«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمت حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص حضرت مجتبی و حضرت سیّدالشّهداء علیهما آلاف التحیّة و الثّناء صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، عرض تسلیت به محضر باعظمت حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
مرور جلسات گذشته
محور گفتگو در این جلسات توجّه به دینداری در زمان بحران است، دینداری زمان بحران با مابقی اوقات تفاوتی ندارد، اما خود شخص بحرانزده تفاوت دارد، فهم شخص بحرانزده از موضوعات تفاوت دارد، دیگر خواب او پریده است، تخیّلات او جابجا شده است، الآن نمیتواند روی کسانی که فکر میکرده حساب میکند حساب کند، «إِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»،[4] دیگر جستجوهای خود را انجام داده است و حال دیگر کسی یا چیزی به ذهن او نمیرسد که بخواهد توجّه کند، دیگر مجبور است به آن کسی که باید از اول توجّه میکرد، توجّه کند.
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در فتنهها و بحرانها مانند بقیهی اوقات ما را به قرآن کریم ارجاع دادهاند.
باید اینجا هم توجّه کنیم که قرآن کریم برای همیشه است، برای هر روز است، برای همهی زمانهاست، برای همه چیز است، منتها نیاز ما در بحران بیشتر است.
ما بر سرِ سفرهی الهی و محضر حضرت رَبّ هستیم.
عرض شد وقتی «رَبّ» میگوییم، یعنی نویسنده و کارگردان، منعم، او باید به ما روزی بدهد، بعداً جلوتر عرض میکنیم که او رازق و مبتکر و بدیع و خلاق و مربی و مدبّر و رشددهنده است، خدای متعال صفت ربوبیت خود را به احدی، حتّی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نمیدهد. این بشارتی برای ماست که خود خدای متعال متکفّل ربوبیت ماست. او هیچیک از امور تکوینی ما را به احدی تفویض نمیکند.
خدای متعال ما را به کسی نمیسپارد
اینکه در مباحث اعتقادی ما میگویند غلات و مفوضه منحرف هستند، مفوضه آنهایی هستند که فکر میکنند حضرت حق امور تکوینی عالم را به کسی واگذار کرده است، اما اینطور نیست و همه چیز بدست خودِ حضرت حق است. هدایت ما را از جهت تربیتی و تبلیغی به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین واگذار کرده است ولی باز با این حال هم میفرماید «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ»،[5] تو هدایتگر نیستی، تو زمینهی هدایت را فراهم میکنی، ولی این من هستم که اگر بخواهم هدایت میکنم یا هدایت نمیکنم.
یعنی همانطور که جناب عزرائیل علیه السلام به اذن الهی قبض روح میکند، «لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ»،[6] البته این قسمت برای عذاب کردنِ جهنّمیهاست، اما ملائکهی الهی در همه حال «لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ» هستند. جناب عزرائیل علیه السلام هم هنگام جان گرفتن از ما به امر الهی عمل میکند نه به تشخیص خودش؛ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هم همینطور، یعنی مشیّتشان با مشیّت الهی تفاوت ندارد و تابع ارادهی حضرت حق هستند، عبد محض هستند، آنقدر عبد هستند که گویی اراده و مشیّتی ندارند؛ خدای متعال ما را به کسی واگذار نمیکند، بلکه اگر گنهکاری عبدی از حد بگذرد، ممکن است خدای متعال او را رها کند. در آن رها کردن هم معیّت قیّومیّه از بین نمیرود، یعنی هنوز وجود ما دست خود خدای متعال است، اما ممکن است ما را رها کند.
مؤمن وقتی بفهمد که یک ربّی دارد که آنی از آنات عالم ما را به خودمان و کسی وانمیگذارد، باید از شدّت شوق اشک بریزد. یعنی انگار همهی وجود رَبّ معطوف به من است که مرا هدایت کند، «وَ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ»،[7] چیزی حواس او را از من پرت نمیکند و به من توجّه تام دارد و لحظهای از من غافل نیست.
مقابلهی حق و باطل در دنیا
از آنطرف هم میگوید خیال نکنید که خدا «غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ»[8] است، نبین ظالم در جایی مشغول ظلم کردن است، شما کدام ظالم را میشناسید که تاریخ از او گذشته باشد و حقیقت او برملا و مفتضح نشده باشد؟ تازه هنوز قیامت برپا نشده است! یعنی تازه اصل کار در قیامت است، عمر دنیا به نسبت قیامت اصلاً هیچ است! خدای متعال میفرماید «غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» نپندارید که خدا از اعمال ظالمان غافل است، خدا مراقب شماست.
