ضرورت توجه به ربوبیت و ولایت در شرایط بحرانی

60

نویسنده

ادمین سایت

حجت الاسلام کاشانی روز جمعه ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴ به مناسبت شب عید غدیر، و همچنین مصادف شدن با تجاوز وحشیانه ی رژیم صهیونیستی، به سخنرانی با موضوع “ضرورت توجه به ربوبیت و ولایت در شرایط بحرانی” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می‌گردد.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي‏».[2]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمت حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، به محضر باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

هدیه به ارواح طیّبه­ی شهدا، امام عظیم الشأن، شهدای امروز، صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

من می­خواستم راجع به چراییِ عظمت غدیر صحبت کنم، آن بحث را در زمان دیگری تقدیم می­کنم، یک جهت دیگری از عظمت غدیر را عرض می­کنم که متناسب با وقایع اخیر باشد.

رویارویی جریان حق و باطل از روز اول

خدای متعال از اول خلقت جریان حق و باطل را مقابل یکدیگر قرار داد، خود خدای متعال اینطور خواسته است.

وقتی روز اول ابلیس با حضرت آدم درافتاد، از خدای متعال درخواست کرد که خدا به او مهلت دهد، خدای متعال می­توانست مهلت ندهد، اما خدای متعال «إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[4] به او مهلت داد، در قرآن کریم هم حداقل دو مرتبه فرموده است که هرکجا که پیغمبری می­رود و توازن به سمت هدایت پررنگ می­شود، من دشمنان برجسته­ای را مقابل آن­ها قرار می­دهم، مسیر حق و باطل باشد، هر کسی که خواست، انتخاب کند، «كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»،[5] خود خدای متعال فرموده است که برای هر پیامبری دشمن برجسته­ای، شیاطینی از جنس آدمیزاد و شیاطینی از جن آفریدیم.

خدای متعال در جای دیگری هم اینطور فرموده است که وقتی پیامبری را به جایی می­فرستیم، «أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا»،[6] یعنی مجرمان درجه­ی اول و بزرگ را به سراغ آن­ها می­فرستیم که موازنه بهم نخورد، که در این دنیا هر کسی که خواست حق یا باطل را انتخاب کند، بازار داشته باشد؛ و فرمود نمی­خواهم کسی را مجبور کنم که به سمت حق برود، «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ»،[7] اگر می­خواستم کاری می­کردم که نمی­توانستی خلاف کنی یا ناحق بگویی یا ناحق باور کنی، مجبور بودی حق بگویی؛ اما نمی­خواهم این کار را کنم، باید معلوم شود که چه کسی بر مدار حق حرکت می­کند و چه کسی بر مدار باطل حرکت می­کند، این موضوع از روز اول بوده است و تا روز قیامت هم هست.

نقش بحران‌ها در تبیین حقایق دینی

در این شرایط ما، یکی از بهترین جاهایی که باعث می­شود حقایق دینی تبیین شود، بحران­هاست.

خدای متعال در قرآن کریم می­فرماید: «إِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»،[8] این­ها سوار کشتی می­شوند، کشتی در امواج و تلاطم­هایی می­رود که این­ها فکر می­کنند در حال غرق شدن هستند، آنجا متوجه می­شوند به هر چیزی چنگ زده بودند که ارزش نداشت، توهّم بوده است و به درد نمی­خورد.

خدای متعال کاری می­کند که وقتی ما به قیامت رفتیم، هیچ حجّتی نداشته باشیم.

اگر این باب باز بود و فرصت بود، این موضوع را عرض می­کردم که ما در مباحث سیره­ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک بحثی داشتیم که حضرت بخشی از تربیت نیروی خود را در جنگ­ها قرار داده بود، که نیرو تربیت کند.

چون من و شما که دور یکدیگر نشسته­ایم، تا زمانی که همینطور کنار هم نشسته­ایم با یکدیگر خوب هستیم، اما اگر پنج میلیون دلار پول در میان باشد، ممکن است رفاقت ما خراب شود، اگر قرار باشد یک نفر از ما از مرگ نجات پیدا کند، ممکن است معلوم شود که چه کسی چه چیزی را قبول دارد. تئوری فراوان است، لحظه­ی نبرد، لحظه­ی بحران…

فیلسوفان وجود، اکزیستانسیالیست­ها می­گوید که در نقاط بحرانی است که می­توان انسان­ها را شناخت، یعنی مانند نقطه­ی ترس، لحظه­ی خطر مرگ، لحظه­ی از دست دادن.

یعنی تا بوده همین بوده است.

نقش دین در مواجهه با بحران‌ها

اگر این دین در این روزها به درد نخورد، کلاً به هیچ دردی نمی­خورد.

اولیای خدا که آرامش خود را از دست نمی­دادند، مخدّر استفاده نمی­کردند، اینطور نبود که زور خیلی زیادی داشته باشند، مثلاً امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه ورزشکار خیلی ویژه­ای نبود، چه اتفاقی رخ می­داد که این­ها ترس نداشتند؟ گاهی این­ها آنقدر پادرد و کمردرد داشتند که حتّی نمی­توانستند خَم شوند که کفش خود را به دست بگیرند، پس چرا نمی­ترسیدند؟

به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفتند: «بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ»،[9] چطور همیشه پیروز بودید؟

مؤمن می­داند که ممکن است انسان در دنیا اذیت شود، مثلاً اگر انسان داغ ببیند، مسلماً اذیت می­شود، اگر سوزنی در دست انسان برود و انسان درد بکشد مسلماً اذیت می­شود، اما مؤمن ضرر نمی­کند، مؤمن باخت نمی­دهد، مؤمن سوخت ندارد؛ لذا مؤمن ترس ندارد.

مؤمن چون خدا را می­شناسد ترس ندارد.

اعتماد به ربوبیت خدای متعال

اولاً خدا رَبّ است، همه چیز بدست خدای متعال است، خدای متعال در موضوع ربوبیت خود با کسی مماشات نمی­کند، خدای متعال ربوبیت خود را حتّی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که عقل کل و صلح کل و ایمان کل و اصلاح کل و مهربانی کل هستند نمی­دهد، وای بحال کس دیگر! که ما خیال کنیم مثلاً این نتانیاهوی یابو بهره­ای داشته باشد!

همانطور که دیده­اید در مباحث مربوط به غلو، روایات اینطور صریح است که ربوبیت نگویید.

اگر بخواهم برای ربوبیت بلاتشبیه مثال بزنم، مانند کارگردان فیلم است. اگر بازیگر ترسو باشد، وقتی در حال فیلمبردای یک صحنه از فیلم هستند، وقتی کارگردان را می­شناسد، آن صحنه را بازی می­کند، چون می­داند همه چیز صحنه­سازی است و هیچ چیزی از حیطه­ی قدرت کارگردان بیرون نمی­رود، همه­ی چاشنی­های انفجاری را قبلاً امتحان کرده­اند.

این مثال هم سطح پایینی دارد، چون بالاخره کارگردان هم انسان است و ممکن است خطا کند، اما چرا بازیگر نمی­ترسد؟ چون می­داند همه چیز صحنه­سازی است و تحت کنترل است. بازیگران ترسناک­ترین فیلم دنیا هم نمی­ترسند، چون می­دانند همه چیز صحنه­سازی است، یعنی نمی­تواند به من لطمه­ای بزند.

نگو بعضی از قسمت­ها بدلکار دارد، در بعضی جاها توان بدنیِ طرف نیست که عکس العمل مناسب داشته باشد، اما آن بدلکار هم می­داند که قرار نیست اتفاقی رخ دهد.

مانند اینکه شما یک فیلم را دو مرتبه ببینید، مرتبه­ی دوم می­دانید که چه اتفاقی رخ خواهد داد.

همه­ی عالم تحت ربوبیت خدای متعال است، و خدای متعال بزرگتر از آن است که دیشب و امشب برای او تفاوت داشته باشد.

