«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمت حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، به محضر باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
هدیه به ارواح طیّبهی شهدا، امام عظیم الشأن، شهدای امروز، صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
من میخواستم راجع به چراییِ عظمت غدیر صحبت کنم، آن بحث را در زمان دیگری تقدیم میکنم، یک جهت دیگری از عظمت غدیر را عرض میکنم که متناسب با وقایع اخیر باشد.
رویارویی جریان حق و باطل از روز اول
خدای متعال از اول خلقت جریان حق و باطل را مقابل یکدیگر قرار داد، خود خدای متعال اینطور خواسته است.
وقتی روز اول ابلیس با حضرت آدم درافتاد، از خدای متعال درخواست کرد که خدا به او مهلت دهد، خدای متعال میتوانست مهلت ندهد، اما خدای متعال «إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[4] به او مهلت داد، در قرآن کریم هم حداقل دو مرتبه فرموده است که هرکجا که پیغمبری میرود و توازن به سمت هدایت پررنگ میشود، من دشمنان برجستهای را مقابل آنها قرار میدهم، مسیر حق و باطل باشد، هر کسی که خواست، انتخاب کند، «كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»،[5] خود خدای متعال فرموده است که برای هر پیامبری دشمن برجستهای، شیاطینی از جنس آدمیزاد و شیاطینی از جن آفریدیم.
خدای متعال در جای دیگری هم اینطور فرموده است که وقتی پیامبری را به جایی میفرستیم، «أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا»،[6] یعنی مجرمان درجهی اول و بزرگ را به سراغ آنها میفرستیم که موازنه بهم نخورد، که در این دنیا هر کسی که خواست حق یا باطل را انتخاب کند، بازار داشته باشد؛ و فرمود نمیخواهم کسی را مجبور کنم که به سمت حق برود، «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ»،[7] اگر میخواستم کاری میکردم که نمیتوانستی خلاف کنی یا ناحق بگویی یا ناحق باور کنی، مجبور بودی حق بگویی؛ اما نمیخواهم این کار را کنم، باید معلوم شود که چه کسی بر مدار حق حرکت میکند و چه کسی بر مدار باطل حرکت میکند، این موضوع از روز اول بوده است و تا روز قیامت هم هست.
نقش بحرانها در تبیین حقایق دینی
در این شرایط ما، یکی از بهترین جاهایی که باعث میشود حقایق دینی تبیین شود، بحرانهاست.
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «إِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»،[8] اینها سوار کشتی میشوند، کشتی در امواج و تلاطمهایی میرود که اینها فکر میکنند در حال غرق شدن هستند، آنجا متوجه میشوند به هر چیزی چنگ زده بودند که ارزش نداشت، توهّم بوده است و به درد نمیخورد.
خدای متعال کاری میکند که وقتی ما به قیامت رفتیم، هیچ حجّتی نداشته باشیم.
اگر این باب باز بود و فرصت بود، این موضوع را عرض میکردم که ما در مباحث سیرهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک بحثی داشتیم که حضرت بخشی از تربیت نیروی خود را در جنگها قرار داده بود، که نیرو تربیت کند.
چون من و شما که دور یکدیگر نشستهایم، تا زمانی که همینطور کنار هم نشستهایم با یکدیگر خوب هستیم، اما اگر پنج میلیون دلار پول در میان باشد، ممکن است رفاقت ما خراب شود، اگر قرار باشد یک نفر از ما از مرگ نجات پیدا کند، ممکن است معلوم شود که چه کسی چه چیزی را قبول دارد. تئوری فراوان است، لحظهی نبرد، لحظهی بحران…
فیلسوفان وجود، اکزیستانسیالیستها میگوید که در نقاط بحرانی است که میتوان انسانها را شناخت، یعنی مانند نقطهی ترس، لحظهی خطر مرگ، لحظهی از دست دادن.
یعنی تا بوده همین بوده است.
نقش دین در مواجهه با بحرانها
اگر این دین در این روزها به درد نخورد، کلاً به هیچ دردی نمیخورد.
اولیای خدا که آرامش خود را از دست نمیدادند، مخدّر استفاده نمیکردند، اینطور نبود که زور خیلی زیادی داشته باشند، مثلاً امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه ورزشکار خیلی ویژهای نبود، چه اتفاقی رخ میداد که اینها ترس نداشتند؟ گاهی اینها آنقدر پادرد و کمردرد داشتند که حتّی نمیتوانستند خَم شوند که کفش خود را به دست بگیرند، پس چرا نمیترسیدند؟
به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفتند: «بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ»،[9] چطور همیشه پیروز بودید؟
مؤمن میداند که ممکن است انسان در دنیا اذیت شود، مثلاً اگر انسان داغ ببیند، مسلماً اذیت میشود، اگر سوزنی در دست انسان برود و انسان درد بکشد مسلماً اذیت میشود، اما مؤمن ضرر نمیکند، مؤمن باخت نمیدهد، مؤمن سوخت ندارد؛ لذا مؤمن ترس ندارد.
مؤمن چون خدا را میشناسد ترس ندارد.
اعتماد به ربوبیت خدای متعال
اولاً خدا رَبّ است، همه چیز بدست خدای متعال است، خدای متعال در موضوع ربوبیت خود با کسی مماشات نمیکند، خدای متعال ربوبیت خود را حتّی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که عقل کل و صلح کل و ایمان کل و اصلاح کل و مهربانی کل هستند نمیدهد، وای بحال کس دیگر! که ما خیال کنیم مثلاً این نتانیاهوی یابو بهرهای داشته باشد!
همانطور که دیدهاید در مباحث مربوط به غلو، روایات اینطور صریح است که ربوبیت نگویید.
اگر بخواهم برای ربوبیت بلاتشبیه مثال بزنم، مانند کارگردان فیلم است. اگر بازیگر ترسو باشد، وقتی در حال فیلمبردای یک صحنه از فیلم هستند، وقتی کارگردان را میشناسد، آن صحنه را بازی میکند، چون میداند همه چیز صحنهسازی است و هیچ چیزی از حیطهی قدرت کارگردان بیرون نمیرود، همهی چاشنیهای انفجاری را قبلاً امتحان کردهاند.
این مثال هم سطح پایینی دارد، چون بالاخره کارگردان هم انسان است و ممکن است خطا کند، اما چرا بازیگر نمیترسد؟ چون میداند همه چیز صحنهسازی است و تحت کنترل است. بازیگران ترسناکترین فیلم دنیا هم نمیترسند، چون میدانند همه چیز صحنهسازی است، یعنی نمیتواند به من لطمهای بزند.
نگو بعضی از قسمتها بدلکار دارد، در بعضی جاها توان بدنیِ طرف نیست که عکس العمل مناسب داشته باشد، اما آن بدلکار هم میداند که قرار نیست اتفاقی رخ دهد.
مانند اینکه شما یک فیلم را دو مرتبه ببینید، مرتبهی دوم میدانید که چه اتفاقی رخ خواهد داد.
همهی عالم تحت ربوبیت خدای متعال است، و خدای متعال بزرگتر از آن است که دیشب و امشب برای او تفاوت داشته باشد.
چند چیز را خیلی واضح به ما گفتهاند، اگر انسان آن روز متوجه باشد و به این موضوع فکر کند و در خودش پیاده کند، امشب با دیشب هیچ تفاوتی ندارد.
یکی از آنها این است که خدای متعال رَبّ است، کسی نمیتواند بازی را بهم بزند، همه چیز از قبل کنترلشده است، قرار نیست هیچ اتفاقی رخ دهد که خارج از نظر او باشد.