حال آیا اینکه خدای متعال مراقب ماست یعنی همیشه ما پیروز هستیم؟ نه! اینطور نیست. مگر ائمه علیهم السلام نستجیربالله بد بودند که اینقدر ابتلا داشتند؟
شیعیان از این تخیّلات ندارند، چون شیعیان از بچگی با روضههای اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مأنوس هستند و با این روضهها گریه کردهاند؛ برای چه گریه میکنیم؟ برای بعضی از ناملایمات، آنها ناملایماتی بیش از ما داشتند، خوبیشان با هیچ کسی قابل قیاس نبود ولی ابتلا داشتند؛ چرا ابتلا داشتند؟
خدای متعال میفرماید من این دنیا را اینطور خلق کردهام.
ملاک خدا غربال کردن است
اگر کسی قرآن کریم را قبل از بحران میخواند، در بحران به یاد داشت که خدای متعال کجا جواب داده است.
ما در کتاب کافی یک بابی به اسم «باب شدت ابتلاء مؤمن» داریم.
ما باید اخلاق خدای متعال را بشناسیم.
انسان فکر میکند که فرزند انسان پولدار لزوماً پولدار است، اما خوشبختانه یا متأسفانه این پدر از آن پدرهایی است که اگر هشت سال جبهه هم داشته باشد، بچه را به سربازی فرستاده است! البته واضح است که خدای متعال «پدر» نیست و من در مقام مثال اینگونه میگویم.
گاهی این پدر به فرزند خود سخت میگیرد، چرا؟ «لِيُمَحِّصَ اللَّهُ».[9] اگر ما بدانیم که خدای متعال اهل تمحیص است… و نمیتوانیم این موضوع را نپذیریم، چون او این دنیا را بر اساس تمحیص اداره میکند…
در یاد دارید که در جلسهای این آیه را خوانیدم که «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ»[10] اگر شما در جنگ زخمی یا آسیبی خوردید، نسبت به دشمن هم همینطور بوده است، «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ» من این موضوع را میچرخانم که فرصت برای همه فراهم باشد.
یعنی همیشه جمل نیست که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیروزِ قاطع شود، گاهی همان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه علی رغم اینکه خیلی شایسته است، اوضاعی مانند صفین برای ایشان پیش میآید که پایان آن تلخ نیست، همیشه بدر نیست که شیرین باشد، گاهی احد است و پایان آن تلخ است؛ چرا؟ میفرماید «لِيُمَحِّصَ اللَّهُ»، خدای متعال میخواهد تمحیص کند.
وقتی اصل بر دیده شدن است
اینجا اساساً یک تفاوت جدی فرهنگی ما با خدای متعال معلوم میشود، شیوهی تبلیغی ما جذب حداکثری است، لذا در جاهایی که کسی باور نمیکند هم میبینید به زردترین شکل ممکن میگوید «جذب کردیم»!
میگوییم این کاری که میکنید برخلاف مبانی است، میگوید: ولی بازخورد خوبی داشته است، یعنی خیلی خوب دیدهاند!
خیلی کارها را خیلی خوب میبینند، اساساً بعضی از اتفاقات در عالم رخ میدهد که جمعیت بینندگان آن از مجموع جمعیت کشور ما بیشتر است، یک قطعهی بعضی از صفحاتشان بیش از یک میلیارد دیده میشود، اگر ملاک دیده شدن است که آن کار را هم انجام بده!
ملاک خدای متعال چیست؟ «لِيُمَحِّصَ اللَّهُ». خدای متعال کلاً حق را میپسندد و اصلاً به باطل نمره نمیدهد که بگوید حق بالاتر از باطل است، فقط حق را میپسندد و باطل اصلاً به درد نمیخورد.
لذا آیا شما میتوانید به خدای متعال بگویید که کمی آسانتر میگرفتی که جمعیت بیشتری به سمت تو بیایند؟ «قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ»![11]
آن کسی که نمیدانست میگفت جناب نوح مدیریت ضعیفی داشته است!
البته باید هم همین را گفت، ما هم که اهل دیده شدن هستیم خجالت میکشیم که مانند او اینطور صاف بگوییم، با این مطنطق ما هم باید بگوییم نعوذبالله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و جناب نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام و خود خدای متعال مدیریت ضعیفی داشتهاند! چون خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر آورده است، هنوز بخش زیادی از دنیا اصل اینکه خدا را قبول داشته باشند هم قبول ندارند! پس در نگاه او باید گفت که نعوذبالله هنوز خدا موفق نشده است، چون بعد از چند هزار سال و چند هزار پیامبر ما هنوز در دنیا بیخدا داریم!
بعد هیئت ما بر اساس بازدید اداره میشود!
برنامههای لحظات سال تحویل، آن کسی که در اینستاگرام زرد محسوب میشود را به صدا و سیمای کشور میآورند، فکر میکنید ملاک چیست؟ ویو!
اینجا زیاد مثال دارم، بعضی موارد در مورد خودم هست، ولی به جهاتی الآن نمیخواهم بگویم.