چند چیز را خیلی واضح به ما گفته­اند، اگر انسان آن روز متوجه باشد و به این موضوع فکر کند و در خودش پیاده کند، امشب با دیشب هیچ تفاوتی ندارد.

یکی از آن­ها این است که خدای متعال رَبّ است، کسی نمی­تواند بازی را بهم بزند، همه چیز از قبل کنترل­شده است، قرار نیست هیچ اتفاقی رخ دهد که خارج از نظر او باشد.

من الآن 44 سال سن دارم، قرار است من در 44 سالگی بمیرم، می­شود الآن که در حال صحبت کردن است بمیرد، می­تواند در بستر خواب بمیرد، می­تواند شهیدِ راهِ خدا شود. مسلماً شهادت خیلی بهتر است.

اینطور نیست که «شهادت» یا «زنده ماندن»؛ بلکه موضوع بین «شهادت» یا «مُردن» است، مسلّم است که شهادت برای من بهتر است.

اولاً ربوبیت دست اوست، ابداً کسی نمی­تواند در این ربوبیت دخالتی کند، مرگ هم بدست اوست، «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا»،[10] اگر او بخواهد قبض روح می­کند، حال ممکن است کسی خیلی باکلاس باشد و خود خدای متعال قبض روح کند، یا اینکه خدای متعال به دست ملائکه­ی مقرّب بسپارد، یا به دست سربازانِ آن ملائکه. کسی نمی­تواند برای مرگ من تصمیم بگیرد.

آنقدر در جنگ تحمیلی داشته­ایم که هم در سر و هم به سینه­ی طرف تیر خلاص زده­اند اما او زنده مانده است، ولی ده سال بعد بر اثر تصادف به رحمت خدا رفته است. یعنی هنگام مرگ او برای آن زمان بوده است.

اگر من بدانم که مرگ من بجز لحظه­ای که خدای متعال می­خواهد تغییر نمی­کند؛ اگر عالم زیر و رو شود و نشود که تفاوتی ندارد. ان شاء الله خدای متعال به ما باور عطا کند.

مرگ به دست خدای متعال است و به دست کسی نیست. ممکن است امام در جایی شفاعت کند، اما همه چیز بدست خدای متعال است.

اینکه در بحث­های غلو در هیئت­ها می­گفتند «تفویض» شرک است و به کسی نسبت ندهید؛ اگر مؤمن بداند هیچ کاری در ربوبیت خدا به غیر از خدا واگذار نمی­شود، خیال او راحت است.

مثلاً اگر شما بخواهید کنار یک راننده­ی ناشی به مسافرت بروید، نمی­توانید در راه بخوابید، اما اگر با یک راننده­ی خبره به مسافرت بروید، بعد از نیم ساعت می­خوابید، چون به او اعتماد دارید.

ما باید به خدا اطمینان داشته باشیم

ما باید به خدای متعال اطمینان کنیم، اگر اطمینان نکنیم تشویش می­گیریم، وگرنه اتفاقی برای خدا رخ نمی­دهد.

در این مسیر راننده خدای متعال است، رَبّ خدای متعال است، هیچ کسی هیچ زوری ندارد، اعتقاد به این اذکار مهم است که «لَا حَولَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِالله»، هیچ کسی بجز خدا هیچ حول و قوّت و زور و توانی ندارد.

لذا از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پرسیدند: «بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ»، حضرت فرمودند: من می­دانستم مرگ من بدست خدای متعال است، لذا از حمله­ی او نمی­ترسیدم؛ اگر قرار باشد روزی از دنیا بروم، در خانه باشم یا در جنگ باشم، آن اتفاق رخ می­دهد؛ ولی دشمن من می­ترسید و احساس خطر داشت.

مگر همه­ی عمر ما به نسبت وجود ما که دیگر از بین نخواهد رفت چقدر است؟ انسان­ها بی­پایان هستند، خالد هستند، ان شاء الله در بهشت خالد هستیم، یا نستجیربالله العلی العظیم در جهنّم؛ وگرنه تمام نمی­شویم.

بشر این همه خطر به خودش دیده است، ما مدام «اللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج» می­گوییم، البته من نمی­دانم که آیا الآن آخرالزمان است یا نه، ولی اگر قرار باشد الآن آخرالزمان باشد که هنوز اتفاقی رخ نداده است، هنوز اینطور نیست که بگویید دین مانند آتشی در دست ماست و ما آن را نگه می­داریم، مثلاً نعوذبالله شصت درصد مردم تهران کشته نشده­اند که خیال کنیم خبری است، اگر می­شد هم مانند حمله­ی مغول می­شد! مگر ما مغول نداشته­ایم؟ می­آمدند و شخم می­زدند و شهر را منقرض می­کردند و به سراغ شهر بعدی می­رفتند. اما آیا تمام شد؟

در کربلا هم همین کار را کردند، در یک روز همه را کشتند، بدترین حالت ممکن که امکان داشته باشد بصورت ظاهری در آن روز اتفاق بیفتد، رخ داد، شکستِ صد درصدی بود.

همه­ی حوادث دو جنبه دارد، جنبه­ی یَلِی الخَلقی که یک جنبه بین ما و مردم است، یعنی ما از جسارت به سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آتش می­گیریم، هم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و سیدالساجدین علیه السلام فرمودند که «وَالجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِل»،[11] این زخمی که به جگر ما گذاشتید، هرگز التیام پیدا نمی­کند.

یا اینکه فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رفت و ایشان گریه می­کرد، به ایشان عرض کردند: شما که پیامبر هستید هم برای داغ فرزندتان گریه می­کنید؟ حضرت فرمودند: بله! من هم احساس دارم و فرزند خود را دوست دارم و از دوری او گریه می­کنم و دلم برای او تنگ می­شود، اما چیزی نمی­گویم که خلاف باشد.

در جنبه­ی یَلِی الخَلقی این داغ جانسوز است، من هم امروز گریه کردم، بعضی از این شهدا را می­شناختم، بعضی از این­ها خیلی اهل بیتی بودند، گریه­کُن بودند، محبّ بودند، از شش ماه گذشته برای غدیر برنامه داشتند.

دوری سخت است، تعبیر امام سجاد علیه السلام این است که «وَالجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِل»، جگرم را که با داغ پدرم پاره کردی، خوب نمی­شود.

این جنبه­ی یَلِی الخَلقی است.

اما ما که فقط در این دنیا نیستیم، لذا وقتی می­گوید جنبه­ی یَلِی الرَبّی چه می­شود؟

آن ملعون گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اَللَّهِ بِأَخِيكِ»،[12] دیدی خدا چکار کرد؟

حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلاَّ جَمِيلاً»؛ برادرِ من را آورد، اینطور در اوج عظمت نشان داد، که قهرمان­های کربلا که هیچ، در بین قهرمانان کربلا یک نفر است که گنهکار بزرگ است، منظورم حضرت حرّ سلام الله علیه است، توبه­ی او هم طوری بود که کاری از دست او برنمی­آمد که جبران کند، حتّی نمی­توانست آب را برگرداند و از حضرت دفاع کند، ولی امام حسین علیه السلام خدا را به همه­ی عالم نشان داد که «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ»،[13] دیدیم اگر یک قدم به سمت خدا بیاییم حرّ می­شویم، خدا سیّئات او را به حسنات تبدیل کرد، بلکه باقیات صالحات او این بود که تا امروز هزاران هزار آدم با اسم حضرت حرّ سلام الله علیه توبه کرده­اند. وقتی امام هادی سلام الله علیه به اصحاب سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سلام می­دهند، اگر قدیمی­ترین رفیق و سرباز سیّدالشّهداء صلوات الله علیه «حبیب بن مظاهر» باشد، بعد از او به حرّ سلام می­دهند! یعنی تازه­وارد را کنار آن صحابه­ی قدیمی قرار داد! حال «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اَللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ فَقَالَتْ مَا رَأَيْتُ إِلاَّ جَمِيلاً»!