من الآن 44 سال سن دارم، قرار است من در 44 سالگی بمیرم، میشود الآن که در حال صحبت کردن است بمیرد، میتواند در بستر خواب بمیرد، میتواند شهیدِ راهِ خدا شود. مسلماً شهادت خیلی بهتر است.
اینطور نیست که «شهادت» یا «زنده ماندن»؛ بلکه موضوع بین «شهادت» یا «مُردن» است، مسلّم است که شهادت برای من بهتر است.
اولاً ربوبیت دست اوست، ابداً کسی نمیتواند در این ربوبیت دخالتی کند، مرگ هم بدست اوست، «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا»،[10] اگر او بخواهد قبض روح میکند، حال ممکن است کسی خیلی باکلاس باشد و خود خدای متعال قبض روح کند، یا اینکه خدای متعال به دست ملائکهی مقرّب بسپارد، یا به دست سربازانِ آن ملائکه. کسی نمیتواند برای مرگ من تصمیم بگیرد.
آنقدر در جنگ تحمیلی داشتهایم که هم در سر و هم به سینهی طرف تیر خلاص زدهاند اما او زنده مانده است، ولی ده سال بعد بر اثر تصادف به رحمت خدا رفته است. یعنی هنگام مرگ او برای آن زمان بوده است.
اگر من بدانم که مرگ من بجز لحظهای که خدای متعال میخواهد تغییر نمیکند؛ اگر عالم زیر و رو شود و نشود که تفاوتی ندارد. ان شاء الله خدای متعال به ما باور عطا کند.
مرگ به دست خدای متعال است و به دست کسی نیست. ممکن است امام در جایی شفاعت کند، اما همه چیز بدست خدای متعال است.
اینکه در بحثهای غلو در هیئتها میگفتند «تفویض» شرک است و به کسی نسبت ندهید؛ اگر مؤمن بداند هیچ کاری در ربوبیت خدا به غیر از خدا واگذار نمیشود، خیال او راحت است.
مثلاً اگر شما بخواهید کنار یک رانندهی ناشی به مسافرت بروید، نمیتوانید در راه بخوابید، اما اگر با یک رانندهی خبره به مسافرت بروید، بعد از نیم ساعت میخوابید، چون به او اعتماد دارید.
ما باید به خدا اطمینان داشته باشیم
ما باید به خدای متعال اطمینان کنیم، اگر اطمینان نکنیم تشویش میگیریم، وگرنه اتفاقی برای خدا رخ نمیدهد.
در این مسیر راننده خدای متعال است، رَبّ خدای متعال است، هیچ کسی هیچ زوری ندارد، اعتقاد به این اذکار مهم است که «لَا حَولَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِالله»، هیچ کسی بجز خدا هیچ حول و قوّت و زور و توانی ندارد.
لذا از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پرسیدند: «بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ»، حضرت فرمودند: من میدانستم مرگ من بدست خدای متعال است، لذا از حملهی او نمیترسیدم؛ اگر قرار باشد روزی از دنیا بروم، در خانه باشم یا در جنگ باشم، آن اتفاق رخ میدهد؛ ولی دشمن من میترسید و احساس خطر داشت.
مگر همهی عمر ما به نسبت وجود ما که دیگر از بین نخواهد رفت چقدر است؟ انسانها بیپایان هستند، خالد هستند، ان شاء الله در بهشت خالد هستیم، یا نستجیربالله العلی العظیم در جهنّم؛ وگرنه تمام نمیشویم.
بشر این همه خطر به خودش دیده است، ما مدام «اللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج» میگوییم، البته من نمیدانم که آیا الآن آخرالزمان است یا نه، ولی اگر قرار باشد الآن آخرالزمان باشد که هنوز اتفاقی رخ نداده است، هنوز اینطور نیست که بگویید دین مانند آتشی در دست ماست و ما آن را نگه میداریم، مثلاً نعوذبالله شصت درصد مردم تهران کشته نشدهاند که خیال کنیم خبری است، اگر میشد هم مانند حملهی مغول میشد! مگر ما مغول نداشتهایم؟ میآمدند و شخم میزدند و شهر را منقرض میکردند و به سراغ شهر بعدی میرفتند. اما آیا تمام شد؟
در کربلا هم همین کار را کردند، در یک روز همه را کشتند، بدترین حالت ممکن که امکان داشته باشد بصورت ظاهری در آن روز اتفاق بیفتد، رخ داد، شکستِ صد درصدی بود.
همهی حوادث دو جنبه دارد، جنبهی یَلِی الخَلقی که یک جنبه بین ما و مردم است، یعنی ما از جسارت به سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آتش میگیریم، هم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و سیدالساجدین علیه السلام فرمودند که «وَالجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِل»،[11] این زخمی که به جگر ما گذاشتید، هرگز التیام پیدا نمیکند.
یا اینکه فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رفت و ایشان گریه میکرد، به ایشان عرض کردند: شما که پیامبر هستید هم برای داغ فرزندتان گریه میکنید؟ حضرت فرمودند: بله! من هم احساس دارم و فرزند خود را دوست دارم و از دوری او گریه میکنم و دلم برای او تنگ میشود، اما چیزی نمیگویم که خلاف باشد.
در جنبهی یَلِی الخَلقی این داغ جانسوز است، من هم امروز گریه کردم، بعضی از این شهدا را میشناختم، بعضی از اینها خیلی اهل بیتی بودند، گریهکُن بودند، محبّ بودند، از شش ماه گذشته برای غدیر برنامه داشتند.
دوری سخت است، تعبیر امام سجاد علیه السلام این است که «وَالجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِل»، جگرم را که با داغ پدرم پاره کردی، خوب نمیشود.
این جنبهی یَلِی الخَلقی است.
اما ما که فقط در این دنیا نیستیم، لذا وقتی میگوید جنبهی یَلِی الرَبّی چه میشود؟
آن ملعون گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اَللَّهِ بِأَخِيكِ»،[12] دیدی خدا چکار کرد؟
حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلاَّ جَمِيلاً»؛ برادرِ من را آورد، اینطور در اوج عظمت نشان داد، که قهرمانهای کربلا که هیچ، در بین قهرمانان کربلا یک نفر است که گنهکار بزرگ است، منظورم حضرت حرّ سلام الله علیه است، توبهی او هم طوری بود که کاری از دست او برنمیآمد که جبران کند، حتّی نمیتوانست آب را برگرداند و از حضرت دفاع کند، ولی امام حسین علیه السلام خدا را به همهی عالم نشان داد که «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ»،[13] دیدیم اگر یک قدم به سمت خدا بیاییم حرّ میشویم، خدا سیّئات او را به حسنات تبدیل کرد، بلکه باقیات صالحات او این بود که تا امروز هزاران هزار آدم با اسم حضرت حرّ سلام الله علیه توبه کردهاند. وقتی امام هادی سلام الله علیه به اصحاب سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سلام میدهند، اگر قدیمیترین رفیق و سرباز سیّدالشّهداء صلوات الله علیه «حبیب بن مظاهر» باشد، بعد از او به حرّ سلام میدهند! یعنی تازهوارد را کنار آن صحابهی قدیمی قرار داد! حال «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اَللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ فَقَالَتْ مَا رَأَيْتُ إِلاَّ جَمِيلاً»!
اگر ما باشیم و این رفقای ما و این مجاهدین، مسلماً جگرمان پاره است و «وَالجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِل»، اما خدا با برادران ما چکار کرد؟
برخی از این شهدا چهل سال در جنگ بودهاند، آیا توقع این است که در بستر بمیرند و مثلاً بگویند در نهایت بر اثر فلان بیماری از دنیا رفت؟ چه چیزی زیباتر از این که نماد پلیدترین دشمنان خدا که قطعاً دشمنانِ شماره یک امام زمان ارواحنا فداه در روزگار ما هستند، انسان را به شهادت برسانند؟ اگر انسان مظلوم کشته شود با شهدا محشور میشود، چه چیزی زیباتر از این؟ این بزرگواران که همگی مجاهد بودند.