یعنی میگویم در مسائل اجتماعی به مردم سخت بگیریم؟ نه! این بحث فعلاً به آنجا کار ندارد و در این ایام شرایط نیست که راجع به این موضوع حرف بزنیم که عزیزانی به اسم نهی از منکر، چقدر مرتکب منکر شدند.
بنای تمحیص خدای متعال
اما این چیزی که عرض میکنم موضوع خودِ خدای متعال است، خودِ خدای متعال اینطور است که «لِيُمَحِّصَ اللَّهُ».
نبوّت حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام نهصد و پنجاه سال بود، اما فقط هشتاد نفر ماندند. یعنی در هر ده سال حتّی یک نفر هم نیست!
آیا خدای متعال نمیتوانست آن چند نفر را با یک سکته از بین ببرد که داستان به اینجا نکشد؟
آن کسی که اینها را نمیداند میگوید چرا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مشغول به تدفین بدن مطهّر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود و وارد آن مهلکه نشد تا امّت دچار بحران نشوند؟
پاسخ این است که چون امّت حقیقت را میدانست و باید انتخاب میکرد!
طرف میگوید اینطور هدایت نشدند، پاسخ این است که هدایت نشوند! موضوع اینجاست که چیزی آن غنیّ بالذات را دچار بحران نمیکند، این ما هستیم که مدام دچار بحران میشویم، او غنی است و احساس کمبود ندارد. برای همین تمحیص میکند.
آزمون سخت حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام
مردم ضجّهی جناب نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام را درآوردند، در نهایت بر اساس برآورد تخصصی خودش بعنوان یک صراف وجود عرض کرد: «رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا»،[12] خدایا! دیگر حتّی یک نفر از اینها را زنده نگذار، چون اینها دیگر آدم نمیشوند، اگر بچهدار هم شوند، با این هیمنهی کفری که دارند، فرزندشان هم مانند اینها میشود… که کسی نگوید دو نسل صبر میکنم، شاید از بین اینها آدمی دربیاید، چون این امر ممکن است، «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ»[13] ممکن است؛ این امر ممکن است که مؤمنی از کافری بوجود بیاید.
لابد صراف وجود حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام راست میگوید، یکی از مهمترین ویژگیهای پیامبران «صدق» است، او اینطور فرمود که همهی اینها دیگر امکان ندارد که هدایت شوند، اگر بچهدار شوند هم فرزندانشان مانند خودشان میشود.
خدای متعال قبول کرد و فرمود: تو درخت بکار.
آیا خدای متعال نمیتوانست صاعقه بزند؟ آیا باید حضرت نوح درخت بکارد؟
حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم عبد است و فرمان خدا را اطاعت کرد، خدای متعال فرمود: خرما بخور و از هستهی آن نخل بکار.
چند سال طول کشید، مردم از حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام پرسیدند: آیا پیام ما به خدا را رساندی؟ فرمود: بله! پرسیدند: آیا نفرین کردی؟ فرمود: بله! پرسیدند: آیا مستجاب شد؟ فرمود: بله! و فرمود خرما بخور و از هستهی آن نخل بکار. نخلها ثمر داد.
به خدای متعال عرض کرد: خدایا! نخلها ثمر داد.
خدای متعال فرمود: یا نوح! خرمای این نخلها را بخور و دوباره نخل بکار.
عدّهای گفتند: تو ما را فریب دادهای!
هفت سال بعد، دوباره خدای متعال فرمود از خرمای این نخلها بخور و هستهی آنها را بکار.
روایت میگوید این امر چهل و نه سال طول کشید.
آنقدر هر هفت سال رفتند و مسخره کردند، تا اینکه حدود سی سال گذشت، این هشتاد نفری که مانده بودند گفتند: ای نوح! اگر خدای متعال هفتصد مرتبهی دیگر هم بگوید خرما بکار، ما میکاریم و نمیرویم. یعنی اینها دیگر پای کار ایستاده بودند.
با این حال خدای متعال چند مرتبهی دیگر هم فرمود که خرما بکارید. اما این هشتاد نفر نرفتند و ماندند.
خدای متعال فرمود: حال این نخلها را قطع کن و شروع کن به ساخت کشتی در وسط بیابان!
قرآن کریم را نگاه کنید، میفرماید حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام را مسخره میکردند و ادای ایشان را درمیآوردند و حرفهای نامربوط میزدند. خدای متعال آزمایشهای سختی از حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام گرفته است.
حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام کشتی را ساخت، آن هشتاد نفری که وارد کشتی شدند، اینها دیگر از آب گذشته بودند، اینها دیگر هستهی سخت نظام نبوّت بودند، دیگر با تکان و لرزه نمیرفتند.
برای خدای متعال همین مهم است.
قرار نیست جمعیت زیادی جزو خوبها باشند؛ البته واضح است که خدای متعال با جمعیت زیاد مشکل ندارد، اما برای خدا اصلاً مهم نیست.