اگر ما باشیم و این رفقای ما و این مجاهدین، مسلماً جگرمان پاره است و «وَالجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِل»، اما خدا با برادران ما چکار کرد؟

برخی از این شهدا چهل سال در جنگ بوده­اند، آیا توقع این است که در بستر بمیرند و مثلاً بگویند در نهایت بر اثر فلان بیماری از دنیا رفت؟ چه چیزی زیباتر از این که نماد پلیدترین دشمنان خدا که قطعاً دشمنانِ شماره یک امام زمان ارواحنا فداه در روزگار ما هستند، انسان را به شهادت برسانند؟ اگر انسان مظلوم کشته شود با شهدا محشور می­شود، چه چیزی زیباتر از این؟ این بزرگواران که همگی مجاهد بودند.

یا اگر روزی من شود که این اتفاق برای من و خانواده­ام رخ دهد.

نگاهی به موضوع شهادت

اینطور نیست که قرار بوده باشد فرزندان من مثلاً 83 سال عمر کنند و این موشک عمر آن­ها را کوتاه کند، اگر الآن موشک بخورد، قرار بوده است او همینقدر عمر کند، حال یا در بستر یا اتفاق، یا بر اثر شهادت توسط دشمنان خدا. اینطور نیست که ما بین ماندن و نماندن گیر کرده باشیم.

شهادت آن مرگ را انتخاب می­کند، نه زمان مرگ را.

شهادت مانند رزق است، ما برای وظیفه تلاش می­کنیم، وگرنه ممکن است شما تلاش کنید و هیچ چیزی بدست نیاورید، کسی هم تلاش زیادی نکند و برای او پول برسد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»،[14] اگر کسی این موضوع را بداند، وظیفه­ی خود را انجام می­دهد، ولی در روز بیست ساعت برای روزی تلاش نمی­کند که بگوید به نماز و خانواده و عبادت و کارهای واجب خود نرسیدم و از صبح تا شب تلاش کردم؛ البته آن گروه اندکی که نان شب زن و بچه­ی خود را ندارند، بعنوان احساس تکلیف بیشتر تلاش کنند، وگرنه رزق بدست خدای متعال است، رزق معادلِ کار ما نیست، ما بر اساس تکلیف تلاش می­کنیم، ما وظیفه داریم به اندازه­ای که عرف­مان متوجّه می­شود برای زن و بچه­ی خود تلاش کنیم، ولی «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ مرگ هم همینطور است، ربوبیت خدای متعال است.

تجربه­ی تاریخ نشان داده است که تا بوده است، این مسائل کنار انبیاء بوده است، پیامبری داخل درخت بوده است، دشمنان درخت را با پیامبر خدا ارّه کرده­اند! این­ها چقدر پیامبر کشته­اند، ما چقدر حوادث تلخی مانند کربلا داریم. البته واضح است که نمی­خواهم این­ها را یکسان جلوه دهم، بلکه می­خواهم بگویم در طول تاریخ بحران داشته­ایم، چقدر سر بریده­اند، مغول داشته­ایم؛ الآن که خبری نیست.

می­گویند تهران حوالی شانزده میلیون نفر جمعیت دارد، حتّی اگر ده میلیون نفر هم جمعیت داشته باشد، فقط چهارصد نفر زخمی و شهید داشته است، این نسبت کمی است. اگر مثلاً شصت درصد را زده باشند می­گوییم نکند که این بحرانِ آخرالزمان است، چون بحرانِ آخرالزمان طوری است که کارد به استخوان­ها می­رسد.

آرامش کنار خدای متعال است

لذا اگر شما توجّه کنید می­بینید اهل ولایة الله آرامش دارند. بعضی با مخدّر آرامش دارند، بعضی با فکر و اعتقادشان آرامش دارند، خدای این­ها بزرگ است، خدای این­ها قدیر و رحیم و کریم است.

من نمی­دانم این ماجرا به کجا می­رسد، اما آن چیزی که می­دانم و برای من یقینی است این است که قرار نیست ربوبیت خدا هیچ تغییری کند، یعنی زور این موشک­ها به ربوبیت خدا نمی­رسد، اگر قرار بود بخواهد ربوبیت خدا تکان بخورد، باید آن روزی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می­زدند تکان می­خورد، الآن که بدتر از آن نشده است، بدتر از کربلا که نشده است.

این تعبیر قرآن کریم را ببینید، «وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَی»،[15] کلمه، کار، اراده، توان کفّار را پایین کشید؛ بعد نمی­فرماید کلمه یا اراده­ی خودش را بالا کشید، بلکه می­فرماید: «وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا»، یعنی کلمه­ی خدا بالا هست!

من در تلویزیون دیدم که طرف می­گفت می­خواهیم در این غدیر پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بالا ببریم! پرچمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالا هست! ما می­آییم که خودی نشان دهیم.

چه زمانی نصرت الهی نازل می‌شود؟

در طول تاریخ هر وقت اتفاقی افتاده است و نصرت خدا بر مؤمنین ظاهر شده است، آنجایی بوده است که کاری از دست خود این مؤمنین برنمی­آمده است و یک اتفاقی افتاده است که اصلاً پیش­بینی نمی­کردند.

ممکن است ما جزو آن گروهانی باشیم که قرار است کشته شویم و «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ اَلْأَرْضُ اَلَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»[16] شویم، آنجا در آغوش اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قرار بگیریم؛ یا اینجا برسیم و نصرت برسد.

هیچوقت لجستیک مؤمنین به کفار نمی­رسیده است، توان نظامی و نرم افزاری و سخت­افزاری مؤمنین و کفار مثل هم نبود. سپاه ابرهه با فیل بودند، عبدالمطلب سلام الله علیه دست­تنها بود!

اگر قرار باشد نصرت رخ دهد، در این حساب و کتاب­های ما نیست، ناگهان ابابیل می­آید. یعنی در گزینه­های آن زمان عربستان هیچ کسی نبود که از خدای متعال ابابیل بخواهد!

البته واضح است که نمی­خواهم بگویم الآن قرار است این اتفاق رخ دهد، اما اگر ربّ کریم در ما صدق ببیند و اراده کرده باشد که ما را نصرت کند، از یک راهی نصرت می­کند که اصلاً کسی نمی­فهمد؛ مانند ماجرای حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام.

یاران حضرت موسی علیه السلام دعا می­کردند که فرعونیان راه را گم کنند، یا یک کشتی بیاید و ما سوار شویم و فرار کنیم، قطعاً هیچ­کدام از آن­ها دعا نکرده بود که خدایا دریا را بشکاف؛ اما اگر خدای متعال اراده کند دریا را می­شکافد، یعنی رزقی از جایی که حساب نمی­کنیم، چون خدای متعال رَبّ است. گزینه­های خدای متعال که مانند گزینه­های ما نیست.

این صریح اعتراف عبدالملک مروان است، آن­ها امام حسین علیه السلام را کشتند، همه­ی اطرافیان حضرت را هم کشتند، می­خواستند نوامیس حضرت را هم برده و کنیز بگیرند که خدای متعال اجازه نداد، یعنی در ظاهر با یک باخت کامل مواجه بودند؛ اینطور نیست که ما مؤمنین بگوییم، عبدالملک مروان به حجاج نوشت: «إنِّي رَأيتُ بَنِي حَربٍ سُلِبُوا مُلكَهُم لَمَّا قَتَلُوا الحُسَين»،[17] فرزندان ابوسفیان و یزیدیان حکومت خود را زمانی از دست دادند که حسین را کشتند!

اگر خدای متعال بخواهد زیر و رو کند به ابزار ما نیاز ندارد، ما باید صادق باشیم و بایستیم، هم اینکه ممکن است نخواهد، ممکن است دوست داشته باشد که خون ما در راه او ریخته شود، اینطور که زهی سعادت، ما چه زمانی فکر می­کردیم که روزی قرار است خون ما هم در جمع محبّان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ریخته شود؟ خون مظلوم قطعاً منصور است، ولیّ دَم دارد.