یا اگر روزی من شود که این اتفاق برای من و خانوادهام رخ دهد.
نگاهی به موضوع شهادت
اینطور نیست که قرار بوده باشد فرزندان من مثلاً 83 سال عمر کنند و این موشک عمر آنها را کوتاه کند، اگر الآن موشک بخورد، قرار بوده است او همینقدر عمر کند، حال یا در بستر یا اتفاق، یا بر اثر شهادت توسط دشمنان خدا. اینطور نیست که ما بین ماندن و نماندن گیر کرده باشیم.
شهادت آن مرگ را انتخاب میکند، نه زمان مرگ را.
شهادت مانند رزق است، ما برای وظیفه تلاش میکنیم، وگرنه ممکن است شما تلاش کنید و هیچ چیزی بدست نیاورید، کسی هم تلاش زیادی نکند و برای او پول برسد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»،[14] اگر کسی این موضوع را بداند، وظیفهی خود را انجام میدهد، ولی در روز بیست ساعت برای روزی تلاش نمیکند که بگوید به نماز و خانواده و عبادت و کارهای واجب خود نرسیدم و از صبح تا شب تلاش کردم؛ البته آن گروه اندکی که نان شب زن و بچهی خود را ندارند، بعنوان احساس تکلیف بیشتر تلاش کنند، وگرنه رزق بدست خدای متعال است، رزق معادلِ کار ما نیست، ما بر اساس تکلیف تلاش میکنیم، ما وظیفه داریم به اندازهای که عرفمان متوجّه میشود برای زن و بچهی خود تلاش کنیم، ولی «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ مرگ هم همینطور است، ربوبیت خدای متعال است.
تجربهی تاریخ نشان داده است که تا بوده است، این مسائل کنار انبیاء بوده است، پیامبری داخل درخت بوده است، دشمنان درخت را با پیامبر خدا ارّه کردهاند! اینها چقدر پیامبر کشتهاند، ما چقدر حوادث تلخی مانند کربلا داریم. البته واضح است که نمیخواهم اینها را یکسان جلوه دهم، بلکه میخواهم بگویم در طول تاریخ بحران داشتهایم، چقدر سر بریدهاند، مغول داشتهایم؛ الآن که خبری نیست.
میگویند تهران حوالی شانزده میلیون نفر جمعیت دارد، حتّی اگر ده میلیون نفر هم جمعیت داشته باشد، فقط چهارصد نفر زخمی و شهید داشته است، این نسبت کمی است. اگر مثلاً شصت درصد را زده باشند میگوییم نکند که این بحرانِ آخرالزمان است، چون بحرانِ آخرالزمان طوری است که کارد به استخوانها میرسد.
آرامش کنار خدای متعال است
لذا اگر شما توجّه کنید میبینید اهل ولایة الله آرامش دارند. بعضی با مخدّر آرامش دارند، بعضی با فکر و اعتقادشان آرامش دارند، خدای اینها بزرگ است، خدای اینها قدیر و رحیم و کریم است.
من نمیدانم این ماجرا به کجا میرسد، اما آن چیزی که میدانم و برای من یقینی است این است که قرار نیست ربوبیت خدا هیچ تغییری کند، یعنی زور این موشکها به ربوبیت خدا نمیرسد، اگر قرار بود بخواهد ربوبیت خدا تکان بخورد، باید آن روزی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را میزدند تکان میخورد، الآن که بدتر از آن نشده است، بدتر از کربلا که نشده است.
این تعبیر قرآن کریم را ببینید، «وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَی»،[15] کلمه، کار، اراده، توان کفّار را پایین کشید؛ بعد نمیفرماید کلمه یا ارادهی خودش را بالا کشید، بلکه میفرماید: «وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا»، یعنی کلمهی خدا بالا هست!
من در تلویزیون دیدم که طرف میگفت میخواهیم در این غدیر پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بالا ببریم! پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالا هست! ما میآییم که خودی نشان دهیم.
چه زمانی نصرت الهی نازل میشود؟
در طول تاریخ هر وقت اتفاقی افتاده است و نصرت خدا بر مؤمنین ظاهر شده است، آنجایی بوده است که کاری از دست خود این مؤمنین برنمیآمده است و یک اتفاقی افتاده است که اصلاً پیشبینی نمیکردند.
ممکن است ما جزو آن گروهانی باشیم که قرار است کشته شویم و «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ اَلْأَرْضُ اَلَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»[16] شویم، آنجا در آغوش اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قرار بگیریم؛ یا اینجا برسیم و نصرت برسد.
هیچوقت لجستیک مؤمنین به کفار نمیرسیده است، توان نظامی و نرم افزاری و سختافزاری مؤمنین و کفار مثل هم نبود. سپاه ابرهه با فیل بودند، عبدالمطلب سلام الله علیه دستتنها بود!
اگر قرار باشد نصرت رخ دهد، در این حساب و کتابهای ما نیست، ناگهان ابابیل میآید. یعنی در گزینههای آن زمان عربستان هیچ کسی نبود که از خدای متعال ابابیل بخواهد!
البته واضح است که نمیخواهم بگویم الآن قرار است این اتفاق رخ دهد، اما اگر ربّ کریم در ما صدق ببیند و اراده کرده باشد که ما را نصرت کند، از یک راهی نصرت میکند که اصلاً کسی نمیفهمد؛ مانند ماجرای حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام.
یاران حضرت موسی علیه السلام دعا میکردند که فرعونیان راه را گم کنند، یا یک کشتی بیاید و ما سوار شویم و فرار کنیم، قطعاً هیچکدام از آنها دعا نکرده بود که خدایا دریا را بشکاف؛ اما اگر خدای متعال اراده کند دریا را میشکافد، یعنی رزقی از جایی که حساب نمیکنیم، چون خدای متعال رَبّ است. گزینههای خدای متعال که مانند گزینههای ما نیست.
این صریح اعتراف عبدالملک مروان است، آنها امام حسین علیه السلام را کشتند، همهی اطرافیان حضرت را هم کشتند، میخواستند نوامیس حضرت را هم برده و کنیز بگیرند که خدای متعال اجازه نداد، یعنی در ظاهر با یک باخت کامل مواجه بودند؛ اینطور نیست که ما مؤمنین بگوییم، عبدالملک مروان به حجاج نوشت: «إنِّي رَأيتُ بَنِي حَربٍ سُلِبُوا مُلكَهُم لَمَّا قَتَلُوا الحُسَين»،[17] فرزندان ابوسفیان و یزیدیان حکومت خود را زمانی از دست دادند که حسین را کشتند!
اگر خدای متعال بخواهد زیر و رو کند به ابزار ما نیاز ندارد، ما باید صادق باشیم و بایستیم، هم اینکه ممکن است نخواهد، ممکن است دوست داشته باشد که خون ما در راه او ریخته شود، اینطور که زهی سعادت، ما چه زمانی فکر میکردیم که روزی قرار است خون ما هم در جمع محبّان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ریخته شود؟ خون مظلوم قطعاً منصور است، ولیّ دَم دارد.
در این موضوع هم شک نیست که ما به نسبت این ملعون «مظلوم» هستیم، توجّه کنید که خیلی همدلانه عرض کردم، هر گبری در عالم وجود داشته باشد و انصافی داشته باشد، بین ما این نتانیاهوی یابو، میگوید شما مظلوم هستید؛ و اگر او ما را بکشد، ما مظلوم هستیم، خدای متعال با مظلوم مانند شهید برخورد میکند.