اساساً برای کسی مهم است که کمبود دارد، چیزی برای کسی که کمبود ندارد مهم نیست، چون محدودیتی وجود ندارد، این دردسرها برای کسی است که برای او محدودیت وجود دارد.
اگر آن هشتاد نفر هم میرفتند، برای خدای متعال مهم نبود، حتّی اگر حضرت نوح هم میرفت برای خدای متعال مهم نبود!
درنگی در بابِ شدائدِ دنیوی
یعنی اگر خدا نظامی خلق کند که هفتصد میلیارد آدم بیاید و برود و حتّی یک نفر هم خدا را عبادت نکند، برای خدا هیچ تفاوتی ندارد.
اگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خدا را بندگی کند، برای خدای متعال هیچ تفاوتی ندارد، بقیهی مردم میخواهند چکار کنند؟
منتها چون خدای متعال اهل قدردانی است، ناگهان میبینید در جایی میگوید «يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِكَتِهِ يَا مَلاَئِكَتِي اُنْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ»،[14] فاطمهی مرا ببینید که چه عبادتی میکند!
این مسلّم است که خدای متعال هیچ نیازی ندارد، اما اینجا به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تفاخر میکند.
این موضوع خیلی عجیب است، اصلاً ما نمیفهمیم این موضوع یعنی چه.
ولی اگر حضرت نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم میرفت، برای خدای متعال مهم نبود، خدای متعال که نیاز ندارد، این خدای متعال است که منعم است و فضایی فراهم کرده است، اگر نشد هم مهم نیست.
خدای متعال در بعضی آیات خیلی واضح فرموده است، مثلاً فرموده است «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ»،[15] اگر بخواهد همهی شما را میبرد و خلق جدیدی میکند.
منتها خدای متعال در مورد نظام عالم فرمود: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»،[16] رَبّ شما بنا را بر این گذاشته است که با رحمت برخورد کند، یعنی میخواهد با رحمت برخورد کند.
خدای متعال میگوید من در این دنیا قوانینی وضع کردهام، یعنی عالم تابعی اداره میشود، یعنی خروجی بر اساس ورودی قابل پیشبینی است. خدای متعال میفرماید من عالم را بر اساس سنّتها درست کردهام. سنّتها همان توابع خدای متعال است، یکی از سنّتها تمحیص است، یعنی مدام غربال میکنم، یعنی خالصی از ناخالصی جدا میشود، خدای متعال میفرماید هیچ قومی نیست، الا اینکه در بین آن قوم حجّتی هست، یعنی بالاخره خالصی وجود دارد.
غربال خدا با بلاست، جالب است که در کتاب کافی بابی به نام «بَابُ شِدَّةِ بَلَاءِ مُؤمِن» داریم. یعنی این جزو سنّتهای الهی است. اتفاقاً هرچه سطح بالاتری داشته باشی، بلا سختتر است. خدای متعال عالم را «لِيُمَحِّصَ اللَّهُ» درست کرده است، حتماً این امر هم حکیمانه است، این امر برای این است که ردهبندی شویم، «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»،[17] یعنی اگر پیامبر هم باشند، حتّی پیامبران را هم ردهبندی میکند، و قصد دارد پاکان را به بهشت بفرستد.
میفرماید از آنطرف تا آنجایی مقدور باشد هم میخواهد همه را به بهشت بفرستد، یعنی مدام غربال میکند تا بالاخره سربلند شوی، چون رَبّ است و ما را دور نمیاندازد، او نیاز ندارد ولی أرحم الرّاحِمین است.
این موضوع برای همه هست و همه را مبتلا میکند، ما در مسیر هستیم و این مسیر توقّف ندارد.
جلوتر عرض خواهم کرد که خدای متعال میفرماید این شدائد آنقدر برای مؤمن خیر دارد که مؤمن در قیامت میگوید ای کاش در دنیا گوشت مرا با قیچی تکه تکه کرده بودند، یعنی ای کاش مرا بیشتر تحت شدائد قرار میدادی.
جلوتر عرض خواهم کرد که ما برای اینکه بخواهیم وارد بهشت شویم، باید ارتقائاتی پیدا کرده باشیم، مانند این است که هر هواپیمایی نمیتواند در هر ارتفاعی پرواز کند و در هر فرودگاهی فرود بیاید.
خدای متعال میفرماید من میخواهم تو را طوری بسازم که بتوانی با سیستم بهشت زندگی کنی. آدمی که رشد نکرده باشد، آدمی که معنویت در او پیدا نشده باشد، بهشت برای او بهشت نیست، پاکی ندارد که وارد بهشت شود، پس باید به جایی برسی که از عالم انقطاع پیدا کنی تا آنطرف بتوانی «رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ»[18] را هضم کنی، مانند بچهای که نمیتواند در شش ماهگی ماهی بخورد، چون معدهی او هضم نمیکند.