در این موضوع هم شک نیست که ما به نسبت این ملعون «مظلوم» هستیم، توجّه کنید که خیلی همدلانه عرض کردم، هر گبری در عالم وجود داشته باشد و انصافی داشته باشد، بین ما این نتانیاهوی یابو، می­گوید شما مظلوم هستید؛ و اگر او ما را بکشد، ما مظلوم هستیم، خدای متعال با مظلوم مانند شهید برخورد می­کند.

همانطور که عرض کرده بودم عمر ما هم بدست خداست و کسی هم نمی­تواند عمر ما را جابجا کند، «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ»،[18] ممکن است ربّ غفور بخواهد من بجای اینکه در 44 سالگی بمیرم، در 44 سالگی شهید شوم.

باید موضوع را اینطور دید، وگرنه دشمن نمی­تواند غلطی کند، شاید بتواند اذیت کند ولی نمی­تواند غلطی کند، یعنی نمی­تواند سرنوشت و رزق را تغییر دهد یا ضرر بزند.

امام حسین علیه السلام بالاخره بایستی از این دنیا می­رفت، اما امروز هیچ گیجی نمی­گوید امام حسین علیه السلام ضرر کرد، هیچ کسی از یزید دفاع نمی­کند، اگر کسی از یزید دفاع کند هم بقیه به صورت او آب دهان می­اندازند.

شما ماجرای خندق را ببینید، اصلاً کسی فکر نمی­کرد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بر عمرو بن عبدود پیروز شود، اما حضرت پیروز شد. وقتی حضرت پیروز شد، دشمنان بهم ریختند و گفتند نکند کائنات به نفع پیامبرِ روبروست؟ شب دور یکدیگر جمع شدند، یک باد وحشتناکی آمد، این­ها گفتند کائنات با این پیامبر روبروست؛ به دل آن­ها بد آمد و رفتند، یعنی جنگ با یک کشته تمام شد!

زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کسانی بخاطر نداشتن کفش مناسب، از جنگ معاف شده بودند! یعنی سپاه اسلام هیچ چیزی نداشت. خدای متعال دشمن را با باد برگرداند! یعنی از جایی که قابل حساب نبود یاری کرد.

یعنی اگر ما پای کار باشیم و او بخواهد ما را به این معنا یاری کند که قرار باشد در این کارگزار پیروز باشیم، از راهی که نمی­دانیم پیروز می­شویم. یک نفر از خودشان دیگری را می­کشد و جنگ داخلی می­شود و یکدیگر را می­کشند. اگر قرار باشد کشته شویم هم، قرار بوده است که من در همین سن بمیرم، بجای اینکه بمیرم، شهید می­شوم.

لذا اصلاً تشویش برای چیست؟

ان شاء الله خدای متعال امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، زمانی می­فرمود «آمریکا نمی­تواند هیچ غلطی کند»، از جنبه­ی ربوبی نگاه می­کرد. درواقع در این عالم هیچ کسی نمی­تواند هیچ غلطی کند، مگر اینکه خدای متعال اراده کرده باشد، و اگر خدای متعال اراده کرده باشد و من پای کار ایستاده باشم، من ضرر نمی­کنم، شخص دیگری نمی­تواند به من ضرر بزند.

نعمتِ مولای ما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

حال کنار این ربّ غفور، خدای متعال در ماجرای غدیر، برای ما یک «مولا» هم قرار داده است.

این مثال را برای شما عرض می­کنم که تصوّر کنید کودکی در پرورشگاه وجود دارد که مدام به این موضوع فکر می­کند که چه کسی پدر من است؟ بعد ناگهان به او بگویند که قرار است فردا کسی سرپرستی تو را به عهده بگیرد، یا بگویند پدرت پیدا شده است و فردا تو را می­برد.

مسلماً این کودک تا صبح نمی­خوابد.

خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ما اعلام کردند که روز غدیر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شما را به گردن می­گیرد.

برای همین در منابع قدیمی تاریخی مانند «ثِمارُ القُلوبِ فِي المُضَافِ وَالمَنسُوب» ثَعالِبی که سنّی است و سال 429 مُرده است… بابی از این کتاب راجع به شب­های خاص است، مثلاً لیلة الخلافة، لیلة الحرّه، لیلة الهریر و… یکی از آن­ها لیلة الغدیر است!

شب غدیر برای چه مهم است؟

او هم می­گوید شب غدیر «هى اللَّيْلَة الَّتِى خطب رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فى غدها بغدير خم على أقتاب الْإِبِل»،[19] این شبی است که فردا صبحِ آن پیامبر روی جهازِ شتران خطبه خواند و فرمود: «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَعَلِیٌ مَولَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالَاهُ وَعَاد مَن عَادَاهُ».

پس شب قبل چه خبر است؟ مثلاً لیلة الهریر شبی از صفین بود که سپاه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و معاویه تا صبح ده­ها هزار نفر کشته شدند، یعنی خود آن شب جنگ شد. چون عرب شب­ها نمی­جنگید، غروب تعطیل می­کردند تا بتوانند ببینند، اما آن شب جنگیدند.

اما اینجا شب غدیر چه خبر است؟ صبح غدیر است!

ولی من این توضیح را دادم، آدمی که بی­کس و کار است… همه­ی ما حقیقتاً بی کس و کار هستیم، همه­ی ما در لحظه­ی احتضارمان می­فهمیم که بی­کس و کار بودیم، می­فهمیم که رفقا نمی­توانند برای ما کاری کنند. تعبیری از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هست که حضرت می­فرمایند رفقای محتضر بالای سر او نشسته­اند و محتضر دیگر نمی­تواند حرف بزند، این­ها راجع به بعد از او حرف می­زنند. آنجا با همه­ی وجود می­فهمد که من غریب هستم و هیچ کسی را ندارم.

حال آدمی که کسی را ندارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روز غدیر فرموده است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سرپرست شماست و سرپرستی شما را بعهده گرفته است، یعنی شما را به گردن گرفته است. «شفاعت می­کند» یعنی شما را به گردن گرفته است.

لذا شیعیان از شوق تا صبح نمی­خوابیدند و احیاء می­گرفتند.

آن ربوبیت کفایت می­کرد، ولی خدای کریم برای اینکه فهمِ ربوبیت یک سطحی می­خواهد، ائمه­ای را برای ما قرار داد که ذیل شأن ربوبیت خود، با ولایت­شان، آن­ها هم ما را به گردن بگیرند و هوای ما را داشته باشند.

امام صادق علیه السلام فرمودند که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را اذیت می­کنید؟ (زمان امام صادق علیه السلام بیش از صد و سی سال است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رفته است.)، آن شخص عرض کرد: آقا جان! ما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دوست داریم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: مگر نمی­دانید که نامه­ی اعمال شما به دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می­رسد و ناراحت می­شود؟

ما امام زمان ارواحنا فداه را یاد نمی­کنیم، روز غدیر که ما مولا داریم، شاید همین سحرِ دیشب که ما بخاطر سر و صدا بیدار بودیم، امام زمان ارواحنا فداه برای ما استغفار و دعا می­کردند.

پدر و مادر فراموش نمی­کنند که فرزند خود را دعا کنند، آیا می­شود مولا فراموش کند؟

خدای متعال به ما هم یک مولای حیّ عطا کرده است که امتداد غدیر است، هم موالی­ای که آنطرف ما را یاد می­کنند.

چند روز دیگر که محرم است مدام این روایت به گوش ما می­خورد که هیچ قطره­ی اشکی از چشم شما نمی­افتد، «إلّا وَقَد وَصَلَ فَاطِمَة عَلَیهَا السَّلَام»؛ یعنی صدیقه طاهره سلام الله علیها ما را می­بیند که یک قطره­ی اشک ما به چشم ایشان می­آید. یعنی حواس او به من هست و مرا بعهده گرفته است.

