِ اَلطَّاعَةِ وَ اِسْتَجْلِبْ زِيَادَةَ اَلنِّعَمِ بِعَظِيمِ اَلشُّكْرِ وَ اَلتَّوَسُّلِ إِلَى عَظِيمِ اَلشُّكْرِ بِخَوْفِ زَوَالِ اَلنِّعَمِ وَ اُطْلُبْ بَقَاءَ اَلْعِزِّ بِإِمَاتَةِ اَلطَّمَعِ وَ اِدْفَعْ ذُلَّ اَلطَّمَعِ بِعِزِّ اَلْيَأْسِ وَ اِسْتَجْلِبْ عِزَّ اَلْيَأْسِ بِبُعْدِ اَلْهِمَّةِ وَ تَزَوَّدْ مِنَ اَلدُّنْيَا بِقَصْرِ اَلْأَمَلِ وَ بَادِرْ بِانْتِهَازِ اَلْبُغْيَةِ عِنْدَ إِمْكَانِ اَلْفُرْصَةِ وَ لاَ إِمْكَانَ كَالْأَيَّامِ اَلْخَالِيَةِ مَعَ صِحَّةِ اَلْأَبْدَانِ وَ إِيَّاكَ وَ اَلثِّقَةَ بِغَيْرِ اَلْمَأْمُونِ فَإِنَّ لِلشَّرِّ ضَرَاوَةً كَضَرَاوَةِ اَلْغِذَاءِ . وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ لاَ عِلْمَ كَطَلَبِ اَلسَّلاَمَةِ وَ لاَ سَلاَمَةَ كَسَلاَمَةِ اَلْقَلْبِ وَ لاَ عَقَلَ كَمُخَالَفَةِ اَلْهَوَى وَ لاَ خَوْفَ كَخَوْفٍ حَاجِزٍ وَ لاَ رَجَاءَ كَرَجَاءٍ مُعِينٍ وَ لاَ فَقْرَ كَفَقْرِ اَلْقَلْبِ وَ لاَ غِنَى كَغِنَى اَلنَّفْسِ وَ لاَ قُوَّةَ كَغَلَبَةِ اَلْهَوَى وَ لاَ نُورَ كَنُورِ اَلْيَقِينِ وَ لاَ يَقِينَ كَاسْتِصْغَارِكَ اَلدُّنْيَا وَ لاَ مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ بِنَفْسِكَ وَ لاَ نِعْمَةَ كَالْعَافِيَةِ وَ لاَ عَافِيَةَ كَمُسَاعَدَةِ اَلتَّوْفِيقِ وَ لاَ شَرَفَ كَبُعْدِ اَلْهِمَّةِ وَ لاَ زُهْدَ كَقَصْرِ اَلْأَمَلِ وَ لاَ حِرْصَ كَالْمُنَافَسَةِ فِي اَلدَّرَجَاتِ وَ لاَ عَدْلَ كَالْإِنْصَافِ وَ لاَ تَعَدِّيَ كَالْجَوْرِ وَ لاَ جَوْرَ كَمُوَافَقَةِ اَلْهَوَى وَ لاَ طَاعَةَ كَأَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ لاَ خَوْفَ كَالْحُزْنِ وَ لاَ مُصِيبَةَ كَعَدَمِ اَلْعَقْلِ وَ لاَ عَدَمَ عَقْلٍ كَقِلَّةِ اَلْيَقِينِ وَ لاَ قِلَّةَ يَقِينٍ كَفَقْدِ اَلْخَوْفِ وَ لاَ فَقْدَ خَوْفٍ كَقِلَّةِ اَلْحُزْنِ عَلَى فَقْدِ اَلْخَوْفِ وَ لاَ مُصِيبَةَ كَاسْتِهَانَتِكَ بِالذَّنْبِ وَ رِضَاكَ بِالْحَالَةِ اَلَّتِي أَنْتَ عَلَيْهَا وَ لاَ فَضِيلَةَ كَالْجِهَادِ وَ لاَ جِهَادَ كَمُجَاهَدَةِ اَلْهَوَى وَ لاَ قُوَّةَ كَرَدِّ اَلْغَضَبِ وَ لاَ مَعْصِيَةَ كَحُبِّ اَلْبَقَاءِ وَ لاَ ذُلَّ كَذُلِّ اَلطَّمَعِ وَ إِيَّاكَ وَ اَلتَّفْرِيطَ عِنْدَ إِمْكَانِ اَلْفُرْصَةِ فَإِنَّهُ مَيْدَانٌ يَجْرِي لِأَهْلِهِ بِالْخُسْرَانِ.)

[7] نهج البلاغه، حکمت 147 (وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ. قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ. يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ. يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ. يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ، أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً -وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ- لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً؛ بَلَى [أُصِيبُ] أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ؛ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ، أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ؛ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ؛ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ، أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ؛ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ. اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ، وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ. انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.)

[8] الکافي، جلد ۱، صفحه ۴۵۸ (أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اَللَّهُ رَفَعَهُ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ اَلشَّيْبَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي اَلْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ دَفَنَهَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ عَنِ اِبْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ اَلْبَائِتَةِ فِي اَلثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ اَلْمُخْتَارِ اَللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اَللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ لِي فِي اَلتَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَى وَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ لِي أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»  قَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لاَ يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنْبِئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اَللَّهُ «وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ»  سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ اَلصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَةُ اَلْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ وَ اَللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ اَلرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ يَتَبَاعَدِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ اَلذِّكْرُ وَ إِلَى اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَكَى وَ فِيكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَحْسَنُ اَلْعَزَاءِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ وَ اَلرِّضْوَانُ .)

[9] دعای کمیل