خدای متعال برای اینکه معدهی معنوی ما بتواند بعداً لذّات معنوی را هضم کند، ما را در مسیری قرار داده است.
مثل آن کسی که برای المپیک میدود، اگر شما ندانید میگویید این مربّی عجب ستمگری است!
مربّی ستمگر نیست! این ورزشکار هدفی دارد که باید اینطور سخت تمرین کند.
خدایا! ما را به ابتلائات خودت خوشبین بگردان.
خدایا! ما را از ابتلائات و امتحانات خودت پیروز بیرون بیاور.
خدایا! در ابتلاء این ایام، شرّ دشمنانمان را به خودشان برگردان.
خدایا! به آسانترین وجهی که به رشد ما ضرر نمیزند، این دشمنان را نابود بگردان.
روضه و توسّل به حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام
یکی از ویژگیهایی که مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دارد این است که ما امام و امامزادهی شهیدی نداریم که این ابتلائات را نچشیده باشد، مسلماً ما بهتر از آنها نیستیم، مسیر همین است، این سنّت و تابع است و تغییر نمیکند، بلکه پیامبر ما فرمودند هیچ کسی به اندازهی من اذیت نشده است.
جناب قاسم سلام الله علیه از سه سالگی نزد سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، احتمالاً ایشان هم مانند برادر خود تصویری از پدر در ذهن نداشته باشد.
ما قدری چشیدهایم، اگر قدری صدای زد و خورد و پدافند زیاد شود، مؤمن شجاع میشود، چون میداند که من باید وظیفهی خود را انجام دهم و کارها بدست کس دیگری است.
دشمن میترسید اما حضرت قاسم سلام الله علیه نمیترسید…
بعداً نکاتی عرض خواهم کرد، میشود بعضی از موارد را مهندسی معکوس کرد تا ببینیم این بزرگواران چگونه بودهاند.
وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام به شهادت رسید، راوی میگوید از دور در حال نگاه کردن بودم، دیدم نوجوانی به امام حسین علیه السلام نزدیک شد، «وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ»،[19]…
عجیب است! وسط روز، از راه دور، زیر تیغ آفتاب بیابان، چقدر زیبا بوده است که راوی اینطور گفته است، میگوید: یک تکّه ماه بود…
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خیلی زیبا بوده است، ان شاء الله خدای متعال روزی کند ما امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را حداقل در خواب ببینیم…
امام حسین علیه الصلاة والسلام غرق غم حضرت علی اکبر علیه السلام است، در روایت از امام صادق علیه السلام هم هست که غم حضرت علی اکبر علیه السلام به امام حسین علیه السلام هجوم آورده است…
لحظهای سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ملتفت شد و برگشت و دید این نوجوان ایستاده است… در آن کارزاری که اگر با زره بیایی، شمشیرها زرهها را درمینوردد، حضرت قاسم علیه السلام با یک لباس عربی ایستاده است، شاید شمشیر او به زمین کشیده میشود… همینکه او را نگاه کنی متوجّه میشوی که قرار است چه اتفاقی رخ دهد…
حضرت قاسم علیه السلام به محضر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمد و حضرت به او نگاهی کرد و فرمود: نه! نمیشود.
اینها خانوادهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستند و میدانند اگر زنده بمانند باید شاهد چه صحنههایی باشند و قرار است این حرامیها پس از ساعتی چکار کنند…
اما غیرت حضرت قاسم علیه السلام بالاتر از این حرفهاست.
مصیبتِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با همهی فرزندان و اهل و عیال ایشان متفاوت است، برای آنها هم متفاوت بوده است. ما گاهی بر حسب احساس روضه میخوانیم که روضهی دختربچه و شیرخوار برایمان اذیتکننده است، که واقعاً هم همینطور هست، باب الحوائج هستند، ولی همه فداییِ امام حسین علیه السلام هستند.
من ابتدا این موضوع را عرفی گفتم تا بعداً از روی رجز او ببینید که به دنبال چه چیزی بوده است، اگر قرار بود حضرت قاسم علیه السلام به خودش و بعداً فکر کند که حضرت قاسم علیه السلام نبود!
حضرت قاسم علیه السلام التماس کرد که اجازه بدهید من قبل از شما به میدان بروم. سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قبول نکرد، حضرت قاسم علیه السلام کار خود را میدانست، یتیمِ امام حسن علیه السلام دست حضرت را بوسید، خدا میداند که چقدر برای امام حسین علیه السلام سخت بود که با این حال «نه» بگوید، انگار این خانواده نمیتوانند «نه» بگویند.