همانطور که عرض کرده بودم عمر ما هم بدست خداست و کسی هم نمیتواند عمر ما را جابجا کند، «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ»،[18] ممکن است ربّ غفور بخواهد من بجای اینکه در 44 سالگی بمیرم، در 44 سالگی شهید شوم.
باید موضوع را اینطور دید، وگرنه دشمن نمیتواند غلطی کند، شاید بتواند اذیت کند ولی نمیتواند غلطی کند، یعنی نمیتواند سرنوشت و رزق را تغییر دهد یا ضرر بزند.
امام حسین علیه السلام بالاخره بایستی از این دنیا میرفت، اما امروز هیچ گیجی نمیگوید امام حسین علیه السلام ضرر کرد، هیچ کسی از یزید دفاع نمیکند، اگر کسی از یزید دفاع کند هم بقیه به صورت او آب دهان میاندازند.
شما ماجرای خندق را ببینید، اصلاً کسی فکر نمیکرد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بر عمرو بن عبدود پیروز شود، اما حضرت پیروز شد. وقتی حضرت پیروز شد، دشمنان بهم ریختند و گفتند نکند کائنات به نفع پیامبرِ روبروست؟ شب دور یکدیگر جمع شدند، یک باد وحشتناکی آمد، اینها گفتند کائنات با این پیامبر روبروست؛ به دل آنها بد آمد و رفتند، یعنی جنگ با یک کشته تمام شد!
زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کسانی بخاطر نداشتن کفش مناسب، از جنگ معاف شده بودند! یعنی سپاه اسلام هیچ چیزی نداشت. خدای متعال دشمن را با باد برگرداند! یعنی از جایی که قابل حساب نبود یاری کرد.
یعنی اگر ما پای کار باشیم و او بخواهد ما را به این معنا یاری کند که قرار باشد در این کارگزار پیروز باشیم، از راهی که نمیدانیم پیروز میشویم. یک نفر از خودشان دیگری را میکشد و جنگ داخلی میشود و یکدیگر را میکشند. اگر قرار باشد کشته شویم هم، قرار بوده است که من در همین سن بمیرم، بجای اینکه بمیرم، شهید میشوم.
لذا اصلاً تشویش برای چیست؟
ان شاء الله خدای متعال امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، زمانی میفرمود «آمریکا نمیتواند هیچ غلطی کند»، از جنبهی ربوبی نگاه میکرد. درواقع در این عالم هیچ کسی نمیتواند هیچ غلطی کند، مگر اینکه خدای متعال اراده کرده باشد، و اگر خدای متعال اراده کرده باشد و من پای کار ایستاده باشم، من ضرر نمیکنم، شخص دیگری نمیتواند به من ضرر بزند.
نعمتِ مولای ما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
حال کنار این ربّ غفور، خدای متعال در ماجرای غدیر، برای ما یک «مولا» هم قرار داده است.
این مثال را برای شما عرض میکنم که تصوّر کنید کودکی در پرورشگاه وجود دارد که مدام به این موضوع فکر میکند که چه کسی پدر من است؟ بعد ناگهان به او بگویند که قرار است فردا کسی سرپرستی تو را به عهده بگیرد، یا بگویند پدرت پیدا شده است و فردا تو را میبرد.
مسلماً این کودک تا صبح نمیخوابد.
خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ما اعلام کردند که روز غدیر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شما را به گردن میگیرد.
برای همین در منابع قدیمی تاریخی مانند «ثِمارُ القُلوبِ فِي المُضَافِ وَالمَنسُوب» ثَعالِبی که سنّی است و سال 429 مُرده است… بابی از این کتاب راجع به شبهای خاص است، مثلاً لیلة الخلافة، لیلة الحرّه، لیلة الهریر و… یکی از آنها لیلة الغدیر است!
شب غدیر برای چه مهم است؟
او هم میگوید شب غدیر «هى اللَّيْلَة الَّتِى خطب رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فى غدها بغدير خم على أقتاب الْإِبِل»،[19] این شبی است که فردا صبحِ آن پیامبر روی جهازِ شتران خطبه خواند و فرمود: «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَعَلِیٌ مَولَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالَاهُ وَعَاد مَن عَادَاهُ».
پس شب قبل چه خبر است؟ مثلاً لیلة الهریر شبی از صفین بود که سپاه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و معاویه تا صبح دهها هزار نفر کشته شدند، یعنی خود آن شب جنگ شد. چون عرب شبها نمیجنگید، غروب تعطیل میکردند تا بتوانند ببینند، اما آن شب جنگیدند.
اما اینجا شب غدیر چه خبر است؟ صبح غدیر است!
ولی من این توضیح را دادم، آدمی که بیکس و کار است… همهی ما حقیقتاً بی کس و کار هستیم، همهی ما در لحظهی احتضارمان میفهمیم که بیکس و کار بودیم، میفهمیم که رفقا نمیتوانند برای ما کاری کنند. تعبیری از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هست که حضرت میفرمایند رفقای محتضر بالای سر او نشستهاند و محتضر دیگر نمیتواند حرف بزند، اینها راجع به بعد از او حرف میزنند. آنجا با همهی وجود میفهمد که من غریب هستم و هیچ کسی را ندارم.
حال آدمی که کسی را ندارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روز غدیر فرموده است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سرپرست شماست و سرپرستی شما را بعهده گرفته است، یعنی شما را به گردن گرفته است. «شفاعت میکند» یعنی شما را به گردن گرفته است.
لذا شیعیان از شوق تا صبح نمیخوابیدند و احیاء میگرفتند.
آن ربوبیت کفایت میکرد، ولی خدای کریم برای اینکه فهمِ ربوبیت یک سطحی میخواهد، ائمهای را برای ما قرار داد که ذیل شأن ربوبیت خود، با ولایتشان، آنها هم ما را به گردن بگیرند و هوای ما را داشته باشند.
امام صادق علیه السلام فرمودند که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را اذیت میکنید؟ (زمان امام صادق علیه السلام بیش از صد و سی سال است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رفته است.)، آن شخص عرض کرد: آقا جان! ما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دوست داریم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: مگر نمیدانید که نامهی اعمال شما به دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میرسد و ناراحت میشود؟
ما امام زمان ارواحنا فداه را یاد نمیکنیم، روز غدیر که ما مولا داریم، شاید همین سحرِ دیشب که ما بخاطر سر و صدا بیدار بودیم، امام زمان ارواحنا فداه برای ما استغفار و دعا میکردند.
پدر و مادر فراموش نمیکنند که فرزند خود را دعا کنند، آیا میشود مولا فراموش کند؟
خدای متعال به ما هم یک مولای حیّ عطا کرده است که امتداد غدیر است، هم موالیای که آنطرف ما را یاد میکنند.
چند روز دیگر که محرم است مدام این روایت به گوش ما میخورد که هیچ قطرهی اشکی از چشم شما نمیافتد، «إلّا وَقَد وَصَلَ فَاطِمَة عَلَیهَا السَّلَام»؛ یعنی صدیقه طاهره سلام الله علیها ما را میبیند که یک قطرهی اشک ما به چشم ایشان میآید. یعنی حواس او به من هست و مرا بعهده گرفته است.
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین باوفا هستند، وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه میخواست مردم عراق را به سمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببرند که آنها در جنگ جمل کمک کنند، یکی از تعابیری که فرمودند این بود که بیایید شما را به سوی کسی ببرم که «أَوْفَى مَنْ تُبَايِعُونَ»،[20] این آقا کسی است که باوفاست، اگر شما یک مرتبه دست به سوی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببرید، او دیگر این دست را رها نمیکند.
ما هم ربوبیت داریم، هم مولا داریم.