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین باوفا هستند، وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه می­خواست مردم عراق را به سمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببرند که آن­ها در جنگ جمل کمک کنند، یکی از تعابیری که فرمودند این بود که بیایید شما را به سوی کسی ببرم که «أَوْفَى مَنْ تُبَايِعُونَ»،[20] این آقا کسی است که باوفاست، اگر شما یک مرتبه دست به سوی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببرید، او دیگر این دست را رها نمی­کند.

ما هم ربوبیت داریم، هم مولا داریم.

شاید این لطف خدا به ما بود که یک شب غدیری اتفاقی برای ما رخ دهد، تا ببینیم که ما مولا داریم. ما مولایی نداریم که فقط ذکر بگوییم، ما مولایی داریم که پشت ما به او گرم است.

یکی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «صفیّه» که اصالت ایشان یهودی بود و اقوام ایشان از مدینه رفتند، گفت: همه­ی همسران شما عرب هستند، قوم آن­ها در این شهر است، اگر شما از این دنیا بروید من تنها می­شوم، من به سمت چه کسی بروم؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: به سمت علی برو!

خودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینطور فرمود که «أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ».[21]

آیا ما غدیر داریم که اگر حوادثی رخ داد فراموش کنیم؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند «أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ»، اگر ضعف دارید من ملجأ و پناهگاه هستم، «وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ» اگر ترسی دارید، من امنیت می­دهم، «أَنَا أَبُو اَلْيَتَامَى» من پدر کودکان بی­سرپرست هستم، «وَ زَوْجُ اَلْأَرَامِلِ»… هر کسی ضعف دارد به من تکیه کند.

این­ها جزو عقاید واضح ماست، اصلاً جا ندارد که ما تشویش داشته باشیم.

دعا

خدایا! این غدیر پیش رو، اعتماد و باور و یقین ما را به ربوبیت خودت و مولویت و مولا بودنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به نهایت برسان.

خدایا! حلاوتِ عبادتت و بندگی­ات را به ما بچشان.

خدایا! این غدیر پیش رو را نقطه­ی عطف زندگی ما قرار بده.

خدایا! شهادت را نصیب ما هم بگردان.

خدایا! این شهدای امروز را با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محشور بفرما.

خدایا! تو را به آن لحظه­ای که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را با طناب روی زمین می­کشیدند قسم می­دهم، سایه­ی پربرکت رهبر معظم انقلاب را بر سر ما مستدام بدار.

خدایا! زیارت امام زمان ارواحنا فداه، رضایت امام زمان ارواحنا فداه، دعای امام زمان ارواحنا فداه، شهادت در راه امام زمان ارواحنا فداه را نصیب ما بفرما.

خدایا! لعنت خودت را، دوری از رحمت خودت را، تدمیر و درهم کوبیدنت را بر این اسرائیل و امریکا نازل بفرما.

خدایا! این­ها را به مفتضح­ترین حالت ممکن، با دست ما، با زبان ما، با استعداد ما، با توان نداشته­ی ما نابود بگردان.

خدایا! عظمت و قدرت خودت را با اینکه ما ناتوانان این زورگویانِ ستمگر را در هم می­شکنیم، به عالم نشان بده.

سیّد حمیری از وضعیت شیعیان در آخرت می­گوید

نمی­شود کسی که خدا و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دارد را شکست داد.

سید حمیری رضوان الله تعالی علیه استاد این موضوع بود که روایاتی را به شعر دربیاورد، این شعر را آنقدر خوب بیان کرده است که برخی خیال کرده­اند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این ابیات را بیان فرموده­اند؛ اما روایت برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بوده است و سید حمیری شعر گفته است.

سید حمیری می­گوید: «قَوْلُ عَلِيٍّ لِحَارِثٍ عَجَبٌ» آن کلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حارث هَمْدانی خیلی شگفت است، «كَمْ ثَمَّ أُعْجُوبَةً لَهُ جَمَلًا» کم پیدا می­شود که جمله­ای اینطور شگفت­آور و امیدبخش باشد، فرموده است: «يَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» ای حارث هَمْدانی! هر کسی بمیرد، لحظه­ی مرگش با من مواجه می­شود، «مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلًا»، مؤمن حضرت را در اوج زیبایی و کرامت می­بیند، منافق یا از این بیچارگی که او را دور می­کنند متوجه می­شود، یا ممکن است از دور ببیند و حسرت او را بسوزاند.

بعد ببینید حضرت چه می­فرمایند، حضرت فرمودند من می­آیم، «يَعْرِفُنِي طَرْفَهُ وَ أَعْرِفُهُ» وقتی با گوشه­ی چشم نگاه کند، مؤمن مرا می­شناسد، من هم او را می­شناسم، «بِعَيْنِهِ وَ اسْمِهِ وَ مَا عَمِلَا»، هم می­دانم خودش کیست، هم اسمش را می­شناسم، هم از پرونده­ی او باخبر هستم.

بعد حضرت به «حارث هَمْدانی» فرمود: «وَأَنْتَ عِنْدَ الصِّرَاطِ تَعْرِفُنِي» وقتی همه آنجا روی صراط می­ترسند، آن لحظه تو مرا می­شناسی، «فَلَا تَخَفْ عَثْرَةً وَلَا زَلَلا» آنجا نلرز، من پشت تو را نگه داشته­ام.

«أَسْقِيكَ مِنْ بَارِدٍ عَلَى ظَمَإٍ» آن روز که روز تشنگی همه است…

همانطور که می­دانید همیشه در معارف شیعی می­گفتند «مَوعِدُنَا مَوعِدُنَاالحَوض»، وقتی مردم از صراط رد می­شوند، جهنّمی­ها می­ریزند، مؤمنین رد می­شوند، منتها مؤمنین را به بهشت نمی­برند، چون مؤمنین پاک نیستند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به آن معاویة بن حُدَیجِ بی­تربیتِ ملعون که به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت کرده بود فرمود: بدبخت! تو را که به کنار حوض کوثر نمی­برند تا ببینی من چه می­گویم! آنجا «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»،[22] که پروردگارشان این­ها را سقایت می­کند و این­ها می­نوشند و تطهیر می­شوند که وارد بهشت شوند، آنجا می­بینید پدر من آستین­های خود را بالا زده است و آن­ها به دست پدر من سیراب می­شوند، لذا «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا بِیَدِ أمِیرَالمُؤمِنِین صَلَوَاتُ الله عَلَیه».

اینجا حضرت به «حارث هَمْدانی» فرمود که من تو را روی صراط نگه می­دارم، وقتی از صراط رد شوی، به کنار حوض می­روی، آنجا باید تطهیر شوی، عدّه­ای را نعوذبالله با عذاب تطهیر می­کنند تا برگردانند، ولی عدّه­ای را با نوشیدن از دست مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تطهیر می­کنند…

اینجا سید حمیری از حدیث امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می­گوید: «أَسْقِيكَ مِنْ بَارِدٍ عَلَى ظَمَإٍ» من در آن تشنگی شدید ساقی هستم، «تَخَالُهُ فِي الْحَلَاوَةِ الْعَسَلَا» آب است، اما از عسل شیرین­تر و گواراتر است.

آنجا «أقُولُ لِلنَّارِ حِينَ تُوقَفُ لِلْعَرْضِ عَلَى جِسْرِهَا: ذَرِي الرَّجُلَا!» جهنّم زبانه می­کشد که گنهکاران را در بر بگیرد، جلو می­روم و به آتش می­گویم او را رها کن، «ذَرِيهِ، لَا تَقْرَبِيهِ، إِنَّ لَهُ» رها کن و نزدیک هم نیا که حرارت او را اذیت نکند، «حَبْلًا بِحَبْلِ الْوَصِيِّ مُتَّصِلَا» این شخص در دنیا به حبل الله چنگ زده بود و دل او به ما یک وابستگی داشت.