امام حسین علیه السلام قبول نکرد، حضرت قاسم علیه السلام «فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ» وقتی یتیمِ امام حسن علیه السلام به پای امام حسین علیه السلام افتاد، امام حسین علیه السلام خلع سلاح شد، حضرت او را در آغوش گرفت، «جَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما» آنقدر گریه کردند که خبرنگار دشمن میگوید من فکر کردم از حال رفتند!
دل کندن هم برای امام حسین علیه السلام سخت است…
ما یک لحظه تصوّر کنیم که یک مرتبه ما را به محضر امام حسین علیه السلام ببرند و بعد بگویند وقت شما تمام شد…
فهم حضرت قاسم علیه السلام که با ما یکی نیست، احساس ایشان با ما یکی نیست…
وقتی یکدیگر را در آغوش گرفتند، انگار نمیشد جدا شوند، اما حضرت قاسم علیه السلام باید میرفت و از عمو دفاع میکرد… «خَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ» وقتی به سمت میدان رفت، صورت او از اشک خیس بود، صدای او بلند شد، بابا! جای تو خالی است…
«انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن *** سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن»…
بابا! جای شما خیلی خالی است، من پسرِ حسن هستم، نوهی پیغمبر…
گریهات برای چیست؟ آیا نمیتوانی تحمّل کنی که با اسرا چکار میکنند؟ نه! معرفت را نگاه کنید: «هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن»، ای نامردها! عموی مرا اینجا تنها اسیر گیر آوردهاید…
یعنی موضوع حضرت قاسم علیه السلام امام حسین علیه السلام است… همه همینطور هستند، اگر حضرت رباب سلام الله علیها نام حضرت علی اصغر سلام الله علیه را نیاورد، برای این بود که دلِ ایشان برای امام حسین علیه السلام سوخته بود… بقیه هم همینطور…
به میدان رفت، اندکی جنگید، بالاخره اوضاع معلوم است، این همه دشمن… صدای نحیفی از زیر دست و پا بلند شد، «عَلَیکَ مِنِّی السَّلاَم یَا عَمَّاه»…
امام حسین علیه السلام خود را باسرعت رساند، چند نفر را به درک واصل کرد؛ وقتی بالای سر حضرت قاسم علیه السلام رسید، چیزی که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دید یک جمله است، میگوید: «فَإِذا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ» وقتی سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خود را بسرعت بالای سر او رساند، «وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ» در حال دست و پا زدن بود…
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 65 (فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ)
[5] سوره مبارکه قصص، آیه 56 (إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)
[6] سوره مبارکه تحریم، آیه 6 (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ)
[7] الصحیفة العلویّة، جلد ۱، صفحه ۳۶۶ (دُعَاؤُهُ فِي تَعْقِيبِ كُلِّ فَرِيضَةٍ: يَا مَنْ لاَ يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ يَا مَنْ لاَ يُغَلِّطُهُ اَلسَّائِلُونَ وَ يَا مَنْ لاَ يُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ اَلْمُلِحِّينَ أَذِقْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلاَوَةَ رَحْمَتِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ.)
[8] سوره مبارکه ابراهیم، آیه 42 (وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ)
[9] سوره مبارکه آل عمران، آیه 141 (وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ)
[10] سوره مبارکه آل عمران، آیه 140 (إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ)
[11] سوره مبارکه سبأ، آیه 13 (يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ ۚ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا ۚ وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ)
[12] سوره مبارکه نوح، آیه 26 (وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا)
[13] سوره مبارکه روم، آیه 19 (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ وَكَذَٰلِكَ تُخْرَجُونَ)
[14] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، جلد ۱، صفحه ۱۹۷ (قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ اَلنَّخَعِيُّ عَنْ عَمِّهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ جَالِساً ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ أَقْبَلَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ بُنَيَّ فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ ثُمَّ أَقْبَلَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا رَآهُ بَكَى قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّ وَ أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَلَمَّا رَآهَا بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّةِ وَ أَجْلَسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا أَخِي فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ إِلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْمَنِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَا تَرَى وَاحِداً مِنْ هَؤُلاَءِ إِلاَّ بَكَيْتَ أَ وَ مَا فِيهِمْ مَنْ تُسَرُّ بِرُؤْيَتِهِ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ اِصْطَفَانِي عَلَى جَمِيعِ اَلْبَرِيَّةِ إِنِّي وَ إِيَّاهُمْ لَأَكْرَمُ اَلْخَلْقِ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ نَسَمَةٌ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْهُمْ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ أَخِي وَ شَفِيقِي وَ صَاحِبُ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَ صَاحِبُ لِوَايَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ صَاحِبُ حَوْضِي وَ شَفَاعَتِي وَ هُوَ مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِمَامُ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ قَائِدُ كُلِّ تَقِيٍّ وَ هُوَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أَهْلِي وَ أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي مُحِبُّهُ مُحِبِّي وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِي وَ بِوَلاَيَتِهِ صَارَتْ أُمَّتِي