شاید این لطف خدا به ما بود که یک شب غدیری اتفاقی برای ما رخ دهد، تا ببینیم که ما مولا داریم. ما مولایی نداریم که فقط ذکر بگوییم، ما مولایی داریم که پشت ما به او گرم است.
یکی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «صفیّه» که اصالت ایشان یهودی بود و اقوام ایشان از مدینه رفتند، گفت: همهی همسران شما عرب هستند، قوم آنها در این شهر است، اگر شما از این دنیا بروید من تنها میشوم، من به سمت چه کسی بروم؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: به سمت علی برو!
خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینطور فرمود که «أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ».[21]
آیا ما غدیر داریم که اگر حوادثی رخ داد فراموش کنیم؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند «أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ»، اگر ضعف دارید من ملجأ و پناهگاه هستم، «وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ» اگر ترسی دارید، من امنیت میدهم، «أَنَا أَبُو اَلْيَتَامَى» من پدر کودکان بیسرپرست هستم، «وَ زَوْجُ اَلْأَرَامِلِ»… هر کسی ضعف دارد به من تکیه کند.
اینها جزو عقاید واضح ماست، اصلاً جا ندارد که ما تشویش داشته باشیم.
دعا
خدایا! این غدیر پیش رو، اعتماد و باور و یقین ما را به ربوبیت خودت و مولویت و مولا بودنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به نهایت برسان.
خدایا! حلاوتِ عبادتت و بندگیات را به ما بچشان.
خدایا! این غدیر پیش رو را نقطهی عطف زندگی ما قرار بده.
خدایا! شهادت را نصیب ما هم بگردان.
خدایا! این شهدای امروز را با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محشور بفرما.
خدایا! تو را به آن لحظهای که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را با طناب روی زمین میکشیدند قسم میدهم، سایهی پربرکت رهبر معظم انقلاب را بر سر ما مستدام بدار.
خدایا! زیارت امام زمان ارواحنا فداه، رضایت امام زمان ارواحنا فداه، دعای امام زمان ارواحنا فداه، شهادت در راه امام زمان ارواحنا فداه را نصیب ما بفرما.
خدایا! لعنت خودت را، دوری از رحمت خودت را، تدمیر و درهم کوبیدنت را بر این اسرائیل و امریکا نازل بفرما.
خدایا! اینها را به مفتضحترین حالت ممکن، با دست ما، با زبان ما، با استعداد ما، با توان نداشتهی ما نابود بگردان.
خدایا! عظمت و قدرت خودت را با اینکه ما ناتوانان این زورگویانِ ستمگر را در هم میشکنیم، به عالم نشان بده.
سیّد حمیری از وضعیت شیعیان در آخرت میگوید
نمیشود کسی که خدا و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دارد را شکست داد.
سید حمیری رضوان الله تعالی علیه استاد این موضوع بود که روایاتی را به شعر دربیاورد، این شعر را آنقدر خوب بیان کرده است که برخی خیال کردهاند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این ابیات را بیان فرمودهاند؛ اما روایت برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بوده است و سید حمیری شعر گفته است.
سید حمیری میگوید: «قَوْلُ عَلِيٍّ لِحَارِثٍ عَجَبٌ» آن کلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حارث هَمْدانی خیلی شگفت است، «كَمْ ثَمَّ أُعْجُوبَةً لَهُ جَمَلًا» کم پیدا میشود که جملهای اینطور شگفتآور و امیدبخش باشد، فرموده است: «يَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» ای حارث هَمْدانی! هر کسی بمیرد، لحظهی مرگش با من مواجه میشود، «مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلًا»، مؤمن حضرت را در اوج زیبایی و کرامت میبیند، منافق یا از این بیچارگی که او را دور میکنند متوجه میشود، یا ممکن است از دور ببیند و حسرت او را بسوزاند.
بعد ببینید حضرت چه میفرمایند، حضرت فرمودند من میآیم، «يَعْرِفُنِي طَرْفَهُ وَ أَعْرِفُهُ» وقتی با گوشهی چشم نگاه کند، مؤمن مرا میشناسد، من هم او را میشناسم، «بِعَيْنِهِ وَ اسْمِهِ وَ مَا عَمِلَا»، هم میدانم خودش کیست، هم اسمش را میشناسم، هم از پروندهی او باخبر هستم.
بعد حضرت به «حارث هَمْدانی» فرمود: «وَأَنْتَ عِنْدَ الصِّرَاطِ تَعْرِفُنِي» وقتی همه آنجا روی صراط میترسند، آن لحظه تو مرا میشناسی، «فَلَا تَخَفْ عَثْرَةً وَلَا زَلَلا» آنجا نلرز، من پشت تو را نگه داشتهام.
«أَسْقِيكَ مِنْ بَارِدٍ عَلَى ظَمَإٍ» آن روز که روز تشنگی همه است…
همانطور که میدانید همیشه در معارف شیعی میگفتند «مَوعِدُنَا مَوعِدُنَاالحَوض»، وقتی مردم از صراط رد میشوند، جهنّمیها میریزند، مؤمنین رد میشوند، منتها مؤمنین را به بهشت نمیبرند، چون مؤمنین پاک نیستند.
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به آن معاویة بن حُدَیجِ بیتربیتِ ملعون که به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت کرده بود فرمود: بدبخت! تو را که به کنار حوض کوثر نمیبرند تا ببینی من چه میگویم! آنجا «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»،[22] که پروردگارشان اینها را سقایت میکند و اینها مینوشند و تطهیر میشوند که وارد بهشت شوند، آنجا میبینید پدر من آستینهای خود را بالا زده است و آنها به دست پدر من سیراب میشوند، لذا «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا بِیَدِ أمِیرَالمُؤمِنِین صَلَوَاتُ الله عَلَیه».
اینجا حضرت به «حارث هَمْدانی» فرمود که من تو را روی صراط نگه میدارم، وقتی از صراط رد شوی، به کنار حوض میروی، آنجا باید تطهیر شوی، عدّهای را نعوذبالله با عذاب تطهیر میکنند تا برگردانند، ولی عدّهای را با نوشیدن از دست مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تطهیر میکنند…
اینجا سید حمیری از حدیث امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میگوید: «أَسْقِيكَ مِنْ بَارِدٍ عَلَى ظَمَإٍ» من در آن تشنگی شدید ساقی هستم، «تَخَالُهُ فِي الْحَلَاوَةِ الْعَسَلَا» آب است، اما از عسل شیرینتر و گواراتر است.
آنجا «أقُولُ لِلنَّارِ حِينَ تُوقَفُ لِلْعَرْضِ عَلَى جِسْرِهَا: ذَرِي الرَّجُلَا!» جهنّم زبانه میکشد که گنهکاران را در بر بگیرد، جلو میروم و به آتش میگویم او را رها کن، «ذَرِيهِ، لَا تَقْرَبِيهِ، إِنَّ لَهُ» رها کن و نزدیک هم نیا که حرارت او را اذیت نکند، «حَبْلًا بِحَبْلِ الْوَصِيِّ مُتَّصِلَا» این شخص در دنیا به حبل الله چنگ زده بود و دل او به ما یک وابستگی داشت.
بعد اینجا حضرت تعبیری دارند که من عرض میکنم حضرت چقدر مهربان است، فرمود: من به این آتش میگویم «هَذَا لَنَا شِيعَةٌ» این شخص شیعهی ماست «وَشِيعَتُنَا أَعْطَانِيَ اللهُ فِيهِمُ الأَمَلَا» من با خدا صحبت کردهام و در مورد اینها بشارتهایی گرفتهام.
ان شاء الله خدای متعال در دنیا و آخرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را حامی ما، مولای پشتیبان ما، راضی از اعمال ما قرار بدهد.
ان شاء الله خدای متعال به نیروهای نظامی ما و تصمیمگیران ما قوّت عطا کند.