بعد اینجا حضرت تعبیری دارند که من عرض می­کنم حضرت چقدر مهربان است، فرمود: من به این آتش می­گویم «هَذَا لَنَا شِيعَةٌ» این شخص شیعه­ی ماست «وَشِيعَتُنَا أَعْطَانِيَ اللهُ فِيهِمُ الأَمَلَا» من با خدا صحبت کرده­ام و در مورد این­ها بشارت­هایی گرفته­ام.

ان شاء الله خدای متعال در دنیا و آخرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را حامی ما، مولای پشتیبان ما، راضی از اعمال ما قرار بدهد.

ان شاء الله خدای متعال به نیروهای نظامی ما و تصمیم­گیران ما قوّت عطا کند.

ان شاء الله خدای متعال آنچه که خیر ماست، آن چیزی که به درد دنیا و آخرت ما می­خورد را در پایان این درگیری مقدّر بفرماید.

ان شاء الله خدای متعال امام زمان ارواحنا فداه را دعاگوی ما قرار بدهد.


[1]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه 44.

[2]– سوره‌ مبارکه طه، آیات 25 تا 28.

[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.

[4] سوره مبارکه مؤمنون، آیه 100 (لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ)

[5] سوره مبارکه انعام، آیه 112 (وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ)

[6] سوره مبارکه انعام، آیه 123 (وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ)

[7] سوره مبارکه شعراء، آیه 4

[8] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 65 (فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ)

[9] المناقب، جلد ۲، صفحه ۱۱۶ (وَ قِيلَ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ قَالَ بِتَمَكُّنِ هَيْبَتِي فِي قُلُوبِهِمْ .)

[10] سوره مبارکه زمر، آیه 42 (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)

[11] اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۱۴۹

[12] اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۱۴۹

[13] مصباح المتهجد، جلد ۲، صفحه ۵۸۲

[14] سوره مبارکه ذاریات، آیه 58 (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ)

[15] سوره مبارکه توبه، آیه 40 (إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)

[16] البلد الأمین، جلد ۱، صفحه ۲۹۰ (ثُمَّ زُرْ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ عِنْدَ رِجْلَيْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَتَقُولُ: اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ نَبِيِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلشَّهِيدِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلشَّهِيدُ وَ اِبْنُ اَلشَّهِيدِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلْمَظْلُومُ اِبْنُ اَلْمَظْلُومِ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ ثُمَّ اِنْكَبِّ عَلَى قَبْرِهِ وَ قَبِّلْهُ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اَللَّهِ وَ اِبْنَ وَلِيِّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ اَلْمُصِيبَةُ وَ جَلَّتِ اَلرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ أَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ ثُمَّ صَلِّ عِنْدَ رَأْسِهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ اِئْتِ اَلشُّهَدَاءَ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَصْفِيَاءَ اَللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ دِينِ اَللَّهِ وَ أَنْصَارَ نَبِيِّهِ وَ أَنْصَارَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْصَارَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي طِبْتُمْ وَ طَابَتِ اَلْأَرْضُ اَلَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظِيماً فَيَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ ثُمَّ عُدْ إِلَى عِنْدَ اَلْحُسَيْنِ بَعْدَ أَنْ تُصَلِّيَ رَكْعَتَيْ زِيَارَةِ اَلشُّهَدَاءِ ثُمَّ اِنْكَبِّ عَلَى قَبْرِهِ إِذَا أَرَدْتَ وَدَاعَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَالِصَةَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اَللَّهِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَمْضِ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ يَا مَوْلاَيَ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكَ وَ رَزَقَنِي اَلْعَوْدَ إِلَى مَشْهَدِكَ وَ اَلْمُقَامَ فِي حَرَمِكَ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ ثُمَّ اُخْرُجْ وَ لاَ تُوَلِّ ظَهْرَكَ وَ أَكْثِرْ مِنْ قَوْلِ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ  حَتَّى تَغِيبَ عَنِ اَلْقَبْرِ .)

[17] العقد الفريد، جلد 5، صفحه 149

[18] سوره مبارکه زمر، آیه 42 (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)

[19] ثمار القلوب في المضاف والمنسوب، صفحه 636

[20] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۲، صفحه ۸۶ (وَ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ : أَنَّ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ لَمَّا قَدِمَ اَلْكُوفَةَ دَعَا أَبَا مُوسَى فَقَالَ اِتَّبِعْ مَا كَتَبَ بِهِ إِلَيْكَ فَأَبَى ذَلِكَ فَبَعَثَ إِلَى هَاشِمٍ يَتَوَعَّدُهُ فَكَتَبَ إِلَى عَلِيٍّ بِامْتِنَاعِهِ وَ أَنَّهُ شَاقٌّ بَعِيدُ اَلْوُدِّ ظَاهِرُ اَلْغِلِّ وَ اَلشَّنَآنِ وَ أَنَّهُ هَدَّدَهُ بِالسِّجْنِ وَ اَلْقَتْلِ فَلَمَّا وَرَدَ كِتَابُهُ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أَتَاهُ بِهِ اَلْمُحِلُّ بْنُ خَلِيفَةَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَدَّى اَلْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ وَ وَضَعَهُ مَوْضِعَهُ فَكَرِهَ ذَلِكَ قَوْمٌ وَ قَدْ وَ اَللَّهِ كَرِهُوا نُبُوَّةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ بَارَزُوهُ وَ جَاهَدُوهُ فَرَدَّ اَللَّهُ كَيْدَهُمْ فِي نُحُورِهِمْ وَ جَعَلَ دَائِرَةَ اَلسَّوْءِ عَلَيْهِمْ وَ اَللَّهِ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَنُجَاهِدَنَّهُمْ مَعَكَ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ حِفْظاً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ إِذْ صَارُوا أَعْدَاءً لَهُمْ بَعْدَهُ فَرَحَّبَ بِهِ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لَهُ خَيْراً ثُمَّ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ قَرَأَ كِتَابَ هَاشِمٍ وَ سَأَلَهُ عَنِ اَلنَّاسِ وَ عَنْ أَبِي مُوسَى فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا أَثِقُ بِهِ وَ لاَ آمَنُهُ عَلَى خِلاَفِكَ إِنْ وَجَدَ مَنْ يُسَاعِدُهُ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ مَا كَانَ عِنْدِي بِمُؤْتَمَنٍ وَ لاَ نَاصِحٍ وَ لَقَدْ أَرَدْتُ عَزْلَهُ فَأَتَانِي اَلْأَشْتَرُ فَسَأَلَنِي أَنْ أُقِرَّهُ وَ ذَكَرَ أَنَّ أَهْلَ اَلْكُوفَةِ بِهِ رَاضُونَ فَأَقْرَرْتُهُ. وَ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ قَالَ وَ بَعَثَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلرَّبَذَةِ بَعْدَ وُصُولِ اَلْمُحِلِّ بْنِ خَلِيفَةَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ وَ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ إِلَى أَبِي مُوسَى وَ كَتَبَ مَعَهُمَا مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَيْسٍ أَمَّا بَعْدُ يَا اِبْنَ اَلْحَائِكِ يَا عَاضَّ أَيْرِ أَبِيهِ فَوَ اَللَّهِ إِنْ كُنْتُ لَأَرَى أَنَّ بَعْدَكَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلَّذِي لَمْ يَجْعَلْكَ اَللَّهُ لَهُ أَهْلاً وَ لاَ جَعَلَ لَكَ فِيهِ نَصِيباً سَيَمْنَعُكَ مِنْ رَدِّ أَمْرِي وَ اَلاِفْتِرَاءِ عَلَيَّ وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكَ اِبْنَ عَبَّاسٍ وَ اِبْنَ أَبِي بَكْرٍ فَخَلِّهِمَا وَ اَلْمِصْرَ وَ أَهْلَهُ وَ اِعْتَزِلْ عَمَلَنَا مَذْؤُماً مَدْحُوراً  فَإِنْ فَعَلْتَ وَ إِلاَّ فَإِنِّي قَدْ أَمَرْتُهُمَا أَنْ يُنَابِذَاكَ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اَللَّهَ لاٰ يَهْدِي كَيْدَ اَلْخٰائِنِينَ  فَإِذَا ظَهَرَا عَلَيْكَ قَطَعَاكَ إِرْباً إِرْباً وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى مَنْ شَكَرَ اَلنِّعْمَةَ وَ وَفَى بِالْبَيْعَةِ وَ عَمِلَ بِرَجَاءِ اَلْعَافِيَةِ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ فَلَمَّا أَبْطَأَ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ اِبْنُ أَبِي بَكْرٍ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ يَدْرِ مَا صَنَعَا رَحَلَ عَنِ اَلرَّبَذَةِ إِلَى ذِي قَارٍ فَنَزَلَهَا قَالَ فَلَمَّا نَزَلَ ذَا قَارٍ بَعَثَ إِلَى اَلْكُوفَةِ اَلْحَسَنَ اِبْنَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ وَ زَيْدَ بْنَ صُوحَانَ وَ قَيْسَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ وَ مَعَهُمْ كِتَابٌ إِلَى أَهْلِ اَلْكُوفَةِ فَأَقْبَلُوا حَتَّى كَانُوا بِالْقَادِسِيَّةِ فَتَلَقَّاهُمُ اَلنَّاسُ فَلَمَّا دَخَلُوا اَلْكُوفَةَ قَرَءُوا كِتَابَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى مَنْ بِالْكُوفَةِ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي خَرَجْتُ مَخْرَجِي هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيَّ فَأَنْشُدُ اَللَّهَ رَجُلاً بَلَغَهُ كِتَابِي هَذَا إِلاَّ نَفَرَ إِلَيَّ فَإِنْ كُنْتُ مَظْلُوماً أَعَانَنِي وَ إِنْ كُنْتُ ظَالِماً اِسْتَعْتَبَنِي وَ اَلسَّلاَمُ قَالَ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارٌ اَلْكُوفَةَ اِجْتَمَعَ إِلَيْهِمَا اَلنَّاسُ فَقَامَ اَلْحَسَنُ فَاسْتَقَرَّ فَاسْتَنْفَرَ اَلنَّاسَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّا جِئْنَاكُمْ نَدْعُوكُمْ إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَى كِتَابِهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ وَ إِلَى أَفْقَهِ مَنْ تَفَقَّهَ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَعْدَلِ مَنْ تُعَدِّلُونَ وَ أَفْضَلِ مَنْ تُفَضِّلُونَ وَ أَوْفَى مَنْ تُبَايِعُونَ مَنْ لَمْ يُعْيِهِ اَلْقُرْآنُ وَ لَمْ تُجَهِّلْهُ اَلسُّنَّةُ وَ لَمْ تَقْعُدْ بِهِ اَلسَّابِقَةُ إِلَى مَنْ قَرَّبَهُ اَللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ قَرَابَتَيْنِ قَرَابَةَ اَلدِّينِ وَ قَرَابَةَ اَلرَّحِمِ إِلَى مَنْ سَبَقَ اَلنَّاسَ إِلَى كُلِّ مَأْثُرَةٍ إِلَى مَنْ كَفَى اَللَّهُ بِهِ رَسُولَهُ وَ اَلنَّاسُ مُتَخَاذِلُونَ فَقَرُبَ مِنْهُ وَ هُمْ مُتَبَاعِدُونَ وَ صَلَّى مَعَهُ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ وَ قَاتَلَ مَعَهُ وَ هُمْ مُنْهَزِمُونَ وَ بَارَزَ مَعَهُ وَ هُمْ مجمحون [مُحْجِمُونَ] وَ صَدَّقَهُ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ إِلَى مَنْ لَمْ تُرَدَّ لَهُ رَايَةٌ وَ لاَ تُكَافِئْ لَهُ سَابِقَةٌ وَ هُوَ يَسْأَلُكُمُ اَلنَّصْرَ وَ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلْحَقِّ وَ يَسْأَلُكُمْ بِالْمَسِيرِ إِلَيْهِ لِتُوَازِرُوهُ وَ تَنْصُرُوهُ عَلَى قَوْمٍ نَكَثُوا بَيْعَتَهُ وَ قَتَلُوا أَهْلَ اَلصَّلاَحِ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ مَثَّلُوا بِعُمَّالِهِ وَ اِنْتَهَبُوا بَيْتَ مَالِهِ فَاشْخَصُوا إِلَيْهِ رَحِمَكُمُ اَللَّهُ فَمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اُحْضُرُوا بِمَا يَحْضُرُ بِهِ اَلصَّالِحُونَ – قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ حَدَّثَنِي جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ تَمِيمِ بْنِ حِذْيَمٍ قَالَ: قَدِمَ عَلَيْنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ يَسْتَنْفِرَانِ اَلنَّاسَ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُمَا كِتَابُهُ فَلَمَّا فَرَغَا مِنْ كِتَابِهِ قَامَ اَلْحَسَنُ وَ هُوَ فَتًى حَدَثٌ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَرْثِي لَهُ مِنْ حَدَاثَةَ سِنِّهِ وَ صُعُوبَةِ مَقَامِهِ فَرَمَاهُ اَلنَّاسُ بِأَبْصَارِهِمْ وَ هُمْ يَقُولُونَ اَللَّهُمَّ سَدِّدْ مَنْطِقَ اِبْنِ بِنْتِ نَبِيِّنَا فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى عَمُودٍ يَتَسَانَدُ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيلاً مِنْ شَكْوَى بِهِ فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْعَزِيزِ اَلْجَبَّارِ اَلْوَاحِدِ اَلْقَهَّارِ اَلْكَبِيرِ اَلْمُتَعَالِ سَوٰاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ اَلْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سٰارِبٌ بِالنَّهٰارِ  