مَرْحُومَةً وَ بِعَدَاوَتِهِ صَارَ اَلْمُخَالِفَةُ لَهُ مِنْهَا مَلْعُونَةً وَ إِنِّي بَكَيْتُ حِينَ أَقْبَلَ لِأَنِّي ذَكَرْتُ غَدْرَ اَلْأُمَّةِ بِهِ بَعْدِي حَتَّى[إِنَّهُ]لَيُزَالُ عَنْ مَقْعَدِي وَ قَدْ جَعَلَهُ اَللَّهُ لَهُ بَعْدِي ثُمَّ لاَ يَزَالُ اَلْأَمْرُ بِهِ حَتَّى يُضْرَبَ عَلَى قَرْنِهِ تُخْضَبُ مِنْهَا لِحْيَتُهُ فِي أَفْضَلِ اَلشُّهُورِ شَهْرُ رَمَضٰانَ اَلَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ اَلْقُرْآنُ هُدىً لِلنّٰاسِ وَ بَيِّنٰاتٍ مِنَ اَلْهُدىٰ وَ اَلْفُرْقٰانِ وَ أَمَّا اِبْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِي اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبِي وَ هِيَ اَلْحَوْرَاءُ اَلْإِنْسِيَّةُ مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلاَلُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِكَةِ اَلسَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ اَلْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِكَتِهِ يَا مَلاَئِكَتِي اُنْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ وَ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ اَلذُّلُّ بَيْتَهَا وَ اُنْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَ حَقُّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ أُسْقِطَ جَنِينُهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدُ فَلاَ تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلاَ تُغَاثُ فَلاَ تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً تَتَذَكَّرُ اِنْقِطَاعَ اَلْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اَللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ اَلَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيَّ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزَةً فَعِنْدَ ذَلِكَ يُؤْنِسُهَا اَللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلاَئِكَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفٰاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اِصْطَفٰاكِ عَلىٰ نِسٰاءِ اَلْعٰالَمِينَ يَا فَاطِمَةُ اُقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اُسْجُدِي وَ اِرْكَعِي مَعَ اَلرّٰاكِعِينَ ثُمَّ يَبْتَدِئُ بِهَا اَلْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَيَبْعَثُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِي عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا رَبِّ إِنِّي سَئِمْتُ اَلْحَيَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ اَلدُّنْيَا فَأَلْحِقْنِي بِأَبِي فَيُلْحِقُهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِي فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ تُلْحِقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ أَذِلَّ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَيْهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ اَلْمَلاَئِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِينَ وَ أَمَّا اَلْحَسَنُ فَإِنَّهُ اِبْنِي وَ وَلَدِي وَ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هُوَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى اَلْأُمَّةِ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي مَنْ تَبِعَهُ فَهُوَ مِنِّي وَ مَنْ عَصَاهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ إِنِّي لَمَّا نَظَرْتُ إِلَيْهِ تَذَكَّرْتُ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلذُّلِّ بَعْدِي فَلاَ يَزَالُ اَلْأَمْرُ بِهِ حَتَّى يُقْتَلَ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً فَعِنْدَ ذَلِكَ تَبْكِي اَلْمَلاَئِكَةُ وَ اَلسَّبْعُ اَلشِّدَادُ لِمَوْتِهِ وَ يَبْكِيهِ كُلُّ شَيْءٍ حَتَّى اَلطَّيْرُ فِي جَوِّ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْحِيتَانُ فِي جَوْفِ اَلْمَاءِ فَمَنْ بَكَاهُ لَمْ يَعْمَ عَيْنُهُ يَوْمَ تَعْمَى اَلْعُيُونُ وَ مَنْ حَزَنَ عَلَيْهِ لَمْ يَحْزَنْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَحْزَنُ اَلْقُلُوبُ وَ مَنْ زَارَهُ فِي بَقِيعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَى اَلصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ اَلْأَقْدَامُ وَ أَمَّا اَلْحُسَيْنُ فَهُوَ مِنِّي وَ هُوَ اِبْنِي وَ وَلَدِي وَ خَيْرُ اَلْخَلْقِ بَعْدَ أَبِيهِ وَ أَخِيهِ وَ هُوَ إِمَامُ اَلْمُسْلِمِينَ وَ مَوْلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَ خَلِيفَةُ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ وَ غِيَاثُ اَلْمُسْتَغِيثِينَ وَ كَهْفُ اَلْمُسْتَجِيرِينَ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِينَ وَ هَذَا سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ بَابُ نَجَاةِ اَلْأُمَّةِ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي مَنْ تَبِعَهُ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصَاهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُهُ تَذَكَّرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهِ كَأَنِّي بِهِ قَدِ اِسْتَجَارَ بِحَرَمِي وَ قَبْرِي فَلاَ يُجَارُ فَأَضُمُّهُ فِي مَنَامِي إِلَى صَدْرِي وَ آمُرُهُ بِالرَّحْلَةِ عَنْ دَارِ هِجْرَتِي وَ أُبَشِّرُهُ بِالشَّهَادَةِ فَيَرْتَحِلُ عَنْهَا إِلَى أَرْضِ مَقْتَلِهِ وَ مَوْضِعِ مَصْرَعِهِ أَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ قِيلَ وَ فَنَاءٍ يَنْصُرُهُ عِصَابَةٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ أُولَئِكَ مِنْ سَادَاتِ شُهَدَاءِ أُمَّتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ قَدْ رُمِيَ بِسَهْمٍ فَخَرَّ صَرِيعاً ثُمَّ يُذْبَحُ كَمَا يُذْبَحُ اَلْكَبْشُ مَظْلُوماً ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بَكَى مَنْ حَوْلَهُ وَ اِرْتَفَعَ أَصْوَاتُهُمْ بِالضَّجِيجِ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي بَعْدِي وَ دَخَلَ مَنْزِلَهُ .)