ان شاء الله خدای متعال آنچه که خیر ماست، آن چیزی که به درد دنیا و آخرت ما میخورد را در پایان این درگیری مقدّر بفرماید.
ان شاء الله خدای متعال امام زمان ارواحنا فداه را دعاگوی ما قرار بدهد.
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] سوره مبارکه مؤمنون، آیه 100 (لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ)
[5] سوره مبارکه انعام، آیه 112 (وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ)
[6] سوره مبارکه انعام، آیه 123 (وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ)
[7] سوره مبارکه شعراء، آیه 4
[8] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 65 (فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ)
[9] المناقب، جلد ۲، صفحه ۱۱۶ (وَ قِيلَ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ قَالَ بِتَمَكُّنِ هَيْبَتِي فِي قُلُوبِهِمْ .)
[10] سوره مبارکه زمر، آیه 42 (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)
[11] اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۱۴۹
[12] اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۱۴۹
[13] مصباح المتهجد، جلد ۲، صفحه ۵۸۲
[14] سوره مبارکه ذاریات، آیه 58 (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ)
[15] سوره مبارکه توبه، آیه 40 (إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)
[16] البلد الأمین، جلد ۱، صفحه ۲۹۰ (ثُمَّ زُرْ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ عِنْدَ رِجْلَيْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَتَقُولُ: اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ نَبِيِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلشَّهِيدِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلشَّهِيدُ وَ اِبْنُ اَلشَّهِيدِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلْمَظْلُومُ اِبْنُ اَلْمَظْلُومِ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ ثُمَّ اِنْكَبِّ عَلَى قَبْرِهِ وَ قَبِّلْهُ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اَللَّهِ وَ اِبْنَ وَلِيِّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ اَلْمُصِيبَةُ وَ جَلَّتِ اَلرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ أَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ ثُمَّ صَلِّ عِنْدَ رَأْسِهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ اِئْتِ اَلشُّهَدَاءَ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَصْفِيَاءَ اَللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ دِينِ اَللَّهِ وَ أَنْصَارَ نَبِيِّهِ وَ أَنْصَارَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْصَارَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي طِبْتُمْ وَ طَابَتِ اَلْأَرْضُ اَلَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظِيماً فَيَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ ثُمَّ عُدْ إِلَى عِنْدَ اَلْحُسَيْنِ بَعْدَ أَنْ تُصَلِّيَ رَكْعَتَيْ زِيَارَةِ اَلشُّهَدَاءِ ثُمَّ اِنْكَبِّ عَلَى قَبْرِهِ إِذَا أَرَدْتَ وَدَاعَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَالِصَةَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اَللَّهِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَمْضِ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ يَا مَوْلاَيَ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكَ وَ رَزَقَنِي اَلْعَوْدَ إِلَى مَشْهَدِكَ وَ اَلْمُقَامَ فِي حَرَمِكَ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ ثُمَّ اُخْرُجْ وَ لاَ تُوَلِّ ظَهْرَكَ وَ أَكْثِرْ مِنْ قَوْلِ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ حَتَّى تَغِيبَ عَنِ اَلْقَبْرِ .)
[17] العقد الفريد، جلد 5، صفحه 149
[18] سوره مبارکه زمر، آیه 42 (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)
[19] ثمار القلوب في المضاف والمنسوب، صفحه 636
[20] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۲، صفحه ۸۶ (وَ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ : أَنَّ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ لَمَّا قَدِمَ اَلْكُوفَةَ دَعَا أَبَا مُوسَى فَقَالَ اِتَّبِعْ مَا كَتَبَ بِهِ إِلَيْكَ فَأَبَى ذَلِكَ فَبَعَثَ إِلَى هَاشِمٍ يَتَوَعَّدُهُ فَكَتَبَ إِلَى عَلِيٍّ بِامْتِنَاعِهِ وَ أَنَّهُ شَاقٌّ بَعِيدُ اَلْوُدِّ ظَاهِرُ اَلْغِلِّ وَ اَلشَّنَآنِ وَ أَنَّهُ هَدَّدَهُ بِالسِّجْنِ وَ اَلْقَتْلِ فَلَمَّا وَرَدَ كِتَابُهُ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أَتَاهُ بِهِ اَلْمُحِلُّ بْنُ خَلِيفَةَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَدَّى اَلْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ وَ وَضَعَهُ مَوْضِعَهُ فَكَرِهَ ذَلِكَ قَوْمٌ وَ قَدْ وَ اَللَّهِ كَرِهُوا نُبُوَّةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ بَارَزُوهُ وَ جَاهَدُوهُ فَرَدَّ اَللَّهُ كَيْدَهُمْ فِي نُحُورِهِمْ وَ جَعَلَ دَائِرَةَ اَلسَّوْءِ عَلَيْهِمْ وَ اَللَّهِ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَنُجَاهِدَنَّهُمْ مَعَكَ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ حِفْظاً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ إِذْ صَارُوا أَعْدَاءً لَهُمْ بَعْدَهُ فَرَحَّبَ بِهِ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لَهُ خَيْراً ثُمَّ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ قَرَأَ كِتَابَ هَاشِمٍ وَ سَأَلَهُ عَنِ اَلنَّاسِ وَ عَنْ أَبِي مُوسَى فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا أَثِقُ بِهِ وَ لاَ آمَنُهُ عَلَى خِلاَفِكَ إِنْ وَجَدَ مَنْ يُسَاعِدُهُ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ مَا كَانَ عِنْدِي بِمُؤْتَمَنٍ وَ لاَ نَاصِحٍ وَ لَقَدْ أَرَدْتُ عَزْلَهُ فَأَتَانِي اَلْأَشْتَرُ فَسَأَلَنِي أَنْ أُقِرَّهُ وَ ذَكَرَ أَنَّ أَهْلَ اَلْكُوفَةِ بِهِ رَاضُونَ فَأَقْرَرْتُهُ. وَ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ قَالَ وَ بَعَثَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلرَّبَذَةِ بَعْدَ وُصُولِ اَلْمُحِلِّ بْنِ خَلِيفَةَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ وَ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ إِلَى أَبِي مُوسَى وَ كَتَبَ مَعَهُمَا مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَيْسٍ أَمَّا بَعْدُ يَا اِبْنَ اَلْحَائِكِ يَا عَاضَّ أَيْرِ أَبِيهِ فَوَ اَللَّهِ إِنْ كُنْتُ لَأَرَى أَنَّ بَعْدَكَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلَّذِي لَمْ يَجْعَلْكَ اَللَّهُ لَهُ أَهْلاً وَ لاَ جَعَلَ لَكَ فِيهِ نَصِيباً سَيَمْنَعُكَ مِنْ رَدِّ أَمْرِي وَ اَلاِفْتِرَاءِ عَلَيَّ وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكَ اِبْنَ عَبَّاسٍ وَ اِبْنَ أَبِي بَكْرٍ فَخَلِّهِمَا وَ اَلْمِصْرَ وَ أَهْلَهُ وَ اِعْتَزِلْ عَمَلَنَا مَذْؤُماً مَدْحُوراً فَإِنْ فَعَلْتَ وَ إِلاَّ فَإِنِّي قَدْ أَمَرْتُهُمَا أَنْ يُنَابِذَاكَ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اَللَّهَ لاٰ يَهْدِي كَيْدَ اَلْخٰائِنِينَ فَإِذَا ظَهَرَا عَلَيْكَ قَطَعَاكَ إِرْباً إِرْباً وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى مَنْ شَكَرَ اَلنِّعْمَةَ وَ وَفَى بِالْبَيْعَةِ وَ عَمِلَ بِرَجَاءِ اَلْعَافِيَةِ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ فَلَمَّا أَبْطَأَ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ اِبْنُ أَبِي بَكْرٍ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ يَدْرِ مَا صَنَعَا رَحَلَ عَنِ اَلرَّبَذَةِ إِلَى ذِي قَارٍ فَنَزَلَهَا قَالَ فَلَمَّا نَزَلَ ذَا قَارٍ بَعَثَ إِلَى اَلْكُوفَةِ اَلْحَسَنَ اِبْنَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ وَ زَيْدَ بْنَ صُوحَانَ وَ قَيْسَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ وَ مَعَهُمْ كِتَابٌ إِلَى أَهْلِ اَلْكُوفَةِ فَأَقْبَلُوا حَتَّى كَانُوا بِالْقَادِسِيَّةِ فَتَلَقَّاهُمُ اَلنَّاسُ فَلَمَّا دَخَلُوا اَلْكُوفَةَ قَرَءُوا كِتَابَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى مَنْ بِالْكُوفَةِ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي خَرَجْتُ مَخْرَجِي هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيَّ فَأَنْشُدُ اَللَّهَ رَجُلاً بَلَغَهُ كِتَابِي هَذَا إِلاَّ نَفَرَ إِلَيَّ فَإِنْ كُنْتُ مَظْلُوماً أَعَانَنِي وَ إِنْ كُنْتُ ظَالِماً اِسْتَعْتَبَنِي وَ اَلسَّلاَمُ قَالَ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارٌ اَلْكُوفَةَ اِجْتَمَعَ إِلَيْهِمَا اَلنَّاسُ فَقَامَ اَلْحَسَنُ فَاسْتَقَرَّ فَاسْتَنْفَرَ اَلنَّاسَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّا جِئْنَاكُمْ نَدْعُوكُمْ إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَى كِتَابِهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ وَ إِلَى أَفْقَهِ مَنْ تَفَقَّهَ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَعْدَلِ مَنْ تُعَدِّلُونَ وَ أَفْضَلِ مَنْ تُفَضِّلُونَ وَ أَوْفَى مَنْ تُبَايِعُونَ مَنْ لَمْ يُعْيِهِ اَلْقُرْآنُ وَ لَمْ تُجَهِّلْهُ اَلسُّنَّةُ وَ لَمْ تَقْعُدْ بِهِ اَلسَّابِقَةُ إِلَى مَنْ قَرَّبَهُ اَللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ قَرَابَتَيْنِ قَرَابَةَ اَلدِّينِ وَ قَرَابَةَ اَلرَّحِمِ إِلَى مَنْ سَبَقَ اَلنَّاسَ إِلَى كُلِّ مَأْثُرَةٍ إِلَى مَنْ كَفَى اَللَّهُ بِهِ رَسُولَهُ وَ اَلنَّاسُ مُتَخَاذِلُونَ فَقَرُبَ مِنْهُ وَ هُمْ مُتَبَاعِدُونَ وَ صَلَّى مَعَهُ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ وَ قَاتَلَ مَعَهُ وَ هُمْ مُنْهَزِمُونَ وَ بَارَزَ مَعَهُ وَ هُمْ مجمحون [مُحْجِمُونَ] وَ صَدَّقَهُ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ إِلَى مَنْ لَمْ تُرَدَّ لَهُ رَايَةٌ وَ لاَ تُكَافِئْ لَهُ سَابِقَةٌ وَ هُوَ يَسْأَلُكُمُ اَلنَّصْرَ وَ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلْحَقِّ وَ يَسْأَلُكُمْ بِالْمَسِيرِ إِلَيْهِ لِتُوَازِرُوهُ وَ تَنْصُرُوهُ عَلَى قَوْمٍ نَكَثُوا بَيْعَتَهُ وَ قَتَلُوا أَهْلَ اَلصَّلاَحِ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ مَثَّلُوا بِعُمَّالِهِ وَ اِنْتَهَبُوا بَيْتَ مَالِهِ فَاشْخَصُوا إِلَيْهِ رَحِمَكُمُ اَللَّهُ فَمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اُحْضُرُوا بِمَا يَحْضُرُ بِهِ اَلصَّالِحُونَ – قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ حَدَّثَنِي جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ تَمِيمِ بْنِ حِذْيَمٍ قَالَ: قَدِمَ عَلَيْنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ يَسْتَنْفِرَانِ اَلنَّاسَ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُمَا كِتَابُهُ فَلَمَّا فَرَغَا مِنْ كِتَابِهِ قَامَ اَلْحَسَنُ وَ هُوَ فَتًى حَدَثٌ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَرْثِي لَهُ مِنْ حَدَاثَةَ سِنِّهِ وَ صُعُوبَةِ مَقَامِهِ فَرَمَاهُ اَلنَّاسُ بِأَبْصَارِهِمْ وَ هُمْ يَقُولُونَ اَللَّهُمَّ سَدِّدْ مَنْطِقَ اِبْنِ بِنْتِ نَبِيِّنَا فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى عَمُودٍ يَتَسَانَدُ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيلاً مِنْ شَكْوَى بِهِ فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْعَزِيزِ اَلْجَبَّارِ اَلْوَاحِدِ اَلْقَهَّارِ اَلْكَبِيرِ اَلْمُتَعَالِ سَوٰاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ اَلْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سٰارِبٌ بِالنَّهٰارِ أَحْمَدُهُ عَلَى حُسْنِ اَلْبَلاَءِ وَ تَظَاهُرِ اَلنَّعْمَاءِ وَ عَلَى مَا أَحْبَبْنَا وَ كَرِهْنَا مِنْ شِدَّةٍ وَ رَخَاءٍ وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اِمْتَنَّ عَلَيْنَا بِنُبُوَّتِهِ وَ اِخْتَصَّهُ بِرِسَالَتِهِ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ وَحْيَهُ وَ اِصْطَفَاهُ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى اَلْإِنْسِ وَ اَلْجِنِّ حِينَ عُبِدَتِ اَلْأَوْثَانُ وَ أُطِيعَ اَلشَّيْطَانُ وَ جُحِدَ اَلرَّحْمَنُ فَصَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ جَزَاهُ أَفْضَلَ مَا جَزَى اَلْمُرْسَلِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي لاَ أَقُولُ لَكُمْ إِلاَّ مَا تَعْرِفُونَ إِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَرْشَدَ اَللَّهُ أَمْرَهُ وَ أَعَزَّ نَصْرَهُ بَعَثَنِي إِلَيْكُمْ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلصَّوَابِ وَ إِلَى اَلْعَمَلِ بِالْكِتَابِ وَ اَلْجِهَادِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَ فِي عَاجِلِ ذَاكَ مَا تَكْرَهُونَ فَإِنَّ فِي آجِلِهِ مَا تُحِبُّونَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ عَلِيّاً صَلَّى مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَحْدَهُ وَ أَنَّهُ يَوْمَ صَدَّقَ بِهِ لَفِي عَاشِرَةٍ مِنْ سِنِّهِ ثُمَّ شَهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ جَمِيعَ مَشَاهِدِهِ وَ كَانَ مِنِ اِجْتِهَادِهِ فِي مَرْضَاةِ اَللَّهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ آثَارِهِ اَلْحَسَنَةِ فِي اَلْإِسْلاَمِ مَا قَدْ بَلَغَكُمْ وَ لَمْ يَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَاضِياً عَنْهُ حَتَّى غَمَّضَهُ بِيَدِهِ وَ غَسَّلَهُ وَحْدَهُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَعْوَانُهُ وَ اَلْفَضْلُ اِبْنُ عَمِّهِ يَنْقُلُ إِلَيْهِ اَلْمَاءَ ثُمَّ أَدْخَلَهُ حُفْرَتَهُ وَ أَوْصَاهُ بِقَضَاءِ دَيْنِهِ وَ عِدَاتِهِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنْ مَنِّ اَللَّهِ عَلَيْهِ ثُمَّ وَ اَللَّهِ مَا دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ لَقَدْ تَدَاكَّ اَلنَّاسُ عَلَيْهِ تَدَاكَّ اَلْإِبِلِ اَلْهِيمِ عِنْدَ وُرُودِهَا فَبَايَعُوهُ طَائِعِينَ ثُمَّ نَكَثَ مِنْهُمْ نَاكِثُونَ بِلاَ حَدَثٍ أَحْدَثَهُ وَ لاَ خِلاَفٍ أَتَاهُ حَسَداً لَهُ وَ بَغْياً عَلَيْهِ فَعَلَيْكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ اَلْجِدِّ وَ اَلصَّبْرِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ اَلْخُفُوفِ إِلَى مَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَصَمَنَا اَللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِمَا عَصَمَ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ وَ أَهْلَ طَاعَتِهِ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمْ تَقْوَاهُ وَ أَعَانَنَا وَ إِيَّاكُمْ عَلَى جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلْعَظِيمَ لِي وَ لَكُمْ ثُمَّ مَضَى إِلَى اَلرَّحْبَةِ فَهَيَّأَ مَنْزِلاً لِأَبِيهِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لِتَمِيمٍ كَيْفَ أَطَاقَ هَذَا اَلْغُلاَمُ مَا قَدْ قَصَصْتَهُ مِنْ كَلاَمِهِ فَقَالَ وَ مَا سَقَطَ عَنِّي مِنْ قَوْلِهِ أَكْثَرُ وَ لَقَدْ حَفِظْتُ بَعْضَ مَا سَمِعْتُ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ خُطْبَتِهِ قَامَ عَمَّارٌ وَ خَطَبَ اَلنَّاسَ وَ اِسْتَنْفَرَهُمْ فَلَمَّا سَمِعَ أَبُو مُوسَى خُطْبَتَهُمَا صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَكْرَمَنَا بِمُحَمَّدٍ فَجَمَعَنَا بَعْدَ اَلْفُرْقَةِ وَ جَعَلَنَا إِخْوَاناً مُتَحَابِّينَ بَعْدَ اَلْعَدَاوَةِ وَ حَرَّمَ عَلَيْنَا دِمَاءَنَا وَ أَمْوَالَنَا قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لاٰ تَأْكُلُوا أَمْوٰالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبٰاطِلِ وَ قَالَ تَعَالَى: وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ ضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ كُفُّوا عَنْ قِتَالِ إِخْوَانِكُمْ إِلَى آخِرَ خُطْبَتِهِ اَلْمَلْعُونَةِ اَلَّتِي تَرْكُهَا أَوْلَى مِنْ ذِكْرِهَا وَ تُنَادِي بِكُفْرِ صَاحِبِهَا وَ نِفَاقِهِ قَالَ فَلَمَّا أَتَتِ اَلْأَخْبَارُ عَلِيّاً بِاخْتِلاَفِ اَلنَّاسِ بِالْكُوفَةِ بَعَثَ اَلْأَشْتَرَ إِلَيْهَا فَأَخْرَجَهُ مِنْهَا صَاغِراً قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ لَمَّا نَزَلَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَا قَارٍ كَتَبَتْ عَائِشَةُ إِلَى حَفْصَةَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُخْبِرُكِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ نَزَلَ ذَا قَارٍ وَ أَقَامَ بِهَا مَرْعُوباً خَائِفاً لِمَا بَلَغَهُ مِنْ عِدَّتِنَا وَ جَمَاعَتِنَا فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْأَشْقَرِ إِنْ تَقَدَّمَ عُقِرَ وَ إِنْ تَأَخَّرَ نُحِرَ فَدَعَتْ حَفْصَةُ جَوَارِيَ لَهَا يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالدُّفُوفِ فَأَمَرَتْهُنَّ أَنْ يَقُلْنَ فِي غِنَائِهِنَّ مَا اَلْخَبَرُ مَا اَلْخَبَرُ عَلِيٌّ فِي اَلسَّفَرِ كَالْفَرَسِ اَلْأَشْقَرِ إِنْ تَقَدَّمَ عُقِرَ وَ إِنْ تَأَخَّرَ نُحِرَ – وَ جَعَلَتْ بَنَاتُ اَلطُّلَقَاءِ يَدْخُلْنَ عَلَى حَفْصَةَ وَ يَجْتَمِعْنَ لِسَمَاعِ ذَلِكَ اَلْغِنَاءِ فَبَلَغَ أُمَّ كُلْثُومٍ بِنْتَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَلِكَ فَلَبِسَتْ جَلاَبِيبَهَا وَ دَخَلَتْ عَلَيْهِنَّ فِي نِسْوَةٍ مُتَنَكِّرَاتٍ ثُمَّ أَسْفَرَتْ عَنْ وَجْهِهَا فَلَمَّا عَرَفَتْهَا حَفْصَةُ خَجِلَتْ وَ اِسْتَرْجَعَتْ فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ لَئِنْ تَظَاهَرْتُمَا عَلَيْهِ اَلْيَوْمَ لَقَدْ تَظَاهَرْتُمَا عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِيكُمَا مَا أَنْزَلَ فَقَالَتْ حَفْصَةُ كُفِّي رَحِمَكِ اَللَّهُ وَ أَمَرَتْ بِالْكِتَابِ فَمُزِّقَ وَ اِسْتَغْفَرَتِ اَللَّهَ – فَقَالَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ فِي ذَلِكَ عَذَرْنَا اَلرِّجَالَ بِحَرْبِ اَلرِّجَالِ فَمَا لِلنِّسَاءِ وَ مَا لِلسِّبَابِ أَ مَا حَسْبُنَا مَا أَتَيْنَا بِهِ لَكَ اَلْخَيْرُ مِنْ هَتْكِ ذَاكَ اَلْحِجَابِ وَ مَخْرَجُهَا اَلْيَوْمَ مِنْ بَيْتِهَا يُعَرِّفُهَا اَلذَّنْبَ نَبْحُ اَلْكِلاَبِ إِلَى أَنْ أَتَاهَا كِتَابٌ لَهَا مَشُومٌ فَيَا قُبْحَ ذَاكَ اَلْكِتَابِ)
[21] معاني الأخبار، جلد ۱، صفحه ۱۷ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي خُطْبَتِهِ : أَنَا اَلْهَادِي أَنَا اَلْمُهْتَدِي وَ أَنَا أَبُو اَلْيَتَامَى وَ اَلْمَسَاكِينِ وَ زَوْجُ اَلْأَرَامِلِ وَ أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ وَ أَنَا قَائِدُ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ أَنَا عُرْوَةُ اَللَّهِ اَلْوُثْقَى وَ كَلِمَةُ اَللَّهِ اَلتَّقْوَى وَ أَنَا عَيْنُ اَللَّهِ وَ لِسَانُهُ اَلصَّادِقُ وَ يَدُهُ وَ أَنَا جَنْبُ اَللَّهِ اَلَّذِي يَقُولُ – أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اَللّٰهِ وَ أَنَا يَدُ اَللَّهِ اَلْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا بَابُ حِطَّةَ مَنْ عَرَفَنِي وَ عَرَفَ حَقِّي فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ لِأَنِّي وَصِيُّ نَبِيِّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ لاَ يُنْكِرُ هَذَا إِلاَّ رَادٌّ عَلَى اَللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ .)
[22] سوره مبارکه انسان، آیه 21 (عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)