أَحْمَدُهُ عَلَى حُسْنِ اَلْبَلاَءِ وَ تَظَاهُرِ اَلنَّعْمَاءِ وَ عَلَى مَا أَحْبَبْنَا وَ كَرِهْنَا مِنْ شِدَّةٍ وَ رَخَاءٍ وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اِمْتَنَّ عَلَيْنَا بِنُبُوَّتِهِ وَ اِخْتَصَّهُ بِرِسَالَتِهِ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ وَحْيَهُ وَ اِصْطَفَاهُ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى اَلْإِنْسِ وَ اَلْجِنِّ حِينَ عُبِدَتِ اَلْأَوْثَانُ وَ أُطِيعَ اَلشَّيْطَانُ وَ جُحِدَ اَلرَّحْمَنُ فَصَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ جَزَاهُ أَفْضَلَ مَا جَزَى اَلْمُرْسَلِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي لاَ أَقُولُ لَكُمْ إِلاَّ مَا تَعْرِفُونَ إِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَرْشَدَ اَللَّهُ أَمْرَهُ وَ أَعَزَّ نَصْرَهُ بَعَثَنِي إِلَيْكُمْ يَدْعُوكُمْ إِلَى اَلصَّوَابِ وَ إِلَى اَلْعَمَلِ بِالْكِتَابِ وَ اَلْجِهَادِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَ فِي عَاجِلِ ذَاكَ مَا تَكْرَهُونَ فَإِنَّ فِي آجِلِهِ مَا تُحِبُّونَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ عَلِيّاً صَلَّى مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَحْدَهُ وَ أَنَّهُ يَوْمَ صَدَّقَ بِهِ لَفِي عَاشِرَةٍ مِنْ سِنِّهِ ثُمَّ شَهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ جَمِيعَ مَشَاهِدِهِ وَ كَانَ مِنِ اِجْتِهَادِهِ فِي مَرْضَاةِ اَللَّهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ آثَارِهِ اَلْحَسَنَةِ فِي اَلْإِسْلاَمِ مَا قَدْ بَلَغَكُمْ وَ لَمْ يَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَاضِياً عَنْهُ حَتَّى غَمَّضَهُ بِيَدِهِ وَ غَسَّلَهُ وَحْدَهُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَعْوَانُهُ وَ اَلْفَضْلُ اِبْنُ عَمِّهِ يَنْقُلُ إِلَيْهِ اَلْمَاءَ ثُمَّ أَدْخَلَهُ حُفْرَتَهُ وَ أَوْصَاهُ بِقَضَاءِ دَيْنِهِ وَ عِدَاتِهِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنْ مَنِّ اَللَّهِ عَلَيْهِ ثُمَّ وَ اَللَّهِ مَا دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ لَقَدْ تَدَاكَّ اَلنَّاسُ عَلَيْهِ تَدَاكَّ اَلْإِبِلِ اَلْهِيمِ عِنْدَ وُرُودِهَا فَبَايَعُوهُ طَائِعِينَ ثُمَّ نَكَثَ مِنْهُمْ نَاكِثُونَ بِلاَ حَدَثٍ أَحْدَثَهُ وَ لاَ خِلاَفٍ أَتَاهُ حَسَداً لَهُ وَ بَغْياً عَلَيْهِ فَعَلَيْكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ اَلْجِدِّ وَ اَلصَّبْرِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ اَلْخُفُوفِ إِلَى مَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَصَمَنَا اَللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِمَا عَصَمَ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ وَ أَهْلَ طَاعَتِهِ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمْ تَقْوَاهُ وَ أَعَانَنَا وَ إِيَّاكُمْ عَلَى جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلْعَظِيمَ لِي وَ لَكُمْ ثُمَّ مَضَى إِلَى اَلرَّحْبَةِ فَهَيَّأَ مَنْزِلاً لِأَبِيهِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لِتَمِيمٍ كَيْفَ أَطَاقَ هَذَا اَلْغُلاَمُ مَا قَدْ قَصَصْتَهُ مِنْ كَلاَمِهِ فَقَالَ وَ مَا سَقَطَ عَنِّي مِنْ قَوْلِهِ أَكْثَرُ وَ لَقَدْ حَفِظْتُ بَعْضَ مَا سَمِعْتُ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ خُطْبَتِهِ قَامَ عَمَّارٌ وَ خَطَبَ اَلنَّاسَ وَ اِسْتَنْفَرَهُمْ فَلَمَّا سَمِعَ أَبُو مُوسَى خُطْبَتَهُمَا صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَكْرَمَنَا بِمُحَمَّدٍ فَجَمَعَنَا بَعْدَ اَلْفُرْقَةِ وَ جَعَلَنَا إِخْوَاناً مُتَحَابِّينَ بَعْدَ اَلْعَدَاوَةِ وَ حَرَّمَ عَلَيْنَا دِمَاءَنَا وَ أَمْوَالَنَا قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لاٰ تَأْكُلُوا أَمْوٰالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبٰاطِلِ  وَ قَالَ تَعَالَى: وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ  فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ ضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ كُفُّوا عَنْ قِتَالِ إِخْوَانِكُمْ إِلَى آخِرَ خُطْبَتِهِ اَلْمَلْعُونَةِ اَلَّتِي تَرْكُهَا أَوْلَى مِنْ ذِكْرِهَا وَ تُنَادِي بِكُفْرِ صَاحِبِهَا وَ نِفَاقِهِ قَالَ فَلَمَّا أَتَتِ اَلْأَخْبَارُ عَلِيّاً بِاخْتِلاَفِ اَلنَّاسِ بِالْكُوفَةِ بَعَثَ اَلْأَشْتَرَ إِلَيْهَا فَأَخْرَجَهُ مِنْهَا صَاغِراً قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ لَمَّا نَزَلَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَا قَارٍ كَتَبَتْ عَائِشَةُ إِلَى حَفْصَةَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُخْبِرُكِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ نَزَلَ ذَا قَارٍ وَ أَقَامَ بِهَا مَرْعُوباً خَائِفاً لِمَا بَلَغَهُ مِنْ عِدَّتِنَا وَ جَمَاعَتِنَا فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْأَشْقَرِ إِنْ تَقَدَّمَ عُقِرَ وَ إِنْ تَأَخَّرَ نُحِرَ فَدَعَتْ حَفْصَةُ جَوَارِيَ لَهَا يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالدُّفُوفِ فَأَمَرَتْهُنَّ أَنْ يَقُلْنَ فِي غِنَائِهِنَّ مَا اَلْخَبَرُ مَا اَلْخَبَرُ عَلِيٌّ فِي اَلسَّفَرِ كَالْفَرَسِ اَلْأَشْقَرِ إِنْ تَقَدَّمَ عُقِرَ وَ إِنْ تَأَخَّرَ نُحِرَ – وَ جَعَلَتْ بَنَاتُ اَلطُّلَقَاءِ يَدْخُلْنَ عَلَى حَفْصَةَ وَ يَجْتَمِعْنَ لِسَمَاعِ ذَلِكَ اَلْغِنَاءِ فَبَلَغَ أُمَّ كُلْثُومٍ بِنْتَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ذَلِكَ فَلَبِسَتْ جَلاَبِيبَهَا وَ دَخَلَتْ عَلَيْهِنَّ فِي نِسْوَةٍ مُتَنَكِّرَاتٍ ثُمَّ أَسْفَرَتْ عَنْ وَجْهِهَا فَلَمَّا عَرَفَتْهَا حَفْصَةُ خَجِلَتْ وَ اِسْتَرْجَعَتْ فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ لَئِنْ تَظَاهَرْتُمَا عَلَيْهِ اَلْيَوْمَ لَقَدْ تَظَاهَرْتُمَا عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِيكُمَا مَا أَنْزَلَ فَقَالَتْ حَفْصَةُ كُفِّي رَحِمَكِ اَللَّهُ وَ أَمَرَتْ بِالْكِتَابِ فَمُزِّقَ وَ اِسْتَغْفَرَتِ اَللَّهَ – فَقَالَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ فِي ذَلِكَ عَذَرْنَا اَلرِّجَالَ بِحَرْبِ اَلرِّجَالِ فَمَا لِلنِّسَاءِ وَ مَا لِلسِّبَابِ أَ مَا حَسْبُنَا مَا أَتَيْنَا بِهِ لَكَ اَلْخَيْرُ مِنْ هَتْكِ ذَاكَ اَلْحِجَابِ وَ مَخْرَجُهَا اَلْيَوْمَ مِنْ بَيْتِهَا يُعَرِّفُهَا اَلذَّنْبَ نَبْحُ اَلْكِلاَبِ إِلَى أَنْ أَتَاهَا كِتَابٌ لَهَا مَشُومٌ فَيَا قُبْحَ ذَاكَ اَلْكِتَابِ)

[21] معاني الأخبار، جلد ۱، صفحه ۱۷ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي خُطْبَتِهِ : أَنَا اَلْهَادِي أَنَا اَلْمُهْتَدِي وَ أَنَا أَبُو اَلْيَتَامَى وَ اَلْمَسَاكِينِ وَ زَوْجُ اَلْأَرَامِلِ وَ أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ وَ أَنَا قَائِدُ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ أَنَا عُرْوَةُ اَللَّهِ اَلْوُثْقَى وَ كَلِمَةُ اَللَّهِ اَلتَّقْوَى وَ أَنَا عَيْنُ اَللَّهِ وَ لِسَانُهُ اَلصَّادِقُ وَ يَدُهُ وَ أَنَا جَنْبُ اَللَّهِ اَلَّذِي يَقُولُ – أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اَللّٰهِ  وَ أَنَا يَدُ اَللَّهِ اَلْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا بَابُ حِطَّةَ مَنْ عَرَفَنِي وَ عَرَفَ حَقِّي فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ لِأَنِّي وَصِيُّ نَبِيِّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ لاَ يُنْكِرُ هَذَا إِلاَّ رَادٌّ عَلَى اَللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ .)

[22] سوره مبارکه انسان، آیه 21 (عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)