[15] سوره مبارکه ابراهیم، آیه 19 (أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ)
[16] سوره مبارکه انعام، آیه 54 (وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ)
[17] سوره مبارکه بقره، آیه 253 (تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ)
[18] سوره مبارکه توبه، آیه 72 (وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)
[19] مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، جلد 2، صفحه 27 (خَرَجَ مِن بَعدِهِ [أي بَعدِ عَونِ بنِ عَبدِ اللّهِ بنِ جَعفَرٍ] عَبدُ اللّهِ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ في بَعضِ الرِّواياتِ، وفي بَعضِ الرِّواياتِ القاسِمُ بنُ الحَسَنِ وهُوَ غُلامٌ صَغيرٌ لَم يَبلُغِ الحُلمَ فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام اعتَنَقَهُ، وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما، ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ عليه السلام أن يَأذَنَ لَهُ، فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ ويَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ، فَخَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ: انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن بَیْنَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ الْمُزَن وحَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، وقاتَلَ فَقَتَلَ عَلى صِغَرِ سِنِّهِ خَمسَةً وثَلاثينَ رَجُلًا. قالَ حُمَيدُ بنُ مُسلِمٍ: كُنتُ في عَسكَرِ ابنِ سَعدٍ، فَكُنتُ أنظُرُ إلَى الغُلامِ وعَلَيهِ قَميصٌ وإزارٌ ونَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ إحداهُما ما أنسى أنَّهُ كانَ شِسعَ اليُسرى فَقالَ عَمرُو بنُ سَعدٍ الأَزدِيُّ: وَاللّهِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ! فَقُلتُ: سُبحانَ اللّهِ! ما تُريدُ بِذلِكَ؟ فَوَاللّهِ لَو ضَرَبَني ما بَسَطتُ لَهُ يَدي، يَكفيكَ هؤُلاءِ الَّذينَ تَراهُم قَدِ احتَوَشوهُ. قالَ: وَاللّهِ لَأَفعَلَنَّ! وشَدَّ عَلَيهِ، فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ وصاحَ: يا عَمّاه! فَانقَضَّ عَلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام كالصَّقرِ، وتَخَلَّلَ الصُّفوفَ، وشَدَّ شِدَّةَ اللَّيثِ الحَرِبِ، فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ فَاتَّقاهُ بِيَدِهِ، فَأَطَنَّها مِنَ المِرفَقِ فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ، فَحَمَلَت خَيلُ أهلِ الكوفَةِ لِيَستَنقِذوهُ، فَاستَقبَلَتهُ بِصُدورِها ووَطِئَتهُ بِحَوافِرِها، فَماتَ. وَانجَلَتِ الغَبرَةُ فَإِذا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ، وَالحُسَينُ يَقولُ: عَزَّ وَاللّهِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ، أو يُجيبَكَ فَلا يُعينَكَ، أو يُعينَكَ فَلا يُغنِيَ عَنكَ، بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، الوَيلُ لِقاتِلِكَ! ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَكَأَنّيأنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ تَخُطّانِ الأَرضَ، وقَد وَضَعَ صَدرَهُ إلى صَدرِهِ، فَقُلتُ في نَفسي، ماذا يَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ القَتلى مِن أهلِ بَيتِهِ، ثُمَّ رَفَعَ طَرفَهُ إلَى السَّماءِ وقالَ: اللّهُمَّ أحصِهِم عَدَداً، ولا تُغادِر مِنهُم أحَداً، ولا تَغفِر لَهُم أبَداً! صَبراً يا بَني عُمومَتي صَبراً يا أهلَ بَيتي، لا رَأَيتُم هَواناً بَعدَ هذَا اليَومِ أبَداً.)